جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

تعدد زوجات در نظامهای قبل و غیر از اسلام


تعدد زوجات در نظامهای قبل و غیر از اسلام
۱- ۱) تعدد زوجات در دین یهود
تعدد زوجات در دین « تحریف شده آنها» خیلی زشت بود،‌ تا جای که روایت شده که حضرت داود و حضرت سلیمان « علیهماالسلام » هر یک صدها زن داشته اند و گویا حضرت سلیمان (ع) هفتصد زن آزاده و سیصد کنیز داشته که این کار با عصمت انبیاء سازگار نیست و سخن تحریف شده آنها است و فقط جهت اطلاع ذکر شده است.
تورات یهود هیچ قید و بندی برای تعدد زوجات ذکر نکرده است،‌ ولی رد نصوص« تلمود» آمده است که برای توده مردم تا چهار عدد و برای ولی امیر یهود به قیاس به ملک داود «ع» تا هیجده زن مباح است.[۱]
۱-۲) تعدد زوجات در عراق قدیم.
در ماده ۱۴۸ شریعت و قانون حمورابی آمده است که اگر زن اولی بیمار باشد برای مرد جائز است که زن دوم بگیرد.
نیوفیلد: در ضمن سخن از تعدد زوجات نزد عبرانیها گفته است.
قوانین با بلیان و همسایگانشان که با بنی اسرائیل در ارتباط بوده اند همگی تعدد زوجات را قبول داشتند.
آشوریها نیز به دلیل ماده ۴۶ از لوح اول که ازدواج با همسر پدر بعداز وفات او سخن می‌گوید تعدد زوجات را قبول داشته اند.[۲]
۱- ۳) تعدد زوجات نزد ایرانیان و هندوستان.
تعدد زوجات و داشتن کنیزکان بدون حدود و ضابطه در نظام آشفته روابط بین زن ومرد وجود داشته است.
تعدد زوجات بدون تمدید و مقید بودن به عدد خاص میان هندوها وجود داشته و لیکن یکی از آنها رئیس دیگران بود.
۱ـ ۴) تعدد زوجات در چین
شریعت «لیکی» چین تعدد زوجات را تا یکصد و سی تن اجازه داده است. و یکی از پادشاهان قدیم چین در حدود سه هزار زن داشته است. چینیان نیز همچون هندیان یکی از زنان را بر دیگران ترجیح می‌دادند و رئیس به حساب می‌آید.[۳]
۱-۵) تعدد زوجات در مصر
ثروتمندان و بویژه امیران و خانواده های سلطنتی در تعدد همسران اسراف می‌کردند،‌ و حدی برای آن قائل نبودند و بدان می‌بالیدند تا جایی که « رامسیس » دوم افتخار می‌کند به اینکه از زنان متعددش یکصد و شش فرزند داشته باشد،‌ و لیکن یک زن اصلی بوده و بقیه زنان درجه دوم به حساب می‌آمدند.۲[۴]
۱-۶)تعدد زوجات در مسیحیت
مسیحیت تنها دینی است که مردم را به عدم ازدواج تشویق می‌کند و آن را به عنوان دلیل اصلاح و تزکیه و رشد ایمانی معرفی می‌نماید،‌ بولس گفته: که اصل بر این است که مردم خود را از ازدواج منع کنند و تنها در حالات ضرورت از آن استفاده نمایند،‌ و نیکو است که هیچ مردی هیچ زنی را لمس نکند،‌ و بخاطر ضرورت می‌شود که مردی همسری و زنی همسری داشته باشد.[۵]
ولی این قانون مسیحیت زیاد دوام نداشت،‌ زیرا موجب عدم رغبت مردم به آیین مسیحیت شده بود،‌ و بعد از مدتی آن را لغو کردند.
حتی بعضی از مسیحیان تعدد زوجات را واجب دانستند،‌ در سال ۱۳۵۱م " لا معمدانیان " مونستر به صراحت فریاد برداشتند که هر مسیحی باید چند همسر داشته باشد،‌ و "مورومونها " تعدد زوجات را نظام الهی مقدس دانستند.[۶]
"جان میلتون " که یکی از مبرزترین مدافعان تعدد زوجات به حساب می‌آید در رساله به نام"تحقیق درباره فلسفه مسیحیت " در ص ۲۳۷ مدارک مختلفی از کتاب مقدس در زمینه دفاع از این عمل بیان نموده است.[۷]
مسیحیت معاصر در افریقای سیاه به نظام تعدد زوجات اعتراف کرده است چون بدین نتیجه رسیده بودند که منع آن مانع داخل شدن آفریقاییها به مسیحیت می‌شود،‌ لذا فریاد زدند که تعدد زوجات بصورت غیر محدود مباح است.[۸]
۱-۷) تعدد در میان عربها پیش از اسلام
عربهای پیش از اسلام با نظام چند همسری و داشتن کنیزکان همانند اقوام و ملتهای همسایه خود بودند،‌ و مقید به عدد محدودی نبودند،‌ بلکه این امر بستگی داشت به میل و رغبت مرد و مال و جاه و مقامش،‌ که از جمله آمده است که " غیلان ثقفی " هنگامی که اسلام آورد ده ۱۰ تا همسر داشت و روایات دیگری نیزوجود دارد که به مفاد آنها کسانی هم بودند که بیشتر یا کمتر داشتند.[۹]
فصل دوم) تعدد زوجات در اسلام
۱-۲) موقف اسلام در برابر تعدد زوجات
وقتی که قرآن نازل می‌شود،‌ و حضرت محمد (ص) به پیامبری مبعوث می‌شود بسیاری از عادتهای زشت که دامن گیر جامعه بشریت بودند،‌ نابود کرد ولی بعضاً که می‌بایست تعدیل و منضبط شوند از جمله تعدد زوجات منضبط و تعدیل کرد.
همچنانکه خداوند در قرآن می‌فرماید:
«واِن خِفتُم ألاّ تُقسطِوُا فی الیَتاس فانکحوا ما طابَ لَکُم من النساء مثنی و ثُلثَ و رُبعَ فإنِ خِفتُم ألاّ تَعدِلوُا فوحدةً اوما مَلَکَت أیّمنُکُم ذلک أدنی ألاّ تعولوا» نساء آیه ۳
ترجمه: اگر ترسیدید که در ازدواج با یتیمان تحت سر پرستی خود نتوانید دادگوی کنید با زنان دیگری که برای شما حلالند و دوست دارید با دو یا سه یا چهار تا ازدواج کنید. اگر هم می‌ترسید که نتوانید میان زنان دادگری را مراعات دارید،‌ به یک زن اکتفاء کنید یا با کنیزان خود ازدواج نمائید. این سبب می‌شود که کمتر دچار کجروی و ستم شوید و فرزندان کمتری داشته باشید.[۱۰]
موقف اسلام در برابر تعدد زوجات این است که آن رااز نامحدودیتّی و بی انضباطی به محدود بودن به عدد چهار و منضبط بودن به شرائط و حالاتی که در صفحات آتیه خواهد آمد انتقال داد ف که در هر حال که شخص مایل به تعدد باشد اجازه نمی‌دهد و تا شرائط تعدد فراهم نباشد هیچ کس چنین حقی ندارد.
۲-۲) شرایط تعدد زوجات در اسلام
اسلام در صورتی تعدد زوجات را مباح کرده که شرائط آن فراهم باشد که اگر این شرائطی که برای مباح بودن تعدد زوجات فراهم نباشد،‌ اسلام مانع آن است،‌ و یکی از شرائط که رعایت عدالت است میان همسران،‌ اگر زوج نتوانست آن را رعایت کند و به آنها ظلم کرد حکم حرمت پیدا می‌کند.[۱۱]
پس یکی از شرائط برای تعدد زوجات و مباح بودن آن در نظام اسلامی وجود عدالت است،‌ که توضیح عدالت در کتابهای فقهی بحث نکاح آمده،‌ چه به خاطر پرهیز از طولانی شدن مطلب از آن صرف نظر نمودیم. حقیقت این است که «تجویز تعدد زوجات » در اسلام ارائه راه حل وتکلیفی اجتماعی است،‌ در شرائط مخصوص که در غیر آن شرائط،‌ این مسأله مطرح نیست. همچنانکه مجازات سارق بهنگام وجود سرقت،‌ و تحقق شرائط مخصوص قابل اجرا ؛ و در غیر آن حالات منتفی است.[۱۲]
توضیح مطلب چنین است که جوامع بشری، همیشه صحنه مبارزه و نبرد انسانها است درنگاه کلی از سه صورت خارج نیست.
۱)جنگ دو نیروی باطل باهم
۲) جنگ نیروی حق و باطل
۳) جنگ دو نیروی حق بخاطر شبهه های قوی و عدم امکان ازالۀ شبهات.
اسلام جنگ نوع دوم بخاطر نجات مستضعفان و از اله باطل تأیید کرده است. آنچه که در هر سه جنگ پیش می‌آید.
کشته شدن تعدادی از طرفین درگیر، و یا حتی غیر درگیر و معمولاً کشته شده گان از مردانند،‌ زیرا حاضرین صحنه های جنگ آنانند،‌ و در تاریخ نمونه روشنی عرضه نشده است که در آن زنان در حد قابل توجهی بیشتر از مردان کشته شده باشند. نتیجه طبیعی این اوضاع کثرت زنان بی سرپرست و کم شدن مردان و بهم خوردن وضع طبیعی اجتماع زائل شدن اعتدال اجتماعی است.[۱۳]
راه حل این مشکل چیست ؟ شهید سید قطب در تفسیر فی ضلال القرآن جلد۱ ص ۵۷۹-۵۸۰
می‌فرماید: لازم است که شانه های خود را برای حل این مشکل تکان دهیم،‌ یا معالجه آن به تصادف واگذار کنیم که قضیه را حل نماید هر طوری که خواست همان باشد. نظام و اجتماع جاهلی این مشکل را به سه طریق حل کرده است.
۱) ازدواج هر مرد قادر به ازدواج ؛ یک زن و بی زوج ماندن باقی زنها در طول حیاتشان
۲) ازدواج هر مرد قادر به ازدواج با یک زن،‌ و استفاده زنان دیگر بصورت زنا و معشوقه گیری
۳) ازدواج هر مرد قادر به ازدواج با بیشتر از یک زن ؛ بدون تحدید.
اسلام راه سوّم را با تحدید و مقید به عنوان یک رخصت مورد استفاده قرار می‌دهد و اختیار می‌نماید ـ البته محدود به عدد چهار – برای حل این مشکل کثرت زنان که دامن گیر جامعه شده،‌ که شانه خالی کردن از حل آن، مشکل را حل نمی‌نماید.[۱۴]
پس کثرت زنان بنا به حوادثی که پیش می‌آید یکی دیگر از شرایط مباح بودن تعدد زوجات است. یکی دیگر از شرائط مباح بودن تعدد زوجات می‌توان به این اشاره کرد که گاهاً پیش می‌آید زن بر اثر پیری و مریضی نمی‌تواند نیاز مسائل جنسی همسرش را برآورده نماید.
در حالیکه هر دو تا با ادامه دادن زنگی مشترک با هم موافقند،‌ و از جدایی و طلاق بیزارند،‌ پس چگونه این مشکل حل می‌شود ؟ به این صورت که زوج به حال خود و نابود کردن غریزۀ جنسیش ادامه به زندگی دهد،‌ یا این که با زنهای دیگر بصورت زشت و فحشاء رابطه بر قرار نماید و غریزه فطری خود تأمین نماید.
یا اینکه ازدواج مجدد کند با حفظ حقوق همسر اولش ؟
اسلام برای حل این مشکل قایل به تعدد زوجات است و بهتر می‌داند که زن اولیش زیر عقد او باقی بماند و برای حل غریزۀ فطریش همسر دیگری را انتخاب نماید و با آن ازدواج نماید.[۱۵]
یا گاهاً زن عقیم باشد و همسر آن علاقه مند به پسر است،‌ که در این حالت هم به دو احتمال برخورد می‌کنیم یکی اینکه این زن عقیم را طلاق دهد. دوّمی اینکه با زن دیگری ازدواج کند،‌ و با زن اوّلیش نیز به زندگی مشترک ادامه دهد.
که در این حالت راه حل پسندیده برای حل مشکل راه حل دوّم است و بس.[۱۶] پس یکی دیگر از شرائط مباح بودن تعدد زوجات وجود مشاکلی همچون تأمین نشدن نیاز فطری مرد،‌ اعم از میل به فرزند و تأمین غریزۀ زناشوئی.
۳-۳) فلسفه تعدد زوجات در اسلام
مسأله تعدد زوجات مثل یک ضرورت اجتماعی اسلام به آن توجه نموده،‌ و لازم به یادآوری است که اسلام چنین قضیه ای را که وجود آن به پیش از اسلام برمی‌گردد تعدیل نموده است و خود مبدع آن نبوده،‌ و آ ن را مثل یک علاج و دواء برای بعضی از حالات ضروری که برای جامعه بشریت پیش می‌آید تلقی می‌نماید.
و تشریع آن برای حل یکی از معضلهای جامعه که مثلاً کثرت زنان می‌باشد،‌ و نجات بسیاری از زنان از نبودن تکیه گاه زندگی و بسیاری از مزایای خانواده وجود آن قانون با رعایت شرائط آن یکی از افتخارات دین اسلام به حساب می‌آید.
جامعه بشری مانند یک میزان، لازم است که دو کفیّه آن متعادل باشد،‌ و باید میزان زن و مرد که دو رکن جامعه هستند و اسلام در رعایت حقوق آنها قائل به تساوی و مساوات است،‌ در تمام حقوق با هم مساوی باشند.
پس چکار کنیم در حالیکه این توازن به هم خورد و عدد زنان چند برابرازعدد مردان بیشتر باشند، برای اثبات این قضیه به حادثه ای که برای کشور آلمان بعد از جنگ جهانی دوّم پیش آمد بنگریم،‌ که بعد از بررسی، تعداد زنان در آن کشور بیشتر از تعداد مردان بودند که هر سه زن در مقابل یک مرد قرار گرفت،‌ پس اگر قائل به عدم تعدد زوجات باشیم در این حالت توازن اجتماع به هم خورده و حقوق بعضی از اعضای جامعه پایمال شده است،‌ و ضرورتاً برای رعایت عدالت و حل این معضل لازم است که قائل به تعدد زوجات باشیم. و اسلام آمده وآن مسأله را کاملا حل نموده است،‌ و تعدد زوجات را با شرائطی که دارد مشروع نموده است.[۱۷]
بیشتر بودن تعداد زنان از مردان یک امر مسلّم است. در بیشتر از کشورهای جهان همچون شمال اروپا تعدد زنان در حال عادی بیش از مردان است. مرحوم دکتر سیباعی به نقل از یک پزشک در یکی از بیمارستانهای هلسنکی فنلاند می‌گوید: از بین سه یا چهار کودک که متولد می‌شوند یکی پسر و بقیه دخترند.[۱۸]
دکتر سلیمان دنیا خود شخصاً شاهد بر پای مجلس مناظره فکری و تبادل آرا پیرامون تعدد زوجات بوده است که از طرف جوانان دانشجوی دانشگاه لندن در سالن بزرگ یکی از کلیساها برگزار شده است، مناظره کنندگان به دو گروه تقسیم شده بودند،‌ که گروهی تعدد زوجاترا تأیید می‌کرد، و گروه دیگر با آن مخالفت می‌ورزید ؛ و هر گروه از دو مرد و دو زن تشکیل شده بود،‌ و شنوندگان بسیار زیاد بودند،‌ که سرانجام نتیجه رأی گیری برابری موافق و مخالف بود.
از یکی از زنان مناظره کننده موافق با تعدد زوجات سؤال کردند که آیا شخصاً راضی هستید همسر دوّم یکی باشید ؟!
جواب او مثبت بود و گفت: من اگر با نصف شوهر زندگی کنم،‌ بهتر از آن است که بدون شوهر زندگی کنم،‌ اگر با کودکانی زندگی کنم که فردا مردان و زنان جامعه را تشکیل خواهند داد،‌ برای من بهتر از آن که فردا در تنهایی در خانه بمیرم،‌ و کسی جز همسایه گان و آن هم بر اثر بوی گندیده لاشه ام در خانه از حال من خبر دار نشوند.[۱۹]
فصل سوّم) تعدد زوجات پیامبر (ص)
۱-۳) پیامبر (ص) چند همسر داشت ؟
در بین مورخان در مورد آنکه پیامبر اسلام (ص) در زمان رحلت نه ۹ همسر داشت اختلافی نیست که آنها را بدین صورت ذکر کرده اند:
۱)عایشه دختر ابوبکر صدیق از طایفه الیتیمه
۲) حفصه دختر عمر بن خطاب از طایفه الغدویه.
۳) ام حبیبه،‌ رحله دختر ابوسفیان صخر بن حرب ابن امیه الأمویة.
۴) زینب دختر حجش الأسدیة.
۵) ام سلمه هند دختر ابی امیه المخزومیه.
۶) میمونه دختر حارث الهلالیة.
۷) سوده دختر زمعة العامریة.
۸)جویریه دختر حارث ابن ابی ضرار المصطلقیة.
۹) صفیه دختر حی ابن اخطب النضریة الاسرائلیة الهارونیة.
و برای پیامبر (ص) دو جاریه بود که عبارتند از.
۱) ریحانه دختر شمعون القرظیة.
۲)ماریة دختر شمعون القبطیة المصریة.[۲۰]
حافظ کبیر ابوبکر بیهقی از طریق سعید بن ابی عروبة ازقتادة روایت کرده که حضرت محمد (ص) کلاَ با پانزده زن ازدواج فرموده و یازده زن در آن واحد در حرمت نکاح رسول الله (ص) بوده و در حین رحلت ۹ زن در حباله نکاح وی بوده اند و بیهقی اسامی ۹ زن همسران حین الرحلت پیامبر(ص) را معرفی کرده که قبلاً ذکر کردیم.[۲۱]
اولین زنی که پیامبر (ص) در حالیکه بیست و پنج سال(۲۵) داشت با آن ازدواج کرد و سن آن چهل سال بود،‌ خدیجه دختر خویلد ابن اسد نام داشت و از آن سه پسر به نام های قاسم،‌ طیّب طاهر و چهار دختر به نامهای زینب،‌ رقیه،‌ام کلثوم و فاطمه داشت،‌ خدیجه مادر تمام فرزندان پیامبر (ص) بود بجز ابراهیم که از ماریه قبطی بدنیا آمد.
ابن عبدالله در کتابش به نام استیعاب می‌نویسد: که در این هیچ اختلافی نیست پیامبر (ص) قبل از بعثت با هیچ بانویی غیر از خدیجه ازدواج نکرد و تا او زنده بود کسی دیگری را به همسری نگرفت و خدیجه اولیّن کسی است که به پیامبر (ص) ایمان آورده است،‌ و هر ناراحتی که از مشرکان می‌رسید همه را بوسیله خدیجه جبران می‌کرد.[۲۲]
علاقه محبّت و دوستی زیادی میان حضرت محمد (ص) و حضرت خدیجه (ص) در هنگامیکه با هم زندگی می‌کردند وجود داشته،‌ و حضرت خدیجه خیلی حضرت محمد را ستایش نموده است به عنوان مثال:
وقتی پیامبر (ص) خبر نزول ملک و ماجرای غاررا برای خدیجه تعریف کرد،‌ وی در جواب گفت وقتی حضرت (ص) آمد و فرمود مرا بپوشانید و من از این حالت که در غار حرا برام پیش آمده از نفس خودم می‌ترسم،‌ بله خدیجه می‌فرماید:
نه ای محمد چنین نیست،‌ قسم به خدا که خدا وند تو را خوار نمی‌کند هرگز،‌ زیرا شما صله رحم به جا می‌آورید،‌ و انسان در مانده را دستگیری،‌ و فقیر و نیازمند را مال و دارایی می‌بخشی،‌ تو مهمان را گرامی می‌داری و از آن پذیرایی می‌کنی.[۲۳]
حضرت خدیجه در سال دهم بعثت دو ماه بعداز وفات ابو طالب دارفانی را وداع گفتند در ماه مبارک رمضان در سن ۶۵ سالگی و پیامبر (ص) آن سال را بنام عام الحزن یعنی سال اندوه و غم نامگذاری نمودند و حضرت (ص) در مورد ایشان می‌فرماید: هنگامی به من ایمان آورد که مردم من را تکذیب می‌کردند و به من کافر بودند. وقتی مردم مرا تکذیب می‌کردند او مرا تصدیق می‌نمود. مالش را در اختیار من قرار می‌داد در حالیکه مرا محروم می‌کردند،‌ و خداوند فرزندانم را توسط او به من بخشید در حالیکه از بقیه مرا محروم می‌نماید.[۲۴]
در این مدت که حضرت محمد (ص) با خدیجه زندگی می‌کند،‌ حضرت خدیجه هیچگونه ضعفی چه جنسی و چه مالی از پیامبر (ص) مشاهده نمی‌کند،‌ زیرا اگر چنین بود آن قدر خدیجه حضرت محمد را نمی‌ستاید.
۳ ـ ۲) چرا حکم آیه تحدید تعدد زوجات شامل پیامبر (ص) نبود.
آیه ای که مربوط به تحدید تعدد زوجات است،‌ در آواخر سال هشتم هجری نازل می‌شود،‌ در حالیکه پیامبر (ص) قبل از آن تمام زنان خود را گرفته و با آنها ازدواج کرده،‌ و بعداز آن آیه نزول می‌یابد که فقط تا چهار زن می‌توانید در آن واحد همسر داشته باشید.[۲۵]
در اینجا یک سؤال مطرح است که چرا شخص پیامبر (ص) بعداز نزول آیه به بقیه اصحاب دستور می‌دهد کسانی که بیشتر از چهار زن دارند بجز چهار بقیه را طلاق دهند.
همچنانکه امام ابو داود و غیره آن نیز از قیس پسر حارث « رضی الله عنهم» روایت می‌کنند که قیس فرموده: مسلمان شدم در حالیکه هشت تا زن داشتم،‌ و آن را برای شخص پیامبر (ص) مطرح نمودم و پیامبر (ص) فرمودند پس چهار تا از آنها را انتخاب کنید و بقیه را طلاق دهید.[۲۶]
و شخص پیامبر در هنگام نزول آیه تحدید بیشتر از چهار زن داشته و هیچ کدام از آنها را طلاق نداد،‌ پس چرا آن حکم شامل پیامبر (ص) نشد ؟
در جواب می‌توان به این قضیه اشاره کرد که که زنهای پیامبر (ص) به نص صریح قرآن که می‌فرماید: (النبی أولِی بالمؤمنین مِن أنفُسِهِم و أزواجُهُ أمّهتهُم ).
ترجمه: پیغمبر از خود مؤمنان نسبت به آنان اولویت بیشتری دارد و همسران پیامبر (ص) مادران مؤمنان محسوبند...[۲۷]
پس آنها مادران مؤمنان هستند،‌ و مادر جزء محارم ابدی است یعنی برای هیچ کس جائز نیست با آنها بعداز پیامبر (ص) ازدواج کند.
و اگر شخص پیامبر (ص) بعداز نزول تحدید فقط چهار تای آنها انتخاب می‌کرد و بقیه را طلاق می‌داد،‌ آنهای که مطلقه می شدند چه کار می کردند و سرنوشت آنها چه می شد؟
خوب قبلاً که اشاره شد هیچ کس حق ندارد با آنها ازدواج کرد زیرا آنها مادران مسلمانان هستند،‌ و یکی از نیاز مهم زنان وجود تکیه گهاه است که عبارت است از همسر. کاک ناصر سبحانی در یکی از نوارهایش که مربوط به خانواده است می فرماید:
یک زن به تکیه گاه نیازمند است،‌ و لازم است که به آن تکیه دهد،‌ و بدون آن احساس تزلزل و عدم امنیّت می کند.[۲۸]
و اگر پیامبر بجز چهار بقیه را طلاق می داد،‌ آنها از بسیاری حقوق محروم می شدند از جمله همسر و خیلی متضرر می گشتند،‌ در حالیکه زنان دیگران هر گاه همسرانشان آنها را طلاق می دادند آنها می توانستند ازدواج کنند البته بعد از تمام شدن عدّه آنها و اصلاً حقوق آنها پایمال نمی شد. بنابراین بخاطر رعایت حقوق زنان پیامبر حکم آیه تحدید شامل حال شخص پیامبر نمی شود.[۲۹]
و می توان نیز به ابن مطلب اشاره کرد که این حالت از خواص پیامبر (ص) بوده مثل چیزهای دیگر که جزء خواص پیامبر (ص) بودند. مثل وجوب نماز شب یعنی صلاة اللیل و قیام اللیل که برای شخص پیامبر واجب و برای دیگران سنت بوده. ۱
و همچنین روزۀ وصال یعنی اینکه دو تا روزه را بدون افطار بهم وصل کنید برای شخص پیامبر سنّت بوده و برای دیگران سنّت نبوده است اصحاب عرض پیامبر کردند که ای رسول خدا شما روز وصال را روزه می گیری ؟
پیامبر (ص) فرمودند:" اِ نّی لستُ کَهَیئَتِکُم " رواه بخاری (۱۹۶۷) و ابو داود( ۲۳۶۱)
من مثل شما نیستم. ۲
۳-۳) شبهاتی پیرامون تعدد زوجات پیامبر (ص) و پاسخ به آنها
دشمنان اسلام از هنگام شروع رسالت پیامر (ص) برای لکّه دار نمودن شخصیّت پیامبر (ص) و ایجاد شبهه در رسالت آن بزرگوار و به ارتداد کشاندن مسلمانان لحظه ای غافل نبودند و دائماً شروع به پخش شبهات نمودند،‌که این مبارزه نه تنها خاص حضرت نبوده بلکه برای همه پرچمداران رسالت پیامبر خدا "علیه السلام "بوده.
خداوند می فرماید: " یُریدوُنَ لیُطفِئوا نُورَ الله بأفواههم و الله مُُتِمُّ نوره و لو کَرِهَ الکافرون هو الذی أرسَلَ رَسُولَهِ بالهدی و دینِ الحق لِیُطهِرَه علی الدینِ کلّه و لوکَرهَ المُشرِکون " ۳
ترجمه: می خواهند نور (آئین ) خدا را با دهانهایشان خاموش گردانند،‌ ولی خدا نور (آئین ) خود را کامل می گرداند هر چند که کافران دوست نداشته باشند.
۱) فقه السنة بحث قیام اللیل
۲) فقه العبادات لفضیلة الشیخ محمد بن صالح العثمین ـ دارالصفوة ـ الطبقه الاولی ص ۲۴۶
۳) شبهات و اباطیل حول تعدد زوجات الرسول ص ۶ ـ ۵
خدا است که پیامبر خود را همراه با هدایت و رهنمود ( آسمانی ) و آئین راستین (اسلام ) فرستاده است تا این آئین را بر همه آئین های دیگر چیره گرداند. هر چند مشرکان دوست نداشته باشند.[۳۰]
دشمنان اسلام می گویند: محمد (ص) یک مرد شهوانی بوده،‌ و بدنبال شهوات حرکت نموده،‌ و با یک زن اکتفا ننموده است،‌ و بین عیسی و محمد خیلی تفاوت وجود دارد زیرا عیسی با شهوات می جنگید ولی محمد (ص) دنبال شهوات بوده،‌ همچنین دنبال لذات.
خداوند می فرماید: " کَبُرَت کلِمةً تخرجُ مِن اَفواهِهِم ان یقولون اِلا کذَبا " چه سخن (وحشتناک و ) بزرگی از دهانشان بیرون می آید !!.....[۳۱]
دو نکته اساسی که موجب ردّ شبهه از پیامبر می شوند لازم است از آنها غافل نباشیم و آنها را نصب چشمانمان قرار دهیم،‌ و زیر نظر بگیریم.
۱) که یکی از این دو نقطه اینست که حضرت محمد (ص) در هنگامی تعدد زوجات را شروع می کنند که به سن پیری رسیده واز سن پنجاه سال تجاوز کرده است.)
۲) دوم اینکه پیامبر (ص) بجز حضرت عایشه همگی زنهای دیگرش بیوه و پیره زن بودند.
از این دو نقطه به صراحت می فهمیم که شبهه ای که کینه در دلان نسبت به حضرت رسول (ص) وارد می کنند باطل و پوچ است.[۳۲]
زیرا اگر پیامبر (ص) قصد شهوت داشت در حال جوانی چنین کار تعدد را شروع می کرد و نه در سن پیری و همچنین با دختران ازدواج می کرد نه بیوه و پیره زنان،‌ در حالیکه به جابر پسرعبدالله می فرماید وقتی که پیش حضرت می آید و اثار خوشحالی و بوی خوش از او مشاهده می کند،‌ آیا جابر ازدواج کردی ؟ جابر گفت: بلی پیامبر فرمود: دختر است یا بیوه ؟ جابر فرمود: بیوه
پیامبر (ص) فرموند: چرا با دختری ازدواج نمی کردی که با هم ملاعبه و شوخی می کردید و هم می خندیدید ؟ آری پیامبر(ص) راه استمتاع و شهوت نیز بلد بود. پس آیا معقول است که پیامبر با پیر زنان و بیوه ها ازدواج کند و دختران را ترک نماید،‌ ودر سن پیری ازدواج کند و شروع به تعدد نماید در حالیکه در سن جوانی آن را انجام نداده است،‌ آیا در این کار جنبه شهوانی مد نظر ایشان بوده باشد؟ یا غیر آن.در حالیکه کاملاً زمینه تعدد برای ایشان فراهم بوده و همه اصحاب دوست داشتند که پیامبر (ص) داماد ایشان باشند.[۳۳]
۳ ـ ۴ )فلسفه و حکمت تعدد زوجات پیامبر (ص) و پاسخ با آنها
۳ـ۴ـ۱) رعایت حقوق و توازن اجتماعی
کثرت زنان در همه زمانها یکی از معضلات جامعه بوده،‌ که به علت آن در صفحات گذشته اشاره شده و همیشه برای حل این معضل و توازن بین حقوق زن و مرد کسانی اقدام نمودند که بیشترین بهره از ایمان و اسلام داشتند،‌ و بیشتر از همه متحمل تکلیفات اجتماعی شدند،‌ که پیامبر (ص) اسوه و نمونه این راه است.[۳۴]
استاد فاروق فرساد در کتابش به نام مجموعه مقالات دفتر اول می فرماید:
پیامبر (ص) در عین بهره مندی از کمترین امکانات جامعه،‌ و در عین مکلّف بودن به بیشترین برنامه های عبادی،‌ مکلّف است که بیش همه در تحمل تکلیفات اجتماعی کوشا باشد. و گفتیم که مسأله تعدد زوجات قضیه ای اجتماعی سیاسی است و جنبه فردی ندارد،‌ یا فقط در موارد نادری جنبه فردی آن غالب است،‌ در این وقت هم پیامبر (ص) مکلّف است،‌ بیش از دیگران تحمل بار سر پرستی زنان بی سر پرست جامعه را عهده دار شود،‌ اگر ضروریات جامعه اقتضاء می کرد پیامبر (ص) بیش آن تعداد ازدواج می کرد،‌ اما الحمّدلله که وضع بیشتر از آن تکلیف را نمی طلبید.[۳۵]
سر محدود نبودن تعدد زوجات رسول خدا (ص) در همین تفاوت عمیق و همه جانبه مسئولیتهای ایشان با باقی افراد امت می باشد. و اگر کسی بداند اداره کردن یک زن چه مشکلاتی دارد می تواند تا حدّی حدس بزند که اداره کردن ده زن چه بار سنگینی است.... تعدد زوجات در جامعه اسلامی یک راه حل اجتماعی است به نفع زنان،‌ ودر جهت حفظ حقوق آنان،‌ و رعایت قسط در مورد امکان استفاده از شوهر و فرزند و وجود سر پرستی که امکانات زندگیش را تأمین کند،‌ و شرافت انسانیش را از تعرض روباها و گرگها و خوکها مصون دارد. و در این ایثار و عهده دار شدن بارها،‌ پیامبر (ص) نقش استثنائی دارد،‌ همچنانکه در همه چیز استثنائی بود،‌ در عبادتهای طولانیش،‌ در جهاد و فداکاریش،‌ در سر چشمۀ خیر و برکت بودنش،‌ در اخلاق والای انسانیش در ضد اتراف و استکباربودنش،‌ در زندگی ساده و بدور از هر گونه مظاهر رفاه و... بودنش و... «صلی الله علیه و علی آله»[۳۶]
استاد محمد علی صابونی در کتاب روائع البیان تفسیر آیات الاحکام فی القرآن چهار حکمت را برای تعدد زوجات پیامبر (ص) ذکر می کند که لازم است به آنها نگاهی داشته باشیم.
حکمت تعدد زوجات پیامبر(ص) زیاد است ولی می توان آن را در چهار قسم خلاصه کرد.
۳ـ۴ـ۲) حکمت تعلیمی:
زنان که نصف ـ یا بیشتر ـ افراد جامعه می باشند و آنچه از تکالیف بر مردان واجب شد بر آنها نیز واجب شده است،‌ و مثل مردان نیاز به یادگیری احکامات شرعی دارند،‌ و لازم به یادآوری است که بسیاری از احکامات هستند که زنان شرم داشتند از شخص پیامبر (ص) سؤال کنند.
۱و حتی شخص پیامبر در بعضی موارد که از وی سؤال شده بطور صریح به مسائل زنانه آنها پاسخ نداده مثل احکام حیض،‌ و استحاضه و...
که گاهاً پیامبر (ص) بصورت کنایه به آنها پاسخداده و زنان حالی نشدند.[۳۷]
از آن جمله می توان به این قضیه اشاره کرد که از حضرت عایشه روایت شده اسماء دختر یزید انصاری می آید پیش پیامبر (ص) و از ایشان سؤال می کند که از حیض چگونه غسل کنم ؟ پیامبر (ص) فرمود: پنبه ای برگیر و انگاه وضو بساز سه بار سؤال کرد و پیامبر(ص) همان پاسخ را تکرار نمودند،‌ و سپس پیامبر (ص) از شرم رخسار مبارکشان را بر گرداند و فرمود: "سبحان الله تَطَهِّریِ بها" حضرت عایشه آن را بسوی خویش کشید و مقصود پیامبر را برای او شرح داد. پیامبر در مورد حضرت عایشه(ع) فرمودند:" خذوا نصف دینکم عن هذا الحمراء " یعنی نیمی از احکام دین خود را از عایشه فرا بگیرید.[۳۸]
زنها در هنگام شب نزد حضرت عایشه می آمدند و از احکام مربوط به خود مثل حیض،‌ نفاس جنابت و... سؤال می نمودند و حضرت عایشه (ع) مثل یک معلّم به آنها پاسخ می داد.
آری زنهای پیامبر (ص) "علیهن السلام " معلمان و موجهان زنان شدند و آنها احکامات را از پیامبر (ص) می آموختند و بعد به زنان یاد می دادند. و سنتهای قولی و فعلی و تقریری پیامبر (ص) را از خانه به بیرون خانه منتقل می دادند.[۳۹]
۳ـ۴ـ۳) حکمت تشریعی:
پیامبر(ص): در بعضی از ازدواجهایش قصد ابطال یک سری از عادات نا پسند جاهلی داشته،‌ از جمله عادت پسر خواندگی که میان عربهای قبل از اسلام خیلی رواج بود،‌ اینکه شخص می آمد و پسر دیگری به عنوان پسر خود قرار می داد و مثل پسر حقیقیش با آن رفتار می کرد و در هیچ چیزی اعم از نکاح،‌ میراث،‌ ازدواج و غیره با پسر اصلیش فرق و امتیاز و تفاوتی وجود نداشت و پیامبر (ص) نیز پسری به نام زید پسر حارثه را پسر خود می خواند،‌ و بعد زید را پسر محمد (ص) صدا می کردند. امام بخاری و مسلم از عبدالله پسر عمر " رضی الله و عنهما " روایت می کنند: که عبدالله فرموده: زید پسر حارثه مولی رسول خدا را به نام پسر محمد (ص) صدا می کردیم تا آیۀ " أُدعُوهُم لأ بائِهِم هُوِاقسط عند الله " یعنی عدالت این است که به نام پدرانشان آنها را صدا کنید. سپاس پیامبر (ص) فرمودند: از این به بعد شما زید پسر شرجیل هستید. پیامبر (ص): زینب دختر جحش اسدی به ازدواج زید در آورد،‌ و زینب مدتی با زید زندگی کرد،‌ و چون او را عبد می شمردند،‌ زینب با او سازگار نبود و علاقه بدی با زید داشت و بر اثر همین عدم سازش از هم جدا شدند،‌ و بعد از تمام کردن عدّ ه خداوند به پیامبر دستور می دهد،‌ به خاطر ابطال عادت بد پسر خواندگی با زینب ازدواج کند ولی پیامبر در اعمال چنین دستوری سرعت نداشت،‌ از اینکه منافقین می گفتند پیامبر همسر پسر خودش عقد کرده است می ترسید تا آیه: " و تخشی الناسَ و الله اَحَقُ اَن تخشاه،‌فَلّما قضی زیدُ منهما وَ طَراً زوَّجناکها لکیلایکون علی المؤمنین حَرَجٌ فی أزواج ِ أدعیائَهم اذاقَضَوا مِنَهُنّ وَ طَراً و کان امرالله مفعولا"[۴۰]
یعنی: و از مردم میترسیدی در حالیکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسی، هنگامی که زید نیاز خود را بدو به پایان برد،‌ ما او را به همسری تو در آوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندگان خود نباشند. بدانگاه که نیاز خود را بدانان به پایان ببرند (وطلاقشان دهند ) فرمان خدا باید انجام بشود.[۴۱]
و بعد ازدواج حضرت (ص) با زینب به دستور خداوند،‌ عادت پسر خواندگی یکسره لغو می شود.
۳ـ۴ـ۴) حکمت اجتماعی:
حکمت سوّم از تعدد زوجات پیامبر (ص) حکمت اجتماعی بود که پیامبر (ص) با دختر ابوبکر صدّیق وزیر اولش و دختر عمر بن خطاب وزیر دومش ازدواج می کند و بوسیله همان دو ازدواج،‌ با قریش ارتباط و خویشاوندی ایجاد می کند.
و برای اتصال بیشتر و اکرام حضرت عثمان دو تا دختر خود را بعقد او در می آورد.
همچنانکه یکی از دخترانش به حضرت علی می دهد و بعقد او در می آورد، آری بوسیله این ازدواجها رابطه میان پیامبر (ص) و یارانش محکمتر شد.
۳ـ۴ـ۵ ) حکمت سیاسی:
حکمت چهارم این است که پیامبر (ص) در دوران رسالتش نیازمند تألیف قلوب مردم بود،‌ همچنین نیازمند جمع آوری قبائل وطائفه ها حول و حوش خود و معلوم و واضح است که یکی از اسباب ایجاد الفت و محبت و خویشاوندی،‌ خواستگاری از هم دیگر است و رابطه مصاهره است،‌ که بعضاَ موجب نصرت و یاری رساندن به همدیگر است.[۴۲]
برای اثبات مطلب به چند نمونه زیر توجه فرمائید.
۱ ) پیامبر (ص) هنگامیکه «جویریة دختر حارث » بزرگ طایفه مصطلق همراه با عشیره اش در جنگ و غزوه بنی مصطلق اسیر می شود. در سال ششم هجری و بعد جویریة در تقسیمات سهم ثابت پسر قیس می گردد.
و بعداز مکاتبه ثابت با آن، حضرت محمد (ص) مبلغی به جویریة می دهد و خود را آزاد می کند و سپس با آن ازدواج می کند و این ازدواج سبب می شود که یکصد خانوار از بنی مصطلق آزاد شوند و بعد همگی مسلمان شدند و مدافعان حضرت محمد (ص) گردیدند.[۴۳]
۲) نمونه دوم ازدواج حضرت (ص) با (صفیه دختر جبی بن اخطب) است که در غزوه خیبر بعداز کشته شدن همسرش به اسارت در آمد و پیامبر (ص) او را بین ازدواج با خودش و یا خود را آزاد کند و به خانواده اش ملحق شود،‌ مختار می گرداند،‌ ولی آن زن ازدواج با پیامبر (ص) را انتخاب می کند،‌ و بعداز سپری شدن مدتی از ازدواج جمعی کثیری از اهالی او مسلمان می شوند.
۳) نمونه سوّم ازدواج حضرت (ص) با بیوه زنی به نام ام حبیبه دختر أبوسفیان که ابی سفیان که در آن هنگام حامل پرچم شرک و یکی از دشمنان حضرت بود،‌ و خبر ازدواج حضرت با دخترش به او می رسد و بجای انکار آن را تأیید می نماید،‌ و سبب می شود که ابو سفیان اذیت و آزارش نسبت به حضرت (ص) و مسلمانان کم کند،‌ و همان ازدواج سبب تألیف قلب او و هم عشیرتش می گردد.[۴۴]
این بود مختصر حکمتها و فلسفه هایی که در تعدد زوجات پیامبر (ص)مشاهده می شود و شاید حکمتهایی دیگری داشته باشد و ما نتوانستیم آنها را تحقیق کنیم و روی صفحه نوشتار بیاوریم،‌ و مطالعه بیشتر آنرا حواله دوستداران محمد(ص) می کنیم که به وفور در میان کتابها بصورت پراکنده پیدا می شود.
● نتیجۀ تحقیق:
از مطالبی که در صفحات گذشته بدانها اشاره شد نتیجه می گیریم که تعدد زوجات میان ملتها،‌ قبل از آمدن اسلام بدون حد و ضابطه وجود داشته،‌ و دین اسلام مبدأ آن نبوده است،‌ و لیکن وقتی که وحی نازل می شود و پیامبر (ص) به منزلت پیامبری مفتخر می گردد،‌ عادتهایی که در نظام جاهلیّت قابلیّت تعدیل داشتند و نیازی نداشت که آنها ریشه کن نماید،‌ تعدیل کرد،‌ که از جمله تعدد زوجات بود. وچون دریافتیم که در هر زمانی بنا به دلایلی که ذکر شد عدد زنان بیشتر از عدد مردان است،‌ اسلام برای رعایت حقوق زنان،‌ با وجود شرائط و ضوابطی که قرار داده است آن را تأیید می نماید،‌ وه عنوان یک راه حل و تکلیفی سیاسی - جتماعی در شرائط مخصوص،‌ به تعدد زوجات می نگرد.
و هم در تعدد زوجات حضرت رسول (ص) نتیجه می گیریم که رسول خدا(ص) خیلی مبرّا است از آن تهمتهایی که کینه در دلان به شخصیت بزرگ آن وارد می نماید. و از ذکر حکمتها و فلسفه هایی که در تعدد زوجاتش توضیح داده شد،‌ در می یابیم که تعدد زوجاتش ناشی از دلسوزی و رحم و مهربانی او است نسبت به جامعه و مستضعفان همچنانکه خداوند در وصف او می فرماید: " لَقَد جاءکُم رَسُولٌ مِن اَنفُسِکُم عَزیزٌ علیه ما عَنِتُّم حریصٌ علیکم بالمؤمنینَ رَءُوف رَحیمٌ" یعنی: بیگمان پیغمبری (محمد نام ) از خود شما ( انسانها ) به سویتان آمده است هر گونه درد و رنج و بلا و مصیبتی که به شما برسد. بر او سخت و گران میآید به شما عشق می ورزد و اصرار به هدایت شما دارد. و نسبت به مؤمنان دارای محبّت و لطف فراوان و بسیار مهربان است.[۴۵]
و معلوم شد اگر پیامبر (ص) مردی شهوانی و تابع لذات می‌بود،‌ می‌بایست که در دوران جوانی شروع به تعدد زوجات می‌کرد،‌ در حالیکه در دورانی به این کار شروع می‌نماید که به سن پیری رسید،‌ و آدم عاقل و با انصاف هیچگاه مسأله شهوت در آن مشاهده نمی‌کند،‌ البته با زنهایی که آنها هم به سن پیری رسیدند و همگی بالای پنجاه سال بودند بجز حضرت عایشه. آری پیامبر (ص) بری است از تهمتهایی که به شخصیت آن بزرگوار وارد می‌شوند،‌ همچنین برنامه و قوانینی که از طرف خداوند برای نجات بشر در دنیا و آخرت آورده است. قابل نقد نیست،‌ زیرا خداوند می‌فرماید و تحدی می‌کند: الذی خَلَقَ سبع تسموتٍ طِباقاً ما تَری فی خلق الرحمن من تَفوُتٍ فَارجع البصر هل تری من فتور. ثُم ارجع البصر کَرَّتَین یَنقَلِب اِلَیکَ البصر خاسِئاً و هو حسیر. یعنی: آن هفت آسمان را بالای یکدیگر و هماهنگ آفریده است،‌ اصلاً در آفرینش و آفریده های خداوند مهربان خلل و تضاد و عدم تناسبی نمی‌بینی. پس دیگر باره بنگر ( وبا دقّت جهان را وارسی کن ) آیا هیچگونه خلل و رخنه ای می‌بینی ؟ باز هم بارها و بارها بنگر و رانداز کن. دیده سر انجام فروهشته و حیران،‌ و در مانده و ناتوان به سویت باز می‌گردد.[۴۶]
پس وقتی در جهان هستی خللی نمی‌یابی و نقصی مشاهده نمی‌کنی،‌ خوب دین اسلام توسط همان خالق هستی برای بشریت فرستاده شده و هیچ گونه نقصی و خللی در آن مشاهده نیست. شاعر می‌فرماید:
اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیبی که دارد از مسلمانی ما است
پس اصل و متن دین قابل نقدیست و اگر نقدی باشد از عمل کرد مسلمانان است.
" و صلی الله علی محمد و علی آل محمد و أتباع محمد اجمعین "
حسن علی‌پور

منابع و مآخذ:
۱ـ قرآن مجید
۲ـ زکی علی السید ابو غضة، المرأة فی الیهودیة و المسیحیة و الاسلام،‌ چاپ ۱ ـ۲۰۰۳ میلادی دارالوفا.
۳ـ المرأة بین الفقه و القانون و المرأة فی الاسلام
۴ـ صفی الرحمن المبارکفوری، الرحیق المختوم، الطبعه الاولی ـ بیروت لبنان.
۵ ـ قرطبی، الجامع الاحکام
۶ ـ المستشار سالم البهسناوی، المرأة بین الاسلام و القوانین العالمیة،‌ درالوفاء الطبعه الاولی.
۷ـ البهی الخولی، الاسلام و قضایا المرأة المعاصر ة ـ الطبقه دارالقلم الکویت.
۸ ـ خرم دل، تفسیر نور،‌ چاپ اول ـ چاپخانه مهارت ـ تهران
۹ ـ محمد صالح سعیدی، تحلیلی در فلسفه احکام اسلامی ـ چاپ و صحافی پیام
۱۰ ـ محمد علی صابونی، روائع البیان تفسیرآیات الاحکام فی القرآن «الطبعه الاولی» بیروت ۱۹۸۶ میلادی
۱۱ـ جمال محمد فقی رسول، مترجم؛ دکتر محمود ابراهیمی، زن در اندیشه اسلام
۱۲ـ محمد علی صابونی، شبهات و اباطیل حول تعدد زوجات الرسول
۱۳ـ محمد علی صابونی، صفوة التفاسیر ـ چاپ اول ـ سور یه ـ حلب دارالقلم
۱۴ـ سپهروز مولودی، عایشه در حیات محمد ویژه اهل سنت ـ چاپ ششم ـ چاپ بهارستان
۱۵ـ سید قطب، فی ظلال القرآن ـ دارالشروق ـ بیروت ،‌ نشر اوحدی
۱۶ـ سید سابق، فقه السنة،‌ الفتح للاعلام العربی مصر
۱۷ ـ محمد بن صالح عثیمین، فقه العبادات،‌ دارالصفوة ـ الطبعة الاولی
۱۸ ـ دکتر مصطفی الخن و دکتر مصطفی البفا، الفقه المنهجی ـ نشر احسان
۱۹ـ استاد ناصر سبحانی، مافی ئافره‌ت ( نوار)
۲۰ ـ استاد فاروق فرساد، مجموعه مقالات دفتر اول ـ چاپ اول چاپ معاصر، نشر عابد
منبع : پایگاه اطلاع رسانی اصلاح


همچنین مشاهده کنید