چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

اسلام و بردگی


اسلام و بردگی
● مقدمه تحقیق:
به نام خداوند رحمن و رحیم که جهان هستی مظهر عدالت او است، و درود و سلام خدا بر همه پیامبران بخصوص پیامبر رحمت و رأفت حضرت محمد (ص) و همچنین درود و سلام خدا بر اصحاب پیامبر که با شعار « نَحنُ قَوْمُ ابتَعَثا الله لِنُخرِجَ العباد مِنْ عبادة العباد الی عبادة رب العباد» «ما قومی هستیم که خداوند مرا برگزیده فرستاده تا مردم را از پرستش بندگان به سوی پرستش خدای بندگان سوق دهیم».
مردم را از بند ظلم و ستم و بردگی نجات دادند. کسانی که احکام و قوانین دین اسلام را از روی دقت و با رعایت انصاف بررسی و مطالعه کرده‌اند آنها را دریافته و به کمال متانت و جامع بودن و استحکام آنها کمال اعتراف را دارند.
افرادی کوتاه نظر یا کم اطلاع یا مغرض، نسنجیده یا نفهمیده یا بغرض گاهی نسبت به یک سری مسائل از مسائل دین اسلام به خیال خود ایراد و اعتراض دیده و غرض‌ورزان از ایشان در پیرامون آنها به هیاهو گراییده‌اند.
موضوع بردگی دراسلام یکی از آن موارد است، بخصوص هنگامیکه احکاماتی مربوط به برده درکتابهای فقهی ملاحظه می‌کنند، و مثالهایی که در کتابهای فقهی و فقهای اسلام برای آنها مشاهده می‌نمایند که گاهی درردیف حیوانات ذکر مثال شدند، و مانند حیوانات خرید و فروششان مطرح گردیده است.
خوب با وجود چنین شبهات و رد آنها بنده اقدام نمودم که مطالبی پیرامون اسلام و بردگی گردآوری نمایم تا به وظیفه خود در این کار عمل نمایم و به اندازه و مقدار توانی خودم به اسلام عزیزم یاری رسانده باشم، و هدیه‌ای هر چند شاید ناقابل تقدیم دوستان وعزیزان کرده باشم، به تعبیر ضرب‌المثل عربی: «اِنّ الهدایا علی مقدار مُهدیها». در هدایا و بخششها باید به تواناییهای بخشنده توجه شود و هر آنچه در توان دارد از آن انتظار می‌شود.
و ضمناً از استاد محترم استاد راهنما آقای دکتر عادل ضیائی نهایت تشکر و قدردانی را دارم و امیدوارم که در ره خدمت به علم و علماء و مسلمین همچنین ثابت قدم باشند، و هکذا همه اعضای گروه فقه شافعی در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران.
● تعریف بندگی
برای اشخاص از جهت حالت اجتماعی سه حالت متصور است:
۱) آزاد:
شخص آزاد انسانی است که در زندگی خود، دارای اختیار بوده و بتواند به میل خود کار کند، تحصیل ثروت نماید،‌ازدواج کرده و تشکیل خانواده دهد و بالاخره، از هر گونه مزایای فردی و اجتماعی« محدود به حدود قانون و اخلاق» برخوردار باشد.
چنین شخصی اگر سابقه بندگی داشته باشد، آزاد شده نامیده می‌شود.
۲) بنده یا برده:
کسیست که از جمیع حقوق فوق محروم بوده و منحصراً محکوم میل وتابع اراده دیگری باشد. ممکن است یک بنده سابقه آزادی نداشته باشد، چون اطفال بردگان که از لحظه ولادت برده می‌باشند، و ممکن است سابقه آزادی داشته باشد و بعداً به عللی مانند اسارت در جنگ بنده شده باشد.
۳) شبه برده یا نیم ‌بنده:
آزاد شده است که کاملاً از قید رقیت و سلطه صاحبش خارج نشده باشد مانند آزاد شده‌هائیکه آزادی کامل آنها مقید و مشروط به انجام خدمتی یا پرداخت مالی شده باشد. پس بردگی حالتی است که در نتیجه آن انسانی مملوک انسان دیگری می‌شود. و از اینرو تعریف آن چنین است:
(بردگی رابطه‌ایست بین دو انسان که با اعتبار آن یکی مالک دیگری و آن دیگری به طور مطلق وانحصاری در تحت اختیار و اراده اولی قرار می‌گیرد).(۱)
● تاریخ بردگی در ملتهای قبل از اسلام
مردم را به بردگی کشاندن مثل یک عادت پلید اجتماع سابقه کهنی دارد و تاریخ آن به ماقبل از اسلام برمی‌گردد، دلیل این ادعا، آیه مبارکه در سوره شعراء آیه ۲۲ می‌باشد که در آن آیه مبارکه حضرت موسی «علیه السلام» بر به برده کشاندن بنی اسرائیل توسط فرعون، از آن طاغوت اعتراض می‌کند: همچنانکه خداوند می‌فرماید: «و تّلْکَ نِعمَةُ تَمُنُّها عَلی أنْ عَبَدتَ بنی اسرائیل».
ترجمه: آیا این منِّتی است که تو بر من میگذاری اینکه بنی اسرائیل را بنده وبرده خود ساخته‌ای؟!
در این آیه و جمله حرف استفهام انکاری مقدر است که مفید نفی است، اصل آن چنین است: و هَلْ تِلْکَ نِعْمَةٌ .... ؟! آیا نعمت است که ؟! « اَنْ عبدت» : حرف أن تفسیریه است، و مطالب مابعد آن، تفسیر مطالب ماقبل آن است.(*)و دوران بردگی پس به ما قبل مسیح «علیه‌السلام» برمی‌گردد.
برده‌داری در سه کشور متمدن و باستانی یعنی، یونان و رم و ایران و دو دیانت بزرگ سامی ـ یهودیت و مسیحیت به صورت یک قانون به تصویب رسیده بود.(۲)
● راههای به برده کشاندن در ملتهای غیر اسلام
۱) یکی از وسائل به برده کشاندن مردم، بیع و معامله و خرید و فروش انسانها بود.
۲) راه دیگر از طریق مقامره و قمار بود که مشهور بود بین آدمها مقامره‌ای صورت گرفته و قمار در مقابل به برده کشاندن شخصی بوده وقتی یکی می‌باخت می‌بایست حتماً آن مورد که بر سر آن بازی و قمار کرده‌اند به طرف مقابل بدهد و به برده او درآورد.
۳) یکی دیگر از این راهها، غارت بود که جماعتی قدرتمند می‌رفتند مال و منال کسانی که مستضعف بودند به غارت می‌بردند و منال و مردان آنها را به برگی خود می‌کشاندند.
۴) راه دیگر ازطریق حمله و یورش بردن بود که آنها که اسیر می‌کردند آنها را به استرقاق و بردگی تبدیل می‌کردند.
۵) راه دیگری به برده کشاندن مردم این بود که اشخاصی که قرضدار بودند و بعد از مدتی نمی‌توانستند دینها و قرضها را ادا نمایند می‌بایست که به برده صاحبان دیون در آیند وبرده ایشان شوند در مقابل عدم پرداخت دیونشان.
۶) راه دیگر آن دزدی بود که اشخاصی می‌آمدند انسانها را می‌دزدیدند به قصد این که آنان را به بردگی خود درآوردند.
۷) راه دیگری برای استرقاق وجود طبقات بود بین مردم که همیشه طبقه بالا به عبارت قرآنی «مترفین» طبقه پایین به عبارت قرآنی «مستضعفین» به بردگی خود درمی‌آوردند و به آنها ظلم می‌کردند.(۳)
● بردگی در یونان باستان
بنابر آنچه ویل دورانت will Durant در کتاب « تاریخ تمدن» آورده مردم یونان، بردگان فراوانی داشتند که : « از زندانیان جنگ، اسیران یورشهای برده‌گیری، کودکان سرراهی، کودکان ولگرد و مجرمین»(۴) فراهم آمده بودند.
یعنی یونانیان متمدن، همه این راهها را برای به دست آوردن برده، مشروع و مجاز می‌شمردند بازار برده فروشی و تجارت بردگان درآتن، گرم بود. دورانت می‌نویسد: «تاجران یونانی، غلام را چون هر کالای دیگر خریداری می‌کردند و در خیوس،دلوس، کورنت، آیگینا، آتن و هر جای دیگری که خریداری پیدا می‌شد، آنان را برای فروش عرضه می‌داشتند. برده فروشان آتن از ثروتمند‌ترین اتباع خارجی به شمار می‌رفتند. در دلوس اگر روزی یک هزار برده فروخته می‌شد، برخلاف معمول نبود. کیمون، پس از جنگ ائورمدون بیست‌هزار تن از اسیران جنگی را به بازار برده فروشان برد. !(۵)
به برده کشاندن مردم در میان یونانیان خیلی زیاد بود، دزدیهای دریایی می‌آمدند در سواحل پسران و مردان را می‌ربودند و آنها را می‌فروختند در بازار آثینا و غیره، و وقتی یونان بعضی کشورهای آسیایی کوچک مستعمره کرد آنها آمدند بازارهای برده فروشی بنا نهادند و برده را خرید و فروش می‌کردند.(۶)
فلاسفه یونانی جنس بشر را به دو قسمت تقسیم کرده بودند یکی آنها که بالطبع و بالذات آزاد هستند و قسمت دوم کسانی که ذاتاً و بالطبع عبد و برده هستند، و گفتند قسمت دومی خدا آنها را فقط برای خدمت کردن به دسته اولی خلق کرده و بر آنها لازم است که خدمت کنند با عمل جسمانی، و جنس یونانی که آزاد هستند باید به کارهای فکری و اداری و مهم مشغول باشند.(۷)
● بردگی در رم قدیم
برده‌داری در رم قدیم، چیزی از برده‌داری یونانی کم نداشت. به گفته ویل دورانت: «بلوخ، در حدود سال ۳۰ ق م تعداد غلامان را در شهر رم به ۴۰۰.۰۰۰ نفر یا تقریباً نصف جمعیت و درایتالیا ۱.۵۰۰.۰۰۰ نفز تخمین زده است. (۸)
رمی‌ها الواح دوازده‌گانه‌ای داشتند که در سالهای ۴۵۰ و ۴۵۱ ق‌م، در شهر رم مفاد آنها را انتشار دادند. بر روی این الواح، قوانین رمی با عباراتی کوتاه کنده شده بود. الواح مزبور را از خشن‌ترین قانون نامه‌های تاریخ به شمار آورده‌اند.
که مثلاً: «به پدر، اجازه می‌داد تا هر یک از فرزندانش را تازیانه بزند و به زنجیر بکشد و حبس کند و بفروشد یا بکشد». (۹)
بدین صورت، گاهی فرزندان ازسوی پدران خود، به بردگی فروخته می‌شدند، دورانت نوشته است:
«بردگان خانگی را گاه کتک می‌زدند و احیاناً می‌کشتند. پدر نرون (امپراطور سفاک رم) به این علت آزاد شدگان خود را کشت که آنقدر که او می‌خواست مشروب نخوردند».(۱۰)
برده ‌فروشان جنگهای بسیاری که رومیان آنها را به شعله درمی‌آوردند و به آنها عادت کردند فصل تجارت برده می‌دانستند، آن برده فروشان در این جنگها رومیان را همراهی می‌کردند، نه بخاطر برخورد با دشمن، بلکه بخاطر اینکه اسرای جنگی و شکست خوردگان از بچه‌گان و دختران و مردان و زنان به پایین ترین قیمت و ارزانترین قیمت خریداری نمایند، حتی بعضی از برده‌فروشان ثروتمند تا حدود هزار انسان را در یک معامله می‌خریدند. (۱۱)
● بردگی در ایران باستان
در ایران باستان نیز بردگی به صورت گوناگون رواج داشت و آئین زرتشت آنرا نهی نکرد. کریستن سن خاورشناس شهیر دانمارکی در کتاب « ایران در زمان ساسانیان» درباره اسرای جنگی که به دست ایرانیان می‌افتادند،‌می‌نویسد:
«(ایرانیان) معمولاً دست اسیران جنگی را بر پشت بسته و آنها را به عنوان غلامی می‌فروختند». (۱۲)
در سرزمین فارس نظریه و عقیده «الحق الالهی» یعنی حق خداوندی انتشار یافته بود که بنابراین عقیده مردم معتقد بودند خونی که در رگهای ملوک و پادشاهان در حال جریان است مغایرت دارد با خونی که در رگهای عامه مردم است خون ملوک و پادشاهان یک خون الهی است! و هر کس با پداشاهان مخالفت داشته باشد و از فرمان آنها سرپیچی نماید شامل رحمت و رضایت الهی نمی‌شود!! و همچنین بقیه سرزمینهای دیگر در سرزمین فارس شناخته شده بود. (۱۳)
● بردگی در آئین یهود
برده گرفتن درمذهب «تحریف شده» یهود نیز موجه و مشروع قلمداد شده بود در سفرلاویان از تورات می‌خوانیم:
« از امتهایی که به اطراف تو می‌باشند، از ایشان غلامان و کنیزان بخرید و هم از پسران مهمانانی که نزد شما مأوی گزینند و از قبیله‌های ایشان که نزد شما باشند که ایشان را درزمین شما تولید کردند بخرید و مملوک شما خواهند بود و ایشان را بعد از خود برای پسران خود واگذارید تا ملک موروثی باشند و ایشان را تا به ابد مملوک سازید». (۱۴)
کتاب تحریف شده تورات به برده گرفتن انسان را از طریق خرید و فروش و اسارت جنگی، در آن برای شخصی که عبری می‌باشد به برده گرفتن شخص دیگر عبری را مباح دانسته هرگاه که شخصی که به برده گرفته می‌شد فقیر باشد، که شخص فقیر و محتاج خود را به یک نفر سرمایه‌دار و ثروتمند می‌فروخت، یا گاهاً کسی که بدهکار بود در بهای ادای دینش خود را برده دائن و طلب‌کار می‌دانست که در ان موقع شصت سال تمام برده طلب‌کار می‌شد و بعد از تمام شدن تمام سالها آنگاه آزاد می‌شد.(۱۵)
● بردگی در آئین مسیحیت تحریف شده
پولس که نزد مسیحیان مردی بس مقدس و عالی مقام به شمار می‌رود، در نامه خود به افسیسان نوشته است:
ای غلامان ! آقایان بشری خود را چون مسیح، با ترس و لرز و با ساده‌دلی اطاعت کنید.(۱۶)
پولس بردگان را به اطاعت سیدانشان امر فرموده همچنین که حضرت مسیح(ع) را اطاعت می‌کنند در نامه‌ای که به اهل افس می‌فرستد می‌نویسد:
ای بردگان سیدانتان را به جسم اطاعت نمائید همراه با ترس و خوف و از ته دل همچنین که مسیح را اطاعت می‌کنید.(۱۷)
● بردگی در عربستان قبل از اسلام
بردگی در میان عربهای قبل از اسلام خیلی رواج داشت و میان آنها انتشار یافته بود،که وسیله ان جنگهای پی‌در پی بود که میان آنها صورت می‌گرفت که غالباً آنها که پیروز می‌شدند از گروه شکسته خورده جماعتی را به اسارت می‌گرفتند و آنها را به برده تبدیل می‌کردند، و راه دیگر به برده کشاندن نزد اعراب این بود که جماعتی که قوت و توان داشتند همیشه جماعت ضعیف و بی‌قوت را به برده می‌کشاندند، و همچنین حمله‌های سریع آنها موجب می‌شد که افرادهای ناتوان می‌ربودند و آنها را به برده تبدیل می‌کردند. و چنین حالتی برای زید پسر حارثه که در مسیر راه با مادرش در حرکت بود که ناگهان توسط افرادی ربوده شد و در بازار به فروش رسید.(۱۸)
بردگی در همه صورتهای گذشته شامل جسم و عقل بوده که برده می‌بایست هم در عقیده و بینش و هم در فکر و تفکر تابع مالک و سیدش باشد، همچنانکه با جسم تابع او بود.
و برده می‌بایست با فکر سیدش فکر کند، مالک برده به هر نحوی که می‌خواست می‌توانست برده‌اش را عذاب دهد و آن را اذیت نماید و برده بی‌چاره حق هیچ گونه عمل و چیزی را نداشت. (۱۹)
● شغل بردگان و رفتار با آنها
بردگان عموماً مباشر کارهای سخت و کمر شکن بوده‌اند، بردگان را میشود از نظر کارهائی که عهده‌دار بودند، بدو دسته تقسیم کرد: بندگان عمومی وبنده‌های خصوصی. بندگان خصوصی آنها بودند که متعلق به افراد و مأمور انجام کارهای اربابها بودند.
کنیزان، تقریباً درتمام دنیا کارهای مشابهی داشتند، خیاطی آشپزی رختشویی، و نانوائی بعهده کنیزان بود. کنیزان زیبا و دلربا، ستارگان مجالس عشرت أغنیا و شمع محفل توانگران و امرا محسوب می‌شدند. (۲۰)
مختصراً نیز رفتار با بردگان را اشاره می‌کنیم و به عنوان نمونه رفتار رومیان را به نمایش می‌گذاریم که رفتار آنها نشان می‌دهد بعضی از آدمها به نام برده از تمام حقوقات انسانی محروم بودند.
رومیان خشن‌ترین و سنگدلترین اربابهای اروپا بودند، داستانهای بیرحمی و قساوت رومیان طوریست که انسان نمی‌تواند باور کند که این همه بی‌رحمی در یک موجود بشری وجود داشته باشد.
آلبر ماله: در تاریخ روم تحت عنوان فلاکت غلامان، میگوید:
«اگر بنده‌ای درانجام خدمات اندک قصوری میورزید مجازاتهای گوناگون می‌دید، چوب و شلاق میخورد، زنجیر میشد، به آسایش می‌بستند، به حقر معادن می‌گماشتند، درزیر زمینای موسوم به ارگاستول حبس می‌کردند اگر گناهش بزرگتر بود بدارش میزدند. (۲۱)
● دیدگاه اسلام نسبت به کرامت انسان و مساوات بشر
انسان موجودی است مثل بقیه مخلوقات، مخلوق خداوند است،‌ ولیکن از نظر ارزش و کرامت با بقیه مخلوقات فرق دارد، انسان درکره زمین مرکزیت دارد. وقتی به ارزش و کرامت آن در قرآن و سنت می‌نگریم، نزدیک است که بگوییم همه موجودات برای انسان خلق شده و انسان سرور و سالار مخلوقات است و بعد انسان خدمت گذار و بنده خالق مخلوقات می‌باشد و کمال او درشناخت خدایش می‌باشد، اشاره به چند آیه از قرآن پیروز به کرامت و ارزش انسان اشاره می‌کنند:
« و اذْ قالَ ربِک للملائکه انی جاعل فی الارض خَلیفةً »
ترجمه: زمانی ( را یاد آوری کن) که پروردگارت به فرشتگان گفت: من درزمین جانشینی بیافرینم ...
برخی واژه خلیفه را جانشین خدا معنی کرده‌اند. (۲۲) در تفسیر المراغی جلد ۱ در مورد توضیح خلیفه آمده: جماعتی از مفسرین معتقداند که خلیفه و خلافت، بعنی جانشین خدا در اجرای اوامر الهی بین مردم. (۲۳) سپس خداوند به ملاکه و ابلیس دستور می‌دهد که آدم را سجده کنند:
« و اذْ قُلْنا للملائکة اسجدوالآدم فَسَجَدوا الاّ ابلیسَ ابی و استکبر و کان من الکافرین»
یعنی بیادآور آنگاه که به ملائکه دستور دادیم آدم را سجده کنند و همه آدم را سجده کردند بجز ابلیس که از سجده سرپیچی کرده و تکبر ورزید و (به خاطر نافرمانی و تکبر ) از زمره کافران شد.
منظور ازسجده، سجده خضوع است نه سجده عبادت که در این آیه اعتراف به فضل آدم شده.(۲۴)
و خداوند همچنین در آیه ۲۹ بقره به ارزش و اکرام انسان اشاره نمود که می‌فرماید:
« هُو الذی خَلَقَ لَکُمْ ما فی الارض».
یعنی: خدا آن کسی است که همه موجودات و پدیده‌های روی زمین را برای ما آفرید.(۲۵)
خداوند در سوره اسراء آیه ۷۰ می‌فرماید:
«وَ لَقَد کَرَّ منا بنی آدَم وَ حَمَلْناهم فی البرّ و البحر وَ رَزَقّناهم من الطیبت و فضَّلْناهم علی کثیر ممن خَلَقْنا تَفصیلاً».
یعنی: ما آدمیزادگان را با اعطاء عقل،اراده، اختیار، نیروی پندار و گفتار و نوشتار، قامت راست و غیره». گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکبهای گوناگون) حمل کرده‌ایم و از چیزهای پاکیزه و خوشمزه روزیشان نموده‌ایم، و بر بسیاری از آفریدگان خود کاملاً برتریشان دادیم. (۲۶)
و در سوره تین ایه ۴ می‌فرماید: «لَقَدْ خَلَقنا الانسان فی أحسن تقویم»
یعنی: ما انسان را (از نظر جسم و روح) در بهترین شکل وزیباترین سیما آفریده‌ایم. در اینجا مراد ساختار انسان با دو بعد جسمانی و روحانی است که «عالم صغیر» و «موجودات ناشناخته» نام گرفته، خداوند او را بزرگوار فرموده است.(۲۷)
● مساوات بین بندگان و آزادگان در اسلام
همانطور که رنگ، نژاد، ملیت، دارائی و ناداری، اشراف‌زادگی و امثال آن درنظر شارع اسلام ملاک فضیلت نیست، آزادی و بردگی نیز مقیاس رجحان و برتری نمی‌باشد. دربازاری که خریدارش خداوند است آنکس پر ارزش‌تر است که متاع تقوی و پرهیزگاریش بیشتر باشد.
خداوند می‌فرماید: «یا ایها الناسُ اِنّا خَلَقناکُم من ذکر و انتی وَ جَعَلْناکُم شعوباً و قبایلَ لِتعارفوا انّ أکْرَمَکُمْ عِندالله أتقیکُمْ اِنّ الله علیم خبیر» «حجرات ۱۲»
ای مردم، ما شما را از نر و ماده بیافریدیم و بین شما ملتها و قبیله‌های ایجاد کردیم که یکدیگر را بشناسید، زیرا که گرامی‌ترین شما نزد پروردگار، پرهیزگارترین شما است، بدرستیکه خداوند دانا و خبیر است.
پس وقتی ملاک برتری تقوی باشد هیچ تعجبی ندارد که در اسلام یک برده وبنده از شخصی آزاد محترمتر و با ارج‌تر باشد، اگرپرهیزگارتر بوده باشد. به همین نسبت هر بنده مسلمان بر کافر مزیت دارد چنانچه در آیه ۲۲۰ از سوره بقره است که « ولامةٌ مؤمنةٌ خیرٌ مِِن مشرکَةٍ وَ لَوْ اَعجَبَتْکُم». کنیز با ایمان از زن آزاد مشرک بهتر است اگر چه زیبایی یا ثروت و مقام او شما را به حیرت اندازد. و بفاصله یک عبارت میفرماید: «ولَعَبدُ مؤمنٌ خیرُ من مشرکٍ وَ لَوْ أعجبکم». و غلام مؤمن ازمرد آزاد مشرک بهتر است هر چند (مال و جاه و مقام) او شما را معجب سازد. بکار بردن لفظ غلام برای بنده‌ها،که باحتمال قوی از طریق مسلمانان معمول شده است برای اینست که مقام بندگان را تا حدود فرزند بالا برده باشند زیرا عرب به فرزند ذکور غلام میگویند.(۲۸)
بنا به گزارش جابر بن عبدلله انصاری در «حجه الوداع» آخرین حج پیامبر (ص) فرمود: «ایها الناس اِنّ ربّکُم واحدٌ و اِنَّ اباکُم واحدٌ ألا لافضْلَ لِعزبی علی عجمی و لالعجمی علی عربی و لا لأحمر علی أسود و لا لأسود علی احمر الّا بالتقوی اِنّ کرمَکم عند الله أتقاکُم» (۲۹)
هان ای مردم، خدای شما یکی و پدرتان یکی است، آگاه باشید که هیچ عبدی بر عجمی و هیچ عجمی بر عربی و عیچ سفیدی بر سیاهی و هیچ سیاهی بر سپیدی برتری ندارد مگر از راه تقوی «سپس این آیه را خوانده» همانا گرامی‌ترین شما نزد خدا کسی است که از همه پرهیزگارتر باشد.
● تشویق اسلام به آزدی بردگان
وقتی که نور اسلام ظهور کرد و حضرت محمد (ص) به پیامبری مبعوث شد، خیلی از عادتهای پلید دامن گیر اجتماع بودند که جامعه را به اضطراب و خفقان کشانده بود، از جمله عادت بد برده‌داری که جماعتی از مترفین و ظالم قشری از مستضعفان و بی‌نوایان را به برده کشانده بودند و مانند حیوانی از آنها استفاده می‌کردند.
خوب اسلام آمد: و مثل بقیه عادتهای خراب جامعه تدریجاً شروع به اصلاح آنها نمود، و دراولین برخوردش با نظام برده‌داری درمکه مکرمه سوره‌ای ازقرآن به نام سوره بلد نازل می‌شود که در آن مردم را تشویق می‌کند به آزادی بردگان و آزادی آنها یکی از عادتها و خصلتهای نیک معرفی می‌کند و آن را به رسیدن به قله سعادت یاد می‌کند. «فلا أقتَحَم العقبةَ، وَ ما أدرک مالعقبةَ،‌فک رقبةٍ» چرا (انسان) با نفس و شیطان مجاهده نمی‌کند، و اعمال نیک را انجام نمی‌دهد،‌چه کسی به تو یاد داده که واردن شدن به گردنه چیست؟
آزاد کردن برده است یا کمک کردن به آزاد شدن آن. (۳۰)
به دنبال این آیه مبارکه که ذکر شد برای ابراز بیزاری خود از نظام برده‌داری پیامبر (ص) می‌فرماید که خداوند فرموده: «ثلاثةُ أنا خصمهم یوم القیامة رَجُلٌ أعطی بی ثُمَّ غَدرَ، و رجل باع حَرّا فأکل ثَمنهُ و رجل استأجر جیراً فاسْتوفی منه و لَم یعطه أجرَه» (۳۱)
پیامبر می‌فرماید: خداوند «جلی وعلی» فرموده: من در ورز رستاخیز با سه کس (بیش از دیگر گنهکاران) دشمنم، مردی که به نام من بخشیده و ببخشاید سپس پیمان شکنی کند، و مردی که انسان آزادی را بفروشد و ازبهای آن روی خورد، و مردی مزدوری را به کاری گمارد و او آن را تمام کند ولی آن مرد مزدش را ندهد.
پیامبر (ص) در یکی از احادیثش می‌فرماید: شَرّ الناس مَن باعَ الناس.
خرابترین مردم کسی است که خرید و فروش انسان می‌کند و حضرت عمر (رض) از آن به
این عبارت تعبیر نموده: «کیفَ استَعْبَدتُم الناس وَ قَدْ وَلَدَتْهُم أمّهاتُهم احراراً» چه طور مردم را به برده می‌کشانید در حالکیه مادرانشان آنها را به آزادی و حرّ به دنیا آورده‌اند و آنها را وضع حمل نمود(۳۲)
بعد از شنیدن این پیامها، مسلمانان کوشیدند تا دعوت قرآن را در آزادی بردگان، پاسخ دهند و خود را به بهشت نیکبختی رسانند، از اینرو هر کدام که توان مالی داشتند به سوی مشرکان رفتند و غلام یا کنیزی را خریدند و از قید بردگی آزاد کردند چنانکه حضرت ابوبکرصدیق هفت برده را رهایی بخشید که : بلال و عامر بن فهیره و ام عُبیل و زنیزه و نهدیه و دخترش و کنیزی از بنی مؤمّل بودند. (۳۳)
به حقیقت که بردگی به مفهوم قبلی و قدیم مرد و از بین رفت با طلوع فجر و نور اسلام، و بلال حبشی که قبلاً یک برده بود حالا سید مؤذنین است در میان مسلمانان، و بردگان نظام جاهلی حالا درمیان مسلمانان هم دوش و هم جوار بقیه مسلمانان درصف جماعت ایستادند و نماز می‌خوانند و گاهاً کسی که برده بوده امام جماعت می‌شود. (۳۴)
قال (ص): «فکو المعانی ـ ای: الأسیر ـ و أجیبوا الداعی، و اطعیموا الجائع و عود و المریض». (۳۵)
اسیران را آزاد کنید و جواب آنها که شما را دعوت (به کار خیر) می‌کنند، دهید و فقیران را طعام دهید و مریضان را عیادت نمایید.
پیامبر (ص): بین بردگان قبلی و به اصطلاح آزادگان برادری ایجاد می‌کنند مثلاً بین (بلال پسر رباح، و خالد پسر رویحه الخثعمی، و همچنین زید پسر خارثه و حمزه پسر عبدالمطلب ) برادری ایجاد کرد و آنها با هم به دستور حضرت محمد (ص) برادر هم دیگر شدند.
و پیامبر (ص): زید سپس پسرش اسامه را فرمانده لشکر مسلمانان و سید آنها قرار می‌دهد در حالیکه درآن لشکر هزارها حر و آزاده قرار دارد و همگی در سمع و طاعه برده قبلی یعنی برده قبل از اسلام می‌باشند، و پیامبر می‌فرماید:
بشنوید و اطاعه کنید با آنکه یک برده جبشی فرمانده شما باشد که سرش مانند (زبیبه) باشد، مادام که میان شما به کتاب خدا عمل می‌کند. روایت از بخاری.(۳۶)
● اسلام راههای برده‌داری را تنگ می‌کند
وقتی که نور اسلام ظهور کرد، برای به بنده کشاندن قشر مستضعفان راههای متعددی وجود داشت همچنانکه اشاره شد از جمله، راههای مثل خرید و فروش و قماربازی و غارت و حمله و یورش و عدم توانایی پرداخت وامها و قرضها و ... ولی به آمدن پیام سعادت اسلام همه این راهها بسته شدند به غیر از یک راه و آن راه جنگ و جهاد میان حق و باطل باشد و جماعتی از جبهه باطل به اسارت در بیایند و هنوز مسلمان نشده باشند، شرع به فرمانده و حاکم مسلمانان اجازه داده که اگر استرقاق آن جماعت از امری به مصلحت اسلام و مسلمین باشد، آنها را به بنده بکشاند.
شیخ عبدالعزیز جاویش می‌فرماید: شرع اجازه نمی‌دهد به هیچ صورت شخص مسلمان به بردگی کشیده شود، بعد از این هم به برده کشاندن دیگران نیز اجازه نمی‌دهد، مگر به برده کشاندن اسرای جنگی، که آن جنگ به خاطر خدا باشد و جهاد فی‌ سبیل الله در راه خدا باشد و در صورتی باشد که دشمنان به دین به مسلمانان حمله‌ور شود، پس با این اسلام تمام راههای به برده کشاندن مردم را مسدود کرد و تمام راههایی که قبل از اسلام برای برده‌داری وجود داشتند حذف کرد و بست. (۳۷)
دکتر عبدالحکیم عویس در کتابش به نام موسوعه الفقه اسلامی المعاصر ج۳ ۳۲۴ می‌نویسد که اسلام همه نوعهای برده‌داری را لغو نمود، همچنانکه برای صدور حکم عام الغاء برداری قواعد و راههایی برای دسترسی بشریت به آنها قرار داده و بنیان گذاری نموده است.
● عقیده توحید دروازه آزادی بشر از هر قید و بندی باز می‌کند
دکتر عبدالحکیم از شیخ مناع القطان (رئیس سابق آموزشگاه عالی قضا در ریاض و ناظر بر تحصیلات دانشگاهی در دانشگاه امام در ریاض) نقل می‌نمایند که هدف از رسالت انبیاء علیهم‌السلام به طور عمومی و بعثت حضرت محمد(ص) بخصوص به تحقیق رساندن عبادت برای خدا بود و چنین هدفی جلب توجه می‌کند که تمام بشر از بندگی بندگان خارج شوند و تمام انسانها آزاد زندگی نمایند، که این مفهوم عقیده توحید نامیده می‌شود و فرد مسلمان از آن به «اشهد ان لا اله الا‌ الله تعبیر نمایند.(۳۸)
محمد قطب در کتاب شبهات حول الاسلام می‌فرماید:
به حقیقت که اسلام همه راههای گذشته برای برده‌داری بسته و همه منابع آن را خشک کرده است، بجز یک منبع و یک راه که آن هم ممکن نبود بسته شود، که عبارت بود از برده جنگ، عرف حاکم بر اجتماع آن زمان به برده کشاندن اسرای جنگی بود و یا کشتن آنها که چنین عادت و عرف خیلی قدیم بود و سابقه طولانی داشت و در زمانهای بعد هم دامن‌گیر انسان و ملازم آن شد، نوراسلام ظهور کرد در حالیکه چنین عرفی و عادتی در اجتماع رواج داشت و بین اسلام و دشمنان اسلام به برده و بنده کشیده می‌شدند و حریت آنها سلب می‌شد، و با آنها رفتار ظالمانه و خشن و تند داشتند و حتی بعد از آنهمه ظلم ستم وبه آنها رفتار ظالمانه و خشن و تند داشتند و حتی بعد از آنهمه ظلم وستم به آنها به ناموس آنها تجاوز می‌کردند و برای آنها (دشمنان اسلام) فرق نمی‌کرد که اسیرانی که گرفتند زن است دختر است بچه است.
که در آن موقع لایق مسلمانان نبود که از آنها تاوان نگیرند و با اسرای آنها هیچ گونه برخوردی نداشته باشند و اسرای آنها را آزاد کنند، که این حسن سیاست نبود که دشمنان هر چه بخواهند نسبت به مسلمانان بکارگیرند و هم دین و جان و مال و ناموس مسلمانان به خطر اندازند، درنتیجه لازم بود که مسلمانان نیز معامله به مثل (البته نه به صورت ظالمانه) با آنها داشته باشند و چنین سیاستی عادلترین و مناسبترین راه بود، البته رفتار مسلمانان با اسیران خیلی با رفتار دشمنان دین با اسری فرق می‌کند.
ولی هر زمانی که مردم اسلام را پذیرفتند و به سوی راه مستقیم هدایت شدند، نه جنگی و نه خصومتی بین آنها درکار نیست وهیچ امتی برای امت دیگری خاضع و خاشع نیست، و بیم هیچ مسلمانی در کرده زمین امتایزی و فرقی وجود ندارد، و هیچ‌گونه بزرگواری و فضلی برای ملت عرب بر ملت عجم وجود ندارد مگر به به تقوی و پرهیزگاری.(۳۹)
دکتر ابراهیم نعمه در کتاب یسألونک لیزدادوا ایماناً مبحث الاسلام و الرق ص۲۰۱ می فرماید: «اذا اجاءَ الی دیارِنا عَبد الکفار قَدْاَسلَمَ عیندَهُم، او اشتراه مُسْلمٌ عتق هرگاه عبدی از کافران که مال آنها بوده مسلمان شد و به سرزمین مسلمانان هجرت کرد و یا مسلمانی آن را خرید به طور اتوماتیک که وارد سرزمین مسلمانان شد آزاد و از قید بردگی خارج می‌شود.(۴۰)
پس هیچ کس حق ندارد حتی آنکس که خریدار آن بوده آن را به برده بکشد وبرده خود نماید.
و همچنین در همان کتاب مذکور آمده که: « او اِلْتَقَطَاً انسانٌ لقیطاً فادعی المسلم أنّه عبدُه و ادعی الکافر انّه ابنه، فالقول قول الکافر».(۴۱)
اگر انسانی بچه‌ای را در بیابان یا خیابان یا هر جائی پیدا کرد و صاحبش معلوم نباشد، سپس دو نفر پیدا شوند وبر سر آن ادعا داشته باشند که یکی از مدعیان مسلمان باشد، و ادعا نماید که آن بچه عبد و مملوک من است و مدعی دیگر کافر باشد و ادعا کند که بچه ولد من است، پس به خاطر اینکه جانب آزادیش محفوظ باشد، دعوی شخص کافر پذیرفته می‌شود و بچه به او داده می‌شود.
در این فتوی شریف حتی جنبه آزادی آن بچه را بر مصلحت دینش بیشتر در نظر گرفته تا برای همه انسانها معلوم شود که اسلام چقدر ازبرده‌داری بیزار است.
● چرا اسلام مثل بقیه محرمات یکسره حکم تحریر قطعی برده‌داری را اعلام ننمود؟
در مورد پاسخ به این سئوال قبلاً هم اشاره‌ای شد که اسلام همه راههای برده‌داری را بست و قفل نمود بجز یک راه و آن راه در حالتی است که جنگ میان جبهه حق و باطل صورت گیرد و در آن موقع شرع به حاکم مسلمانان اجازه داده درصورت وجود مصلحت دربرخورد با اسرای جنگی از استرقاق استفاده نماید البته اگر اسیران هنوز مسلمان نشده باشند و آنها را به برده بکشد.
و آنهم در کتاب شبهات حول الاسلام محمد قطب مطلبی ذکر کردیم که چون جبهه بین حق و باطل همیشه و در همه زمانها امکان دارد وجود داشته باشد و عادلانه نیست که دشمنان دین به هر نحوی که بخواهند از اسرای مسلمانان استفاده کنند و به هر نحوی بخواهند آنها را اذیت نمایند و آنها را به برده بکشند و انواع برخوردهای ظالمانه با آنها داشته باشند. متقابلاً مسلمانان اسیران آنها آزاد کنند تا دوباره علیه مسلمنان حمله‌ور شوند و موجب تقویت جبهه کفر گردند، پس عادلانه اینست که شرع به حاکم مسلمانان اجازه دهد که به هر نحوی که به مصلحت اسلام و مسلمین باشد با آنها برخورد داشته باشد.
دکتر محمد سعید رمضان بوطی در کتاب هذه مشکلاتهم می‌فرماید:
«وبناءً علی هذا، فانّ کلاًّ من امیرالمومنین الخاضع للشریعة الاسلامیه، و رئیس الدولة الخاضع للنطم الوضعیة، یمکان بموجب هذه الصلاحیه الحکم باسترقاق الاسری. غیر أن الشریعة الاسلامیه لاتُجیزلامیرالمومنین ذالک اِلّا بعد طرح المسأله علی بساط المشورة و بعد التأکد من أنّ المصلة العامة اِستَوْجَبت ذلک و لایکون هذا الّا عندما نتأکد أنّ أعداءنا قد استرقوا أسرانا».(۴۲)
بنا به مطالبی که قبلاً ذکر شد که جنگ میان جبهه حق و باطل امکان دارد در مختلف زمانها بوقوع بپیوستد، برای پیشوا و امیر مسلمانان که تسلیم منهج الهی باشد، و رئیس دولت اجازه داده شده و از نظر شریعت اسلام هیچ مانعی وجود ندارد، که اگر به صلاح دانند از حکم استرقاق و به برده کشاندن أسرای جنگی استفاده کنند، ولی چنین جوازی بعد از مشورت رئیس حکومت با ذی‌صلاحان، و بعد از خاطر جمع شدن از اینکه مصلحت عامه متقاضی چنین حکمی شده و همچنین بعد از اینکه معلوم شود که دشمنان ما مسلمانان با اسرای جنگی ما چنین حکمی صادر نمودند و اسیران مسلمانان را به برده کشاندند.
پس معلوم شد چون جبهه میان حق و باطل در همه زمانها امکان دارد، و حتماً هر دو جبهه از یک دیگر اسیر می‌گیرند، و همیشه احتمال دارد که جبهه کفر با انواع برخورد ظالمانه با اسرای مسلمانان رفتار کند به همین خاطر این حکم برده‌داری یک سره مثل محرمات دیگر تحریم نگردیده و یک راه خیلی تنگ برای ورود به بردگی برای حاکم مسلمانان و امیر آنها بجا گذاشته و می‌توان مثل یک حکم تعزیری از آن اگر به مصلحت دانست استفاده نماید.
لازم به یادآوری است که حاکم مسلمانان قبل از آنکه حکم استرقاق و برده‌داری برای اسرای جنگی به اجرا درآورد، اسلام آن را بین اجرا کردن چند راه دیگرنسبت به اسیران جنی مختار گذاشته، که یکی از آن راهها مبادله اسیر به اسیر و دومی آزاد کردن آنها بدون هیچ انتظار و چشم داشتی و سومین راه اینکه آنها آزاد شوند شرطیکه درمقابل آزادی خویش فدیه مادی یا ادبی بدهند، همچنانکه پیامبر (ص) چنین روشهایی نسبت به اسرای جنگ بدر به اجرا درآورد، اینکه بعضی در مقابل پرداخت مالی آزاد شدند، و بعضی را درمقابل این آزاد کرد که هر کدام از آنها به چند نفر از اصحاب خواندن و نوشتن آموزش دهند.(۴۳)
● راههایی که اسلام برای آزادی بردگان بنا نهاده است
اسلام با تدابیری که در میان آورد بر آن شده است تا راههای گوناگون اسیران را از نعمت آزادی برخوردار سازد، این باره نه تنها به کسانی که دردست مسلمانان اسیر شوند عنایت کرده بلکه تا حدود بسیاری راه را برای آزادی بردگان کفار نیز همواره ساخته است، چنانکه مورخان درخلال گزارش از غزوه طائف آورده‌اند که پیامبر «ص» در آن جنگ اعلام فرمود: کل عبد نزل الی فَهوَ حرٌّ(۴۴)
هر برده‌ای که از سپاه دشمن به سوی من فرود آید آزاد است.
و چون مردم طائف مسلمان شدند مالکان آن بردگان از پیامبر از پیامبر (ص) در خواست کردند که غلامان گذشته را به بردگی بازگرداند! پیامبر (ص) فرمود:
« لا أفْعَلُ اولئک عُتقاأ الله»(۴۵) من چنین کاری نمی‌کنم آنها آزاد شدگان خدا هستند.
درماجرای حدیبیه نیز چنانکه از علی (رض) آورده‌اند: دو تن (یا عده‌ای) از بردگان قریش پیش از آنکه قرار صلح نهاده شود به سوی پیامبر (ص) آمدند، مالکان ایشان به پیامبر (ص) نامه نوشتند که ای محمد (ص) سوگند به خدا که خروج این بردگان به سوی شما از سر رغبت در آینشان نبوده است، آنها تنها به خاطر گریز از بردگی به سوی شما آمده‌اند، برخی از مسلمانان نیز به پیامبر (ص) گفتند که ای رسول خدا (ص) قریشیان راست می‌گویند بردگانشان را به صاحب آنها بازگردان، پیامبر (ص) خشمگین شد و قریش را تهدید کرد و از باز فرستادن بردگان خودداری ورزید و گفت: «هم عتقاء الله عَزَوَجَّل» (۴۶)
ایشان آزادشدگان خداوند بزرگ هستند.
هر برده‌ای که از چنگ مالک خویش می‌گریخت و از مکه به مدینه هجرت می‌کرد نزد مسلمانان انسانی آزاد به شمار می‌آمد. چنانچه امام بخاری در صحیح خود از عبدالله بن عباس گزارش نموده که گفت: «و ان هاجرَ عبدٌ بینهُم اَوْ أمةٌ فَهما حرّان»(۴۷)
اگر غلام یا کنیزی از ایشان (مشرکین) راه هجرت می‌پیمودند هر دو آزاد می‌شدند.
۱) قانون مکاتبه:
بر طبق این قانون هر اسیری (برده) می‌تواند با مالک خود قراردادی منعقد کند مبنی بر اینکه در برابر آنچه بتدریج می‌پردازد خویشتن را آزاد کند، و از این صورت اسیر اجازه دارد که به کاری اشتغال ورزد تا از درآمدش سهام خود را پرداخت کند و بر مسلمانان نیز فرض است که با هدایای مالی او را در این کار یاری دهند و به آزادیش سرعت بخشند.
خداوند می‌فرماید: والذین یتبعونَ الکتاب مما ملکت ایمانکم فکاتبوهُم ان عَلِمتُم فیهم خیراً و آتوهم من مال الله الذی آتاکم» نور آیه ۳۳
کسانی از مملوکان شما که (برای آزادی خود) خواستار مکاتبه‌اند اگر در آنان خیری (توان کار یا خوی نیکی) سراغ دارید بپذیرید و از مالی خدا که به شما داده، بدانان دهید. (۴۸)
۲) قانون صدقات:
بر اساس این قانون مالی که از مسلمانان به عنوان زکوه گرفته می‌شود یکی از مصارف آن خریدن مملوکین و آزاد ساختن آنها است. بخصوص آنها که با سیدشان مکاتبه نمودند. (۴۹)
۳) قانون استیلاد:
این قانون می‌گوید اگرزنی مملوک از مولای خود فرزندی آورد پس از وفات مولی آن زن آزاد می‌گردد. قال: ایما امرأةٍ ولدت من سیدها فهی معتقةٌ عن دبرٍ منه. (۵۰)
هر زنی که از مالک خود فرزندی زاید پس از وی آزاد است.
۴) قانون سرایت:
بر این اساس هر کسی در مالکیت اسیری با دیگران شریک باشد، همینکه سهم خود را آزاد کند، بر او لازم می‌آید به شرط توانگری ـ سهم شریکان خویش را نیز بخرد و آن مملوک را آزاد سازد. قال (ص): من اعْتَقَ شِرْکاً له فی عَبْدِ فکان لهُ مالٌ یبلُغُ ثُمَنٌ العبدُ قُوِّم علیه قیمةُ العدل فأعطی شرکاء حصصهُم و عَتَقَ علیه العبد.(۵۱) کسی که سهم خود را در مملوکی آزاد کند و مالی برابر بابهای او داشته باشد و آن مملوک ارزش گذاری می‌شود تا مالک و سهم شرکا خود را بدانها دهد و اسیر آزاد گردد.
۵) قانون کفاره:
بر طبق این قانون برای جبران برخی لغزشها باید مملوکان را آزاد ساخت و به اصطلاح شرعی «کفاره» داد.
۱) کفاره کسی که عمداً در ماه مبارک رمضان در هنگامیکه روزه دار است با زنش همبستری کند و روزه‌اس را با این همبستری باطل کند، چنین کاری در شریعت اسلام کفاره دارد که یکی از آن کفاره آزادی برده است «عِتّقُ رقبَةٍ مؤمنة» (۵۲)
۲) کفاره سوگند: کسی که به دروغ سوگند یاد کند، یکی از کفارات آن «عِتّقُ رقبَةٍ مؤمنة» آزاد کردن یک برده مؤمن. (۵۳)
۳) کفاره ظهار:
یعنی اینکه کسی همسرش را به قصد تحریم به یکی از محارمش تشبیه نماید مثلاً شخصی به همسرش بگوید: «انتَ علی کظهر امّی» «تو مثل مادرم که بر من حرام است هستید». خوب درا ین صورت آن شخصی که مظاهره نموده حق مجامعه و همبستری با همسرش را ندارد تا اینکه کفاره ندهد که یکی از کفاره آن «عِتّقُ رقبَةٍ مؤمنة» آزاد کردن عبد مومن. و ضمناً کفاره ظهار در فقه امام شافعی ترتیبی است که از چند کفاره به ترتیب در صورت وجود آزادی یک برده مسلمان و اگر آن موجود نباشد دو ماه پشت سر هم روزه گرفتن و اگر نتوانست طعام شصت نفر بدهد. (۵۴)
۴) کفاره قتل:
هر نوع قتلی که باشد چه عمدی و چه شبه عمد و چه قتل خطا در هر سه صورت لازم است که شخص قاتل کفاره بدهد که یکی از صورت کفاره‌اش «عِتّقُ رقبَةٍ مؤمنة» آزاد کردن برده مومن.(۵۵)
۶) قانون تملک ارحام:
برا ساس این قانون اگر مالک خویشاوندان خود شود که بر او محرم است در این صورت باید آن را از بند اسارت برهاند. قال (ص) من مَلِکَ ذا رحم مُحّرم فهو حرّ.« کسی که خویشاوند نزدیک خود و محرمش از آن وی شود آن خویشاوند آزاد است. (۵۶)
۷) قانون ضرب و تنکیل:
در این قانون کسی که مملوکش را بزند یا بر او آسیبی برساند بر او لازم است که آن برده را آزاد نماید مجاناً. قال (ص): من لطمَ مملوکه أو ضَرَبَهُ فکفّارتهُ أن یعتقه ـ کسی که بر مملوکش سیلی زند یا او را کتک بزند کفاره این کار آنستکه وی را آزاد سازد. (۵۷)
۸. قانون جذام و کوری: این قانون می‌گوید اگر مملوکی به کوری یا جذام مبتلا شود چنین عیوبی از اسباب آزادی وی به شمار می‌آید. قال (ص): اذا عمی المملوک فلا رقّ علیه و العبد اذا جُذِم فلا رقّ علیه. (۵۸)
پیامبر (ص) برای تشویق مردم به آزادی بردگان و برای کسب فضیلت آزادی بردگان می‌فرماید: مَنْ أعتَقَ رقبةً أعتَقَ الله بکلِّ عُضوٍ منها عُضوًا من النار. (۵۹) کسی که بنده‌ای را آزاد کند خداوند درمقابل هر عضوی از آن عضوی را از آتش جهنم محفوظ می‌دارند.
● نتیجه مباحث:
از آنچه تاکنون زیر نظر خوانندگان محترم گذشت نتیجه می‌گیریم که بردگی در تمام مذاهب و اقوام سابقه داشته و اسلام بنیانگذار آن نیست، بلکه اسلام آمد تدریجاً راههای آن را خیلی به تنگ کشاند و انچه در اسلام به عنوان استرقاق تصویب شده آدم دزدی یا فرزند فروشی وامثال این امورنبوده است، بلکه مبدأ برده‌گیری در اسلام و تنها راه مانده برای آن جنگ میان جبهه حق و باطل است و آنهم یک حکم تعزیری است که اسلام به حاکم مسلمانان اجازده داده در صورت مصلحت آن را به اجرا درآورد.
و اگر جنگی در میان نیاید اسلام اجازه نمی‌دهد کسی را به عنوان «برده» یا «اسیر» گرفتار کنند. (فقهای اهل سنت، بر این معنا اجماع دارند همانگونه که فقیهان شیعه نیز همگی آنرا پذیرفته‌اند). (۶۰)
و لازم است که عرض شود اسیرانی که اسلام حکم استرقاق آنها را به حاکم اسلام و مسلمانان واگذار نموده باید از کفاره محارب باشند نه از کافران صلحجو.
و پس از مرحله اسیر گیری درباره نحوه رفتاربا اسیران چند راه وجود دارد که یکی از آنها در صورت مصلحت کشتن است و ان هم مدتی خیلی کم به اجرا درآمده باشد و خیلی کم از آن استفاده شده زیاد اسلام دین رحمت است، چنانکه خداوند می‌فرماید: « و ما أرسَلناک الّا رَحمةً للعالمین» انبیاء آیه ۱۰۷
یعنی تو را جز برای رحمت بر جهانیان نفرستادیم.
و دوم انکه : اسلام می‌توانست فرمان دهد که پیروانش همه اسیران را آزاد کنند تا به وطن خویش بازگردند، باز هم رعایت این راه هم در صورتی جائز است که حاکم و پیشوای مسلمانان مصلحت ببیند و خطری در پیش نباشد.
قرآن می‌فرماید: «فإمّا منَّا بَعدُ و امّا فداءً» سوره محمد ـ یعنی : پس از آن (که اسیران را گرفتید) یا برایشان منت نهاده آزادشان سازید و یا تاوان بگیرید و رهاشان کنید.
سوم آنگه: اگر شرائط آزادی همه اسیران ـ مانند قرون گذشته فراهم نبود اسلام می‌توانست دستور دهد که اسیران جنگی را به جای آنکه در اردوگاههای کار اجباری ببرند مانند اردوگاههای مدعیان عدالت و حقوق بشر، در میان خانواده‌های مجاهدان تقسیم کنند تا در خدمت آنان باشند. با رعایت دستور حضرت محمد (ص) درمورد آنها که فرموده: «لایقُلْ اَحَدُکُم عَبدی،‌أمتی وَلیقُلْ فتای و فتاتی» صحیح بخاری (با شرح کرمانی) ج ۱۱ ص۹۷ چاپ لبنان هیچ یک از شما «به اسیران خود» نگوید: بنده من و کنیز من! ولی بگوید: پسر من دختر من.
ابوذر گفت: از رسول خدا شنیدم که درباره غلامان فرموده: إخوانُکم جَعَلَهُم الله تحت أیدیکم فَمَنْ کان أخوهُ تحت یدیه فَلیطعمهُ مما یأکل ولیکسُه ممّا یلبس ولا‌یکلِّفهُ فإنْ کلّفهُ ما یغلبهُ فلیعْنهُ» سنن ابی داود، ج۴، ص۳۴۰.
اینان برادران شما هستند که خداوند آنها را زیر دستتان قرار داده است. پس هر کسی برادرش زیر دست او باشد، از آنچه خود می‌خورد به او خوراک دهد و از آنچه خود می‌پوشد، او را بپوشاند و کاری که توانش را ندارد از وی نخواهد و اگرچنین کاری را از او خواست، باید که یاریش کند».
«لا تکلِّفوهُم ما یغْلِبهُم، فإن کلَّفتموهُم فأعینوهم» التاج الجامع للاصول ج۲ ص۲۷۵.
اسیرانتان به کاری وامدارید که بر‌آنها دشوار آید و اگر چنین کاری برعهده آنها نهادید، آنان را یاری دهید.
پس با چنین رفتار و برخوردها اسیران در میان مسلمانان می‌باشند تا اینکه بر طبق «قوانین عتق» بتدریج آزاد شوند.
لازم است دراینجا جواب یک سوال احتمالی داده شود که سائلی احتمال دارد بپرسد: چرا درکتابهای فقهی این همه موضوع بردگان بصورت اهانت آمیز مطرح شده مثلاً نه در تکالیف و نه حقوقات مانند یک انسان به انها توجه نشده و حتی در مثالهای فقهی با حیوانات به آنها مثال آورده شده؟
مختصراً در جواب این سوال به نظر بنده البته، احکاماتی که برای آنها در کتابهای فقهی برای بردگان آمده و مسأله آنها خیلی تفصیل دادند که بوی تأیید این نظام یعنی نظام برده‌داری می‌آید، یک مسأله اجتهادی بوده و هست و مجتهدین و فقها از گوشه و کنار استدلالات چنین احکاماتی و مسائلی در مورد آنها استنباط نمودند و در کتابهای فقهی مطرح کردند. خوب مجتهدین محال نیست که دچارخطا نشوند و احتمال خطا برای مجتهدین در فقه اسلامی وجود دارد که حتی اگر مجتهد خطا هم بکند یک خیر وجزای نیک با خود می‌برد، و اگر استنباطش صواب و صحیح باشد دو اجر و پاداش نیک دارد.
پس نمی‌توان نظر مجتهدین و فقها صددرصد به متن دین نسبت داد، متن دین یک متن اصیل است و قابل نقد نیست ولی اجتهادات است مجتهدین قابل نقد هستند.
بطور خلاصه اگر ضوابطی را که اسلام دررفتار با اسیران و بردگان آورده، درنظر گیریم به یقین می‌توان گفت که این آئین مقدس اسلام دادگرانه‌ترین بلکه کریمانه‌ترین رفتار را با اسرای دشمن سفارش کرده است و در هیچ قانونی نسبت به خصم مغلوب تا این اندازه تسامح و ملایمت دیده نمی‌شود مشروط بر آنکه ما راه انصاف را بپوییم.
حسن علی‌پور
منابع و مأخذ:
۱ ـ قرآن مجید
۲ ـ تفسیر نور، دکتر خرم دل
۳ ـ تفسیر المراغی، محمد مصطفی المراغی
۴ ـ بردگی در اسلام، محمد صادق ایرجی
۵ ـ بردگی از دیدگاه اسلام، مصطفی حسین طباطبائی
۶ ـ مقارنة ادیان الاسلام، دکتر احمد شلبی
۷ ـ تاریخ تمدن، ویل دورانت، ترجمه فتح الله مجتبایی
۸ ـ ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستن
۹ ـ یسألونک لیزدادو ایماناَ، دکتر ابراهیم نعمه
۱۰ ـ الترغیب و الترهیب، زکی الدین منذری
۱۱ـ صحیح بخاری ـ التاج الجامع للاصول
۱۲ـ موسوعة الفقه الاسلامی المعاصر، دکتر عبدالحلیم عویس
۱۳ ـ بحوث و فتاوی اسلامیة فی قضایا معاصرة، شیخ جادالحق شیخ الازهر
۱۴ ـ شبهات حول الاسلام، محمد قطب
۱۵ ـ هذا مشکلاتهم، دکتر محمد رمضان بوطی
۱۶ـ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر ج ۲
۱۷ ـ سنن ابی داود،
۱۸ الفقه المنهجی ج ۱، دکتر مصطفی الخن ـ دکتر مصطفی البغا
۱۹ ـ الموطأ، مالک ابن انس
سایر ارجاعات
(۱) کتاب بردگی دراسلام، اثر محمد صادق ایرجی، از انتشارات کتابفروشی محمدی چاپ« تهران ص۱و۲»
(*) تفسیر نور، تالیف دکتر خرم‌دل، عضو عیئت علمی دانشگاه کردستان، سوره شعرا آیه ۲۲
(۲) بردگی از دیدگاه اسلام: مؤلف مصطفی حسین طباطبائی، تهران چاپ اول ۱۳۷۲.
(۳) کتاب: مقرانه الادیان ـ الالسلام،مؤلف: الدکتور احمد شلبی ۳ ص۲۳۴ مصر القاهره مکتبه المصریه ـ الصبعه ۱۲ – ۱۹۷م.
(۴) تاریخ تمدن، اترویل دورانت، ترجمه فتح‌الله مجتبایی ـ، بخش یونان باستان ج۲ ص۳۰۸
(۵) تاریخ تمدن ج۲، ص۳۰۸ و۳۰۹.
(۶) مفارنة الادیان ـ اللسلام : مولف: الدکتور احمد شلبی ص۲۲۷، مصراقاهره مکتبه المصریه الطلبه ۱۲ – ۱۹۹۷ م
(۷) همان منبع ص۲۲۸
(۸) تاریخ تمدن، ج۳، ص۳۹۳.
(۹) تاریخ تمدن ج۳، ۴۰
(۱۰) تاریخ تمدن ص۳۹۴ ج۳
(۱۱) مفارنه الادیان ـ الاسلام، مولف الدکتور احمد شلبی ص۲۲۹ مصرالقاهره مکتبه المصریه چاض ۱۹۹۷ م
(۱۲) ایران در زمان ساسانایان، اثر آرتور کریستن سن، ترجمه رشید یاسمی ص۲۴۰ چاپ تهران
(۱۳) کتاب یسألوک لیزداوا ایماناً، مولف: الدکتور ابراهیم النعمه، ص ۱۹۵ عراق موصل مطبعه الزهرا ـ الحدیثه الطبقه الاولی ۱۹۸۳ م
(۱۴) تورات، سفر لاویان باب ۲۵ شماره ۴۵ و ۴۶. نقل از کتاب بردگی از دیدکاه اسلام مصطفی حسین طباطبائی.
(۱۵) کتاب: مقارنه الادیان ـ الاسلام ـ اثر: الدکتور احمد شلبی ص۲۳۰ مصر القاهره مکتبه المصریه الطبقه ۱۲، ۱۹۹۷ م.
(۱۶) کتاب: بردگی از دیدگاه اسلام، مصطفی حسین طباطبائی ص۱۰.
(۱۷) مقارنه الادیان ـ الاسلام، اثر: احمدشلبی ص۲۳۰ مصر القاهره مکتبه المصریه الطبعه ۱۲ ـ ۱۹۹۷م
(۱۸) همان منبع ص۲۳۲.
(۱۹) همان منبع ص۲۳۲
(۲۰) کتاب بردگی دراسلام، اثر محمد صادق ایرجی، از انتشارات کتابفروشی محمدی چاپ تهران ص۲۸-۲۹.
(۲۱) همان منبع ص۲۳-۳۳
(۲۲) آیه ۳۰ سوره بقره ـ تفسیرنور، اثر دکتر خرم‌دل چاپ اول تهران.
(۲۳) تفسیر المراغی، اثر احمد مصطفی المرغی، ج ۱ ص۸۰ دادالکفر.
(۲۴) همان منبع ص۸۵.
(۲۵) تفسیر نور آیه ۲۹ س بقره ص۸ .مولف: خرم‌دل
(۲۶) همان منبع ص۵۷۷
(۲۷) همان منبع ص۱۳۱۱ آیه ۴ سوره تین.
(۲۸) بردگی در اسلام، اثر محمد صادق ایرجی. از انتشارات کتابفروشی محمدی طهران ص۱۴۳-۱۴۴.
(۲۹) الترغیب و الترهیب، اثر زکی‌الدین منذری ج۳ ص۶۱۲ چاپ بیروت.
(۳۰) آیه ۱۱ – ۱۲ – ۱۳ سوره البلد، در تفسیر المراغی اثر احمد مصطفی المراغی ج۱۰
(۳۱) صحیح بخاری، کتاب البیوع حدیث شماره ۱۰۶ ـ و نیز التاج الجامع الاصول ج۲ ص۲۰۱
(۳۲) کتاب: مقارنه الادیان ـ الاسلام ـ اثر: دکتر احمد شلبی ص۲۳۳.
(۳۳) کتاب بردگی از دیگاه اسلام: اثر مصطفی حسین طباطبایی چاپ اول ۱۳۷۲ ـ بنیاد دایره المعارف اسلامی ص۱۷. آنهم با نقل از کتاب السیره اسویه ج۱ ص۳۴۰.
(۳۴) کتاب موسوعه الفقه الاسلامی المعاصر، مولف: الدکتور عبدالحکیم عویس ج۳ ص۳۱۷.
(۳۵) احمد ج۴ ص۲۹۹ و ابن حبان برقم ۱۲۰۹، با نقل از کتاب بهوث و فتاوی اسلامبه فی قضایا معاصر، ج۳ ـ مولف الشیخ جادلاحق علی جاد الحق شیخ الاذهر. ص ۴۴۰.
(۳۶) موسوعه الفقه الاسلمی المعاصر، مولف: الدکتور عبدالحکیم عویس ج ۳ * ص۳۲۳.
(۳۷) کتاب مقارنه الادیان مولف: الدکتور احمد شلبی ص۲۳۴
(۳۸) موسوعه الفقه السلامی المعاصر، الدکتور عبدالحکیم عویس ج۳ ص۳۲۴.
(۳۹) کتاب شبهات حول السلام، اثر محمد قطب ص۵۱-۵۲ ـ مصر القاهره داراالشروق الطبقه ۲۲-۱۴۱۸-۱۹۹۷م.
(۴۰) کتاب سیألونک لیزدادو ایاناً اثر دکتر ابراهیم نعمه ص۲۰۱ ـ چاپ: عراق، موصل، مطبعه الزهراء الحدیثه طبع ۱ سال ۱۹۸۳.
(۴۱) همان منبع و همان ص۲۰۱
(۴۲) کتاب: هذه شکلاتهم، اثر : الدکتور محمد رمضان بوطی ص۵۷-۵۸ چاپ لبنان، بیروت دارالکفر.
(۴۳) کتاب، الاسلام، مؤلف: الدکتر احمد شلبی، مصر القاهره، مکتبه المصریه ـ الطبعه ۱۲ - ۱۹۹۷
(۴۴) تاریخ المتون الاسلامی، اثر جرجی زیدان ج۴ ص۵۷
(۴۵) الکامل فی التاریخ، اثر ابن اثیر ج۲ ص۲۶۷ چاپ بیروت نقل از کتاب بردگی از دیگاه اسلام
(۴۶) سنن ابی داود ج۳ ص۶۵ چاپ مصر و التاج الجامع للوصول مصطفی حسین طباطبائی ج۴ ص۳۹۶.
(۴۷) صحیح بهاری کتاب الطلاق ص۶۲ و ۶۳ چاپ مصر.
(۴۸) کتاب بردگی از دیدگاه اسلام، اثر مصطفی حسین طباطبائی، بنیاد دایره المعارف اسلامی چاپ اول ۱۳۷۲ تهران
(۴۹) الفقه المنهجی ج۱ اثر: دکتر مصطفی الخن و دکتر مصطفی الفا داراحسان ص۳۲۱.
(۵۰) التاج الجامع للاصول ج۲ ص۲۷۴.
(۵۱) الموطاء اثر مالک بن انس ج۲ ص۷۷۲ چاپ استانبول و صحیح بخاری یا شرح کرمانی ج۱۱ ص۷۸ چاپ لبنان نقل از برگی از دیدگاه اسلام طباطبائی .
(۵۲) فقه المنهجی ج۱ ص۵۴۱، اثر دکتران: مصطفی الخن ـ و مصطفی البغا. ناشر، نشر احسان ۱۳۷۹.
(۵۳) همان منبع ص۵۵۰
(۵۴) همان منبع ص۵۵۲
(۵۵) همان منبع ص۵۵۴
(۵۶) التاج للاصول ج۲ و سنن ابی داود ج۲ص ۲۶.
(۵۷) التاج الجامع للاصول ج۲ ص۲۷۶.
(۵۸) بردگی از دیدگاه اسلام اثر مصطفی حسین طباطبایی ـ نقل از تذهیب الاحکام اثر محمد بن حسن طوسب ج۸ ص۲۲۲ چاپ بیروت.
(۵۹) ‌صحیح مسلم ج۲ کتاب العتق ص۱۱۴۷ چاپ استانبول.
(۶۰) کتاب بردگی از دیدگاه اسلام، اثر مصطفی حسین طباطبائی.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی اصلاح


همچنین مشاهده کنید