پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

رانده شدن به فضای مجازی


رانده شدن به فضای مجازی
یک سال از توقیف روزنامه هم‌میهن گذشت؛ روزنامه‌ای که به تصدیق موافقان و مخالفان یک گام به جلو در روزنامه‌نگاری حرفه‌ای ایران محسوب می‌شد؛ روزنامه‌ای که گروهی از روزنامه‌نگاران جوان با وجود همه بی‌مهری‌ها از یک طرف و فرصت‌های پرجاذبه شغلی خارج از کشور از طرف دیگر به انگیزه راه‌اندازی آن زیر سقف تحریریه یک روزنامه گرد هم آمده بودند. همین انگیزه‌ها و تلاش‌های شبانه‌روزی بود که سرانجام روزنامه‌ای را روانه بازار فرهنگ کرد که در مدت زمانی کوتاه مخاطبان بسیار یافت و تیراژ آن از ۵۰ هزار نسخه در روز گذشت و شاید به دلیل همین تاثیرگذاری سریع بود که پس از ۴۰ شماره مظلومانه توقیف شد و بار دیگر گروهی از اهالی مطبوعاتی از ادامه فعالیت حرفه‌ای در آنچه که برای آنها انگیزه‌های حرکت و نوآوری ایجاد کرده بود،‌ بازماندند و از سوی دیگر مخاطبانی که در همان مدت انتشار به انگیزه خواندن مطالب قلمی روزنامه‌نگاران و نویسندگان جوان هر روز سری به گیشه‌های مطبوعات می‌زدند از خواندن این روزنامه محروم شدند. در روزی که با سالروز تعطیلی روزنامه هم‌میهن همزمان است دردناک‌ترین تاسف امروز من به عنوان فردی علاقه‌مند به کشور،‌ مردم و دین مقدس اسلام،‌ چیزی است که اتفاقا همین روزها در یکی از سایت‌های پربیننده توجه مرا به خود جلب کرد: نتایج تحقیقی در مورد وبلاگ‌های ایرانی که توسط دانشگاه هاروارد انجام شده است.
▪ یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد:
۱) بیش از ۶۰ هزار وبلاگ فارسی‌زبان در اینترنت به قلم ایرانیان نوشته می‌شود که مرتبا به‌روز می‌شود. (تعداد واقعی از این هم بیشتر است.)
۲) این آمار از نظر رتبه جهانی وبلاگ‌نویسی، ایران را در مقام چهارم قرار داده است که اگر آن را با آمار فارسی‌زبانان مقایسه کنیم اهمیت این رتبه در مقایسه با زبان‌های پرجمعیت دنیا مشخص می‌شود. یعنی بدون شک ایران بالاترین رتبه وبلاگ‌نویسی را در سطح جهان به خود اختصاص داده است.
۳) اکثریت قریب‌به‌اتفاق این وبلاگ‌نویسان داخل ایران هستند. بیشترین تعداد وبلاگ‌نویسان را مردان و بیش از ۸۰ درصد آنها را جوانان تشکیل می‌دهند.
۴) مجموعه وبلاگ‌نویسان و وبلاگ‌هایشان با توجه به گرایش‌های آنها به چهار دسته تقسیم شده‌اند: ۱. اصلاح طلبان و سکولارها ۲. محافظه‌کاران و مذهبی‌ها ۳. اهل شعر و ادبیات ۴. مطالب گوناگون که در هیچ‌یک مقوله‌های فوق نمی‌گنجد. در این میان بیشترین تعداد وبلاگ‌ها با حوزه اصلاح‌طلبان و سکولارها مرتبط است.
۵) از بعد محتوایی بیش از ۶۰ درصد موضوعات به امور داخلی و مسائل عمومی کشور مربوط است که بخش قابل توجهی از آن به امور مدیران و رهبران جامعه مربوط می‌شود و بخش بسیار کمی از وبلاگ‌نویسان مسائل خصوصی زندگی خود را مطرح می‌کنند. ( در سطح جهانی بیشتر کسانی که به وبلاگ روی می‌آورند آن را تنها وسیله‌ای برای طرح مسائل زندگی شخصی خود می‌دانند چرا که همه مسائل عمومی کشور در رسانه‌ها مطرح می‌شود.)
۶) بالاترین رشد وبلاگ‌نویسی در دنیا در کشورها ایران و چین مشاهده شده است و به لحاظ تاریخی بالاترین منحنی رشد در ایران مربوط به هشت سال گذشته است.
نکته اصلی اینجاست که نگاهی به منحنی رشد این وبلاگ‌ها نشان می‌دهد فرآیند وبلاگ‌نویسی ایرانیان از تاریخ توقیف دسته‌جمعی روزنامه‌های منتقد از اوایل سال ۷۹ به طور محسوسی سرعت گرفته است. فاصله معنادار کشور ما با سایر نقاط جهان و به ویژه کشور‌های توسعه‌یافته احتمال اینکه این امر فقط معلول رشد و گسترش استفاده از اینترنت و تکنیک وبلاگ‌نویسی باشد را منتفی می‌کند چرا که وضعیت موجود ایران در ارائه خدمات اینترنتی و نیز ضریب نفوذ اینترنت در زندگی مردم به مراتب کمتر از کشورهای توسعه‌یافته (و احیانا جهان سوم) است. اینجاست که باید گرایش شدید نویسندگان،‌ روزنامه‌نگاران و روشنفکران ایرانی به وبلاگ‌نویسی برای همه دست‌اندرکاران و دلسوزان کشور هشدار مهمی تلقی شود چرا که نشان می‌دهد اقدام نسنجیده برای توقیف‌های مکرر روزنامه‌ها چگونه سیل بزرگی از روزنامه‌نگاران و نویسندگان را به سمت فضای مجازی روانه کرده است. پناه بردن به فضای مجازی برای همه اقشار از دانشگاهیان و فرهنگیان تا روحانیون و سیاسیون و حتی اصولگرایان و تندروهای مذهبی (که بنا بر تحقیق دانشگاه هاروارد عموما ترجیح می‌دهند با هویت‌های نامشخص مطالب خود را ارائه کنند) تا مقامات کشور و حتی رئیس‌جمهوری امر قابل تاملی است. این نکته نشان می‌دهد دامنه تاثیرگذاری وبلاگ‌ها در ایران از یک رسانه شخصی مشابه آنچه در جهان وجود دارد بسیار فراتر رفته به گونه‌ای که شخصیت‌های سیاسی نیز برای تاثیرگذاری بیشتر در افکار عمومی به این شیوه ارتباطی روی آورده‌اند و به عبارت دیگر مدیران ما خودشان به دست خودشان محدودیت استفاده کامل از رسانه‌ای مانند مطبوعات را فراهم کرده‌اند و اینک ناگزیر از جایگزین کردن وبلاگ‌ها به جای مطبوعات شده‌اند. در واقع هر کجا فضای تنفس محدود شود این همه افراد جامعه هستند که به صورت یکسان آسیب‌های آن را متحمل می‌شوند.
بنابر آنچه تحقیق فوق نشان می‌دهد افزایش تعداد وبلاگ‌ها توجه همگانی و تعداد مراجعه خوانندگان را به شکل تکان‌دهنده‌ای به درون این فضای مجازی افزایش داده است و باید بپذیریم که اینترنت فضای نوآوری و بدعت‌آمیزی را در برابر حاکمیت‌ها ایجاد کرده که هرچقدر فشار اجتماعی و فرهنگی شدید‌تر می‌شود،‌ فضای مجازی یادشده گسترده‌تر و پربیننده‌تر جلوه می‌کند. به هر حال فضای مجازی و وبلاگ‌ها یک فضای غیر‌نظارت‌شده و غیرمسوولانه هستند که نویسندگان آن در هیچ مرجعی پاسخگوی مطالب خود نخواهند بود. در واقع همه افراد به بهانه خصوصی بودن و نوشته‌های خودمانی هیچ مرزی را برای اظهارات خود قائل نیستند. در چنین فضایی آنها می‌توانند از هویت‌های غیرواقعی و گمنام استفاده کرده و حتی پشت این هویت‌های دروغین و ساختگی بزرگ‌ترین تهمت‌ها و تندترین انتقادات را به تمامی رده‌های حکومت وارد کنند. بر دامنه تخریب‌ها بیفزایند و با غیراخلاقی‌ترین جملات شخصیت افراد را به بازی بگیرند. این در حالی است که تندترین و منتقد‌ترین روزنامه‌ها اولا به دلیل حقیقی بودن شخصیت نویسندگان و ثانیا به دلیل ساز و کار قانونی موجود و نظارت‌ها بر فضای مطبوعات ناگزیرند ملاحظات بسیار زیادی را در نوشتن،‌ تدوین و نشر مطالب مورد توجه قرار دهند. هر روز بیش از گذشته به دلیل ترس از فقدان امنیت شغلی و توقیف‌های پی در پی بر خط قرمز‌های ذهنی‌شان بیفزایند و در نهایت برای انتشار آنچه نمی‌توانند در روزنامه‌ها بنویسند به وبلاگ‌نویسی روی آورند. دردناک‌تر اینجاست که نتیجه چنین فرآیندی در عرصه‌های بین‌المللی،‌ تبلیغات منفی و سیاه‌نمایی درباره آزادی مطبوعات و به طورکلی وضعیت رسانه‌های داخل کشور را به دنبال دارد. به گونه‌ای که برخی مخالفان با استناد به آمار وبلاگ‌نویسان و فرآیند فزاینده شکل‌گیری وبلاگ‌هایی که توسط روزنامه‌نگاران و نویسندگان اداره می‌شوند به ناحق ایران را با وجود صدها روزنامه و حتی تریبونی که به هر صورت و با همه تنگناها می‌کوشد مسائل جامعه را منتقل کند هم‌رده با کشورهایی قرار می‌دهند که فضای رسانه‌ای آنها به دلیل ضعف سابقه فرهنگی و رشد محدود اجتماعی مردم به مراتب بسته‌تر از ایران است.
نگاهی به تحقیق دانشگاه هاروارد گویای آن است که نه‌فقط منتقدان یا مخالفان و کسانی که نگاه آنها زاویه‌های گوناگون با وضعیت جاری کشور دارد به این فضای مجازی پناه برده‌اند که موافق‌ترین،‌ مومن‌ترین و وابسته‌ترین افراد در جوان‌ها و اهل فرهنگ که به هر صورت وجود دارند و به اصطلاح در شمار اصولگراترین یا به تعبیری حزب‌اللهی‌ترین افراد قرار می‌گیرند نیز به وفور در مجموعه وبلاگ‌نویسان جای زیادی را اشغال کرده‌اند. روشن است که آنها به دلیل مقابله و پاسخگویی به انتقادات و شبهات موجود در این فضا خود را موظف به حضور و مقابله دیده‌اند اما نهایتا نتیجه حضور آنها کشیده شدن جمع کثیری از جامعه مذهبی و معتقد ما به فضای مجازی اینترنت است.
خلاصه کلام آنکه توقیف روزنامه‌های منتقد به بهانه‌های گوناگون جریان،‌ اطلاع‌رسانی،‌ نقادی و روشنگری را متوقف نمی‌کند. روزنامه‌نگاران و نویسندگان همچنان به رسالتشان ادامه می‌دهند اما ای کاش مسوولان و دلسوزان کشور به این باور برسند که ایجاد هرگونه انسداد و سخت‌گیری‌های بی‌مورد در فرآیند اطلاع‌رسانی و فراتر از آن در فعالیت‌های فرهنگی در نهایت نه‌تنها کارساز نیست که در بسیاری از موارد به نتایجی مغایر هدف آنها منتهی می‌شود.
نویسنده : غلامحسین کرباسچی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید