پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به زندگی حضرت امام علی النّقی الهادی (ع)


نگاهی به زندگی حضرت امام علی النّقی الهادی (ع)
▪ نام: علی.
▪ القاب: نقی، هادی، نجیب، مرتضی، عالم، فقیه، ناصح، امین، مؤتمن، طیّب، فتّاح ومتوکل.
واژه «متوکل» لقب «متوکل علی اللَّه»، خلیفه عباسی نیز بود که در عصر امام هادی علیه السلام می زیست. به همین دلیل، امام هادی علیه السلام این لقب را برای خویش نمی پسندید وبه اصحابش دستور می داد که از به کاربردن آن اعراض کنند.
▪ کنیه: ابوالحسن.
چون کنیه امام موسی کاظم علیه السلام و امام رضا علیه السلام نیز ابوالحسن بود، به امام هادی علیه السلام ابوالحسن ثالث گفته می شود.
▪ منصب: معصوم دوازدهم و امام دهم شیعیان.
▪ نسب پدری: ابوجعفر، محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام.
▪ نام مادر: سمانه مغربیه که کنیه وی ام الفضل بود.
ـ امام هادی علیه السلام در شأن مادرش فرمود:
مادرم به حق من عارف و از اهل بهشت است. شیطان سرکش به او نزدیک نمی شود و مکر جباران به وی نمی رسد. او در پناه خدایی است که نمی خوابد و مادران صدیقان و صالحان را به خود وا نمی گذارد.
▪ تاریخ ولادت: نیمه ذی حجه سال ۲۱۲ هجری.
برخی مورخان تولد آن حضرت را دوم یا پنجم رجب همین سال و برخی دیگر رجب سال ۲۱۴ دانسته اند. یکی از ادله ای که زمان تولد آن حضرت را ماه رجب می داند، دعای ناحیه مقدسه است: «اللّهُمَّ اِنّی أسئلکَ بالمَولوُدَینِ فی رَجبٍ، مُحمّدِ بنِ عَلیٍ الثّانی وَابنه علیّ بنِ محمّدٍ المُنتَجب».(۱)
▪ محل تولد: «صُریا» در حوالی شهر مدینه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودی کنونی). صریا قریه ای بود که امام موسی بن جعفر علیه السلام آن را بنا نهاد و سال های طولانی، موطن اولاد و احفاد آن حضرت بود. فاصله آن با مدینه حدود سه میل است.
▪ مدت امامت: از ذی قعده سال ۲۲۰ هجری تا رجب ۲۵۴ هجری، به مدت ۳۳سال. زمانی که آن حضرت به امامت رسید، هشت سال و پنج ماه بیشتر نداشت.
تاریخ و سبب شهادت: سوم ماه رجب (و به قولی ۲۵ جمادی الاخر) سال ۲۵۴ هجری، به وسیله زهری که معتمد عباسی، برادر معتز (خلیفه وقت) به آن حضرت خورانید. سن آن حضرت در هنگام شهادت، ۴۰ یا ۴۲ سال بود.
▪ محل دفن: سامرا، که در سابق به آن «سرّ مَن رَأی » گفته می شد (درکشور عراق کنونی).
▪ همسر: حدیث (یا سلیل) که به او جده می گفتند.
▪ فرزندان:
۱) ابا محمد حسن عسکری علیه السلام.
۲) حسین.
۳) محمد.
۴) جعفر(معروف به جعفر کذّاب).
۵) علیّه یا عایشه.
▪ اصحاب
۱) علی بن مهزیار اهوازی.
۲) خیران خادم.
۳) ابوهاشم داود بن قاسم جعفری.
۴) عبدالعظیم بن عبداللَّه حسنی.
۵) علی بن جعفر همیناوی(همانی).
۶) ابن سکیت بن یعقوب اهوازی.
۷) احمد بن اسحاق اشعری.
۸) ابراهیم بن مهزیار اهوازی.
۹) ایوب بن نوح.
۱۰) ابو علی حسن بن راشد.
تعداد اصحاب و یاران امام هادی علیه السلام بیش از این است و در برخی منابع، نام نزدیک به دویست نفر از آنان ذکر شده است.
▪ زمامداران معاصر
ـ مأمون عباسی (۱۹۶ - ۲۱۸ق.).
ـ معتصم عباسی (۲۱۸ - ۲۲۷ق.).
ـ واثق عباسی (۲۲۷ - ۲۳۲ق.).
ـ متوکل عباسی (۲۳۲ - ۲۴۷ق.).
ـ منتصر عباسی (۲۴۷ - ۲۴۸ق.).
ـ مستعین عباسی (۲۴۸ - ۲۵۲ق.).
ـ معتز عباسی (۲۵۲ - ۲۵۵ق.).
خلفای نامبرده، که همگی از سلسله بنی عباس هستند، در غصب خلافت و نادیده گرفتن حقوق امام معصوم علیه السلام متفق و هم رأی بودند؛ اما از میان آنان، متوکل عباسی جنایات و جسارت های فراوانی در مورد امام معصوم علیه السلام روا داشته است و دشمنی های وی به اهل بیت علیهم السلام زبانزد است.
▪ رویدادهای مهم
ـ از دست دادن پدرش، امام جواد علیه السلام، در سن هشت سالگی.
ـ سعایت بریحه عباسی، امام جماعت حرمین، عبداللَّه بن محمد، والیِ مدینه و جماعتی دیگر، از امام هادی علیه السلام نزد متوکل عباسی و خشم گرفتن وی بر امام علیه السلام.
ـ نامه امام هادی علیه السلام به متوکل عباسی درباره اذیت و آزار والی مدینه به آن حضرت.
ـ عزل محمد بن عبداللَّه از حکومت مدینه به خاطر بد رفتاری با امام هادی علیه السلام و نصب محمد بن فضل به جای وی توسط متوکل عباسی، و دستور خلیفه مبنی بر اکرام و اعزاز امام علیه السلام.
ـ تبعید امام هادی علیه السلام از مدینه به سامرا به دستور متوکل عباسی و رفتار نیکوی او با آن حضرت در آغاز اقامت امام علیه السلام در سامرا، به سال ۲۴۳ هجری.
لازم به یادآوری است که شهر سامرا در سال ۲۲۰ هجری به دستور معتصم عباسی بناگردید و از آن زمان، پایتخت عباسیان به شمار می آمد.
ـ بد رفتاریِ تدریجیِ متوکل عباسی و آزارهای جسمی و روحی او به امام علیه السلام.
ـ عداوت متوکل عباسی با اهل بیت علیهم السلام در تخریب بارگاه ابا عبداللَّه الحسین علیه السلام و مشاهد مشرفه اهل بیت علیهم السلام و خانه های اطراف آنها و جاری کردن آب بر روی قبر امام حسین علیه السلام وکشت نمودن بر روی آن.
ـ سختگیریِ والیان مدینه و مکه با آل ابی طالب و علویان، به دستور متوکل عباسی.
ـ کودتای منتصر، علیه پدرش، متوکل، در سال ۲۴۷ هجری و خشنودی علویان از موفقیت منتصر.
این واقعه مهم، پس از یک سال و چند ماه از اقامت اجباریِ امام علیه السلام در سامرا اتفاق افتاد.
ـ مسموم و شهید شدن امام هادی علیه السلام در تبعید گاهش(سامرا)، به دستور معتمد عباسی، برادر معتز، خلیفه وقت.
▪ داستان ها
ـ احضار امام هادی علیه السلام نزد متوکل عباسی
احمد بن اسرائیل، کاتب معتز باللَّه عباسی نقل کرده است که وی روزی به همراه معتز نزد متوکل عباسی (خلیفه وقت، در رجب سال ۲۵۴ هجری) رفت. متوکل بر کرسیِ سلطنتی نشسته و فتح بن خاقان (صدر اعظم) نزد وی ایستاده بود. معتز بر پدرش، متوکل سلام کرد و نزد او ایستاد. عادت متوکل بر این بود که هر گاه معتز بر او وارد می شد، وی را گرامی می داشت و اجازه نشستن به او می داد؛ اما در این روز به خاطر خشمی که بر او مستولی بود، متوجه معتز نشده و سرگرم گفتگو با فتح بن خاقان بود. هر چه از محاوره او با فتح بن خاقان می گذشت، بر خشم و اضطراب او افزوده می شد.
گفتگویِ متوکل با فتح بن خاقان درباره امام علی النقی علیه السلام بود. متوکل می گفت: این مرد - امام علی النقی علیه السلام - که تو درباره او حسن ظن داری، چنین و چنان کرده است. ادعای دروغ می کند و رخنه در دولت من می افکند. به خدا سوگند، من او را می کشم و سپس وی را در آتش می سوزانم. فتح بن خاقان که تلاش فراوان در فرو نشاندن خشم او داشت، گفت: ای امیرالمؤمنین! اینها بر او افترا است. او مرتکب هیچ خلافی نشده است. سخنان فتح بن خاقان در متوکل اثر نکرد و سرانجام دستور داد آن حضرت را نزد او آورند.
متوکل به چهار تن از غلامان خزری (که کاملاً از اوضاع بی اطلاع بودند) دستور داد به محض ورود امام علی النقی علیه السلام به مجلس، با ضربات پی در پی شمشیر، او را به قتل رسانند. متوکل توصیه هایی به غلامان خزری نمود و تأکید فراوان در اجرای امر کرد.
پس از چندی امام علی النقی علیه السلام با وقار و طمانینه کامل و بدون هیچ گونه اضطراب و ترسی وارد قصر شد و لب های مبارکش به ذکر و ثنای الهی در حرکت بود. با این که امام علیه السلام را تعدادی از نگهبانان قصر احاطه کرده بودند، ولوله ای میان نگهبانان و قصر نشینانان افتاد. آنان به احترام امام علیه السلام تکبیر و تهلیل سر دادند و به امام علیه السلام اشاره کرده و می گفتند: «هذا ابن الرضا».
امام علی النقی علیه السلام وارد مجلس متوکل عباسی گردید. چون چشم متوکل به امام علیه السلام افتاد، هیبت و سطوت امام علیه السلام او را فراگرفت و بی اختیار از تخت به زیر آمد و از امام علیه السلام استقبال کرد، امام علیه السلام را در آغوش گرفت و میان دیدگانش را بوسید و او را با این القاب خطاب کرد: ای آقای من، ای فرزند رسول خدا، ای بهترین خلق خدا، ای پسر عموی من، ای مولای من، ای اباالحسن و....
متوکل پس از تعارفات ظاهری، از امام علیه السلام پرسید: برای چه کاری در این وقت، نزد من آمده ای؟
امام علیه السلام پاسخ داد: من حاجتی نداشتم و فرستاده تو مرا به اجبار به این جا آورد.
متوکل گفت: آن زنا زاده دروغ گفته است و من تو را درخواست نکرده بودم. حال به خانه ات برگرد و ملالی بر تو نیست. سپس به اطرافیان نزدیک خویش و فتح بن خاقان، عبداللَّه و معتز گفت: آقای مان را مشایعت و بدرقه کنید.
غلامان خزری، که مأمور ترور امام علیه السلام بودند، چون این وضعیت را مشاهده کردند بدون این که هیچ آسیبی به امام علیه السلام برسانند، در برابر ایشان تواضع نموده و در تعظیم آن حضرت به سجده افتادند. پس از رفتن امام علیه السلام، متوکل غلامان خزری را طلبید و باخشم به آنان خطاب کرد که چرا دستور مرا اجرا نکرده و بر او این همه تعظیم و تکریم روا داشتید.
غلامان گفتند: همین که این مرد، وارد قصر شد و چشمان ما به او افتاد، بی اختیار شدیم؛ زیرا پیرامون او بیش از صد شمشیر برهنه دیدیم، بدون این که شمشیرداران را ببینیم. مشاهده این وضعیت، وحشت و ترسی را بر ما مستولی کرد که قدرت انجام هر کاری را از ما سلب نمود و چاره ای جز تسلیم و تعظیم نداشتیم.(۲)
آری، توطئه ها و دشمنی های متوکل با امام علی النقی علیه السلام، نه تنها وی را به مقاصد پلیدش نزدیک نمی کرد، بلکه بر عظمت و بزرگواریِ خاندان عصمت و طهارت می افزود.
ـ مبارزه فرهنگی و عقیدتی امام هادی علیه السلام با متوکل عباسی
از میان خلفای بنی عباس، متوکل بیش از همه با خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وائمه اطهار علیهم السلام دشمنی می ورزید و کینه آنان را در دل داشت. به همین دلیل، دستور داد قبور منور ائمه اطهار علیهم السلام، مانند مرقد امیر المؤمنین علیه السلام، مرقد امام حسین علیه السلام وشهدای کربلا را تخریب نموده و بر قبور آنان آب بسته و زراعت نمایند.
امام علی النقی علیه السلام با افکار و اعمال ننگین متوکل مقابله و مبارزه می نمود و از هر راه ممکن برای خنثی کردن توطئه های وی تلاش می کرد و دشمنان اهل بیت علیهم السلام را رسوا می ساخت.
چندی بود که امام علی النقی علیه السلام به بیماری مبتلا شده بود و بهترین داروی شفا بخش خویش را زیارت قبر شریف ابا عبداللَّه الحسین علیه السلام و راز و نیاز در پیشگاه خداوند منان در جوار مرقد آن حضرت می دانست. از این رو به برخی از یارانش، مانند ابوهاشم جعفری و محمدبن حمزه فرمود که از مال آن حضرت، گروهی یا شخصی را اجیر کنند و آنان را به کربلا فرستاده تا در کنار ضریح مقدس سبط ثانیِ پیامبراکرم، حضرت اباعبداللَّه الحسین علیه السلام به راز و نیاز پرداخته و برای آن حضرت دعا و طلب شفا نمایند.
یاران امام علی النقی علیه السلام پس از مشورت، به محضر آن حضرت رسیده و عرض کردند: یا ابن رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم! محضر تو، افضل از کربلا است؛ زیرا امام زمان و بهترین خلق خدا در روی زمین، شما هستید و دعای شما مستجاب است. چگونه دعای ما درباره شما، آن هم در کربلا مؤثر واقع می شود؟
امام علیه السلام با منطق شیرین خویش با این مضامین به آنان پاسخ داد: «برای خداوند مواضعی است که دوست دارد در آن جا عبادت شود. رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم با این که مقام و عظمتش از بیت اللَّه و حجر الاسود افضل بود، در عین حال، بیت اللَّه و حجر الاسود را طواف می کرد؛ زیرا برای خداوند، مکان هایی است که واجب است در آن جا عبادت و خوانده شود. خداوند دعای کسی را که او را بخواند و در حائر باشد به اجابت می رساند. حائر امام حسین علیه السلام نیز چنین است؛ زیرا او عزیز و حبیب خدا است و برای بر پاییِ دین خدا جانش را فدا کرد و با اخلاص کامل، فرزندان و اهل بیت واصحاب خویش را تقدیم محبوب خود نمود و در این راه، مصائب فراوانی را به جان و دل خرید. به همین دلیل، در پیشگاه خدا از قرب و منزلت ویژه ای برخوردار است که هیچ یک از اولیای الهی، جز جدش، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم وپدرش، امیرالمؤمنین علیه السلام، به آن قرب و منزلت نمی رسد.(۳)
امام هادی علیه السلام با این دستور، و تأکید در اجرای آن، به محبان و شیعیان خویش آموخت که راه مبارزه با ستمکاران و مستکبران، تنها تمسک به خاندان عصمت و شاخه های لاله گون نبوّت است.
▪ کلمات شریفه
ـ قالَ ابوالحسن الهادی علیه السلام: من رَضِیَ عَن نفسه کَثُرَ السّاخِطونَ علیه.(۴)
هر کسی که از خود خشنود شد و خود را پسندید، خشم کنندگان بر او فراوان گردند.
ـ قالَ علیه السلام: الحِکمَةُ لا تنجعُ فِی الطّباعِ الفاسِدَةِ.(۵)
حکمت در سرشت های فاسد تأثیر نمی گذارد.
ـ قالَ علیه السلام: اُذکُرْ مَصرَعَکَ بینَ یَدَیْ اَهلِکَ فَلا طَبیبٌ یَمنعُکَ ولا حَبیبٌ یَنفعُکَ.(۶)
به یادآر (زمان جان دادن را) آن هنگامی که نزد خانواده ات بر زمین افکنده شوی. در آن وقت هیچ طبیبی نمی تواند تو را از مردن باز دارد و هیچ دوستی نمی تواند نفعی به تو رساند.
ـ قالَ علیه السلام: الهَزْلُ فَکاهَةُ السُّفَهاءِ وَصناعَةُ الجُهّالِ.(۷)
بیهودگی، خوش منشی بی خردان و کار نادانان است.
ـ قالَ علیه السلام: المُصیبَةُ للصّابِرِ واحِدَةٌ وَللجازِعِ اثنتان.(۸)
مصیبت برای صبر کننده یکی و برای ناله کننده، دو تا است (یکی برای مصیبتی که بر او وارد شده و دیگری به خاطر از دست دادن اجر و پاداش مصیبت است).
۱ . مفاتیح الجنان، دعای ششم ماه رجب.
۲. حیاة الامام علی الهادی، ص ۲۶۴.
۳. همان، ص ۲۵۶.
۴. همان، ص ۱۵۸.
۵ . بحارالأنوار، ج ۷۸، ص ۳۷۰، باب ۲۵، ح ۴.
۶ . بحارالأنوار، ج ۷۸، ص ۳۷۰، باب ۲۸، ح ۴؛ حیاة الامام علی الهادی، ص ۱۶۲ و۱۶۵.
۷ . حیاة الامام علی الهادی، ص ۱۶۱.
۸ . همان، ص ۱۶۰.
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید