شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


انگلستان کشوری با بیشترین بودجه آموزشی


انگلستان کشوری با بیشترین بودجه آموزشی
زمانی از «مارگرت تاچر»پرسیده بودند مهم ترین هدفت در دوره نخست وزیری چیست؛ وی پاسخ داده بود:« هدف من این است که انتخاب های شهروندان انگلیسی را افزایش دهم.» معنی حرف او این است که می خواهم جامعه را قوی کنم.او توضیح داده بود:« در جامعه قوی، آدم ها برای اینکه زندگی کنند و رفاه و تفریح داشته باشند در فضاهای متنوع و گاه متضادی قرار می گیرند. اساساً پیشرفت یک کشور تابع این است که جامعه پیشرفت کند.»
اقتصاد در کشور های پیشرفته جهان،فراتر از درآمد یا رفاه اجتماعی معنی می شود.باورمندان این عرصه معتقدند اقتصاد مقوله ای است که تمام ابعاد زندگی انسان را در بر می گیرد.آنها حتی از این هم پا را فراتر گذاشته و می گویند،اقتصاددانان هستند که زمام امور جهان را در دست دارند.در چنین شرایطی برای هر فردی مهم خواهد بود که در کدام بستر اقتصادی رشد می کند،زندگی اش را می سازد و به آرایش جامعه می پردازد.
مردم در شرایط عادی تمایل دارند در شرایطی به فعالیت های اقتصادی بپردازند که بتوانند در تعیین شرایطش سهیم باشند؛این امر با مفهوم خودسری و تمکین نکردن از قانون کاملا متفاوت است،یعنی هر فرهنگ اقتصادی در شرایط عادی تمایل دارد در شرایطی کاملا باز متولد شود و این دور از ذهن نیست. در دنیای امروز از آنجا که سطح سواد مردم افزایش پیدا کرده، آگاهی ها بیشتر شده، رسانه ها جدی تر شده اند و انسان ها رشد کرده اند ،یکسان سازی انسان ها و همه را در یک کانال و مجرا قرار دادن، هم غیرطبیعی است هم مانع رشد. کما اینکه شوروی نتوانست چنین کاری کند و کره شمالی هم احتمالا نخواهد توانست.
در سال های اخیر هم چین متوجه شده که نمی تواند به این صورت ادامه دهد و باید برای جامعه« فضا» ایجاد کند. در واقع مکانیسم و ماتریس بین دولت و جامعه یعنی میزانی که دولت آمادگی دارد برای جامعه فضا باز کند ماهیت فرهنگ سیاسی یک جامعه را شناسایی می کند اما در عین حال اینکه یک جامعه فضای انتخاب و آلترناتیو داشته باشد از جامعه ای به جامعه دیگر فرق می کند؛ مثلاً فضاهای بازی که در جامعه مالزی وجود دارد با جامعه کره جنوبی فرق می کند چون اصالتاً جامعه مالزی یک جامعه اسلامی است اما کره جنوبی متاثر از چیزی است که به آن ردپای کنفسیوس و بودا می گویند. بنابراین هر دو ممکن است بتوانند فضاهای باز ایجاد کنند اما با مبانی فلسفی کاملا متفاوت.
برای روشن شدن این موضوع بد نیست مثالی از همان مالزی ذکر کنیم. «ماهاتیر محمد»در ظاهر فقط یک «فرد» بود اما بعد ها نشان داد تفکری است جریان ساز.او اعلام کرد تنها راه توسعه مالزی خصوصی سازی است. سال ۶۲ ۱۳شمسی کارش را شروع کرد و امروز بد نیست بدانید کشور مالزی به جایی رسیده که ۴۵ درصد از صادرات آن، صادرات تکنولوژی با سطح بالاست. امروز با پاسپورت مالزی می توان به ۱۳۰ کشور جهان بدون ویزا سفر کرد. در مقام مقایسه باید گفت این رقم برای ایران ۱۴ کشور است.تحلیل گران معتقدند ملت مالزی «شانس» آورد که شخصی به نام ماهاتیر محمد داشت و راهی را انتخاب کرد که مالزی، هم روز به روز متدین تر می شود و هم ثروت ملی و احترام بین المللی شان افزایش پیدا می کند. طبق مطالعه ای که در آمریکا صورت گرفته ۷/۹۹ درصد دانشجویان مالزیایی بعد از فارغ التحصیلی به کشورشان بازمی گردند، یعنی در این کشور به قدری امنیت اجتماعی وجود دارد که کسی به این فکر نمی کند در کشور دیگری زندگی یا کار کند.
● روی دیگر سکه
انگلستان در حال حاضر قدرتمندترین کشور سلطنتی یا پادشاهی جهان است.نگاهی گذرا به کشور های تحت سلطه این کشور نشان می دهد که انگلستان کماکان حرف اول و آخر را در این زمینه می زند.کانادا نخست وزیری دارد که از طرف ملکه انگستان تعیین می شود و استرالیا نیز هنوز گوشه پرچم خود از تصویر پرچم این کشور استفاده می کند.اما ساختارگرایی در اقتصاد این کشور به سجلی برای معرفی آن بدل شده است.
نظریه پردازان بر این باورند که به کارگیری نظریه «کارکردگرایی» در کشوری مانند انگستان از زمانی که به یک فرهنگ تبدیل شد،این کشور را در زمره کشورهای بزرگ اقتصادی جهان قرار داد تا نامش در کنار کشور های صنعتی دیگری چون آمریکا،فرانسه،آلمان،کانادا،ژاپن و غیره بدرخشد.اگر چه همگان از آلمان به عنوان قلب تپنده اقتصاد اروپا نام می برند اما انگلیسی ها هم در سایه عمل به ابعاد نظریه کارکردگرایی کشوری توانمند نشان داده اند.
اما کارکردگرایی چیست؟این نظریه جامع همانند اندام انسان تصور می‌شود و ساخت جامعه ارگانیک است.«پارسونز»متفکر این نظریه یک زیست شناس بود و آموزش‌های اولیه او در این رشته تاثیر بسزایی بر نظریاتش داشت.از نظر وی اندام‌های زیست شناختی را می‌توان با نهادهای مختلف تشکیل دهنده یک جامعه مقایسه کرد. همان طور که بخش‌های سازنده یک اندام زنده مانند دست و پا ارتباط متقابل با یکدیگر دارند، نهاد‌های یک جامعه نیز مانند اقتصاد و دولت با یکدیگر روابط متقابل دارند. اگر برای یکی از اعضا مشکلی ایجاد شود بقیه اعضا نیز در راستای آن تغییر می‌کنند و بدن به سمت تعادل حرکت می¬کند. در جامعه نیز چنین اصلی حاکم است.در نهایت،پارسونز با مطرح کردن مفهوم متغیرهای الگویی، سعی می‌کند روابط حاکم بر جوامع سنتی و مدرن را تبیین کند.
با چنین نگرشی اقتصاد انگستان شکل می گیرد،یعنی هر جا کم و کاستی باشد باید برای برطرف شدن آن نقایص تلاش کرد و زحمت کشید.در این کشور هر بنگاهی می تواند به فعالیت خود ادامه دهد تا جایی که به قول امروزی ها چوب لای چرخ اقتصاد جامعه نگذارد.در واقع می توان این آزادی عمل را در هر جنبه از زندگی مردم دید و این همان رویایی است که «تاچر» از آن سخن رانده بود؛افزایش انتخاب¬های جامعه.برای نمونه بد نیست به این مساله اشاره کنیم که انگلستان یکی از معدود کشور هایی است که می توانید در آن بدون اجازه دولت یک ایستگاه رادیویی داشته باشید.کافی است مالیات خود را بپردازید تا مشکلی برایتان ایجاد نشود.
نمونه دیگر از این دست به بودجه آموزشی کشور اشاره دارد می شود.از آنجا که پوند،واحد پول انگستان،کماکان یک پول قدرتمند در جهان به شمار می رود دست سیاستمداران برای اختصاص بودجه های آموزشی باز است(در کنار عزم ملی برای آگاه ساختن مردم)انگلستان بیشترین بودجه آموزشی جهان را دارد؛بالغ بر ۷۸ میلیون پوند در سال!عجیب نیست؟
منبع : ماهنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید