سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

سیاست اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری


سیاست اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری
نیروهای اصلاح طلب، اکنون در کدامین مرحله عمل سیاسی قرار دارند؟ اقتضای نظری و عملی این "مرحله" چیست؟ در این شرایط، کدامین استراتژی و تاکتیک میتواند اصلاح طلبان را یک گام به اهداف و آمال خود نزدیک تر گرداند؟ بی تردید، پاسخ به این پرسش ها، گام نخست برای ورود به بحث پیرامون تئوری و عمل، گفتمان و پادگفتمان، استراتژی و تاکتیک، گسست و پیوست، باید و نباید، و قدرت و مقاومت، در چارچوب جنبش اصلاحی در شرایط کنونی می باشد; و بی تردید، پس از تعیین و تعریف مرحله عمل سیاسی است که نیروهای اصلاح طلب می توانند در پرتو "تحلیلی مشخص از شرایط مشخص ذهنی و عینی، داخلی و خارجی" به پیرایش و آرایش خود همت گمارند و گامی به پیش در جهت تحقق اهداف و آرمان های اصلاحی خود بردارند.
در این شرایط حساس و پیچیده تاریخی، شاید با این گفته مارتین دوبولیوار موافق باشید که در هر شرایطی باید کاری را انجام داد که باید از جهت شان انسانی خود به عنوان مردان و زنان آزاد انجام دهیم، نه انسان هایی که وارد عالم سیاست می شوند. اما پذیرش این اصل اصیل، به معنای فرازمان و فرامکان و فراشرایط فرض کردن این "کار" نیست. به بیان دیگر، شان انسانی ما به ما حکم می کند که برای اینکه جزئی از راه حل مشکلات زمانه، مردمان و جامعه خود باشیم، نخست باید فرزندان زمانه خود باشیم. همچنین، شاید با این گفته بزرگی دیگر موافق باشید که: "این موقعیت است و نه فقط یک هسته کوچک که در لحظه ای معین قیام می کند و وضع موجود را با چالش مواجه می کند".
چنانچه از یک سو، پذیرای این "گفته ها" باشیم، و از سوی دیگر، بخواهیم در چارچوب مقتضیات مرحله کنش گام برداریم، به نظر می رسد: مهمترین و استراتژیک ترین اقتضای این مرحله از عمل سیاسی، احیای جنبش اصلاحات است. چنانچه با بهره ای آزادانه از آموزه های رزا لوکزامبورگ، قدرت واقعی جنبش اصلاحات را عبارت از تکثر و گسترش پذیری آن بدانیم، آنگاه "نباید بگذاریم کسب یک موفقیت نسبی و مرحله ای ما را وسوسه و از تعمیق و گسترش این جنبش غافل کند".
چنانچه به بهره ای آزادانه از دریدا، سیاست را تصمیم و تدبیر در شرایط عدم امکان تصمیم و تدبیر تعریف کنیم، آنگاه باید هنر سیاست ورزی خود را در گرو چنین تصمیم و تدبیر تاریخ سازی در شرایطی که در و دیوار گواهی "بیم موج و گرداب های حائل" را می دهند، قرار دهیم. در شرایط کنونی، حضور فعال و آزادانه اصلاح طلبان در عرصه سیاست و قدرت نه ممکن است و نه اگر ممکن باشد، رهگشا و مشکل گشا است. تردیدی ندارم که هزینه ای که جریان اصلاح طلبی در اثر یک حضور تمام عیار در این شرایط خواهند پرداخت، به مراتب افزون تر از بهره ای (مادی و معنوی) است که خواهند برد.
به بیان دیگر، اصلاح طلبان در وضعیت کنونی خود، نه امکان حضوری فعال و آزاد در عرصه سیاست را دارند، نه اگر داشته باشند از استعداد پیروزی در یک تسابق بزرگ سیاسی برخوردارند، نه اگر از چنین استعدادی برخوردار باشند، امکان تدبیر امور پیچیده پیشاروی را دارند و نه اگر از این امکان برخوردار باشند، رقیب اجازه چنین توفیقی بدانان خواهد داد.
از رهگذر این تمهیدات تحلیلی کوتاه می خواهم به تجویز این تدبر بپردازم که اصلاح طلبان به حکم وظیفه انسانی خود باید در هنگامه های تعیین کننده تاریخی خود حضوری آگاهانه، هوشیارانه و فعالانه، داشته باشند، اما این "حضور" نباید به قیمت یک "غیبت" تاریخی دیگر تمام شود. به بیان دیگر، نباید بر این فرض شویم که در لحظه ورق زدن آخرین صفحه تاریخ خود قرار داریم و چنانچه این صفحه با دستان ما ورق نخورد، جز سیاهی و تباهی در انتظارمان نخواهد بود. باید تمهیدات و تدبیرهایی بیندیشیم که "موقعیت تاریخی" یک بار دیگر خود "قیام" کند و به ایده هایمان رنگ حوادث و تحولات زمانه را ببخشند و حضورمان را در عرصه سیاست و قدرت طلب کنند. بنابراین، در یک کلام معتقدم، تنها و تنها با فراهم کردن چنین "موقعیتی" است که هزینه کردن سرمایه های ملی ای همچون "خاتمی" معقول، مقبول و مشروع جلوه می کند.
نویسنده : محمد رضا تاجیک
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید