چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


تباهی و شکست سینمای مستند در هنگام پخش اتفاق می افتد


تباهی و شکست سینمای مستند در هنگام پخش اتفاق می افتد
مجتبی میرتهماسب سال‍ها است که کار مستند می کند و در سینمای داستانی نیز حضور دارد. آخرین فیلم او "ساز مخالف" برگزیده جشن خانه سینما شد اما امکان نمایش پیدا نمی کند. با او درباره این فیلم و هفته سینمای مستند و مشکلات این سینمای به گفتگو نشستیم.
▪ قبل از هرچیز می خواستم نظرتان را درباره هفته فیلم سینمای مستند ایران بپرسم . درباره کمی ها ، کاستی ها و.... به نظرتان چطور بود؟
ـ خوب هر اتفاقی هر چه قدرکه کوچک و با اشکال در عرصه سینمای مستند بیفتد خوب است. به نظرم این هفته فیلم، مهم ترین اتفاق این چند ساله بوده است. هم به دلیل ساختار تشکیلات و انجمن و هم به جهت بازتابی که داشته است . ازجمعیت ده میلیونی تهران با این همه جوان و با این همه فیلمساز اما سالن ۱۵۰نفری که پر می شود خیلی خوشحال می شویم. به هر حال جالب است که این اتفاق افتاده و مردم می آیند و فیلم مستند می بینند. به همین جهت می گویم که از نظر من خیلی اتفاق خوبی بود. اما مشکل در سینمای مستند در همه عرصه ها از سرمایه و پخش و مخاطب جدی است .
▪ بررسی فیلم ها از نظر تحلیلی و نمایش فیلم ها از ابتدای تاریخ چه تاثیری بر روند مستند سازی می گذارد؟
ـ قطعا در دراز مدت موثر خواهد بود. این که در یک هفته مجموعه ۵۰- ۶۰ فیلم را با یک سیر تاریخی دید، برای خود ما فیلمسازها هم جالب است چه برسد به کسانی که می خواهند به صورت تحقیقی ببینند و یا جوان هایی که می خواهند وارد این عرصه شوند. گرچه که انتخاب ها محدود بوده است . طبیعتا نمی شود با استناد به این هفته فیلم، تحلیل تاریخی از این قضیه داشت. این ها یک کدهایی است برای این که مثلا سیراکیوزی وجود داشته یا آوانسیانی وجود داشته یا دوره های مختلفی به این صورت بوده است این ها پله اول است و نمی شود به نتیجه فوری آن فکر کرد.
▪ یکی از مشکلات سینمای مستند عدم پخش آن است . به نظر شما چرا؟
ـ طبیعی است که در چرخه تولید فیلم حالا خیلی عام تر آن ، سه عنصر وجود دارد. اول جلب سرمایه و سرمایه گذار ی در مرحله دوم تولید فیلم و مرحله سوم پخش است. دوره ای بود که ما در ایران در مرحله جذب سرمایه می ماندیم یعنی قبل از دوره دیجیتال. در این دوره حتی فیلم مستند کوتاه هم باز هزینه ای داشت که از عهده خود فیلمساز بر نمی آمد. ولی امکانات دیجیتال به شمای مستندساز اجازه داد که بتوانید یا خودتان سرمایه گذاری کنید یا نیاز به سرمایه اندکی داشته باشید . ما ازاین دوره عبور کردیم. دوره دوم که مرحله تولید باشد را هم باز به دلیل دیجیتال بودن و این که تمام امکانات فیلمسازی در انحصار و قبضه دولت نیست، فیلمساز ها شکستند. این امکانات دیجیتال به ما این موقعیت را داد که منتظر اجازه دولت نباشیم. اما در عرصه پخش شاید بگویم که تمام تباهی و شکست سینمای مستند در این مقطع صورت می گیرد.
▪ منظور پخش برای مخاطب ایرانی است یا نه برای مخاطب جهانی؟
ـ فرقی نمی کند. بحث پخش که پیش می آید شما از جهت اقتصادی می توانید به آن نگاه کنید؛ از جهت فرهنگی و جشنواره ای و از جهت مخاطب عام. در این عرصه من فکر می کنم که دولت خیلی حساب شده عمل می کند و کسانی که کار ممیزی مستند را انجام می دهند ،شما را کنج جدول پخش می گذارند که هیچ راهی نداشته باشید. یک زمانی می گفتند تقاضا ، عرضه را می سازد. اما به نظر من عرضه و تقاضا ارتیاط متقابل دارند. شما اگر ۴ تا سالن داشته باشید که فیلم مستند نشان دهد اگر هم مخاطب هفته اول خبر نداشته باشند وقتی خبر شوند قطعا صف سینمای مستند طولانی تر از سینمای داستانی است.
▪ این تجربه را داشتیم، اما موفق نبوده است. در سینما سپیده یا سینما فلسطین!
ـ بله یک سینما در یک سانس فیلم مستند نشان می داد اما حتی منی که در این کار هستند متوجه نمی شوم . من خودم بعدها فهمیدم که سه فیلم از من در آن جا به نمایش درآمده است. اما اگر همین نمایش فیلم تبدیل به سیستم بشود قطعا موفق خواهد بود. من در واقع این طوری می بینم که اگر شما بیننده را آگاه کنید تبدیل به عادت می شود. سیستم پخش ایجاد کنید. آن وقت همه می دانند که یک سالن در یک شهر هست که همیشه فیلم مستند نشان می دهد.
▪ پس این نیازبه تماشای فیلم مستند برای مخاطبان وجود دارد؟
ـ بله
▪ به نظر شما آیا سینمای مستند ما در خارج از کشور نیز معتبر است ؟ یا به خاطر نام ایران و آن چیزی که از سینمای داستانی بهره گرفته است مورد توجه است؟
ـ اتفاقا در بحران کنونی می شود به این نکته درباره سینمای مستندایران استناد کرد. ایران دوران های گوناگون اختناق ، استبداد و فشار را پشت سر گذاشته است بنابراین کشورهای دیگر دوست دارند درباره اش اطلاعات بگیرند. در سینمای مستند چهره واقعی تر و سرراست تری از ایران نشان می دهند. اما وقتی در سال ۷۷ با آقای کیمیاوی سر " ایران سرای من است " کار می کردم به نکته ای اشاره کرد و گفت که برای من خیلی راهگشا بود. گفت: نگاه آنها اصلا نگاه هنری و کارشناسی نیست . بلکه نگاه کاملا توریستی است آنها دوست دارند بیایند و ایران را ببیند اما این امکان برایشان وجود ندارد حالا به هزاران دلیل. فیلم های مستند هم ایران را به آنها نشان می دهد. من یادم هست خانم " گلن‍آدل" رییس جشنواره سینما دورئل سال ها پیش به ایران آمده بود تا برای یک جشنواره ای تعدادی فیلم ببرد . او به گونه ای خاص روسری اش را بسته بود و وقتی پرسیدیم می گفت از فیلم ها روسری بستن و حتی گونه های مختلف نان پختن را یاد گرفته است. این تازه آن موقع بود که مستند اجتماعی امکان ساخت نداشت. دوربین دیجیتالی هم نداشتیم همه فیلم ها در فضاهای روستایی بود. این نگاه توریستی نگاه غالبی است. اما هر کس وارد هر جا حتی اگربه یک گالری نقاشی وارد شود اول نگاه توریستی دارد و می خواهد بداند چیست و کیست. اما به تدریج اگر آن قدر تاثیرگذار باشد به جنبه های دیگرش توجه می کند. به نظر من در همه جای دنیا این اتفاق می افتد.
▪ شما الان می گویید در مورد سرمایه و تولید مساله اش حل شده است. یعنی به نوعی مساله سفارشی کارکردن و سفارش گرفتن مساله ای است که دیگر نباید به آن توجه شود . چون هر کسی می تواند هر کاری انجام دهد. ولی بعضی ها معتقد بودند که این سفارش گرفتن و برای نهادهای دیگر کار کردن باعث می شود که ما یک سرمایه جذب کنیم.چون ما که نمی توانیم فیلم هایمان را به مردم عادی نشان بدهیم پس سرمایه مان را از دست داده ایم.هر چه برای فیلم های قبلی گذاشته ایم از دست داده ایم.پس حالا سرمایه ای را بدست می آوریم و در عوض یک فیلم دیگر می سازیم.شما چه قدر با این روند موافق هستید؟
ـ ببینید اگر منظور شما این است جاهایی هستند که می توانند سفارش بدهند و من مستند ساز سفارش بگیرم و کار کنم ،اگر سراغ دارید به من هم بگویید. اصلا جنبه سفارشی اش را نمی گویم. من مثلا یک فیلمی به نام تمبر ساختم برای شرکت پست. این سفارشی بود یعنی از من خواستند درباره تمبر ایران فیلمی بسازم کار کاملا سفارشی بود و ما سعی کردیم ساختارش کاملا اطلاعاتی و جامع باشد. ما این فیلم را به تلویزیون دادیم، پخش نکرد. نمی دانم چرا. شما فکر کنید شرکت پست هم چند تا کار این چنینی می تواند انجام بدهد ؟ آن کسی هم که سفارش دهنده است دوست دارد که کارش پخش بشود. مشکل عمده ما که احتمالا اگر در این هفته با هر مستندسازی صحبت کرده باشید، بحث تلویزیون است. به عنوان تنها ارگانی که در تمام دنیا وظیفه پخش فیلم مستند را دارد چون من فکر می کنم شاید در اساسنامه هر تلویزیونی نگاه کنید بخشی از آن بازنمایی اتفاقات جامعه است. ولی در این جا این اتفاق نمی افتد و تلویزیون یک منطقه مین گذاری شده است که فقط عده ای که داخل آن هستند می توانند کار کنند و هر کسی نمی تواند سراغ آن منطقه برود.
▪ شما سال ها است با این حال در سینمای مستند کار می کنید با تمام مشکلات گوناگون آن.
ـ من تقریبا بیست تا فیلم مستند ساختم. مدل کارم هم این است که در سینمای حرفه ای کار می کنم و درآمدش را به خودم وام می دهم و فیلم مستند می سازم.
▪ پس علاقه تان بیشتر سینمای مستند است؟
ـ طبیعتا . هرچند من هم زمانی که کار سینما را شروع کردم ،سینما برایم سینمای داستانی بود . من شانس این را داشتم که در چهارده سالگی سر فیلم دونده امیر نادری و بعد آب باد خاک باشم.
▪ بازی می کردید؟
ـ نه دورو برش بودم. چون صدابردار این دو فیلم نظام کیایی شوهرخواهر من است و من خودم را از طریق او به سینما کشاندم. اوایل فکر می کردم که باید با زور به این نگاه برسم. ولی با اولین فیلمی که قرار شد بسازم، فیلم مستند ساخته شد.
▪ و این اولین فیلمی که ساختید چه فیلمی بود؟
ـ فیلم "نشان" که در سال ۷۵برای مجموعه کودکان سرزمین (ایران) ساختم. در واقع طرح پایان نامه ام بر روی ادوات عزاداری محرم بود. من زمانی که پایان نامه ام را می نوشتم آن را سناریو کردم و مستند بود . اصلا تعیین نکرده بودم که می خواهم مستند یا داستانی بسازم. بعد کم کم که وارد این عرصه شدم احساس کردم که می توانم در این عرصه فارغ تر از سینمای داستانی که خیلی به حاشیه وابسته است، کار کنم . اوایل با تهیه کننده کار می کردم و پنج ، شش سال است که قید تهیه کننده را هم زدم اگر پول داشته باشم فیلم مستند می سازم نداشته باشم صبر می کنم تا پولدار شوم بعد فیلم مستند می‍ سازم . بخشی از فیلم هایم دغدغه است و بخشی هم این که من کاری غیر از این بلد نیستم. فکر می کنم که الان هر سال که می گذرد بعد از دو سه ماه می گویم امسال تسلیم ، از سال بعد فیلم نمی سازم . ولی می بینم پروژه طوری شروع می شود که سه سال درگیر کار هستم . این دو کار آخری که انجام دادم یکی در سال۷۷،البته سال ۷۷که می گویم از دو سال قبل آن در این فکر بودم که کاری برای موسیقی ایران انجام بدهم. سال ۷۹یک اتفاقی پیش آمد که من درباره محمدنوری یک فیلمی را شروع کردم که هنوز هم تمام نشده است.
▪ خودشان نخواستند؟
ـ نه اتفاقا با محمد نوری رفتیم و زمانی بود که اولین کنسرتش را بعد از پنجاه سال برگزار می کرد .فضای خیلی غریبی اتفاق افتاد بخشی از فیلم که درباره محمد نوری بود مانده است . بیشتر به خاطر حوصله او و بخشی هم به خاطر هزینه ها ،تمام نشد. این همچنان ماند تا اوایل سال۷۹ و چون بحث فیلم مستند درباره موسیقی را داشتم یک فیلمی را با موضوع صدای زن در ایران شروع کردم که بعد از شش ماه موضوع بچه های "آن درگراند" پیش آمد و من نزدیک به دوسال و نیم درباره آنها فیلمبرداری می کردم . هر جایی که در تهران برنامه موسیقی چه تمرین و چه ضبط و چه اجراهای کنسرت بود من به نوعی آن جاها سرک می کشیدم و بعضی اتفاقات را توانستم دنبال کنم و بعضی را نتوانستم. بعد یک چیزهایی دیگر را تعقیب کردم دو فیلم از توی آن درآمد یکی به نام "صدای دوم" که در مورد صدای زن است و یکی هم در مورد بچه های راک زیرزمینی به نام "ساز مخالف" که دو سال و نیم فیلمبرداری و چهارده ماه مونتاژ طلب کرد .الان فیلم ها روی طاقچه است و هر کسی بخواهد می تواند ببیند .
▪ شما گفتید که دو سال و نیم کار تصویربرداری انجام شد . در واقع این تصویربرداری ها تحقیقات فیلم است ؟
ـ تحقیقات در این دو فیلم من جدا بود. چون شاید بتوانم بگویم نزدیک به حجم زیادی تحقیق شامل بریده روزنامه و بیشتر مطالب اینترنتی داشتم. موضوع تمام این فیلم ها را ببینید موضوعاتی است که واقعا در لحظه اتفاق می افتد. ولی با تحقیق به آن لحظه ها می رسم. یعنی من می دانستم که مثلا کنسرت راک در ایران کم مجوز می گیرد. اگر مجوز می گیرد با شرایط محدود و بیشتر دانشجویی است. ولی می دانستم که یک کنسرت راک در حال برگزاری است پس باید برای فیلمیرداری می رفتم . این بچه ها را از قبل می شناختم سر تمرین می رفتم با دانسته ها و با اخبار و با تحقیقی که داشتم، می دانستم که فلان کنسرت شب دومش به هم می ریزد. کاملا از قبل می دانستم که با چه موضوعی و با چه روابط و ضوابطی طرف هست .ولی واگذار می کردم که اتفاق خودش بیافتد. این کنسرتی که برای شروع فیلم ساز مخالف است می دانستیم که لغو می شود و وقتی قطعا هم فک پلمپ می شود. من می رفتم و منتظر می ماندم که این اتفاقات بیفتد.
▪ پس فیلمنامه ای در ذهن خودتان داشتید؟
ـ نمی شود گفت فیلمنامه. چون من حتی سر تیتراژ هنگامی که می خواستم بنویسم نویسنده دیدم این طور نیست. این از آن مواردی است که همچنان در سینمای مستند سرگردان است. تصور یا پیش بینی که از فیلمنامه می کردیم ، شاید بشود اسمش را سناریو گذاشت.
▪ پس این مونتاژ یا تدوین که چهارده ماه طول کشید برای چه بود؟
ـ برای این بود که من چهار هزار دقیقه راش داشتم و نمی دانستم که کدام را انتخاب کنم. البته من دو مرحله مونتاژ کردم. یک مرحله با پیروز کلانتری مونتاژ کردم که شش ماه طول کشید و سعی کردم این دو موضوعی که عرض کردم یکی کنم که جواب نداد. بعد از آن ابراهیم مختاری به کمک من آمد و این دوفیلم با ایشان تمام شد. این که می گویم طول می کشید ممکن است ماه اول از چهار هزار دقیقه به صد دقیقه برسی. ولی از این که از این صددقیقه به هفتاد دقیقه برسی یا از صد دقیقه به چهل دقیقه برسم پنج ماه طول می کشد . مثلا این کنسرتی که شروع فیلم "ساز مخالف" می بینید که ده تا پلان است من و آقای مختاری این را از بین پنج ساعت راش و شاید بگویم پنجاه مدل مونتاژ پیدا کردیم . یعنی انتخاب می کردیم ، وقتی می ‍دیدیم که قوت خود اتفاق را ندارد . به این موضوع فکر کردن و باز تغییر و بعد درک و تصمیم گیری زمان می گرفت.
▪ این وسواس شما را نشان نمی دهد ؟
ـ این وسواس نیست. یک جور تعهد ماست. یکی از بحث هایی که به نظر من جایش در سینمای مستند خالی است یکی ذوق زدگی در فیلم هایی که در سال های اخیر ساخته می شود، ذوق زدگی نسبت به کشف یا فهمیدن یک موضوع یا خبر شدن از یک موضوع، که بین خیلی از فیلمسازها اتفاق می افتد. یک موضوعی را ذوق زده می فهمند که آقا یک اتفاق این طوری افتاده ، بعد می روند و می گیرند و نگران این هستند که اگر تا بیست روز دیگر هم حاضر نشود فلان جشنواره را از دست می دهند .این باعث می شود که مثلا من از بیست فیلم مستندی که می بینم، در مورد حداقل پانزده تای آن افسوس می خورم که چرا در مورد آن وقت صرف نشد و وسواسی که شما اسم آن را می گذارید یک جور ته نشین نشده است . یعنی شما بگذرید از این موضوع که خیلی جذاب است ، بگذرید حالا زمان صرف آن کنید. خیلی از این فیلم ها را می بینید در عرض یک روز یا در عرض نهایتا پنج روز یا یک هفته فیلمبرداری شده است. در عرض نهایتا یک ماه مونتاژ شده و نمی خواهم بگویم که خیلی هم وسواس نشان بدهیم اما بگذاریم که این برنج دم بکشد.
▪ شما در تمام این مدت که کار مونتاژ و تدوین را انجام می دهید کارهای دیگری هم انجام می دهید؟
ـ در طول چهارده ماه مونتاژ را من حداقل روزی پانزده ساعت کار می کردم.
▪ خوب شما که فیلم تان را هم نمی توانید نشان بدهید حتی ساز مخالف که جایزه جشن سینما را هم گرفته است . این همه صرف انرژی را با چه انگیزه ای انجام می دهید؟
ـ این هم یکی از چیزهای سورئال این کشور است. حتی در این برنامه فیلم مستند هم باز جزء فیلم هایی بود که قرار بود نشان داده شود. من خوشحال شدم بچه های این گروه ها که نزدیک به بیست و چند گروه موسیقی هستند که اگر هر گروه ۱۰نفر حساب کنی ۳۰۰نفر این فیلم را ندید ه اند.
▪ این اتفاق عدم پخش یا توقیف فیلم ها چه تاثیری بر کار فیلمسازی شما دارد؟
ـ حس اولیه و دریافت اولیه اش این است که آدم را دچار یک بی انگیزگی می کند. یعنی من احساس می کنم که تمام سعی ام را کرده ام و امید هم داشته ام که بتوانم فیلم‍هایم را نشان دهم. نمی دانم شاید پوست کلفتی مستندسازها است یا این که مستندساز یک فیلمساز یا یک کارگردان صرف نیست. یک اندیشه ای می آورد که طبیعتا نسبت به سینمای داستانی فرهنگی تر است و این شناخت عمیق فرهنگی کمک می کند که زجرهای بیشتر فرهنگی را هم تحمل کنند.
▪ یعنی این ذات سینمای مستند است؟
ـ بله به نوعی می توان گفت.
▪ نمی توانید نمایش خصوصی بگذارید؟
ـ ارشاد حتی یک مجوز نمایش خصوصی هم به من نمی دهد.
▪ مگر چه چیزی دارد؟
ـ نمی دانم .
▪ اکثر تصاویر محو هستند؟
ـ شروعی که توی زیرزمین می رویم محو است به این خاطر که تصویربرداری درطول یک سال اتفاق افتاد. چون یک جشنواره اینترنتی برگزار شد که در شروع ماجرا هیچ کسی نمی خواست دیده شود. تمام این راش های من فولو گرفته شده است برای این که بعدا به خودم هم اطمینان کنم که کسی را نگذارم همه را فلو گرفتم. چون بچه ها دوست نداشتند که دیده شوند. از اول هم که من یک ساختاری برای این کار داشتم این بود که این بچه ها دیده نشوند و فضای زیرزمینی حفظ شود تا آن لحظه که گروه آخر که از اول قرار بود گروه برگزیده کنسرت بدهد ما با این ها روی زمین بیاییم و به این ها حالت رسمی بدهیم که این هم نشد. در واقع در طول زمان اعتمادشان جلب شد و خودشان رها شدند.
▪ و کار جدید؟
ـ دوست عزیزم حامدمحمدطاهری یک کار تئاتر انجام داد به اسم "خانه در گذشته ماست". ما به نیت این که از این نمایش یک فیلم در بیاوریم کار را شروع کردیم در یک هفته فیلمبرداری شد و نزدیک به شش ماه مونتاژ شد تا این که تمام شد. این فیلم هم از آن‍هایی شد که هیچ امیدی به گرفتن مجوز و نمایشش نداریم .
منبع : انجمن مستندسازان سینمای ایران


همچنین مشاهده کنید