جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

هند؛ قدرت یا طبل تو خالی


هند؛ قدرت یا طبل تو خالی
سفرهای سران قدرتمند جهانی به کشور های آسیایی و خاورمیانه نشانگر نگرانی آنان از این چرخش است و بی تردید پرسشی که ذهن کارشناسان وتحلیل‌گران بین‌المللی را بیش از پیش به خود مشغول کرده است، این است که آیا هند به نیروی جهانی تبدیل خواهد شد یا خیر؟
گزارش‌های که در سال‌های گذشته منتشر شد بر این موضوع تاکید می‌کند که شرایط رشد اقتصادی برای چهار کشور برزیل، روسیه، هند، چین در سال‌ ۲۰۰۸ میلادی و پس از آن بسیار عالی خواهد بود و چین تا سال ۲۰۵۰ رهبر جهانی در رشد تولید نا خالص داخلی (نه در تولید سرانه داخلی) می‌شود و آمریکا پس از چین در رده دوم یا شاید با در نظر گرفتن اتفاقات غیر قابل پیش‌بینی در رده سوم جهان قرار بگیرد.
«آرویند ویرمانی»، یکی از کارشناسان هندوستان در گزارشی تحت عنوان «نیروی جهانی از قرن ۱۸تا ۲۱» می‌نویسد: «افزایش تولید ناخالص داخلی برای رشد اقتصادی کافی نیست و باید سرانه داخلی، تکنولوژی و نیروی ارتش را نیز در نظرگرفت.» ویرمانی با مقایسه شاخص ۱۳ کشور برتر در سال‌های ۲۰۰۳- ۲۰۰۵ جدولی ارایه کرده است. این بررسی اثبات می‌کند که آمریکا در عرصه‌های اقتصادی همچنان یکه‌‌تاز است. براساس این تحقیق هر گاه دو کشور روند صعودی داشته‌ باشند، دوکشور دیگر با کاهش آمارهای خود رو‌به‌رو خواهند بود. براساس نظریه ویرمانی، ۲۰ درصد رشد هر کشوری تحت تاثیر نیروهای جهانی و ۵۰ درصد آن متکی به نیروهای منطقه‌ای است. با این مقیاس فقط ژاپن و چین با فاصله بسیاری زیادی با آمریکا می‌توانستند در سال ۲۰۰۵ به قدرت‌جهانی تبدیل شوند.
ویرمانی این سناریو را این چنین توضیح می‌دهد که قطب‌های واحد جهانی می‌توانند قدرت‌های چند ملیتی را به حاشیه برانند. او با بررسی شرایط جهانی و منطقه‌ای تا سال ۲۰۴۰ اینگونه بیان می‌کند که قدرت‌های چند ملیتی دوباره پیش‌تاز خواهند بود. چین بزرگترین قدرت اقتصادی، آمریکا در مکان دوم و هند با فاصله بسیار زیادی در رده سوم قرار می‌گیرد و اگر اتحادیه اروپا به وحدت سیاسی برسد که به نظر کارشناسان دور از ذهن است، این قاره پس از هند در رتبه چهارم جهانی خواهد ایستاد.
ویرمانی می‌گوید: «هند برای کسب مقام سوم باید به رشد اقتصادی کنونی خود ادامه دهد. مقامات هند باید سران کاخ سفید را متقاعد کنند که از نیروهای ارتش، هسته‌ای و دیگر تکنولوژی‌های خود در صحنه جهانی استفاده کنند. دهلی همچنین باید با استفاده از تکنولوژی رو به پیشرفت دیگر شرکای اقتصادی، شاخص ارزش‌های انسانی خود را توسعه دهند. هند می‌تواند از استراتژی دیگر کشورهای جهان نظیر ژاپن، انگلیس، آلمان، فرانسه، روسیه بهترین بهره را ببرد.
ستون‌نویس مجله اقتصادی «ایندیا تایمز» می‌نویسد: «اینکه هند به یک قدرت تبدیل می‌شود، بسیار جالب است. فکر می‌کنم که ویرمانی در نظریه‌اش بر توسعه استراتژی نیروهای ارتش که از قدرت اقتصادی منشا می‌گیرد، تاکید می‌کند تا بر تجهیزات ارتشی. البته معتقدم که نیروهای جهانی و نیروهای منطقه‌ای استراتژی نامناسبی دارند که با رشد جهان و ورود به قرن ۲۱ میلا‌دی این اشتباه‌ها کمرنگ‌تر می‌شود.»
او اینگونه ادامه می‌دهد که امروز ابر قدرت‌ها تنها هستند. همین طور که در چند سال قبل شاهد آن بودیم، آمریکا نتوانست به اهداف خود در افغانستان و حتی در عراق دست یابد. حدود سه هزار مجروح آمریکایی در عراق کافی بود تا روحیه ایالا‌ت متحده برای ادامه جنگ کاهش یابد. بوش مجبور شد دستور عقب‌نشینی سربازان را اعلا‌م کند و جرات نکرد، یکبار دیگر سناریوی جنگ کره یا آنچه در ویتنام روی‌داد را برای برنامه هسته‌ای ایران بنوسید و یا برآن پافشاری ‌کند. در حال حاضر هیچ کشوری نمی‌تواند پرداخت‌ مالیات و عوارض را لغو کند، ولی شهروندان آمریکایی اجازه نمی‌دهند که این ابر قدرت سیاسی و جنگ، استراتژی‌های کهنه قرن ۱۹ را یکبار دیگر بکار ببندد.» بهر حال باید این نکته را در نظر گرفت که اکنون هند به عنوان قدرت منطقه‌ای در جنوب آسیا مطرح است . هندوستان بزرگ‌ترین ارتش را دارد و نسبت به دیگر کشورهای منطقه از رشد خوب اقتصادی برخوردار است، اما این امکانات دهلی‌نو را به اهداف منطقه‌ای خود نزدیک نمی‌کند. هند قادر نیست بنگلا‌دش را متقاعد کند که از تری پورا تا غرب بنگال جاده‌سازی کند یا گازش را به این کشور بفروشد. هند نمی‌تواند نپال را متقاعد کند که نیروگاه‌ای برای صادرات برق بسازد یا پادشاه نپال را به برقراری دموکراسی مجبور کند. هند نمی‌تواند ‌ببرهای تامیل را به گذاشتن اسلحه و صلح دعوت یا در سریلا‌نکا آرامش سیاسی برقرار کند و همچنین نمی‌تواند مقامات پاکستانی را به عدم اعزام نیروها به کشمیر مجبور کند. دهلی‌نو حتی نمی‌تواند مقامات اسلا‌‌م‌آباد را مجبور کند که تجارت خود را براساس قوانین سازمان تجارت جهانی انجام دهند. با این شرایط بودن هند به عنوان یک قدرت منطقه‌ای در جهان اهمیت چندانی ندارد و داشتن تسلیحات هسته‌ای برای دهلی بی‌فایده است؛ چون نمی‌تواند برای رسیدن به اهداف سیاسی و اقتصادی خود از آن استفاده کند.
زمانی‌که هند قادر نیست همسایگانش را به گام برداشتن در راه تحقق اهداف خود مجبور کند; داشتن تولید بالا‌ی داخلی و ارتشی بزرگ چندان حائز اهمیت نیست. صحبت درباره تبدیل شدن هند در آینده نه چندان دور به یک ابرقدرت جهانی هنگامی‌که این کشور بشدت به همسایگانش وابسته است به یک شوخی بین‌المللی بیشتر شباهت دارد. در حال حاضر۱۵۰ از ۶۰۰ منطقه هند با مشکلا‌ت فراوانی روبه‌رو هستند و شرایط آنان به رغم تولید بالا‌ی ناخالص داخلی، نیروی عظیم ارتش و قدرت هسته‌ای روز به روز وخیم‌تر می‌شود. جنایات و کشتار در بزرگ‌ترین کشور منطقه، بسیار رو به گسترش است. در خاتمه می‌توان گفت که دولت هند اکنون قادر به کنترل و سرکوب آشوب‌های داخلی خود نیست. قدرت هند یک طبل تو خالی است و این معضل با افزایش تولید ناخالص داخلی و برخورداری از انرژی هسته‌ای برطرف نمی‌شود.
مریم جعفری
منبع : دسترنج


همچنین مشاهده کنید