جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

فردا روز دیگری است


فردا روز دیگری است
تجربه سیاستگزاری و اجرای ۱۱۰ شماره یک هفته نامه تخصصی و کنترل توازن میان توقعات مخاطبان، استانداردهای مدرن ژورنالیسم و برداشت ها و توقعات مدیران و خبرسازان، در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، شخصاً برایم تجربه هیجان انگیز، آموزنده و پر از فراز و نشیبی بود که نتیجه اش به گمان ام موفقیتی نسبی در جلب اعتماد خوانندگان هفته نامه و تبدیل آنها به مخاطبان وفادار، افزایش تیراژ در نتیجه کمیت مخاطبان و در نهایت افزایش محصولات هفته نامه (ویژه نامه های مختلف علی الخصوص آنها که به زبان انگلیسی و برای مخاطبانی فراتر از مرزهای ایران تهیه و منتشر شده؛ و گل سرسبد محصولات جدید عصر ارتباط، یعنی راهنماهای خرید) به دست آورده ایم.
از کاستی های کارمان نیز خبر دارم که کم نبوده است محبت دوستان و اساتید و مخاطبانی که با انتقادات خود همچون چراغی ما را در راهی که در پیش گرفته ایم راهنمایی کرده اند.
اما این موفقیت نسبی اساساً مدیون نگرشی است که در تمام این دو سال مشغول آزمایش و اثبات درستی آن بودم. دیدگاه "رسانه به مثابه یک کسب و کار". اینکه یک رسانه غیروابسته به یک نهاد دولتی یا خصوصی، بنای کارش را بر بی طرفی فعال بگذارد و بر اساس اصولی مشخص و از پیش تعیین شده بر مبنای مصالحی قانونی و البته شفاف به دروازه بانی خبرها و تحلیل ها بپردازد و به دنبال جذب مخاطبان هم سلیقه با خود بگردد در مطالبش آنقدر متعلق داشته باشد که آنهایی که طور دیگری فکر می کنند هم جز خوانندگان چنین نشریه ای باشند.
افزایش تیراژ و رسیدن به عدد بی سابقه اش که خیلی از نشریات عمومی تر، مثل روزنامه ها، هم در این سال ها از رسیدن به آن عاجز بوده اند، افزایش حجم آگهی ها و افزایش ضریب نفوذ و حساسیت "عصرارتباط" میان مدیران ارشد فعال در عرصه فناوری اطلاعات، مواردی هستند که کلمه " موفقیت نسبی" را مستند نمایش می دهند و از نظر من حاصل اعتمادی چند جانبه میان مخاطب، بنگاه های تجاری فعال در عرصه ICT و ناشران عصر ارتباط هستند.
اعتمادی که البته موانعی مشخص و ملموس مثل موارد زیر را پیش رو دارد:
۱) مدیران دولتی، عموماً انتقادات را برنتابیده و بلافاصله به آن به چشم یک حرکت غرض و روزانه سیاسی نگاه می کنند.
۲) مدیران بخش خصوصی، غالباً تصور درستی از روابط رسانه ای ندارند و گاه تا مرز اینکه یک رسانه- به دلیل ارتباطات بازرگانی در حوزه آگهی- مایملک آنها و جز سازمان زیر نظر آنها است، می خواهند تصویری بی نقص و درجه یک باشد، حتی اگر این تصویر هیچ ربطی به واقعیت نداشته باشد.
۳) خبرنگاران حوزه فناوری اطلاعات، در واقع نیروی انسانی ماهر در یک "مدیا کمپانی" که به صورت تخصصی در حوزه ICT کار می کنند اندک هستند و یک رسانه تخصصی مدت ها زمان و پول صرف آموزش و ارتقا معلومات ژورنالیستی- فنی ایشان می کند و بعد به دلیل حق انتخاب محدودش نمی تواند کارکردی بیش از حد مشخص از ایشان داشته باشد و خبرنگاران آن رسانه نیز فشار کار بیشتر برای رسیدن به استانداردی بیش از سطح فعلی مطبوعات کشور بر نمی تابند و می دانند که ناشر و کارفرمایشان نیز مجبور به سازش با این مسئله است.
این چنین است که معضل ساعات مفید کاری اندک از کل ساعت کار در یک نشریه نیز درست ماننده تمام ادارات و شرکت های دیگر اینجا هم صدق می کند.
۴) سیستم توزیع در کشور، مخصوصاً در حوزه فرهنگ و به طور خاص در بحث مطبوعات، بیمار است؛ این یعنی تلاشی برای افزایش تعداد مخاطبان بیش از اعداد و ارقام اندک که امروز به شکست منتهی می شود و هزینه های گزافی روی دست تولیدکننده می گذارد. "توزیع" یک تجارت است و تخصص و دانش و نوآوری های خاص خود را می طلبد. برای بزرگ شدن نیاز به حرکت های جسورانه و جدیدتری از متخصصان این حرفه احساس می شود و برای رسیدن به تیراژهای افسانه ای و به نظر دست نیافتنی محصولات مشابه خارجی باید درک کنیم که تنها "چهار هزار و خورده ای" دکه مطبوعاتی سراسر ایران نمی توانند با فروش سیگار و شکلات دخل و خرج کنند و در کنارش نشریه هم بفروشند.
اما اگر در فکرید که چرا مسائل بی مقدمه و بی مناسبت مطرح می شوند، بگذارید که کمی واضح تر بگویم، موضع این است که تمام مشکلاتی که گفتم و مسائل ریز و درشتی که از حوصله نوشته حاضر خارج اند من را بر آن داشته که دیگر به عنوان "سردبیر عصر ارتباط" در خدمت شما نباشم و قصد دارم به مطالعه و فعالیت در زمینه های دیگری که مرتبط با این حرفه است بپردازیم.
اعلام این مسئله به مخاطبان را نیز جز همان اصول حرفه ای ابتدای این نوشته می دانم و معتقدم مخاطب حق دارد که از چند و چون تهیه و انتشار محصولی که در مقابلش است و همینطور تغییر سیاست ها و دیدگاه های آن با خبر شود.
تجربه حضور در "عصر ارتباط" با این عنوان حقوقی، بهترین و دلپذیر ترین تجربه حرفی ای زندگی ام بوده و خوشحالم که بدون قطع ارتباط با مجموعه محبوبم شکل آن را تغییر می دهم.
از این پس، با عنوان " مشاور مدیر مسئول" در کنار مجموعه ای که در دو سال و نیم از بهترین روزهای زندگی ام را در آن گذرانده ام، خواهم بود و طبق معمول سعی می کنم تمام داشته های هرچند اندکم را خرج رسانه ای کنم که می دانم موفق بوده و خواهد ماند.
دلم برای روزهای پر استرس قبل از چاپ و پراسترس تر بعد از چاپ، که در انتظار نظرات ایمیلی، تلفنی و مکتوب شما بودم تنگ می شود و به شما اطمینان می دهم که در ادامه همکاری ام نیز نوشتن در مورد موضوعات این حوزه را از یاد نمی برم.
برای کشورم و هموطنان دوست داشتنی ام آرزوی سلامتی، پیروزی و سربلندی می کنم و برای آقای بگلری و باقی دوستانم در عصر ارتباط که از این پس رابطه ای جدید را در کار با ایشان تجربه خواهم کرد آرزوی موفقیت می کنم و برای شما دوستان نادیده ام نیز همینطور.
نیما رسول زاده
منبع : آژانس خبری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایستنا


همچنین مشاهده کنید