پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

سعادت در اندیشه امیر مؤمنان(ع)


سعادت در اندیشه امیر مؤمنان(ع)
سعادت یا نیکبختی، نامی است که معمولا انسانها به مطلوب نهایی خود می‌‌دهند؛ اما به رغم توافقی که در نامیدن مطلوب نهایی به سعادت دارند، در تعریف آن بر عقیده نیستند. به گفته ارسطو، گروهی آن را لذت و کامجویی می‌‌پندارند و گروهی شرف و حرمت اجتماعی، و حکیمان را نظر پردازی و اندیشیدن به واقعیت های غایی می‌‌دانند.
افزون بر این، گاهی یک شخص، دیدگاههای مختلفی درباره سعادت می‌‌یابد؛ مثلاً هنگام بیماری، سعادت را سلامتی، هنگام فقر و تنگدستی آن را پول و ثروت و... می‌داند. اما دشواری شناخت سعادت، نباید از تلاش برای درک آن باز دارد؛ زیرا هر اقدامی بدون آن مانند تیر اندازی در تاریکی است، که در آن امیدی به اصابت نیست.
از مسائل مهم و بحث انگیز درباره سعادت، در فلسفه اخلاق جدید به ویژه در بحث از نظریه ارسطویی سعادت، موضوع بسیط یا مرکب بودن آن است.
ابتدا ویلیام هاردی از دو اصطلاح "غایت جامع" و "غایت غالب" برای اشاره به این موضوع بهره گرفت. براساس تفسیر "غایت جامع" سعادت مفهومی است که بیش از یک مؤلفه دارد که هر کدام به استقلال، سازنده آنند.
ولی بر اساس تفسیر "غایت غالب" تنها یک چیز است که سعادت را می‌‌آفرینند و هر چیز دیگری هم که به نام سعادت خوانده شود، مقدمه یا وسیله ای است که ما را به آن مؤلفه بسیط می‌‌رساند؛ ولی خود سزاوار عنوان سعادت نیست.
برخی از شارحان ارسطو، وی را معتقد به تفسیر "غایت غالب" می‌‌دانند و می‌‌گویند: "سعادت از نظر ارسطو فقط در نظر پردازی و شهود حقایق عالم هستی است و حتی فضیلتهای اخلاقی هم برای کمک به آن دارای ارزش هستند."
در جهان اسلام نیز برخی از متفکران بزرگ مانند فارابی و ابن سینا در شمار معتقدان به تفسیر "غایت غالب" به حساب آمده اند؛ زیرا از دیدگاه آنان، سعادت فقط در اتصال به عقل فعال و استغراق در شهود عالم ملکوت است و هر چیز دیگری تنها در صورت کمک به این حالت، در شمار مطلوبهای آدمی قرار می‌‌گیرد و هرگز تاب هم ارزی با آن را ندارد.
در مقابل، برخی از شارحان ارسطو، وی را مدافع تفسیر "غایت جامع" از سعادت می‌‌دانند؛ زیرا به گزارش آنان ارسطو سعادت را دارای دو مؤلفه و یا - بر حسب برخی تفسیرها - بیش تر می‌‌داند که هر کدام دارای ارزش استقلالی دارند اکثر شارحان ارسطو طرفدار تفسیر جامع، تعداد مولفه های سعادت را دو چیز می‌‌دانند که عبارت است از "فعالیت اخلاقی" و "فعالیت عقلی".
شاید بتوان دیدگاه امام علی علیه السلام را درباره سعادت، نوعی تفسیر غایت جامع دانست؛ زیرا از دیدگاه امام، سعادت دارای مؤلفه‌های مختلف و متفاوتی هست که دارای ارزش استقلالی است؛ به طوری که فقدان هر یک از این مؤلفه ها به سعادت آدمی آسیب می‌‌رساند.
اینک مؤلفه های سعادت را در اندیشه امام علی علیه السلام بر حسب ترتیب اهمیت، به اختصار برمی شماریم.
● مؤلفه های سعادت در اندیشه امام علی علیه السلام
▪ خیرات بیرونی
در کلام امام علی علیه السلام اشاره هایی به آنچه ارسطو "خیرات بیرونی" می‌‌نامد، وجود دارد. مراد ارسطو از خیرات بیرونی، مزایا و برتری هایی مانند ثروت، زیبایی، شهرت خوب، حسب و نسب و... است که خارج از روح آدمی و معمولاً غیر اختیاری بوده، به بدن یا موقعیت اجتماعی او مربوط است.
حضرت علی علیه السلام از زیبایی، که یکی از خیرات بیرونی است، به عنوان کمترین حد سعادت نام می‌‌برد : الصوره الجمیله اقل السعادتین، و یا به تعبیر دیگری آن را آغاز مرز و حریم سعادت می‌‌داند: حسن الصوره اول السعاده و درباره شهرت خوب می‌‌فرمایند که عنوان و سرآغاز کتاب سعادت انسان با مدح و ثنای دیگران از او رقم می‌‌خورد:
عنوان صحیفه السعید حسن الثناء علیه. روایتهای دیگری هم هست که داشتن همسری زیبا یا خانه ای فراخ را از مؤلفه های سعادت آدمی شمرده اند. یکی از مهم ترین خیرات بیرونی، وجود محیط اجتماعی مناسب است.
انسان هر چند اسباب رفاه و نیک بختی را داشته باشد، اگر دوستان و برادران خود را در رنج و تیره روزی ببیند، نمی توان گفت که او خوشبخت است. امام علی علیه السلام می‌‌فرمایند: ما سعد من شقی اخوانه.
شاید با توجه به این نکته بوده است که ارسطو و حکیمان بزرگ مسلمان مانند فارابی، در پی بحث از سعادت به گفتگو درباره سیاست کشیده می‌‌شوند و پس از کتاب اخلاق، کتاب سیاست می‌‌نگارند؛ زیرا سعادت فرد را که غایت اخلاق است، موقوف بر سعادت جمع که موضوع سیاست است، می‌‌دیدند.
ثروت و دارایی نیز، یکی از مؤلفه های سعادت به شمار آمده است و فقر و تنگدستی در کلام امام علی علیه السلام بدبختی بزرگی شمرده شده است: الفقر مع الدین الشقاء الاکبر، و حتی مرگ بزرگتر: الفقر الموت الاکبر.
به هر حال، می‌‌توان گفت که خیرات بیرونی در سعادت انسان سهم دارند و از عناصر سازنده آن به شمار می‌‌آیند و ارزش استقلالی دارند؛ هر چند درجه اهمیت آنان در مقایسه با مؤلفه های دیگر سعادت بسیار پایین است.
درباره تعیین خیرات بیرونی سهیم در سعادت انسان و نیز درجه بندی میزان سهم هر یک از آنها نکات تأمل برانگیزی در متون روایی وجود دارد که پژوهشگران عرصه دین باید به انها بپردازند.
▪ فضیلت های اخلاقی
فضیلت های اخلاقی یکی از مؤلفه های مهم سعادت انسان است؛ اما به گفته ارسطو: "نخست باید دید فضیلت چیست ؟" چون نیکبختی فعالیت نفس موافق فضیلت کامل است، اکنون باید بپرسیم که فضیلت چیست. شاید از طریق این تحقیق بتوانیم ماهیت سعادت را روشن تر ببینیم.
خود او فضیلت را چنین تعریف می‌‌کند: "فضیلت، ملکه ای است که حد وسطی را انتخاب کند که برای ما درست و با موازین عقلی سازگار است. هر چند تصور ارسطو از فضیلت، آن را مختص حالت های روحی رسوخ یافته ( ملکه ) می‌‌سازد، دیگران آن را وصف افعال آدمی هم می‌‌آورند.
واژه فضیلت یا فعالیت اخلاقی، در نظر فیلسوفان یونان محتوای دینی نداشت و مقولاتی مانند ایمان، تعبد و توکل به خداوند را در بر نمی گرفت. بر این اساس در مکتوبات فلسفی اخلاق، مراد از فعالیت اخلاقی عبارت از آن دسته از اعمال یا ملکات نفسانی است که صرف نظر از دیدگاه دینی، واجد ارزش اخلاقی نیز هستند؛ هر چند از نگاه دین هم فضیلت اخلاقی به حساب آیند.
فضیلت هایی مانند شجاعت، عفت و عدالت، سر فصل های اصلی فعالیتهای اخلاقی به معنای مورد نظرند. توماس آکویناس و دیگر فیلسوفان دیندار برای اشاره به آن دسته از فضیلتهای عملی در ذیل فعالیتهای اخلاقی مصطلح الهیاتی، تنها در زمینه و فضای دینی قابل تصور است.
ایمان به خداوند در رأس فضایل الهیاتی یا دینی قرار دارد، که فقط در زمینه معرفت خداوند حاصل می‌‌شود و همین طور فضایل دینی.
اینک به اختصار نقش برخی از فعالیتهای اخلاقی به معنای مصطلح آن را - که شامل فضایل دینی نمی شود - در سعادت انسان با بهره گیری از سیره و اندیشه امام علی علیه السلام بر می‌‌رسیم.
▪ عدل
عدل به دو صورت استعمال می‌‌شود: یکی به معنای عام و دیگری به معنای خاص. عدالت در معنای عام، همان اطاعت از قانون است که کل فضیلتهای اخلاقی در واقع بدو باز می‌‌گردد.
عدالت بدین معنا جزئی از فضیلت اخلاقی نیست، بلکه تمام فضیلت است و تفاوت آن با فضیلت، فقط در مفهوم است. عدالت در معنای خاص خود، گاه "عدالت توزیعی" است؛ یعنی توزیع امکانات اقتصادی و اجتماعی بر پایه استحقاق.
گاهی نیز به صورت "عدالت تصحیحی" است که معمولا در مورد جزا به کار می‌‌رود. شاید بارزترین ویژگی حضرت علی علیه السلام عدالت وی باشد. حضرت علی علیه السلام عابدی بی نظیر بود؛ دلیری است که چکاچک شمشیرها، هراسی بر دلش نمی انداخت؛ اما همان دل از گریه کودک یتیمی می‌‌لرزد.
علی همه این صفات را در حد اعلا داشت؛ ولی آنچه او را به قربانگاه کشاند، عدالت او است. وقتی علی علیه السلام زمام قدرت را در دست گرفت، عدالت توزیعی را پیشه خود کرد و در این راه چنان سخت گیری کرد که دوستان و یاران نزدیک پیامبر صلی الله علیه و آله و نیز برادر نابینای خود را به شکوه واداشت و بسیاری از اعیان را از خود رنجاند.
وقتی گروهی از یاران امام علی علیه السلام به او پیشنهاد کردند بیت المال را بر اساس موقعیتهای اجتماعی افراد و قبایل توزیع کند تا خطری از ناحیه افراد متنفذ حکومت را تهدید نکند و هر گاه اوضاع اجتماعی ثبات و استقرار یافت، به مساوات و عدالت در توزیع اموال، روی آورد، امام علیه السلام به آنان پاسخ دادند:
شما از من می‌‌خواهید پیروزی را به قیمت تبعیض و ستمگری به دست آورم ؟ از من می‌‌خواهید که عدالت را به پای سیاست و سیادت قربانی کنم ؟
نه، سوگند به ذات حق، تا دنیا دنیا است چنین کاری نخواهم کرد و به گرد چنین کاری نخواهم گشت، من و تبعیض ؟! من و پایمال کردن عدالت ؟! اگر همه این اموال عمومی که در اختیار من است، مال شخصی خودم و محصول دسترنج خودم بود و می‌‌خواستم میان مردم تقسیم کنم، هرگز تبعیض روا نمی داشتم؛ چه رسد که مال مال خدا است و من امانتدار خدایم.
رفتار او در حوزه جزا، نمود کامل عدالت تصحیحی است. کیست اندکی با تاریخ صدر اسلام آشنایی داشته باشد و شکوه سفارش های امام را در بستر مرگ درباره رعایت حقوق قاتل کینه توز خود، تحسین نکند ؟
ای فرزندان عبدالمطلب، مبادا که در خون مسلمانان فرو رفته باشید و بانگ برآورید که: امیرالمؤمنین کشته شد ! بدانید که نباید به قصاص خون من جز قاتلم کشته شود. بنگرید اگر من از یک ضربت، که او زده است، کشته شوم، شما نیز یک ضربت بر او زنید.
اعضایش را مبرید، که من از رسول خدا شنیدم که فرمود: "بپرهیزید از مثله کردن حتی اگر سگ گیرنده باشد." دلیل پایبندی شدید امام علی علیه السلام به عدالت، آگاهی آن حضرت، از نقش بدیل ناپذیر عدالت در سعادت فرد و جامعه است.
وقتی از او درباره نسبت عدل و جود پرسیده می‌‌شود، برخلاف بسیاری از مردم که گمان می‌‌کنند بخشش ارزش بیشتری دارد، عدل را برتر از جود می‌‌شمرد؛ زیرا عدل مبنای نظم عمومی است و می‌‌تواند سعادت فرد را همراه با سعادت جمع فراهم سازد.
اما جود و بخشش، روال طبیعی جامعه را بر هم می‌‌زند و نظم اجتماعی را - که بستر سعادت جامعه و فرد است - متزلزل می‌‌کند. اهمیت عدالت در نگاه حضرت علی علیه السلام چنان است که پایبندی به آن یکی از ویژگیهای اهل تقوا است.
امام در تحلیل عدالتی که شرط تقوا است به نکته ظریفی اشاره می‌‌کنند و آن اینکه اولین گام در مسیر عدالت و به تبع تقوا و رستگاری، رهایی از بند هوا و هوس است؛ زیرا کسی که در دام هوس نفسانی اسیر باشد، هرگز نمی تواند عدالت پیشه کند و روح عدل را در کالبد اعمال و برنامه های خود ببیند.
قد الزم نفسه العدل فکان اول عدله نفی الهوی عن نفسه.
امام علی علیه السلام بر خلاف بسیاری از انسانها که به زیبایی از عدالت سخن می‌‌گویند؛ ولی به دشواری بدان تن می‌‌دهند، کمتر می‌‌گوید و بیشتر عمل می‌‌کند؛ اما همین جملات اندک روشنگر نکات بسیاری درباره عدالت است.
منابع و مآخذ:
۱ ) ارسطو، اخلاق نیکو ماخوس، ترجمه محمد حسین لطفی، طرح نو، ص ۱۷
۲ ) "inclusive end " تعبیر "غایت" برای این است که سعادت یک غایت است؛ برترین و نهایی ترین و کاملترین غایتی که همگان در جست و جوی آنند.
۳ ) "dominant end " از آنجا که در طول تاریخ فلسفه اخلاق، تنها نامزد اصلی برای "غایت غالب" فعالیت عقلی یا نظر پردازی بوده - که مورد تایید فیلسوفان یونانی بوده است - گاهی به جای غایت غالب، غایت عقلی و یا به طور ساده تر، نظریه عقل گرایانه سعادت، هم گفته شده است.
۴ ) "p. ۲۹۹ hardi , the final good in aristotles ethics"
۵ ) البته در تعدا مؤلفه های سعادت و نیز تعیین آنها، بین طرفداران تفسیر "غایت جامع" اختلاف بسیاری وجود دارد.
۶ ) ر. ک: سرچشمه ارزش از نظر ارسطو و کانت، کریستین کرسگارد، ترجمه محسن جوادی، ارغنون، شماره ۱۶، تابستان ۱۳۷۹، ص ۹۹ - ۱۱۱
۷ ) تامس نگل که مدافع تفسیر غایت غالب است، می‌‌گوید:
"از دیدگاه ارسطو تنها عنصر با ارزش، عقل آدمی است و تمام فعالیتهای دیگر برای فراهم کردن فعالیت عقل ارزش دارند؛ چنان که خوردن و آشامیدن و سایر قوای آدمی برای اندیشیدن است. انجام اعمال اخلاقی نیز برای فراهم کردن زمینه فعالیت خاص عقل، یعنی تأمل و نظر پردازی است."
ر. ک: " thomas nagel , aristotle on eudaimonia p. ۱۳ "
۸ ) کسانی مانند لوئی اشتراوس و ماجد فخری، فارابی را مدافع تفسیر "غایت غالب" می‌‌دانند؛ ولی گروهی به استناد اهتمام او به سیاست که مقوله ای عملی است، وی را مدافع تفسیر جامع دیده اند.
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید