پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


مدیریت بحران برای کارآفرینان


مدیریت بحران برای کارآفرینان
انتشار اخباری که از نزدیک شدن رکود اقتصادی حاکی است برای بخش خصوصی و کسب و کارهایی که تازه فعالیت خود را آغاز کرده اند بسیار هولناک است اما لزوماً نباید چنین باشد. هر وضعیت اقتصادی چه رونق، چه رکود فرصت ها و تهدیدهای خاص خود رابه همراه دارد.
نخستین موضوعی که یک کارآفرین هنگام بروز رکود اقتصادی باید مورد توجه قرار دهد، نیازهایی است که معمولاً در این دوران ها به وجود می آید. رکود اقتصادی به معنای افزایش بیکاری، دشوار شدن پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان، کاهش تعداد مشتری ها، موج ورشکستگی ها و ضرورت کاهش هزینه های عملیاتی است. تمام این رویدادها فرصت های مفیدی را برای کارآفرین ها پدید می آورند برای مثال افراد بیکار به مشاوره برای یافتن شغل جدید نیاز دارند. بدین ترتیب تاسیس مرکز مشاوره شغلی یا موسسه ای برای آ موزش مهارت های جدید به نیروی کار جزء فرصت هایی هستند که از رکود اقتصادی نشأت می گیرند. از سوی دیگر شرکت شما می تواند در زمینه کمک به دیگر شرکت ها برای یافتن مشتری های جدید و افزایش فروش فعالیت کند. ارائه مشاوره در زمینه بازاریابی، ارتقای توانایی روابط عمومی شرکت ها و کمک به ارائه خدمات پس از فروش به مشتری ها همگی جزء این نوع کارها محسوب می شوند. همچنین تحقیقات نشان می دهد در دوران کند شدن رشد اقتصادی بسیاری از شرکت های بزرگ بخشی از فعالیت های خود را برون سپاری می کنند یعنی آنها را به شرکت های پیمانکار می سپارند. این نیز فرصتی مناسب برای راه انداختن کسب و کار است. در حقیقت اقتصاد رو به رکود فرصتی بسیار مناسب برای ظهور ایده های اعجاب آور است زیرا کارآفرین ها وادار می شوند به فرصت هایی که تاکنون مورد غفلت بودند، توجه کنند. ایده های خوب سرمایه گذاران را به مشارکت جذب می کند. در دوران رکود بیش از هر زمان دیگری به برقراری ارتباط با دیگران و شراکت نیاز است. در دوران رکود اقتصادی شبیه دوران های رونق باید تلاش های شما به حدی باشد که نه تنها به حیات خود ادامه دهید بلکه سودی متناسب با وضعیت موجود کسب کنید. برای این منظور چند توصیه مطرح می شود:
۱) درخواست از مشتری های راضی از کالا و خدمات شما برای آنکه شما را به دوستان خود توصیه کنند
۲) دادن تخفیف معقول به مشتری های همیشگی
۳) تاکید بر کیفیت بالاتر
۴) خدمات بیشتر به مشتری
۵) حضور در اینترنت
۶) استفاده از تکنیک های بازاریابی الکترونیک
● مدیریت بحران از نگاه کارآفرینان
ممکن است تصور کنید همین که با بحران روبه رو شدید و مشکلات عملی و مسائلی که در بر دارد را سر و سامان دادید، کافی است و همه چیز خاتمه یافته است اما اینطور نیست، شما نمی توانید به سادگی از عواقب و اثرات آن رها شوید. توجه کنید روشی که برای سرو سامان دادن به یک بحران به کار می گیرید، نه تنها برعواقب ناشی از بحران موثر است بلکه تاثیر عظیمی در روحیه گروه، همکاران شما و همچنین بر موقعیت شما در داخل این گروه به جا می گذارد. اینکه پنج یا ۵۰۰ نفر را رهبری کرده اید، تفاوت چندانی ندارد ولی این چند ساعت عملکرد شما زمینه ای را به وجود می آورد که بسیار مشکل بتوان آن را در کوتاه مدت تغییر داد. اگر مساله را به نحو نادرستی جمع و جور کرده باشید، این بحران موجب لطمه خوردن به حرمت شما و از دست رفتن وفاداری و روحیه گروه و همکاران می شود اما اگر مساله را به نحو مطلوبی سر و سامان داده باشید، علاقه مندی کارکنان و اعضای گروه افزایش می یابد. - بحران چیست؟ در پزشکی وضعیت بحران به وضعیتی اطلاق می شود که ارگانیسم دچار بی نظمی شده و به خطر افتاده است. بحران را می توان شرایط غیرعادی دانست که در آن مشکلات ناگهانی و پیش بینی ناپذیر پدید می آید نظیر آتش سوزی، اغتشاش، زلزله، شورش، ورشکستگی، اعتصاب و... در چنین شرایطی، ضوابط، هنجارها و قوانین مرسوم دیگر کارساز نیست. امروزه با پیچیده شدن محیط و پویایی سریع آن، هرلحظه امکان بروز یک بحران برای سازمان وجود دارد. در یک موقعیت بحرانی، فرهنگ سازمان تغییر یافته و به سمت یک فرهنگ خلاق گرایش پیدا می کند. این امر خود باعث ایجاد فرصت هایی جهت حفظ و تداوم حیات سازمان می شود.
به عنوان مثال بحران مالی آسیای جنوب شرقی در چند سال پیش، شوک بزرگی را برای اقتصاد این کشورها به همراه داشت اما تحقیقات نشان می دهد این بحران ها در عین حال فرصت هایی را به همراه داشتند که منجر به شکوفایی اقتصاد آنان شد بنابراین هنگام مواجهه با یک وضعیت نمی توان مطمئن بود که وضعیت مذکور یک محدودیت (تهدید) محسوب می شود یا یک موقعیت (فرصت) به همین دلیل برخی از مدیران بر این باورند که در دل هر مساله، فرصتی نهفته است. با وقوع بحران واکنش های روانی متعددی رخ می دهد که عبارتند از ناباوری، وحشت، قبول شکست، قضاوت های غلط، اقدامات غیرمنتظره، کوته نظری، هیجان زیاد و مقصر دانستن این و آن. موارد فوق واکنش هایی هستند که در ابتدای هر بحران از طرف افراد بروز می کند و علاوه بر آن، هرچند ممکن است نوع بحران ها متفاوت باشند ولی همه آنها نقاط مشترکی دارند؛ نیاز به تصمیم گیری بدیع دارند، عدم واکنش سریع معمولاً پیامد نامطلوب دارد، راه حلها محدود هستند، زمان به نفع تصمیم گیران نیست، تصمیمات غلط، عواقب وخیم دارند، شدت گرفتن غیرمنتظره رویدادها وضعیت بحرانی را تشدید می کند. واضح است واکنش ها و نحوه تصمیم گیری افراد هنگام بحران به چگونگی برداشت آنها از اوضاع وابسته است. طبیعی است که مدیران هر چه برداشت جدی تری از وضع پیش آمده داشته باشند و خطر بیشتری برای منافع خود و سازمان احساس کنند به همان میزان وضع را بحرانی تر تلقی می کنند. به قول «چارلز هرمان» در چنین وضعیتی سه عامل نقش زیادی دارند. براساس این سه عامل سناریوهای مختلفی را می توان ترسیم کرد:
الف) وضعی که پیش آمده منافع خود گروه و سازمان را تا چه حد مورد تهدید قرار داده است؟
ب) زمان لازم برای عکس العمل چقدر است. (فرصت)؟
ج) برای سازمان تا چه حد غیرمنتظره بوده است. (غافلگیری)؟ البته نباید از نظر دور داشت که امروزه تصمیم سریع مدیران سازمان ها، تاثیر اساسی در موفقیت یا شکست آن سازمان دارد. وقتی که مدیران با یک وضعیت بحرانی روبه رو می شوند، شناخت صحیح مساله و ارائه راه حل مناسب در زمان معین می تواند فرصت هایی را برای سازمان به وجود آورد. - روانشناسی برخورد با بحران تصمیم گیران باید:
۱) برای محدود کردن عواقب سوء بحران و کنترل وضعیت، تصمیمات فوری اتخاذ کنند.
۲) اولین کسانی که قرار است مطالب آنها را بشنوند شناسایی کرده و برای تاثیر بر آنها برنامه خاصی داشته باشند.
۳) روی حل مساله تمرکز کرده و به هیچ وجه تمرکز خود را روی مسائل غیرواقعی نگذارند.
۴) روی خلاقیت تمرکز کنند و آنگاه خواهند دید که دنیای آنها پر از امکانات نامحدود است.
۵) از حداکثر انرژی خود برای پیدا کردن راه حل استفاده کنند.
۶) عصبانی نشوند، فریاد نکشند یا یک نفر را پیدا نکنند که گناهان را به گردن او بیندازند.
۷) بحران را به یک فرصت تبدیل کنند.
۸) باید با گروه هایی که اهداف متضاد در حل بحران دارند برخورد کنند.
● سناریوها و حالات مختلف بحران:
۱) وضعیت کاملاً بحرانی:
تهدید شدید، زمان کوتاه و میزان غافلگیری شدید. در این وضعیت هدف های عمده به خطر افتاده و تهدیدات اساسی و فرصت برای تصمیم گیری نیز بسیار کم است و حادثه پیش آمده کاملاً غیرمنتظره بوده و همه را غافلگیر کرده است. در چنین وضعیتی دیگر نمی توان از روش های معمول برای نشان دادن عکس العمل استفاده کرد. مدیریت در چنین حالتی بیش از هر چیز به تجربه، مهارت، سرعت، هوشمندی، خلاقیت و موقعیت سنجی نیاز دارد. از آنجا که فرصت کافی برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات نیست باید هرچه سریع تر با توجه به اطلاعات موجود موضوع ارزیابی و نسبت به آن اقدام شود.
۲) وضعیت نوظهور:
تهدید شدید زمان بلند و غافلگیری، در این وضعیت تهدید شدید است، بحران پیش آمده هم کاملاً غیرمنتظره است ولی فرصت کافی برای تصمیم گیری وجود دارد. بدیهی است تصمیم گیران باید از این فرصت برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات و یافتن گزینه مناسب از میان راه حل های گوناگون به بهترین وجه استفاده کنند.
۳) وضعیت کند و آرام:
تهدید ضعیف، زمان زیاد و غافلگیری، در این حالت هم تهدید کم است و هم فرصت برای تصمیم گیری بسیار زیاد ولی حادثه غیرمترقبه. طبیعی است در چنین وضعیتی تصمیم گیران فرصت کافی برای جمع آوری اطلاعات و بحث و گفت وگو دارند، به ویژه آنکه چون تهدید هم جدی نیست افراد کمتر دچار اضطراب و دست پاچگی هستند و بهتر می توانند تصمیم گیری کنند.
۴) وضعیت موردی یا تصادفی:
تهدید ضعیف، زمان کوتاه و غافلگیری، در این حالت بحران پیش آمده تهدید اساسی به وجود نیاورده است ولی هم غافلگیری شدید است و هم زمان برای تصمیم گیری کوتاه. در چنین حالتی اگر تصمیم گیری درست انجام نشود بحران می تواند تشدید شده و تهدید زیادی را متوجه تصمیم گیران کند. غالباً چون تهدید زیاد نیست تصمیم گیران به آن توجه کافی نمی کنند در نتیجه بعداً گرفتار می شوند.
۵) وضعیت انعکاسی:
تهدید شدید، زمان کوتاه و پیش بینی شده. در این وضعیت تهدید شدید است و زمان عکس العمل کوتاه ولی غافلگیری وجود ندارد چون از قبل، وقوع حادثه ها قابل پیش بینی بوده است. در چنین حالتی تصمیم گیران باید از قبل، خودشان را برای مواجهه با چنین بحرانی آماده کرده باشند تا بتوانند در زمان کوتاه تصمیم های لازم را بگیرند.
۶) بحران تعمقی:
تهدید شدید، زمان بلند و پیش بینی شده. در این حالت تهدید شدید است ولی زمان کافی برای عکس العمل وجود دارد و هم بحران قابل پیش بینی بوده. در این وضعیت تصمیم گیران هم می توانند مقدمات کار را از قبل فراهم کنند تا غافلگیر نشوند و هم فرصت کافی برای جمع آوری اطلاعات و بحث و گفت وگو داشته باشند. پیتر دراکر در کنار دیگر خصوصیات یک مدیر خوب به «آینده نگری» اشاره کرده و تاکید می کند یکی از مهم ترین مهارت های مدیران در دوران آشوب و بی نظمی، آینده نگری است و آن را به دو قسم مطرح می کند محتوایی، یعنی آینده چه چیز است و فرآیندی، یعنی چگونگی استفاده از این چه چیزها. در گذشته مدیران بعد از بروز مساله یا مشکل تصمیم گیری را آغاز و از مدیریت رویداد پیروی می کردند و تا حدودی به سمت تشخیص موقعیت نیز حرکت می کردند اما امروزه مدیران باید از وقوع هرگونه بحران و مشکلی جلوگیری کنند و به سمت مدیریت آینده نگری بروند.
● مدیریت در بحران در هنگام بحران به علت آشفتگی، ذهن درست کار نمی کند و تعقل صورت نمی پذیرد لذا احتمال اشتباه بسیار زیاد است و رفتارهای نامناسبی بروز میکند که ممکن است باعث تشدید بحران شود. در شرایط بحرانی گاهی لازم می شود فرد خود را کنترل کند و حتی در مواردی اگر عکس العملی نشان ندهد بهتر از تصمیمات شتاب زده و هیجان آلود است زیرا این عکس العمل ها وضع را بدتر می کند. حفظ خویشتنداری و آرامش درتسلط بر اوضاع به هنگام بحران، نقش مهمی دارد. منبع: هفته نامه بیزینس ویک
محمدعلی آذری نیا
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید