جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


به راحتی لم دهید


به راحتی لم دهید
به جرات می توان گفت تنها مکانی که می توان روی مبل های رسمی با خیال راحت لم داد و احساس آرامش کرد خانه ورساچه است؛ جایی که هر نوع سبک و سلیقه ای در آن یافت می شود. خانه ورساچه در میلان یکی از معدود مراکز دکوراسیونی است که دکوراتورهای آن با هر نوع استایلی آشنایند. وقتی صحبت از دکوراسیون اداری به میان می آید بلافاصله اتاق های سخت و سردی در ذهنمان تداعی می شود که از یک میز مستطیل شکل بزرگ که دور تا دور آن صندلی های چرمی قهوه ای رنگ چیده شده اند و هیچ المان هنری در آن دیده نمی شود.
ما همیشه فکر می کنیم دلخواه ترین دکوراسیون را برای منزل تدارک ببینیم ولی اگر هوشمندانه نگاه کنید متوجه خواهید شد مکانی که باید از چیدمان فوق العاده ای برخوردار باشد محل کار است که ما بیشترین ساعات و اوقات خود را در آن می گذرانیم البته با توجه به اینکه ما به عنوان کارمند خیلی مجال اظهار نظر نداریم که مثلاً دیوار های اتاقمان چه رنگی باشد یا بخواهیم با چه نوع لوستری روشنایی اتاق را تامین کنیم و اصلاً آیا دلمان می خواهد که پشت چنین میزهایی بنشینیم و کار کنیم. با توجه به اصل فوق، این به عهده کارفرما و مدیرعامل شرکت است که با توجه به سلایق و روحیات کارمندان خود محیط کار را فضاسازی کرده و چیدمان آن را براساس احساسات مشترک کارکنان تغییر دهد. ایجاد یک محیط آرام و مطبوع برای کارکردن کار بسیار سختی است. این را دوناتللا ورساچه می گوید که ۱۰ سال است پس از فوت برادرش جانی ورساچه - طراح لباس مشهور - مدیریت کمپانی ورساچه را برعهده دارد. با او در مرکز دکوراسیون ورساچه واقع در میلان، خیابان سناتو، شماره ۲۸ قرار گذاشتیم. اتاقی سیاه و سفید با دکوراسیونی کاملاً مدرن. اینجا دیگر نه از کیف و کفش خبری است نه از لباس های طلایی که آرم خورشیدگونه ورساچه را با خود حمل می کنند. طبق آنچه خود دوناتللا می گوید اینجا مکانی است برای به تحقق پیوستن رویاها و هر کسی براساس هر نوع گرایش که دارد می تواند فضای محیط کار و منزلش را تغییر دهد. وقتی از دوناتللا رمز موفقیت دکوراسیون ورساچه را می پرسیم با لبخند می گوید، هیچ و توضیح می دهد: فضای آثار من تلفیق هنر و طبیعت است. من برای خلق انواع آثار هنری که شما می بینید قبل از هرچیز از طبیعت الهام می گیرم و با استفاده از المان های هنر جدید آن را تغییر می دهم. او می گوید: برخی از دکوراتورها هنوز فرق بین حمام و سالن برگزاری جشن و مهمانی را نمی دانند، وقتی وارد حمام می شوی با رنگ های تند و گل آرایی هایی روبه رو می شوی که آدم فراموش می کند برای چه پا به این مکان گذاشته و ذهنش به نوع گل آرایی و نورپردازی و نحوه چیدمان وسایل حمام معطوف می شود. از طرفی امکان دارد وارد سالنی تاریک و تار شوی که هیچ گونه المان شادی بخشی در چیدمان آن یافت نمی شود که بفهمی قرار است اینجا مراسم عروسی برگزار کنند. ورساچه در ادامه صحبت هایش طرز تلقی نادرست و نابجا از مدرنیته را عامل اصلی افت کیفیت محصولات دکوری دانست و گفت: ما فکر می کنیم مدرن یعنی اینکه بیایی سقف اتاق را با نارنجی رنگ آمیزی کنی.
این مدرنیسم نیست که بی سوادی است. این نشان می دهد شما هیچ اطلاعاتی در مورد تاثیر رنگ بر محیط زندگی ندارید و از روانشناسی چیدمان هیچ چیزی سرتان نمی شود. تاثیر نور بر مغز انسان یا از طریق چشم است یا از طریق پوست و امروزه ثابت شده است که نور از راه جمجمه بر مغز انسان نیز تاثیر می گذارد؛ اینکه مثلاً رنگ قرمز یا نور قرمز در انسان فعالیت و جنب وجوش ایجاد می کند. به طور کلی در نورپردازی یک اصل مهم وجود دارد و آن این است که حتی الامکان از نورهای طبیعی استفاده کرد. نورهای مصنوعی فقط باید یک عامل کمکی باشند. در خانه باید به اتاق ها نور طبیعی تابیده شود. اما اگر عمق اتاق خیلی زیاد است بعد از دوسوم طول اتاق می توان از نورهای کمکی استفاده کرد.
در ترتیب رنگ ها ابتدا رنگ های گرم مثل نارنجی قرار دارند سپس رنگ زرد که یک رنگ روشن است. بین رنگ زرد و سبز، سبزی قرار دارد که متمایل به زرد است و یک رنگ تسلیم شده و بی تفاوت است، نه پرخاشگر است و نه سکون دارد، در مرحله بعد رنگ های سرد هستند و در مرحله بعد تر رنگ های سنگین مثل بنفش. اینها همه جزئیات ریزی است که باید در دکوراسیون رعایت شود ولی ما اغلب می بینیم که چنین اتفاقی نمی افتد. بارها دیده ام که برخی سقف اتاق را با چوب می پوشانند گرچه این حرکت به لحاظ حس روستیکی که القا می کند، بسیار آرام بخش است ولی در درازمدت باعث خستگی فرد از محیط خانه یا محل کار می شود. برای اینکه رنگ های تیره در سقف اتاق باعث می شود اتاق کوتاه تر به نظر برسد بهترین نور نوعی است که از سقف به سطح زمین برسد. اگر دیوارهای اتاق تیره باشند عمق اتاق بیشتر می شود. اگر دیوار انتهایی اتاق تیره باشد باز دیوارها کوتاه تر می شوند. بنابراین طریقه رنگ آمیزی اتاق ها در عمق و بزرگی آنها بسیار مؤثر است. گاهی چون نمی توانیم به هر دلیلی رنگ یک مکان را تعویض کنیم با یک نورپردازی مناسب می توان حالت های رنگ ها را تعدیل کرد و کاهش داد. بانوی شماره یک ورساچه که مهارت ها و توانایی هایش تنها به طراحی لباس محدود نمی شود، نورپردازی را اصل مهم در چیدمان به خصوص چیدمان محیط کار معرفی می کند و می گوید: وقتی می خواهیم برای یک محیط، نور را طراحی و اجرا کنیم باید نوع کاربری و استفاده فضا را در نظر بگیریم. دقت در کاربری فضا در درجه اول اهمیت قرار دارد.
مرحله دوم تعیین منابع نورهای طبیعی آن محیط است. مرحله سوم مشخص کردن و تعیین اشیا و عناصر چیدمان داخلی فضاست. فرض کنید می خواهید چگونگی نورپردازی اتاق کار را طراحی کنید. از جمله عناصر این اتاق مبلمان موجود در اتاق است که در مورد آن باید به بافت، رنگ و جنس دقت کرد. به طور کلی در مورد عناصر موجود در فضای داخلی باید عوامل جنس، بافت و رنگ مشخص باشند به عبارت خلاصه تنوع دیداری اشیا باید مشخص باشد. در مبحث کنتراست ها اشاره کردیم کنتراست ها را از جنبه های مختلفی بررسی می کنند. گاهی تضادها و کنتراست ها را از لحاظ سیاه و سفید بودن یا به عبارت بهتر از لحاظ رنگ بررسی می کنند و گاهی آنها را از لحاظ نوع بافت (مثل نرمی و زبری) بررسی می کنند. کنتراست ممکن است از لحاظ تنوع سادگی مطرح شود. مجموعه این عناصر است که دست به دست هم می دهند و زیبایی را به وجود می آورند. وقتی انسان این عناصر را به هم ربط می دهد و یک وحدتی بین آنها ایجاد می کند به طوری که از اجزای یک کل درست می شود، از انجام این کار لذت می برد و زیبایی را درک می کند. به عنوان مثال وقتی در یک اثر هنری تنوع و پیچیدگی وجود دارد چون نیاز به تفکر بیشتری برای فهم مطلب است، کار زیباتر به نظر می رسد. ورساچه که اخیراً دکوراسیون های مدرنش گوی سبقت را از همتایان اروپایی اش گرفته است، ترجیح می دهد دیگر از المان های مدرن کناره گیری کند و هنر قدیمی را سرلوحه آثارش قرار دهد. او معتقد است یک شیء وقتی زیباست که طبیعت در روح آن حلول کند. وی همچنین می گوید: هنرمند کسی است که با الهام گرفتن از طبیعت در ما احساسی پدید آورد که به طبیعت جان و روح ببخشد. هنرمندان قبل از قرن شانزدهم مبحث پرسپکتیو را نمی دانستند و بیشتر با کپی از طبیعت سعی می کردند تا زیبایی ظاهری و طبیعی را پدید آورند.
ما نیز می توانیم با الهام از طبیعت به طراحی بپردازیم و عالم جدیدی پدید آوریم. در واقع هنرمند کسی است که به شیء بی جان روح ببخشد. ما به دنبال زیبایی ظاهری نیستیم بلکه به دنبال ریتم، وزن، تعادل و تضادها هستیم. برای ما بیشتر جنبه های استاتیکی مهم است یعنی ما در پی تکرار طبیعت نیستیم بلکه می خواهیم نادیدنی ها را دیدنی کنیم. واقعیت این است که طبیعت در دست یک هنرمند بهانه ای است تا آن را تفسیر کند.
منبع: corriere della sera
بهاره مهرنژاد
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید