پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


تعطیلات ناصر الدین شاه تعطیل شد


تعطیلات ناصر الدین شاه تعطیل شد
خیالات فرمودن ناصر الدین شاه پیرامون پروگرام تعطیلات هفته گذشته به شکست انجامیده و از این بابت خاطر مبارک دچار انقباضیه گشت. علمای فارغ التحصیل از دارالفنون و جندی شافور، نظر انگاشته اند که برنامه ریزی و پروگرامینگ بسیار خوب بوده لیکن وقتی نبض امورات در ید ما نباشد چه باید کرد؟! درست افتاد ما قبل از تعطیلات با مهد علیا بر سر رفتن به مسافرت از حیث جهت مباحثه نمودیم که آخر ما فرنگ، مهد علیا شمال منجیلک، اوشوم فشم را آفر دادیم. دست آخر به علت مادر نلیلی و زن سالاری، قرعه به اسم فرنگ افتاد.
دیگر اینکه گویا وعده بر این شده بود که جیره بنزین فصل تموز برای طیاره ها، افزایش می یابد، کوپن سفر تخصیص یافته و کلا گاورمنت فاز دهد، لیک نه تنها از اینها خبری نشد بلکه در اوج گرما، راه به راه کهربا (برق) می رفت. خیالات بفرمائید که می خواهی به شمال بروی، بنزین نداری؟ می خواهی خانه بمانی، برق نداری؟ همین طور مانند میرزا تارزان خان جنگلی میان زمین و آسمان معلق مانده و به عجایب امور دقیق شدیم؟!
همچنین این هفته، سریال امپراطور دریا را از دست داده و به رغم این ضایعه تلفیزیونی دچار چایرد. لیبرگشتیم. وزارت قوتیه و وزارت نفط کاری کرده اند که برق می رود، می آید، ما مسافرت می رویم، نرفته بر می گردیم. آخر مگر صاحبقرانیه زندان است که کمپلت تعطیلات را در آن سر کنیم. ملت باخبرند که ناصر الدین شاه خود اهل سفر بوده و بدین سبب حتی رساله ای چون سفرنامه نگاشته که قاعده کثیری از هیستوری ها من جمله میرزا هرودوت خان، انگشت به دماغ مانده اند.
دیگر اینکه اصولا وقتی پولی در جیب تارعنکبوت گرفته موجود نباشد و اصغرآقا، کارت سوخت مبارک را مفت در اختیار قرار ندهد، استارت زدن اتول، اشتباه محض بوده و ممکن است که عهد و عیال در جاده به پاس در دست گرفتن بطری ۴ لیتری و مدل سیخ بدن، قاه قاه به محاسن یک در میان، بخندند. اصل فان است در تایمی که اتول های عبوری خیالات می فرمایند از دارالمجانین گریخته ای که از وضعیه بنزین بی خبری؟ اینجاست که اتول های بنزین پرست در رثای حماقتیه و احوالیه پترویلی ات، عبارات ادیبانه در عین حال مفتضحانه ای را زمزمه می کنند: «آهای بنزین نداری، راه سفر نداری، تو صد تا لیتر هر بار، کم همیشه می آری؟!»
دیگر اینکه عزیمت به رفتن نمودیم شاید که از اتمسفر بارد و بارانی شمال، کمی کیفور شویم و از روی کیفوری یا اکس بازی، ترانه «خاطرات شمال، محاله یادم بره، اون همه عشق و حال، محاله یادم بره» را آواز کنیم که اتول مان حتی نتوانست از حیاط صاحبقرانیه به قاعده یک وجب خروج کند تا چه برسد به رویت شهسوار، سخت سر یا تله کابین نمک آبرود؟!
در استیشن های بنزین، اخیرا این ماده عزیزتر از جان را به صورت لیبرال، لیتری ۴۰۰ تومان می فروشند لیکن ما که سر برج فی الکل سیصد هزار تومان با این چند سر عائله از اداره بازنشستگان کرک و پر ریخته می گیریم یحتمل چگونه می توانیم به شمال برویم؟ چه می شد، گاورمنت خوش قول بر سر اقوال ماضا، باقی می ماند، اینک به قول میرزا سهراب خان سپهری، کارت هایمان پر از تهی نبود؟!
با این وضعیه، گردن کج، دست از دماغ درازتر دالان خانه را در پیش گرفته، مهدعلیا بانو چنان ببر زخمی از گرما بر گوشه ای افتاد و طلب آب نمود. ما سریعا و فی الفور خود را به سایدبای ساید رساندیم تا درب را باز کردیم یادمان افتاد برق نیست؟! بماند که سر این ماجرا چگونه شلوار همایونی مان از حیث پاچه نوازی، دستخوش تغییر و تحول شد، طوری که در زی فلک هم در پس این اقدام محیرالعقول مهد علیا، مانده است. جل الخالق؟!
دیگر این که گویا نظمیه عملیات ترقیه امنیت اجتماعیه را قویا شروع نموده و در این بحران خاموشی، اراذل اوباش اگر قصد صاحبقرانیه کردند، ناکام بمانند. فکرش را بکنید اگر یحتمل سارقی به صاحبقرانیه بزند و برق نیز نباشد قطعا آژیر سیکوریتی عمل نکرده و تمام خزانه قجری من جمله قهوه های معروف به تاراج می رود، آن گاه چه شود؟! مطلع حضور باشد که اینژورینس از بیم تاریخ منقضیه خاندان قاجار، ما را بیمه نمی کنند.
دیگر این که گویا در یکی از عملیات نظمیه و شهربانی، قاعده ای از الوات آسان جل و بدقواره نارمک که در امر فروش مواد افیونی بوده اند، دستگیر شده که از میان می توان به علی سیاه و مری پلنگ ایما نمود که به همراه قاعده ای موشک، کراکر و نارنجک به حضور قضات ایفاد گشته اند. سکرتر آمار داده اند که در شوارع، پاره ای نسوان مفخمه، جدیدا بدجور از ابزار آرایشی استفاده کرده و بزک هایی می کنند که دست مودمازل های ایالت شانزالیزه فرنگ، باواریای جرمنی و باسک اسپنیش را از پشت بسته اند. این ژینگول بازی ها در ملا » عام آن چنان بالا گرفته که نظمیه با قشون کشی سر چهارراه ها و شوارع اصلی در کنار گماردن مامورینات، سعی دارد احولا ت بدحجابی را اصلا ح نماید تا چه شود؟! فمینیست ها خواهشا خف؟!
دیگر این که از محاسن فقدان برق این بوده که نسوان دیگر نمی توانند گیس های خود را به شیوه موبرقی آراسته نمایند فلذا از مسافرت هم که محروم گشته اند، می نشینند پشت اتول لباسشویی، فیض می برند و دیگر هیچ. قابل توجه فمینیست های محترم که ضد حال اگر حال ما، ناله اگر ناله تو البته آن که به جایی نرسد، فریاد است کوچولو؟!
نویسنده : مهدی دل روشن
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید