جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

انفجار اطلاعات به قیمت سر درگمی انسان


انفجار اطلاعات به قیمت سر درگمی انسان
دهه‌ها و سال‌های اخیر را می‌توان عصر «انفجار اطلاعات» نامید. شاهد مدعای این امر افزایش کمی و کیفی سیستم‌های ارتباطی و اطلاعاتی از سویی و افزایش کارکرد و ضریب نفوذ رسانه‌های جمعی در زندگی بشر است.
این مدعا هر چند که صحیح و بر مبنای برخی شواهد و مفروضات منطقی استوار است، اما بسیاری از کسانی که به عصر انفجار اطلاعات می‌بالند و برای آن نظریه‌سازی و مفهوم‌‌سازی می‌کنند، در تحلیل‌ها و نظریات خود به چند اصل اساسی و انسانی کمتر توجه می‌کنند و این عدم توجه و کم توجهی گاهی واضعان یا طرفداران نظریات عصر ارتباطات و اطلاعات را به بیراهه می‌برد. اساسا چند مفهوم و برداشت اصلی زیربنای نظریات مرتبط با عصر انفجار اطلاعات را تشکیل می‌دهد. ضرورت اطلاع‌ سریع و بهنگام انسان‌ها از وقایع پیرامون خود، حق آگاهی انسان از اخبار و اطلاعات پیرامونی، ضرورت گردش آزاد اطلاعات و استفاده از اطلاعات به عنوان یک ابزار موثر را می‌توان سنگ‌بنای اصلی نظریات مرتبط با عصر انفجار اطلاعات دانست اما به نظر می‌رسد این مفروضات هر چند که صحیح هستند و لازم، اما کافی نیستند. به واقع این مفروضات بیش از آنکه به کیفیت دانستن انسان‌ها توجه کنند، به کمیت، تعدد و تکثر آن توجه می‌کنند و حلقه مفقوده در این میان ضرورت توجه به انسان و بهداشت و آرامش ذهنی و روانی او است.
البته این بدان معنا نیست که باید جلوی روند تبادل آزاد اطلاعات را گرفت یا اینکه عده‌ای را به عنوان پیراستار بهداشت ذهنی، روانی، بصری و اطلاعاتی انسان‌ها کرد که این هر دو نه تنها به هدف اصلی که همان آزادی در عین امنیت و آرامش است نمی‌انجامد بلکه محلی برای سرکوب آزادی بیان و رسانه در جوامع مختلف شده و می‌شود. امروزه در جوامع انسانی مفهوم حقوق بشر مفهومی چند لایه و چند سطحی است و تازه‌ترین و جدیدترین سطح از مفهوم حقوق بشر در «حقوق فرهنگی» انسان‌هاست. حق فرهنگی بدین معناست که انسان‌ها با وجود حفظ میراث‌ها و باورهای شخصی خود و عدم تلاش برای تحمیل عقیده و باور شخصی خود به دیگر انسان‌ها، حق «متفاوت بودن» را داشته باشند. متفاوت بودن در مفهوم فرهنگی خود بدان معناست که انسان‌ها این حق را دارند که برداشت‌ها، ذهنیات، سنن و شیوه زندگی خاص خود را در حوزه شخصی و فردی حفظ کنند و اشخاص یا گروه‌هایی به بهانه ایجاد «یونیفورمیتی» این حق را نداشته باشند تا آن انسان منحصر و منفرد را به رفتار در قالب شیوه‌ای یکسان و مطلوب نظر جمع‌دیگری مجبور و یا حتی ترغیب سازند.
اما در عصر انفجار اطلاعات ما با این واقعیت گزنده روبه‌روییم که هویت‌های فردی یا جمعی محدود به مدد ابزارهای رسانه‌ای و همگانی به حوزه عمومی هجوم می‌آورند و انبوهی از اطلاعات و منش‌ها ذهن انسان را مورد هجوم قرار می‌دهند. درباره یک واقعه خاص در یک زمان مشخص ده‌ها و صدها تحلیل متناقض و متضاد ارائه می‌شود به گونه‌ای که حق آگاهی انسان را با سر درگمی اطلاعات متناقض مخدوش می‌کند. اما متاسفانه در عصر اطلاعات با پدیده‌ای به نام «دستکاری خبر» روبه‌روییم به گونه‌ای که بنگاه‌های اطلاعاتی و رسانه‌ای بنا به منافع خود جنبه‌هایی از خبر را برجسته‌تر و جنبه‌هایی دیگر را یا نادیده می‌انگارند و یا اینکه کمتر بدان توجه می‌کنند. از این رو انسان‌های مخاطب عصر انفجار اطلاعات به سختی «اقناع» می‌شوند و در کنار هم قرار دادن گزاره‌های مختلف و اغلب متضاد آنها را از رسیدن به «نتیجه‌گیری» و یا «تصمیم» باز می‌دارد و هر چه به جلو پیش می‌رویم وضوح این حقیقت را در زندگی شخصی و اجتماعی خود بیشتر می‌یابیم. انسان‌های قرن بیست و یکم به خانه‌ها پناه برده‌اند و کمتر یکدیگر را می‌بینند و بیشتر با پناه بردن به رایانه یا ماهواره و... سعی می‌کنند از پنجره‌ای تنگ با جهان تعامل پیدا کنند. دریچه‌ای که ارتباط انسان‌ها در آن بدون عبور از واسطه‌های گوناگون ناممکن است. تبلیغات بی‌شمار و ناخواسته در سایت‌ها، شبکه‌های تلویزیونی، تلفن همراه و در جای جای فضای شهری بدون اینکه ما انتخاب کنیم به چشم ما می‌خورند و کسی سخن از حق انسان‌ها» برای انتخاب آنچه را که می‌خواهند ببینند» نمی‌کند. این همان آفتی است که در عصر انفجار اطلاعات با آن روبه‌روییم و به نظر می‌رسد گریزی از آن نیست. عصر انفجار اطلاعات به‌رغم دارا بودن محاسن فراوان برای انسان و جوامع انسانی، فردیت و حق انتخاب و آرامش روانی انسان‌ها را هدف قرار داده است.
حق متفاوت بودن (حقوق فرهنگی) به عنوان چهارمین سطح مطرح در حقوق بشر، حق انتخاب سمعی و بصری آنچه را که می‌خواهیم ببینیم یا بشنویم و حق اقناع درونی و رسیدن به جمع‌بندی و آرامش روانی از جمله حقوقی است که در عصر انفجار اطلاعات مورد تضییع قرار می‌گیرند. بنابراین به‌رغم برخورداری از هزاران و میلیون‌ها رسانه و نیز با وجود مجهز بودن به ابزارهای مختلف و پیشرفته ارتباطی و اطلاعاتی بیشتر می‌خوانیم و می‌بینیم و کمتر می‌فهمیم و اقناع می‌شویم. انسان امروز آرامش روانی انسان نیم قرن پیش و پیشتر از آن را ندارد. عصر انفجار اطلاعات به انسان‌ها و گروه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی این امکان را می‌دهد که با مغز انسان رفتاری همانند «خمیر نان‌پزی» داشته باشند. این‌ رفتار همانقدر زشت و فریبنده است که سعی در نادان و ناآگاه نگاه داشتن انسان‌ها مذموم و نکوهیده است. به واقع هم جلوگیری از جریان آزاد اطلاعات و نرساندن اطلاعات به انسان‌ها عملی قبیح است و هم تلاشی برای تغییر ذهنیات انسانی و مشوش ساختن آرامش روانی با هزاران و میلیون‌ها اطلاعات و اخبار متناقض و متضاد. به نظر می‌رسد راه میانه و صحیح‌تر راهی میان این دو گزینه است.
امید رسولی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید