پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


باورهای نادرست اقتصادی


باورهای نادرست اقتصادی
«مردم هر جامعه‌ای به دلایل گوناگون، باورها و تصورات نادرستی در زمینه بازارهای آ‍زاد و اقتصاد آزاد دارند. ستون باورهای نادرست اقتصادی به این گونه اشتباهات رایج می‌پردازد و دلیل اشتباه بودن آنها را توضیح می‌دهد.»
● مدارس باید به دنبال برابری و همسان ساختن کودکان باشند.
ایراد چنین باورهایی این است که جلوی رشد استعدادها را می‌گیرند. بچه‌ها هیچکدام شبیه هم نیستند. برخی باهوش‌تر، برخی قوی‌تر و برخی دیگر سریع‌تر هستند. برخی استعداد موسیقی، برخی استعداد ادبیات و برخی دیگر استعداد ریاضی دارند. هر کوششی برای تحمیل برابری مصنوعی، بالاجبار کودکان را به سطح پایین‌ترین مضرب مشترک تنزل می‌دهد.
برابری فی‌نفسه چیز خوبی نیست. آنچه خوب است تنوع و گوناگونی است مردم با استعدادهای مختلف، کارهای گوناگونی انجام می‌دهند و به شیوه‌های مختلف در خدمت هم‌نوعان خود هستند. هدف از مدرسه رفتن باید تلاش در جهت جلوگیری از هرز رفتن استعدادها باشد، و هر بچه را به حداکثر توان بالقوه‌اش برساند. این که وانمود کنیم هر کسی با بقیه برابر است و نخواهیم استعدادهای متفاوت را به رسمیت بشناسیم به آن هدف اساسی نمی‌رسیم.
کودکان به مثابه افراد انسانی باید ارزش و احترام یکسانی دریافت کنند؛ آنها مستحق برخورد عادلانه و برابر هستند. اما اگر به آنها آموزش دهیم که عملکرد ضعیف به همان اندازه عملکرد عالی ارزش دارد خدمتی به آنها نکرده‌ایم. مدارسی که اجازه برگزاری رقابت‌های ورزشی یا مراسم جایزه بردن را نمی‌دهند هیچ خدمتی به کودکان نمی‌کنند. دنیای واقعی بیرون از مدرسه، شباهتی با آن وضعیت ندارد و آنها برای محیط بیرونی آمادگی پیدا نخواهند کرد.
حتی برابری فرصت هم محدودیت‌های خاص خود را دارد. برخی کودکان دارای والدین فکورتر یا بچه دوست‌تر هستند. برخی کودکان فرصت‌های آموزش یافتن بیشتر در مسافرت به خارج خواهند داشت چون والدینشان چنین نوع تعطیلاتی را انتخاب می‌کنند. سایرین دسترسی بیشتری به کتاب دارند چون والدینشان در خانه کتاب فراوانی نگهداری می‌کنند. منطق غایی از برابری کامل فرصت، ایجاد یک مرغداری دولتی است. اما هدف ارزشمند برای جامعه، تلاش به بسط و توسعه پتانسیل هر کودک است و نه اینکه علیه هر گروه خاصی تبعیض قایل شویم.
اگر استعداد و توانایی‌های بچه‌ها متفاوت است پس مدارس هم باید متنوع باشند تا پدر و مادر هر بچه‌ای بتوانند محیط آموزشی مناسب با شرایط بچه خود را انتخاب کنند.
● رقابت یعنی اینکه شرکت‌ها با فروش کالاهای نامرغوب، قیمت‌ها را پایین نگه داشته و سود بیشتری ببرند.
شرکت‌هایی که به رقابت، واکنش این چنینی نشان می‌دهند خیلی ‌زود سیر قهقرایی پیدا می‌کنند. مصرف‌کنندگان امکان انتخاب دارند و بعید است که کالاهای بنجل را به کالای با کیفیت ترجیح دهند. بنگاهی که مشهور به داشتن کیفیت برتر است احتمال بقای بالاتر، رونق بیشتر و سودآوری بالاتر دارد نسبت به بنگاهی که محصولاتی پست‌تر به مشتریان خود ارائه می‌کند.
البته رقابت، معمولا قیمت‌ها را پایین نگه می‌دارد. مشتریان در قبال کیفیت یکسان، قیمت‌های پایین‌تر را ترجیح می‌دهند اگر بتوانند چنین کالایی را پیدا کنند. منظور اینکه بنگاه‌ها دائما به دنبال روش‌هایی هستند که با تولید کارآتر از قبیل استفاده بهتر از نیروی کار و ماشین آلات، هزینه‌ها را پایین نگه دارند. اما اگر آنها کیفیت را پایین آورند، نباید انتظار داشته باشند که وجهه آنها، مشتریان جدیدی برایشان به ارمغان آورد یا مشتریان قدیمی را تشویق کند تا برگردند و بیشتر خرید کنند.
در اکثر بازارها، تقاضا برای انواع مختلف محصولاتی وجود دارد که در قیمت‌های مختلف فروخته می‌شوند. برخی مردم اقلام درجه یک و مرغوب را ترجیح می‌دهند حتی اگر قیمتشان بیشتر باشد. سایرین کالاهای سطح پایین‌تر را انتخاب می‌کنند که قیمت ارزان‌تری دارد. بنگاه‌های مختلف، به بخش‌های متفاوت بازار خدمت رسانی می‌کنند و روی بخش معینی از بازار تمرکز می‌کنند. اما هر بنگاهی که تلاش کند به مشتریان کلک بزند و محصولات بنجل و ناقص بفروشد سهم بازارش به‌تدریج کاهش می‌یابد.
رقابت به جای اینکه بنگاه‌ها را تشویق به تولید کالاهای بنجل کند، تحریک به بهبود کیفیت و نیز کارآیی بیشتر می‌کند تا به مشتریان ثابت کنند این بنگاه ارزش معینی از یک کالا را نمایندگی می‌کند. بازار به روش تکاملی عمل می‌کند. بنگاه‌هایی که برتری دارند رشد می‌کنند در صورتی که بنگاه‌هایی با محصولات ناقص یا معیوب از دور خارج می‌شوند. بررسی بنگاه‌هایی با دوام و دائما سودآور نشان می‌دهد که اینها، همان‌هایی نیستند که با تولید کالای بنجل به دنبال کسب سود سریع هستند بلکه آنهایی هستند که به خاطر کیفیت و ارزش بالا، وجهه و شهرت بلندمدت کسب می‌کنند.
● تجارت اسلحه غیراخلاقی است.
آنچه غیراخلاقی است استفاده نادرست از تسلیحات است نه فعالیت مردمی که اسلحه می‌سازند و آن را معامله می‌کنند. هر کشوری، حق حمایت از سرزمین خویش را دارد و می‌تواند نیروهای دفاعی داشته باشد که امنیتش را تضمین کنند. بدون امکان دفاع و حمایت در برابر تهاجم و تصرف مسلحانه، همه حقوقی که مردم برخوردارند بی‌معنا می‌شود و خطر سرنگونی دولت هست.صنعت و تجارتی که نیازهای مشروع را تامین می‌کنند غیراخلاقی نیستند. برعکس، آنها به کشورها کمک می‌کنند تا از حقوقی که شهروندان برخوردار هستند حمایت کنند. تانک، هواپیما و ناو که صنایع دفاعی تولید می‌کنند کشورها را قادر به حمایت از خودشان در برابر تهاجم مسلحانه می‌کند و قدرت بازدارندگی جدی در برابر اقدامات خصمانه‌ای را دارند که علیه آنها برانگیخته می‌شود.
علاوه براین، صنعت تسلیحات صدها هزار شغل به‌وجود می‌آورد. این مشاغل در حوزه‌هایی مثل تولید موشک و هواپیمای جنگی، ساخت تانک و کامیون، کشتی‌سازی و همه صنایع پشتیبانی هستند که همراه آنها هستند. پیشرفت‌های فناوری که در بخش تسلیحات صورت می‌گیرد، اغلب به بهبود محصولات غیرنظامی می‌انجامد که به صادرات کمک می‌کند و دسترسی مصرف‌کنندگان به محصولات بهتر را ممکن می‌سازد. برای مثال اکثر تکنولوژی دید در شب، که ابتدا برای اهداف نظامی تهیه شد اینک توسط عکاسان حیات وحش استفاده می‌شود. سیستم‌های GPS، که زمانی برای موقعیت‌یابی جابه‌جایی سربازان استفاده می‌شد اینک خودروها و اتوبوس‌ها را نیز هدایت می‌کند.
این مشکلات هم به‌وجود می‌آید که تسلیحات فروخته شده برای اهداف دفاعی، برای اقدامات تهاجمی، راه‌اندازی جنگ داخلی یا سرکوب شهروندان کشور استفاده شوند. به این علت، کشورهای صادرکننده تسلیحات باید به گزینش کشورها برای فروش اسلحه و نوع اسلحه مناسب بپردازند. در عمل شاهد خواهیم بود کشورهایی که استفاده غیراخلاقی یا غیرقانونی از تسلیحات می‌کنند مجبورند آنها را از سایر کشورهای کمتر سخت‌گیر به‌دست آورند. کنترل فروش تسلیحات از طریق مجوزهای صادراتی کمک می‌کند تا پیامدهای اخلاقی کاربردهای غیرقابل قبول را شفاف کنیم.
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید