سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


گرسنگی در سرزمین نان


گرسنگی در سرزمین نان
در جهانی که دیگر مساله داخلی کشورها معنی سابق خود را از دست داده است و هر تحول درون‌مرزی به دقت از سوی ناظران بین‌المللی و نهادهای جهانی همچون شورای امنیت به دقت بررسی می‌شود، زیمبابوه و چگونگی انتخاب رابرت موگابه برای ششمین بار به ریاست جمهوری یک چالش منطقه‌ای و گاه جهانی به حساب می‌آید. رابرت موگابه که در پوشش انتخابات دموکراتیک زندگی چند نسل از مردم یک کشور را ویران کرده است اکنون یک معضل جهانی محسوب می‌شود.
زیمبابوه کشوری در جنوب آفریقا است که از جنوب با آفریقای جنوبی، از جنوب غربی با بوتسوانا و از شمال غرب با زامبیا و از شرق با موزامبیک همسایه است. این سرزمین در اواخر قرن ۱۹ میلادی به تصرف نیروی دریایی بریتانیا درآمد. شرکت بریتیش ساوت آفریقا که اداره مستعمرات جنوب قاره سیاه را بر عهده داشت اداره این مستعمره جدید را بر عهده گرفت و در سال ۱۸۹۸ نام رودزیای جنوبی را بر آن نهاد. رودزیا سرزمینی در جلگه زیر صحرای آفریقا بود که از نظر حاصلخیزی در جنوب آفریقا جالب توجه می‌نمود. همچنین این کشور دارای منابعی غنی از پلاتین و طلا بود.
این کشور تا سال ۱۹۶۵ به طور کامل مستعمره بریتانیا بود. در یازدهم نوامبر این سال یک انگلیسی به نام یان اسمیت به طور یک‌جانبه از بریتانیا اعلام استقلال کرد و رژیمی بر پایه آپارتاید را در این کشور بنیان نهاد. تشکیل این دولت نژادپرست نه تنها زمینه رهایی مردم سیاه‌پوست را فراهم نکرد، بلکه به یک سلسله مبارزات مسلحانه داخلی منجر شد.
رودزیا یا زیمبابوه برای مردم جهان امروز به معنی کشوری است که گرسنگی و ایدز در آن ریشه‌های زندگی را می‌خشکاند. اما نکته جالب توجه این است که این سرزمین روزگاری یکی از پیشروترین کشورهای آفریقایی به حساب می‌آمد. به‌رغم وجود رژیم آپارتاید و جنگ‌های داخلی برای بیرون راندن سفیدپوستان رودزیا کشوری بود با کشاورزی پیشرفته در زمان خود و نسبت به همسایگانش که در کتب تاریخی از آن به عنوان «سبد نان» آفریقا نام برده شده است. در آن زمان ۷۳درصد زمین‌های کشاورزی در این کشور در اختیار سفیدپوستانی بود که تنها یک درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دادند. همزمان با اعلام استقلال یک‌جانبه در سال ۱۹۶۵ جنگ‌های استقلال‌طلبانه در این کشور آغاز شد که دو گروه زاپو وزانو در راس گروه‌های چریکی در این کشور به مبارزه می‌پرداختند.
در سال ۱۹۶۸ سازمان ملل رودزیا را تحت فشار بریتانیا تحریم سیاسی و اقتصادی کرد. این تحریم را که تا اکنون نیز ادامه دارد می‌توان سرآغاز سقوط اقتصادی رودزیا و بعدها زیمبابوه دانست. هرچند اقدامات رابرت موگابه پس از رسیدن به قدرت بر سرعت این سقوط اقتصادی افزود.
در سال ۱۹۷۸ که مبارزات چریکی در حال به ثمر رسیدن بود برای اولین بار رابرت گابریل موگابه پس از یک مصاحبه جنجالی به جهان معرفی شد. او ۱۰ سال را در زندان گذرانده و به نلسون ماندلای جدید معروف شده بود. رابرت موگابه در سال ۱۹۲۴ میلادی در سالزبری (هراره امروزی) به دنیا آمد. پدرش نجار و مادرش مدرس انجیل بود. وی تحصیلات خود را در آفریقای جنوبی انجام داد و هفت مدرک تحصیلی را اخذ کرد که از جمله آنها می‌توان به فوق لیسانس اقتصاد، لیسانس حقوق و لیسانس علوم اداری اشاره کرد. رابرت موگابه در دوران تحصیل با افکار مارکسیستی آشنا شد و پس از بازگشت به رودزیا به گروه چریکی زاپو پیوست که از سوی شوروی حمایت می‌شد. او سه سال بعد از این گروه جدا شده و گروه چریکی زانو را بنیان گذاشت که از سوی دولت چین حمایت مالی و تسلیحاتی شده و چریک‌های آن را ارتشیان چینی آموزش می‌دادند. او در این دوران دوره‌هایی نیز در زمینه اقتصاد کمونیستی گذراند. پس از استقلال رودزیا رابرت موگابه به عنوان رهبر گروه چریکی زانو که گروه پیروز در مبارزات بود به عنوان رییس‌جمهوری سوگند خورد. او گروه چریکی زانو را به حزب سیاسی تبدیل کرده و نام زانو پی‌اف را برای آن برگزید. رابرت موگابه در اولین گام نام رودزیا را به زیمبابوه تبدیل کرد. در آن زمان او قهرمان آفریقا خوانده می‌شد، لقبی که البته چند سال بیشتر دوام نیاورد. در فاصله چند سال موگابه که با شعار مدارا و زندگی در کنار سفیدپوستان روی کار آمده بود، مواضع خود را تغییر داد و از در دشمنی با آنها درآمد. سامورا میشل رییس‌جمهوری وقت موزامبیک گویی افکار رابرت موگابه را خوانده بود. او در نخستین دیدارش با او در قامت رییس‌جمهوری زیمبابوه گفت: در صورتی که بخواهی با عقاید مارکسیستی بازی کرده و سفیدپوستان را تحت فشار بگذاری آنها کشور را ترک کرده و این یعنی درهم شکستن این زیمبابوه. ژولیوس نایره رییس‌جمهوری وقت تانزانیا در دیدار با او گفت: شما یک جواهر از آفریقا را به ارث برده‌ای کاری نکن که این جواهر جلای خود را از دست بدهد.
رابرت موگابه این کلمات را نشنید و اصلاحات ارضی [مصادره زمین های مردم] را آغاز کرد. این برنامه سرانجام به زیمبابوه ویرانی که امروز می‌شناسیم منجر شد. در ابتدا گروهی از چریک‌های سابق که با دولت آپارتاید می‌جنگیدند در طلب سهم خود از سرزمین فتح شده به مزارع سفیدپوستان حمله کرده و خانواده‌هایشان را به قتل رساندند. این گروه نام کهنه سربازان جنگ استقلال را بر خود نهادند. رابرت موگابه در برابر این حملات سکوت کرد. دولت آپارتاید آفریقای جنوبی با چراغ سبز بریتانیا و ایالات متحده در پایتخت زیمبابوه به تلافی اقدام به بمب‌گذاری کرد. این عمل آتش خشونت‌ها را شعله‌ور کرد. در سال ۱۹۸۳ مهاجرت کشاورزان سفیدپوست از زیمبابوه آغاز شد. تا پایان این سال نیمی از کشاورزان سفیدپوست از زیمبابوه خارج شدند و به همراه خود ماشین‌آلات کشاورزی و دانش کشت و زرع مدرن را نیز خارج کردند. به موازات این خشونت‌ها کره شمالی طی قراردادی آموزش نیروهای ضد شورش دولت موگابه را برعهده گرفت. این نیروها کار گرفتن زمین قبایل اقلیت سیاه‌پوست همچون قبیله «ماتبله» را به انجام رساندند. در اوایل سال ۱۹۸۴ رابرت موگابه رسما برنامه اصلاحات ارضی خود را اعلام کرد و طی هفت سال یعنی تا سال ۱۹۹۰ تمامی زمین‌های قابل کشاورزی را از سفیدپوستان گرفت. برخی از این زمین‌ها با پول‌هایی که در ابتدای روی کار آمدن از بریتانیا گرفته بود خریداری شدند و بسیاری نیز با زور اسلحه و ناامن کردن فضای کسب‌وکار سفیدپوستان به دست آمدند. نکته جالب توجه این‌که در جریان باز توزیع زمین‌های کشاورزی بخش زیادی از آنها سهم اعضای دولت و مقامات حزب حاکم شد و بقیه به دست سیاه‌پوستانی افتاد که نه دانش لازم برای کشاورزی را در اختیار داشتند و نه ابزار لازم را، در سال‌‌های پایانی دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ موج دوم مهاجرت سفیدپوستان آغاز شد. آنها از زیمبابوه رفتند درحالی که بسیاری از سرمایه‌های این کشور را با خود خارج کردند. زمین‌ها در دست سیاهانی افتاد که اگرچه اکنون مالک زمین بودند اما سرمایه‌ای برای کشت و کار پررونق در اختیار نداشتند. رفته رفته رودزیایی که روزگاری سبد نان آفریقا بود به سرزمین گرسنگی تبدیل شده. رابرت موگابه که هیچ شانی برای قوانین علم اقتصاد قائل نبود به اصلاحات ارضی اکتفا نکرد و به موازات کمیابی کالاها و گرانی آنها دست به دست کاری قیمت‌ها زد. احوال امروز زیمبابوه را تنها می‌شود از میان نوشته‌های خبرنگارانی که مخفیانه به این کشور سفر می‌کنند و یا وبلاگ‌هایی اندک که از درون مرزهای زیمبابوه آپلود می‌شوند مرور کرد.
امروز دولت در تمامی بخش‌های اقتصادی در زیمبابوه نظارت می‌کند. فروشگاه‌های زیمبابوه با فرمان دولت باز می‌شوند. مامورانی از دولت بر فروش کالاها نظارت دارند و مانع از آن می‌شوند تا فروشندگان قیمت‌ها را افزایش دهند. فروش کالا به مردم در فروشگاه‌های هراره بی‌شباهت به سرقت از مغازه‌ها نیست. امروزه از هر ۵ نفر مردم این کشور چهار نفر بیکار هستند و مهاجرت رویای تمامی جوانان این کشور است. این مهاجرت‌ها باعث افزایش جرم و جنایت و آسیب‌های اجتماعی در کشورهای اطراف زیمبابوه شده است. خبرنگار بی‌بی‌سی از هراره گزارش می‌دهد که معلمی که ۶۶ میلیارد دلار زیمبابوه حقوق می‌گیرد تنها می‌تواند چند کیلو گوشت، تعدادی نان، دو لیتر روغن و یک قالب صابون را در ماه خریداری کند. در دسامبر سال ۲۰۰۷ زمانی که تورم زیمبابوه از مرز ۱۰ هزار درصد گذشت، موگابه فرمانی را صادر کرد که به موجب آن فروشندگان باید قیمت‌ها را به نصف و بیشتر کاهش می‌دادند. این فرمان موجب شد تا به سرعت قفسه فروشگاه‌ها از کالا خالی شوند. به موازات آن دولت شرکت‌های خصوصی توزیع کننده کالا را مصادره کرد. اکنون درپی تورم ۹ میلیون درصدی واحد پول ملی این کشور فروپاشیده است و اغلب درمبادلات از پول آفریقای جنوبی استفاده می‌شود. زندگی میلیون‌ها شهروند این کشور وابسته به پولی است که کارگران مهاجر برایشان می‌فرستند. اقتصاد پایاپای جای مبادله پولی را گرفته است و کارمندان برای فرار از هزینه روزافزون حمل‌ونقل در پیاده‌روها و پارک‌های اطراف محل کار خود می‌خوابند.درچنین شرایطی راه برای فساد دولتی در زیمبابوه هموارتر شده است. نرخ ارز در بازار سیاه ده‌ها برابر بازار رسمی است. کسانی که می‌توانند به ارز دولتی دسترسی داشته باشند برندگان این سوء مدیریت هستند.
منبع : ماهنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید