چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

الگوهای تربیتی در قرآن


الگوهای تربیتی در قرآن
خداوند حکیم امکانات لازم را در دنیا به گونه ای در اختیار بشر قرار داده، که انسان قادر است جهان درون و برون خویش را به شایستگی بشناسد، و شرایط مساعد و مناسب برای زندگی و بقای خود را شناسایی و فراهم کند، و چنانچه در این کار تعلّل ورزد و استعدادهای خود را کشف نکند، مسلماً نمی تواند در جهت باروری آن برنامه ریزی کند; و در نتیجه، زندگی پرمشقت و رنج آوری خواهد داشت. مهم ترین و کاربردی ترین نوع شناخت و یادگیری در همه دوران زندگی، «سرمشق گیری و الگوپذیری» است. در این نوشتار، به اختصار به شیوه الگو سازی قرآن اشاره شده، و نکات مهم و کلیدی را که خداوند متعال ذیل الگوی های عبرت آموز متذکر گشته است، به اجمال ذکر شده اند. در ادامه فهرستوار نمونه هایی از الگوهای تربیتی قرآن و اهداف کلی ذکر شده است و در پایان به بهترین الگوی تربیتی از نظر قرآن، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)، که خداوند متعال به آن مباهات می کند، اشاره شده است. خلاصه آن که اسلام در ترسیم برنامه روزانه مسلمانان، پیوسته روش «الگوپذیری» را متذکر شده، و آنان را به حضور مستمر و به موقع در جایگاه الگوهای شایسته الهی فرا می خواند و از الگوهای ناشایست برحذر می دارد.
● مقدّمه
می توان گفت: سازندگان اصلی هر جامعه بزرگان و سردمداران آن جامعه هستند. بنابراین، یکی از شیوه های ایجاد محیط تربیتی مساعد، پدید آوردن الگوهای شایسته در آن محیط و جامعه و طرد الگوهای ناشایست است. وجود الگوهای محبوب در جامعه به خودی خود، افراد آن محیط را به سوی آنان سوق می دهد و الگوبرداری از مکارم اخلاقی ایشان را ترغیبت می کند.
مهم ترین نوع یادگیری انسان «سرمشق گیری» است. فرد با انتخاب یک الگو یا سرمشق، به تقلید رفتار او می پردازد. علاوه بر الگوهای زنده، که محیط تربیتی مساعد را ایجاد می کنند، اسوه های اخلاقی و انسانی باقی مانده از گذشته، مردم را حیات مجدّد می بخشند و از لحاظ بار عاطفی، برجستگی و ارزش کاربردی در سرمشق بودن، نقش عظیمی در سازندگی انسان ها ایفا می کنند. ترسیم چهره دقیق و کاربردی و در عین حال، محبوب و دوست داشتنی اسوه ها برای همگان می تواند جای خالی الگوهای موردنیاز را در محیط و ذهن و روحشان پر کند تا بتوانند به تدریج با آنان همانندسازی کنند.
در این مقاله، به فراخور توان، به شیوه الگو سازی قرآن در قالب داستان سرایی اشاره شده، و فهرستوار الگوهای تربیتی مذکور در قرآن و اهداف کلی آن ها ذکر شده اند. امید است این پژوهش مختصر بتواند بستری مناسب برای فعالیت مربیان دلسوز فراهم آورد.
● شیوه های الگوسازی قرآن
قرآن کریم در استفاده از شیوه الگوسازی، دست کم دو نکته مهم تربیتی را مورد توجه قرار داده است:
نخست آن که چهره های محبوب را گاه به طور کلی و با عناوین عام معرّفی کرده است; از جمله: توّابین، پاکان (متطهّرین) پرهیزگاران (متقین)، صالحان، صابران، محسنین (نیکوکاران)، و مجاهدان; و گاه نیز به طور خاص و به اسم ـ در مورد پیامبران و غیر آنان ـ از ایشان یاد نموه است. اما چهره های منفور و مطرود از نظر قرآن به طور عمده ـ بجز در موارد استثنایی، مثل ابولهب ـ با توصیف عناوین کلی آنان، مثل تجاوزگران (معتدین). اسراف کنندگان (مسرفین)، خودپسندان (متکبرین)، کافران، ستمگران (ظالمین)، و منافقان بیان شده اند. بنابراین، ما باید از این روش نیکوی قرآنی پی روی کرده، در شناساندن فضایل اخلاقی و تربیتی همراه با ذکر عناوین کلی، نام صاحبان آن فضایل را نیز یاداور شویم و در موارد منفی، حتی المقدور از بیان نام اشخاص پرهیز کنیم.
دوم انتخابگری در الگوهاست. قرآن با طرح چهره های محبوب و منفور در کنار هم، جامعه انسانی را به گزینش آگاهانه الگوهای موردنظر خویش دعوت می کند، حتی در مورد پدران و گذشتگان نیز هشدار می دهد که بدون آگاهی با پی روی کورکورانه از آنان زندگی خود را تباه نکنند: «گفتند: ما پدران خود را بر آیینی یافته ایم و ما هم از ایشان پی روی می کنیم. گفت: هرچند هدایت کننده تر از آنچه پدران خود را بر آن یافته ایدبرای شمابیاورم؟»(زخرف:۲۳و۲۴)
به هر صورت، قرآن کریم برای بهره برداری از این شیوه بسیار غنی است، به ویژه آن که غالب الگوهای قرآنی که در قالب داستان آمده اند، نو و تأثیر گذارند. قرآن کریم از داستان در جهت تربیت اخلاقی انسان ها بیش از ۱۲۲ مورد استفاده کرده است. داستان در همه مراحل سنّی مفید و مورد توجه است و محتوای داستان های قرآنی متناسب با سطح اطلاعات خوانندگان و شنوندگان است. خداوند در مورد اهداف قصه گویی خود در قرآن می فرماید: «بی تردید، در بیان داستان آنان عبرتی برای صاحبان خرد است. داستان های قرآنی سخنی به افترا نیست، بلکه تصدیق کننده است همه آنچه را پیش روی او (از کتب آسمانی پیشین) قرار دارد; و بیانگر هر چیزی و هدایتگر و رحمت آور برای گروهی که ایمان می آورند.»(یوسف:۱۱۱)
انبان تاریخ سرشار از وجود کسانی است که بار خطایی به دوش گرفته و در مسیر ناصواب پیش رفته اند. تأمّل در آثار به جای مانده از گذشتگان (بنا به توصیه قرآن) ما را متقاعد می کند که برای کناره گرفتن از هر خطایی لازم نیست حتماً خود به تجربه بنشینیم و کیفر ببینیم. «آیا در زمین نگردیده اند تا ببینند سرانجام کسانی که پیش از آن ها زیسته اند، چگونه بوده است؟ آن ها از ایشان نیرومندتر (بوده) و آثار در زمین گذاشتند. با این همه، خدا آن ها را به کیفر گناهانشان گرفتار کرد، و در برابر خدا حمایتگری نداشتند.» (مومن: ۲۱)
پس، ذکر داستان زندگی گذشتگان می تواند عبرت آموز باشد. در داستان های قرآنی هرچند عبرت گیرنده، خود در صحنه های واقعی و آثار گذشتگان حضور نمی یابد، ولی تأمّل در واقعیت ها و فرجام هایی که دامنگیر گذشتگان بوده، ازنظر عبرت آموزی بسیار راهگشاست. حضرت علی(علیه السلام) در این باره می فرماید: «از حال فرزندان اسماعیل، فرزندان اسحاق و فرزندان یعقوب عبرت بگیرید! چه قدر حالات ملت ها با هم مشابه و صفات و افعالشان شبیه یکدیگر است. در تشّتت و تفرق آنان دقت کنید، زمانی که کسراها و قیصرها مالک آن ها بودند....»۱
و در جایی دیگر می فرماید: «فرزندم، درست است که من به اندازه همه کسانی که پیش از من زیسته اند عمر نکرده ام، اما در کردار آن ها نظر افکندم و در افکارشان و اخبارشان تفکر کردم و در آثار آن ها به سیر و سیاحت پرداختم تا بدان جا که همانند یکی از آن ها شدم، بلکه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنان به من رسیده با همه آن ها از اول تا آخر بوده ام.»۲
در شیوه تربیتی قرآن برای ارائه الگوهای عبرت آمیز، دو نکته قابل توجه است:
نخست آن که عبرت آموزی مستلزم داشتن چشمی بین۳و عقلی شگرف و درون یاب۴، و دلی بیدار۵ است. به همین دلیل، بدون نظر عمیق عقلانی، عبرت آمیزی ممکن نیست. از این رو امیرمؤمنان مکرّر می فرمود: «عبرت ها چقدر فراوان و عبرت گیرنده چه اندازه اندک است.»۶
دیگر آن که جهت گیری عبرت آموزی در قالب داستان های قرآنی و آیات الهی حرکت در جهت دست یابی به این نتایج است: عصمت و پاک دامنی، بی رغبتی به دنیا، کاهش لغزش و خطا، شناخت خویشتن، کوتاه شدن طمع، فهم و درک شایسته، اهل تقواشدن.۷
در داستان های قرآنی، علاوه بر تحریک عواطف، پرورش تعقّل و خردمندی نیز وجود دارد. قصص قرآن، روابط اخلاقی و تربیتی میان انسان ها را به وضوح ترسیم می کند و در نهایت، این فضایل اخلاقی هستند که بر پستی هاو فرومایگی ها چیره می گردند.
داستان های هابیل و قابیل،۸ موسی و فرعون،۹ موسی و قارون،۱۰ موسی و عبد صالح،۱۱ آدم و حوا،۱۲گاو بنی اسرائیل،۱۳ ابراهیم و اسماعیل،۱۴ یوسف و برادران،۱۵ لوط و قومش،۱۶ و موارد دیگر دارای نکات تربیتی فراوانی هستند. نکته ای که در داستان های قرآنی جلب توجه می کند این است که به پرورش و اشباع تمایلات پست نمی پردازند و در داستان های مربوط به روابط زن و مرد، حریم حیا را نگه می دارند۱۷ و با اجتناب از ذکر جزئیات پرده دری نمی کنند. استفاده متناسب و به موقع از داستان، به ویژه از داستان های قرآنی، (یا داستان های مربوط به ائمّه طاهرین(علیهم السلام) و بزرگان دین) آن هم به زبان ساده و امروزی تأثیر حیرت انگیزی در مقبولیت سخنان ایجاد می کند.
● نمونه هایی از الگوهای تربیتی قرآن
به رغم وجود عوامل محدودکننده انسان مانند وراثت، طبیعت و جامعه انسان می تواند به اراده خود مسیر خویش را برگزیند و از حصار عوامل محدودکننده در اطراف خود بیرون آید; حتی این توانایی را پیدا می کند که سرنوشت جدیدی را برای جامعه و تاریخ خود رقم زند. برای نمونه:
قرآن، همسر فرعون و حضرت مریم را به عنوان الگوهایی برای مؤمنان ذکر می کند. آنان با وجود محیط ناسالم، طریق صلاح و رستگاری را برگزیدند.۱۸
قرآن به تأثیرپذیری انسان از محیط و شرایط گوناگون اذعان دارد و او را نسبت به تأثیرات آن ها هشدار می دهد. در مورد فرزند حضرت نوح(علیه السلام)خداوند به صراحت می فرماید: او از اهل تو نیست; زیرا به دلیل متأثر شدن از عوامل محیطی ناصالح، از مسیر صلاح و درستی خارج شده است.۱۹ ـ خداوند به ستایش از جوانان اصحاب کهف می پردازد که با هجرت از محیط فاسد، خود را از عوامل محیطی ناسالم دور ساختند و ایمان خویش را حفظ کردند.۲۰
می توان گفت: اقدام شجاعانه سحره فرعون در زیر پا گذاشتن موقعیت اجتماعی خود و ایمان آوردن به حضرت موسی(علیه السلام)الگوی توبه حقیقی برای دیگران می شود.۲۱
به اجمال، چند نمونه از الگوهای قرآنی را ذکر می کنیم:
▪ یوسف، قهرمان مقاومت در مقابل شهوت;۲۲
▪ جوانان کهف، اسوه های مهاجرت در راه خدا برای رشد و هدایت;۲۳
▪ اسماعیل، نماد تسلیم در مقابل فرمان خدا;۲۴
▪ ابراهیم، الگوی فطرت جویی، عادت گریزی و بت شکنی;۲۵
▪ نوح، الگوی پایداری و استقامت در تبلیغ دین;۲۶
▪ ایّوب، قهرمان صبر و تحمّل در شداید روزگار;۲۷
▪ داود جوان، نمونه شهامت و شجاعت در مبارزه با طاغوت.۲۸
قرآن در همه این موارد می فرماید: «... اینان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است، پس به هدایت آنان اقتداکن...»۲۹
● بهترین الگوی تربیتی قرآن
قرآن کریم حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) را سرمشق و الگوی مطلق در همه ابعاد زندگی برای همه خداجویان و کسانی که اعتقاد به رستاخیر دارند، معرفی می کند: «بی تردید، برای شما در همه ابعاد (چه در صبر و مقاومت و چه در دیگر اوصاف و افعال نیکو) اسوه و الگوی نمونه در (اقتدای به) رسول خدا(صلی الله علیه وآله)است. برای آن که به ثواب خدا و روز قیامت امیدوار باشد و یاد خدا بسیار کند.»۳۰
آری، پیامبر گرامی اسلامی(صلی الله علیه وآله) به سبب «خُلق عظیم»۳۱ و «رحمة للعالمین»۳۲ بودن، آینه مکارم اخلاقی برای همگان است، تا آن جا که بارها می فرمودند: «من فقط برای تکمیل و تمام کردن مکارم اخلاق مبعوث گشته ام.»۳۳ و در آیه ذیل، خداوند در اوجی تماشایی، رسولش را به داشتن چشم محبت و رحمت و لطف همراه با شکیبایی با مؤمنان می ستاید و به حبیب مهربانش، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)، مباهات می کند: «بی تردید، پیامبری (حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)) از میان خودتان (از پیکره خودتان) به سوی شما آمده است که رنج های شما بر او به غایت ناگوار است. او به هدایت شما حریص و بر مؤمنان بسیار دلسوز و مهربان است.۳۴ نگاه معنادار پیامبر(صلی الله علیه وآله) که از سر عشق و علاقه به انسان ها برمی خیزد، کافی است انسان را به حرکت درآورد و در صف بلال و سلمان بنشاند.
امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می فرماید: «پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) هر روز یکی از مکارم اخلاقی خود را برای من آشکار می ساخت و مرا به پی روی از آن امر می کرد.»۳۵
● سخن پایانی
اسلام در ترسیم برنامه روزانه یک مسلمان، از روش «الگوگیری و الگوپذیری» مدد می جوید و او را به حضور مستمر و به موقع در جایگاه الگوهای شایسته فرامی خواند و از جایگاه الگوهای ناشایست برحذر می دارد. این تغییر موقعیت، خود نوعی هجرت است که نشاط و طراوت اخلاقی و تربیتی به فرد می بخشد و او را از محیط یکنواخت، و چه بسا نامساعد روزانه جدا می سازد. سیر و سیاحت در زمین و ترغیب قرآن بر دقت نمودن در آثار گذشتگان و زیارت اهل قبور و تأمّل در حالات کسانی که روی زمین گردن کشی می کردند و اکنون بدون حرکت در خاک جای گرفته اند، انسان را آرام می کند، تکبّرها و نخوت ها را به فروتنی بدل می سازد و به آدمی این فرصت را می دهد که خود را دریابد و در عاقبت خود بیندیشد.
نویسنده:‌ رضا رستمی زاده
پی‌نوشت‌ها
۱. نهج البلاغه، قاصعه، ۱۹۲
۲ نهج البلاغه، نامه ۳۱
۳ آل عمران: ۱۳
۴ یوسف: ۱۱۱.
۵ نازعات: ۲۶.
۶ نهج البلاغه، حکمت ۲۹۷.
۷ ر.ک: محمدمحمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۶، ص ۳۸و ۳۹.
۸ مائده: ۲۷ـ۳۸.
۹ قصص: ۳ـ۴۳ / طه: ۹ـ۱۰۱.
۱۰ قصص: ۷۶،۷۹/عنکبوت:۳۹/غافر: ۲۴.
۱۱ کهف: ۶۰ـ۸۲.
۱۲ اعراف: ۲۲ـ ۲۷ / طه: ۱۲۱ـ۱۲۳ / اعراف: ۱۸۹.
۱۳ بقره: ۵۱ـ۵۵و ۶۰ و ۶۱و ۶۷و ۸۷و ۹۲و ۱۰۸ تا ۱۳۶.
۱۴ ابراهیم: ۳۵ـ ۴۱ / حج: ۲۶، ۴۲، ۴۳، ۵۱ـ ۵۸ / شعراء: ۶۹ـ۹۲ / صافات: ۸۳ـ۱۱۳.
۱۵ یوسف: ۱ـ۱۰۱.
۱۶ هود:۷۷ـ۸۹ / شعرا:۱۶۰ـ۱۷۵/ نمل:۵۴ـ۵۸/ صافات: ۱۳۳ـ ۱۳۸.
۱۷ قصص: ۲۴ـ۴۳.
۱۸ تحریم: ۱۱و ۱۲.
۱۹ هود: ۴۲و۴۶.
۲۰ کهف: ۹ـ۲۶.
۲۱ اعراف: ۱۱۳و ۱۲۰ / یونس: ۸۰ به بعد / شعراء: ۳۸ـ۴۶.
۲۲ یوسف: ۲۱ـ۵۶.
۲۳ کهف: ۹ـ۲۶.
۲۴ابراهیم: ۳۵ـ ۴۱ / حج: ۲۶، ۴۲، ۴۳،۵۱ ـ ۵۸ / شعراء: ۶۹ـ۹۲ / صافات: ۸۳ـ۱۱۳.
۲۵ ابراهیم: ۳۵ـ ۴۱ / حج: ۲۶، ۴۲، ۴۳، ۵۱ـ ۵۸ / شعراء: ۶۹ـ۹۲ / صافات: ۸۳ـ۱۱۳.
۲۶ اعراف: ۵۹ـ۶۴ / یونس: ۷۱ـ۷۳ / نوح: ۱ـ۲۷ / هود: ۲۵ـ۴۹ / صافات: ۷۵ـ۸۲.
۲۷نساء: ۱۶۳ / انعام: ۸۴ / انبیا: ۸۳و۸۴ / ص: ۴۱ـ۴۴.
۲۸سبأ: ۴ـ۱۳ / ص: ۱۷ـ ۲۶ / انبیا: ۷۸ـ۸۰ / بقره: ۲۵۱.
۲۹ انعام: ۹۰.
۳۰ احزاب: ۲۱.
۳۱ قلم: ۴.
۳۲ انبیا: ۱۰۷.
۳۳ حاج شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج ۱، ص ۴۱۰.
۳۴ توبه: ۱۲۸.
۳۵ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید