جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

اسلام سیاسی یا سیاست اسلامی؟!


اسلام سیاسی یا سیاست اسلامی؟!
از دیر باز برخی ترکیب های مفهومی با جابجایی صفت و موصوف یا مضاف و مضاف الیه محل مناقشه و جدل بین صاحب نظران بوده و معانی و مفاهیم متفاوت و گاهی متضاد از آن قرائت شده است. مانند انقلاب که مرحوم مطهری با دومی مخالف بود و شریعتی مدافع آن بود. یا ایران اسلامی و اسلام ایرانی که برخی مستشرقین مانند کورت فیشلر یا پطروشفسکی از دومی سخن می گفتند و ما به اولی اعتنا می کنیم. ولی به هر حال واقعیت این است که این جابجایی در زمره بازی های زبانی (منظورم بازی های زبانی در فلسفه تحلیلی ویتگنشتاین نیست) قرار نمی گیرد بلکه این مفاهیم مرکب حاصل نظام فکری و مفهومی متفاوتی است که اگر به شکل روشمند و چارچوب دار تبیین و تحلیل گردد می تواند به آشفتگی های ذهنی سامان داده و داده های متکثر را در پارادیمی واحد و هدفمند تئوریزه کند. در این نوشتار کوتاه اسلام سیاسی و سیاست اسلامی را برگزیدم. توضیح ضروری این است که تقسیم بندی مطرح در این نوشته انتخابی است و وجوه اشتراک و افتراقی که در پی خواهد آمد بر این واژه ها بارگذاری شده است نه آن که لزوماً در گذشته چنین تعاریف و توضیحاتی آمده و در این جا تنظیم و بازنویسی شده باشد. به دیگر سخن در این مقایسه و تطبیق مفهومی بین اسلام سیاسی و سیاست اسلامی از عقل نظری از نوع ملاصدرایی آن مدد گرفته ام البته منطق آن قیاسی نیست بلکه استقرایی است یعنی سعی شده خاستگاه هر ادعا مصداق عینی و خارجی و تجربی داشته و با تجمع اجزاء به مفهوم کلی برسیم نه این که برای مفهوم کلی، مویدات خارجی بیاوریم.
۱) از بین تاریخی هر چند اسلام سیاسی را پدیده ای قرن بیستمی می نامند که با اخوان المسلمین و شخصیت های مطرحی مثل حسن البناء، سید قطب، سید جمال، محمد عبده و پس از آن ها نهضت اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی (ره) و سپس شکل گیری جنبش مقاومت اسلامی (به معنای عام) در فلسطین و لبنان تعین تاریخ یافته است اما در واقع اسلام سیاسی قدمت و سابقه ای به درازای تاریخ اسلام دارد و بنیانگذار آن شارع مقدس است که نیت و اهداف خود را در وحی نازل به قلب پیامبر مکرم اسلام (ص) اعمال کرده است. اسلام سیاسی در یک توضیح مفهوم اسلام در گفتمان سیاسی یا قرائت سیاسی از اسلام است در خصوص قرائت سیاسی از اسلام ذکر توضیح و یک دسته بندی را ضروری می دانم. سه نوع رویکرد به اسلام سیاسی وجود دارد که عبارتند از:
الف) رویکرد تک بعدی نگری یا سکولار
این رویکرد به علت حمایت های سیاسی و مالی که از آن می شود و به دلیل فهم سطحی و صوری از اسلام و البته مع الفارق اسلام و مسیحیت به اسلام از دریچه یا چارچوب فرد شریعت اخلاق و عرفان می نگرد و به گمان خود اسلام این است و جز این نیست و در مواجهه با آموزه های اجتماعی و سیاسی اسلام یا سکوت می کند یا به ورطه تأویل می غلطد در این رویکرد اسلام هم مانند دیگر ادیان برای پر کردن خلاء معنوی و روحانی حیات بشر آمده است و لاغیر و اگر برتری برای آن متصور است به کمیت و کیفیت این آموزه ها مربوط است نه در حوزه های معنایی آن.
ب) رویکرد تقلیل گرایانه یا تحویلی(Reduction)
در این رویکرد اسلام به گفتمان سیاسی تقلیل یا تحویل می یابد و از درون آموزه های اسلامی تنها ایدئولوژی است که رمق استخراج یافته و ابزاری برای طرفداران ایدئولوژی می شود. از این رو اسلام در این رویکرد در یک تبدیل و تغییر ماهوی از دین و آئین رهایی بخش به مانیفست مبارزه و جهاد تبدیل می شود. رادیکالیست های اسلامی از گذشته تاکنون بیشتر در این رویکرد قابل فهم هستند. به عبارت دیگر در این رویکرد طرفداران اسلام بیشتر از آن که درد و دغدغه فهم و عمل به اسلام داشته باشند در جست و جوی هویت اجتماعی هستند و از آن جا که شناخت آن ها از اسلام عمق مبانی و متد ندارد هم به آسانی در دام تحجر و خشونت می افتند (القاعده) و هم دچار قلب ماهیت و تغییر جهت می شود.(سازمان مجاهدین خلق)
ج) رویکرد جامع نگر
رویکرد سوم جامع نگر است و به روشنی و با تکیه و استناد به آموزه های دین اسلام با اولویت قرآن و سنت حوزه های هدف پیام اسلامی را از هم تفکیک کرده و سهم فرد و جامعه را جداگانه می دهد. در این منظر اسلام به عنوان مکتبی آرمان گرا و ارزش محور برای فرد خانواده جامعه و حکومت سطوحی از ایده آل ها را تعریف و ترسیم کرده و مسلمانان را برای رسیدن به آن ها دعوت نموده است و وجوب این آرمان گرایی در ساحت های غیرفردی به مثابه تکالیف فردی مثل نماز، روزه و حج است.
۲) اسلام سیاسی مجموعه ای از آموزه های مسلم دینی است که از ذات اسلام انفکاک ناپذیر است مانند عدالت طلبی، ظلم ستیزی، صلح طلبی، جهاد با متعدیان و متجاوزان به حریم مسلمین، فقرستیزی و... آئین اسلام نه تنها به انسان کامل ومتعالی و سعید نظر دارد و سعادت او را در دنیا و اخری هدف قرار داده است بلکه به دو دلیل برای جامعه نیز به عنوان یک واقعیت فراتر از جمع جبری افراد سعادت متصور است اولاً فرد در جامعه موظف به ایفای نقش های اجتماعی و گوناگونی است و زیربنای هویت جمعی را می سازد مانند نقش خانوادگی، نقش شهروندی، نقش حقوقی و... ثانیاً مسیر تکامل فرد از دنیا به آخرت از درون جامعه می گذرد و نادیده گرفتن جامعه و در مهم ترین جزو آن دولت و حکومت نقص و نارسایی است که اسلام از آن بری است. اما می توان بر اساس تاریخ و آموزه های اسلامی دو مرحله مبارزه، جهاد، دعوت، جذب و کسب قدرت برای پیروزی یا نصر که در این آرمان گرایی اسلامی از هم تفکیک کرد اول مرحله مبارزه، جهاد، دعوت جذب و کسب قدرت برای پیروزی یا نصر که در این مرحله گفتمان اسلام سیاسی حاکم و کارامد است و قرائت سیاسی از اسلام جاذبه دارد و دوم مرحله استقرار سازندگی نهضت نرم افزاری و افزایش یا نمایش قدرت است که در این مرحله گفتمان سیاست اسلامی حاکم و کارآمد است و قرائت اسلامی از سیاست جاذبه و ضرورت دارد این مرحله گفتمان سیاست اسلامی حاکم و کارآمد است و قرائت اسلامی از سیاست جاذبه و ضرورت دارد این تفکیک به معنای انفکاک مطلق نیست بلکه منظور غلبه گفتمانی است به عنوان مثال در صدر اسلام و در دوران قبل از هجرت ما با غلبه گفتمان اسلام سیاسی مواجه هستیم. شاید سؤال شود که برعکس، پس از هجرت و در ۱۳ سال حضور مسلمین در مدینه گفتمان اسلام سیاسی غالب بود پاسخ این است که اگر به آیات مکی نگاه افکنید و تاریخ اسلام را از بعد سیاسی مرور کنید آن چه که منجر به خروج یا تبعید پیامبر و یارانش از مکه شد مجموعه ای از پیام سخن و دعوتی بود که نظام اجتماعی کفار قریش را به چالش می طلبید. هم نظام اقتصادی مبتنی بر برده داری، هم نظام اجتماعی قبیله ای و جاهل و هم نظام سیاسی بت داری و کلید داری بت خانه ها. از این رو گفتمان اسلام سیاسی براندز و در پی تغییر وضع موجود است. در نهضت اسلامی نیز تا قبل از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ این گفتمان غالب بود از این رو سخن و قلم مرحوم شریعتی نافذ بود و موثر واقع شد. در واقع از آن جا که در تاریخ اسلام بیشترین حجم کیفی وکمی تحرکات مسلمین برای پیروزی و خروج از انزوا و انفعال بوده این ذهنیت رشد یافته که فقط اسلام سیاسی قابل تعریف و تبیین است و از این رو بارها گفته اند و درست گفته اند که مسلمانان از فقر تعریف و تبیین است و از این رو بارها گفته اند و درست گفته اند که مسلمانان از فقر تئوریک در حوزه سیاسی رنج می برند. زیرا این حوزه مربوط به سیاست اسلامی است. سیاست اسلامی برای دوران استقرار است و ابعاد ایجابی آن پررنگ تر است. اسلام سیاسی می گوید چه نمی خواهیم و برنفی و سلب مبتنی است اما سیاست اسلامی می گوید چه می خواهیم و بر اثبات و ایجاب متکی است.
۳) اسلام سیاسی ارزش مدار است از ضرورت استقرار مدار عدالت، نابودی ظلم، برقراری امنیت و رفع فقر و فساد سخن می گوید از این رو گفتمان رهبران و ایدئولوگ های اسلامی در اسلام سیاسی اسلامی منحصر می شود. در این گفتمان ترسیم چشم اندازها مطرح است اما در سیاست اسلامی ما با روش ها کار داریم روش هایی که مغایر با اهداف نباشد. بحث انطباق روش ها مطرح نیست که تلاش برای انطباق روش ها و ارزش ها منتج به تحجر و سلفی گری می شود. مهم عدم مغایرت است که امام(ره) نیز با توجه به این مهم گره از کار فرو بسته شورای نگهبان در جمهوری اسلامی گشودند. سیاست اسلامی با سخنرانی ، موعظه و تهییج احساسات تحقق نمی یابد و اساساً عقلی و جدی است و متفکران و صاحب نظران را به تفکر و نظریه پردازی دعوت می کند. سیاست اسلامی درصدد است تا برای تحقق آرمان های عنوان شده در گفتمان اسلام سیاسی، نظام سازی، استراتژی، قانون و راهکار وضع کند و در این مهم متکی بر عقل است نه عقلی که زیر سقف دنیا قرار ندارد و بر زیر و بم هستی نفود می کند و جامع الاطراف است. اصل سودمندی و فایده گرایی و نتیجه خواهی را می پذیرد اما نه به طور مطلق بلکه مشروط به حق و عدل. حق و عدلی که از سرچشمه وحی مشروب می شود نه عقل جزئی بشر قاصر و مقصر.
۴) امروز با استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران باید گفتمان اسلام سیاسی از گفتمان سیاست اسلامی تفکیک شده و بیش از اولی بر دومی انگشت تأکید نهاده شود. کارآمدی نظام و حقانیت گفتمان اسلام در گرو معنادار شدن سیاست اسلامی است. تئوری پردازی، قانون گذاری، جنبش تولید علم و نهضت نرم افزاری، ساختارسازی، بازسازی نهادها و جرح و تعدیل سیستم های موجود در جامعه و حکومت مهم ترین مؤلفه هایی است که در سیاست اسلامی باید صورت پذیرد و این مهم کار صاحب نظران و متفکران عالم، بی ادعا و عمیق است امروز علی رغم گذشت قریب به سه دهه از انقلاب اسلامی هنوز گفتمان اسلام سیاسی بر کشور حاکم است در حالی که حفظ و تقویت و ترویج و جلوگیری از انحراف آن بر عهده رهبران است و وظیفه کارگزاران، متخصصان، صاحب نظران، اهل نقد، خبر و تحلیل کمک به تحقیق سیاست اسلامی است. چالش بزرگ پیش روی مسلمانان به ویژه مسلمانان نوگرا تحصیل کرده و خواهان هویت و عزت بومی تلاش برای تحقق سیاست اسلامی است یا همان مفهوم سیاست اسلامی است که با اسلام سیاسی پیامبر آغاز شد. از این رو در عصر ظهور مسلمین به عزت مطلوب می رسند زیرا از گذار از نظر به عمل و آرمان به واقع در آن زمان تحقق می یابد.
امیر دبیری مهر
منبع : مطالبه


همچنین مشاهده کنید