پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

عدالت مظلوم


عدالت مظلوم
● عدالت در عرصه سیاست ورزی چیست و چگونه است؟
این پرسش قرن ها است که ذهن اندیشمندان عرصه سیاست را به خود مشغول داشته است. پاسخ های فراوانی نیز برای آن ارایه شده است که بسیاری از آن ها، به سهم خود، گامی در شناخت این مفهوم برداشته اند.
با این حال گستردگی مفهوم عدالت و نبودن معنایی واحد برای آن، باعث شده است تا افراد و گروه‌های سیاسی مختلف برداشت‌های متفاوتی نسبت به آن داشته باشند.
این تفاوت‌ها، در بسیاری از مواقع، باعث شده است تا جامعه و نظام عادلانه از زوایای مختلف تعریف گردد و در نتیجه برای رسیدن به چنین جامعه ای راه‌حل‌های متفاوت و بعضاً متضادی ارائه شود.
در نگاهی به جامعه ایران با وضعیتی تشدید شده تر مواجه می شویم. تفاوت هایی از این دست در درون جامعه ما مجموعه یی از دیدگاه‌ها و حرکت‌ها و برنامه‌های دائماً متغیر و مبتنی بر آزمون و خطا را سبب شده است. این وضعیت نیز به نوبه خود مانع از انباشت دانش و تجربه در این زمینه شده و جامعه ما را از رسیدن به جامعه عادلانه مطلوب بازداشته است.
دیدگاه‌های که تاکنون در مورد عدالت در میان گروه‌های سیاسی و دولتمردان حاکم بوده‌اند عمدتاً مبتنی بر نگرشی یکسویه نسبت به عدالت است. نگاه‌های سطحی و عامیانه نسبت به عدالت باعث شده است تا این مفهوم وسیع و همه جانبه، به ابعادی کم اهمیت و مبتذل فرو کاسته شود.
آن چه اکنون به عنوان عدالت در جامعه تبلیغ می‌شود دارای کمترین قرابت و نسبت با عدالت به مفهوم کامل و اسلامی آن است.
دو گفتمان عمده سیاسی کشور یعنی اصلاح طلبی و اصول گرایی که در سالهای اخیر زمام امور جامعه را به دست داشته اند، علی رغم تفاوت ها و اختلاف روش ها و برداشت های مختلف، در بعضی موارد و در برخی از طرز تلقی های کلی با یکدیگر وجوه مشابهت فراوانی نیز می یابند.
به نظر می رسد که اصول گرایان و اصلاح طلبان با آن که سال ها در راس نهاد های اجرایی و تقنینی کشور حضور داشته و از پشتوانه احزاب و گروه های سیاسی متعدد و نشریات و تئوریسین های گوناگون نیز برخوردار بوده اند کمتر توانسته اند طرحی جامع از نظریه عدالت گفتمان خویش ارایه نمایند.
در واقع با آن که این دو جناح سیاسی همواره و در بزنگاه های مختلف، به دفعات، از عدالت و لزوم تاسی به آن و برنامه ریزی و اجرای آن سخن رانده اند اما کمتر خود را ملزم به ارایه بحثی دقیق عالمانه و دلسوزانه راجع به آن دیده اند.
در چنین رویکردی بیم آن می رود که عدالت جای خود را به منافع و مصالح دیگر دهد و اهمیت خود را به عنوان یک اصل مرکزی و هادی که باید در راس تمام برنامه ریزی ها باشد، از دست دهد.
بی گمان قسمت عمده ای از بی عدالتی های موجود در جامعه ریشه در میراث به جای مانده از نظام طاغوت دارد اما بخشی مهمی از آن نیز ناشی از سهل انگاری و بی توجهی به کار کارشناسی پیرامون عدالت است.
ناتوانی در ارایه تعریف صحیحی از عدالت و نیز عدم توانایی در اجرای صحیح اصول عدالت در جامعه از عواملی بوده اند که مانع از ریشه کنی فقر فساد و تبعیض در جامعه اسلامی مان شده و گسترش عدالت را در جامعه با مشکل مواجه ساخته اند. در واقع رویکرد های غیرکارشناسی نسبت به عدالت باعث شده است تا هم چنان جامعه ما از سه جهت دچار آفاتی در این زمینه باشد:
الف) وجود بی عدالتی های ساختاری در ارکان مختلف اجرایی و تقنینی جامعه
ب) وجود بی عدالتی در سطوح مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه
ج) وجود بی عدالتی در سطح کنش های فردی و گروهی که به عدم رعایت اخلاق سیاسی و ادب اجتماعی توسط جناح ها و احزاب سیاسی نیز تعمیم یافته است.
برای موارد فوق به شواهد و مصادیق بسیاری می توان در جامعه اشاره نمود که به دلیل عمومیت و رواج زیاد نه تنها کارشناسان و خبرگان فن، بلکه دیگر اقشار جامعه نیز به خوبی با آن ها آشنایند و بسیاری از تبعات آن را در زندگی فردی و اجتماعی خویش به طور ملموس درک کرده اند.
بی عدالتی در ساختار اقتصادی جامعه از جمله ملموس ترین و آشکارترین و در عین حال مبنایی ترین بی عدالتی های موجود در جامعه امروز ایران را تشکیل می دهد.
بر سطوح فوق موارد بسیار دیگری را نیز می توان اضافه نمود که از آن جمله می توان به عدم استفاده از نظریات کارشناسان و نخبگان، اتخاذ تصمیمات خلق الساعه بدون توجه به عواقب و پیامدهای زیان بار آن، بی توجهی به اهداف و مقاصد کلان نظام و نداشتن آرمان ها و برنامه های بزرگ برای رساندن ایران به قله های رفیع توسعه یافتگی را اشاره نمود.
در ابعاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیز شاهد مواردی از نقض عدالت در جامعه هستیم که نتیجه غلبه گفتمان های فوق در عرصه حکومتی بوده اند. رویکردها و عملکردهای توام با افراط و تفریط از جانب هر دو گروه اصلاح طلبان و اصول گرایان مانع از نهادینه شدن رویکردی متعادل در عرصه های فوق شده است.
البته بدنه کلی دوستاران نظام در هر دو گروه اصول گرا و اصلاح طلب چنین برداشتی از مفهوم عدالت ندارند و رویکردهای از این دست را صرفا می توان در برخی از گرایش های افراطی هر دو جناح دید که عموما در اقلیت عددی و فکری نیز هستند اما نکته آن جا است که اگر نگاه صحیح و منطقی به عدالت در میان همه دوستداران نظام نهادینه نگردد بیم آن می رود که چنین گرایش هایی از حاشیه به متن پای بگذارند.
متاسفانه تاکنون عدالت اجتماعی تنها در حد یک شعار تبلیغاتی در راستای اهداف و منافع گروهها و جناحی برای فریب توده‌های مردم استفاده می‌شود. مسلط بودن چنین نگاهی به عدالت بر جامعه مانع از نهادینه شدن عدالت واقعی و نیل به آرمان‌های والای نظام اسلامی خواهد شد.
برای حفظ اصول و ارزش‌های مقدس نظام جمهوری اسلامی و پاسداری از آرمان‌های امام راحل و شهدای گرانقدرمان و تبعیت از فرامین مقام معظم رهبری نیازمند ارائه تعریف جدیدی از عدالت هستیم تا بیشترین همخوانی را با اهداف نظام و آرمان‌های جامعه اسلامی داشته باشد.
ما بر این باوریم که اگر عدالت را در فلسفه سیاسی و اجتماعی خود به خوبی تعریف کنیم بسیاری از تقابل‌های آن حل خواهد شد زیرا عدالت مفهومی است که توانایی جذب بسیاری از مفاهیم نظیر آزادی، برابری و ... را در خود دارد. عدالت ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دارد و از این رو هر نوع نگاه به عدالت باید این ابعاد مختلف را در نظر بگیرد. بنا بر این دیدگاه عدالت تنها هنگامی در جامعه نهادینه خواهد شد که محور کلیه برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌های نهادها و قوای مختلف قرار گیرد.
در اینجا برآنیم تا با رجوع به اندیشه های یکی از نظریه پردازان بزرگ انقلاب اسلامی، شهید مظلوم دکتر بهشتی، به جلوه هایی بدیع و راهگشا از عدالت دست یابیم تا هدایتگر ما در مسیر ایجاد جامعه عادلانه باشد. رجوع به اندیشه های این سرمایه های بزرگ انقلاب و نظام ما را از انحراف از مسیر اصیل انقلاب اسلامی باز خواهد داشت و از اسیر شدن ما در دام شعارزدگی و سطحی نگری و عوامفریبی مانع خواهد شد.
آیت‌الله دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی نامی آشنا برای جامعه ما است. مجاهدت‌های ایشان در طی سالیان متمادی برای به ثمر نشستن انقلاب اسلامی و تحقق و نهادینه ساختن آزادی و تلاش‌های مداوم و بی وقفه در جهت تحکیم پایه‌های نظام جمهوری اسلامی در ایران مشهود و معروف است.
اما آنچه از ابعاد این شخصیت برجسته ناشناخته مانده است، اندیشه‌های ژرف و تابناکی است که ایشان به شکلی نظام مند در زمینه‌های گوناگون ارائه کرده و آن مجاهدت و تلاش را هدف، سامان و قوام بخشیده است. یکی از آن زمینه‌ها و موضوعات گونه‌گونی که به طور مبسوط در آثار و گفتار بهشتی خود را نمایانده است، مفهوم مهم و چند وجهی عدالت است. به جرأت شاید بتوان گفت که بنیاد و محور اساسی اندیشه آیت‌الله بهشتی گفتمان عدالتخواهی ایشان است.
بزرگداشت یاد آن شهید مظلوم در هر سال نه فقط بخاطر پاسداشت یک انسان متفکر، انقلابی، آگاه شجاع مدیر و مدبر است؛ بلکه او نماد جریان شناسی انقلاب بود که در هر عصری، فرزندان بجای مانده، آرمان های مقدس خود را از لابه لای حوادث و تحولات زودگذر دریابد و صحیح را از سقیم، مصلح را ازمفسد، مخلص را از فرصت طلب، بازشناسد.
سوگمندانه باید گفت اندیشه‌های ژرف این اندیشمند برجسته مسلمان در زمینه عدالت بدلایل فراوان سیاسی و جناحی در طول این سال‌ها در محاق و انزوا قرار گرفته است. مسلما تلاش در جهت نشر اندیشه ایشان و تأکید بر مباحث و آثار آن شهید بزرگوار می‌تواند پاسخ بخش‌هایی از مباحث مبتلابه کنونی جامعه ما را فراهم سازد و معیار اصلی ما برای تمایز میان عدالت طلبی حقیقی با شعارزدگی های احساسی، هیجان آلود و بی منطق باشد.
بهشتی به تعبیر امام یک ملت بود برای ملت ما و مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود. این سرمایه گرانقدر با کوله باری از دانش و معرفت و مدیریت و عدالتخواهی به خدا پیوست اما برماست که یاد و نام او را همچنان زنده و پایدار نگه داریم.
تحقق عدالت در جامعه از اهداف بزرگ همه پیامبران و کتب آسمانی است. از این رو در نظام مقدس جمهوری اسلامی نیز که در تداوم رسالت انبیای الهی تشکیل گردید عدالت طلبی و تحقق جامعه عادلانه از جمله اصول و آرمانهای اصلی و اولیه آن بوده است. با نگاهی به تاریخ این نظام مقدس می بینیم که اصول عدالت خواهی در قانون اساسی به همت شهید بهشتی تدوین گردید و ایشان تا آخرین لحظات عمر با اصرار بر آن به خدا پیوست.
شهید بهشتی، جامعه اسلامی را جامعة اسلامی، جامعة قسط و عدل می داند. تأمین عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی را از ویژگیهای ماهوی و جدایی ناپذیر یک جامعة اسلامی معرفی می‌کند. و می گوید: «هر جا که می‌گویند دین و اسلام هست و عدالت اجتماعی نیست بدانید که آن دین و اسلام قلابی است».
انسان موجودی اجتماعی است و در نتیجه تکامل او نیز رابطه مستقیم با مختصات جامعه ای دارد که در آن رشد و نمو می کند.نمی توان بشریت را به سوی نیل به کرامت انسانی فرا خواند اما نسبت به محیط اجتماعی و جامعه او بی تفاوت بود.از این رو اسلام به عنوان کاملترین برنامه زندگی بشری یگانه دین وحیانی است که چون به سعادت همه جانبه و جاودان انسان می اندیشد،به سیاست ورزی و حکومت داری نیز پرداخته است.
در اداره جوامع بشری آنچه که بیش از سایر امور آموزه های اجتماعی و حکومتی اسلام را به خود معطوف نموده است، مقوله مهم و بنیادین«عدالت» است. شهید بهشتی در توصیف اسلام آن را آئین حق، عدل و قسط معرفی کرده وعدل اخلاقی و فرهنگی را در جامعه اسلامی زیر بنای همه عدل ها می داند. (اسلام و مقتضیات زمان ص۱۷۶)
از سوی دیگر عدالت خواهی و عدالت جویی خصلت فطری انسانهاست و تنها راه برای پاسخ به این نیاز فطری بشر برای نیل به کمال و کرامت انسانی ایجاد جامعه عادلانه اسلامی است :« اگر در جامعة اسلامی کوششی برای اقامة عدل نباشد کسی به سراغ ما نمی‌آید و بلکه برعکس جوان ما هم به جایی می‌رود که برای اقامه عدل گام برداشته‌اند چه خدا و اسلام باشد چه نباشد. جوان عاشق عدل است و خدا خواسته که جوان با این بینش به دنبال خدا برود...چرا آدرس خدا را با آدرس عدل جدا کنیم؟ این گناه ماست، آیا گرایش جوان به عدالت قابل تخطئه است؟ غیر خدایی است؟ مگر فطرت و عقل و قران جز این می‌گوید که: ان الله یامر بالعدل» ( همان ،ص ۸۶)
از مهمترین جلوه های مفهوم عدالت در اندیشه شهید بهشتی که نشان از دید عمیق و همه جانبه آن شهید بزرگوار دارد، تاکید بر ابعاد و وجوه مختلف مفهوم عدالت است.ایشان تأمین عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی را از ویژگیهای ماهوی و جدایی ناپذیر یک جامعة اسلامی معرفی می‌کند (کتاب مبانی فکری آیت الله شهید دکتر بهشتی ص۹۴)، و در ادامه می گوید: «هر جا که می‌گویند دین و اسلام هست و عدالت اجتماعی نیست بدانید که آن دین و اسلام قلابی است» (همان ص۹۵ )
در بحث عدالت آن شهید مظلوم بر نکته مهمی تاکید و اصرار دارد و آن مقوله مهم «عدالت اخلاقی» است. از دیدگاه ایشان عدالت اخلاقی زیربنای جامعه عادلانه اسلامی بوده و غایت نهایی سایر ابعاد عدالت است و نیز تنها راه نیل به کرامت انسانی است:«شهید بهشتی تحقق ابعاد گوناگون عدالت را کاملا به هم مرتبط دانسته وزندگی عادلانه،عدالت اجتماعی، عدالت سیاسی و عدالت معنوی را تنها بر اساس حاکمیت ضابطه ها و صداقت ها می داند و هرگونه رو در بایستی و رفاقت را که مانع از برپایی عدالت شود، نفی می کند.حتی عدل سیاسی و عدل اقتصادی را به سبب نقشی که در عدل اخلاقی دارد مورد توجه قرار می دهد».(همان ص۱۰۳) بر مبنای همین عدالت اخلاقی است که ایشان هدف از قبول مسئولیت در نظام اسلامی را نیز تنها در راستای خدمت به مردم تعریف می کنند:«ای مسئولان جمهوری اسلامی! خطاب به خودم که یکی از شما هستم و خطاب به بقیه که شما هستید؛ ما اگر ذره‌ای از این سیره‌ی نبی اکرم منحرف شویم، اگر در مناسبات داخل جامعه‌ی اسلامی و مناسبات بیرون جامعه‌ی اسلامی، تنها الفبایی که با آن حرف می‌زنیم الفبای قدرت باشد، به خدا سوگند این جمهوری دیگر جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند.
ای مردم!‌ مناسبات‌تان با همه‌ی کسانی که در جمهوری اسلامی مسئولیتی بر عهده دارند باید مناسباتی هماهنگ با مناسبات مسلمانان صدر اسلام با پیغمبر اکرم باشد؛ جوری رفتار کنید که ما این پایه‌ی نورانی حکومت برای خدمت ـ نه در راه ارضای هوس قدرت ـ را به عنوان یک اصل جاودانه و شعار مقدس جاودانه در جمهوری اسلامی نگهدار و نگهبان باشیم، ان‌شاءالله .»( سخنرانی آیت‌الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی در مسجد جامع نیشابور، تاریخ هفتم دی ماه ۱۳۵۹)
اما مهمترین رکن عدالت اخلاقی، از دیدگاه ایشان، برخورد از روی انصاف با افراد و عقاید است: «پیش نیاز برخورد عادلانه، رعایت انصاف در تعامل با دیگران است و حق مدار بودن در کلیه ارتباطات اجتماعی و دشمنی نورزیدن با حق، حتی اگر به ضرر انسان باشد،جملگی از مصادیق رعایت انصاف هستند.» (حق و باطل از دیدگاه قرآن،ص۱۲۷)
از دیدگاه آن شهید بزرگوار، عدالت محصول حکمت، شجاعت و عفت است. یعنی تنها با توجه همزمان به خردورزی و تدبیر و خلوص عقیده می توان مدعی رعایت عدالت در جامعه شد.
از دیدگاه ایشان و بر مبنای تعریفی از عدالت که به مولای متقیان نیز منسوب است، «عدالت به معنای قرار دادن هرچیز در جای خود است.»؛ با توجه به ایم معانی عدالت که ذکر شد اکنون جای آن دارد که از خود بپرسیم که این معانی از عدالت در چه بخش هایی از جامعه و مدیریت ها محقق شده است.
متأسفانه در بسیاری از موارد از منویات شهید بهشتی درباره عدالت عقب هستیم و به همین هم از یکسو از آرمانهای انقلاب و نظام در راستای نیل به جامعه و نظام عادلانه دور افتاده ایم و هم با سطحی نگری و بی توجهی به مبانی منطقی عدالت زمینه انتقادات دیگران نسبت به کارآمدی نظام را چه از داخل و چه از خارج فراهم کرده ایم.
منبع : امید


همچنین مشاهده کنید