سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

رازهای پنهان


رازهای پنهان
تعالیم سرّی، شاگردان محرمانه، و پیام‌های خاص، در افسانه‌های کونگ‌فو نفوذ یافته‌اند، پس چگونه متوجه شویم کونگ‌فوئی که انجام می‌دهیم، واقعی است؟ شاخه‌های موروثی و اجدادی دائماً یکدیگر را به عدم انتقال آموزش‌های واقعی متهم می‌کنند. آنها می‌گویند: ”استاد مطالب واقعی را جز به ما، برای کسی شرح نمی‌دهد“. آیا اساتید واقعی، بهترین تکنیک‌هایشان را از شاگردان خود پنهان می‌کنند؟
به عقیده استاد دیوید چن، همین‌طور است. چن می‌گوید: ”اساتید سنتی در گذشته، از خودشان بسیار محافظت می‌کردند. آنها یقین داشتند که می‌توانند از این طریق امرار معاش کنند و نمی‌خواستند شاهد رقابت شاگردانشان با آنها باشند.“
در روزگاران گذشته، هنر یک استاد کونگ‌فو وسیله‌ای بود برای امرار معاش، بنابراین آنها همیشه در برابر عوامل خیانت‌کار، هوشیار بودند. از آن‌جائی که هنوز هم عده کمی، از طریق هنرهای رزمی امرار معاش می‌کنند، سنت حفظ اسرار برای ایجاد مباحثات دوره‌ای، ادامه دارد. در بسیاری از سنت‌ها، این رموز پنهانی، نه فقط از سوی دانش‌آموزان بلکه از جانب دولت، ذاتی و درونی شده است. ما به منظور امنیت ملی خود، اکنون با مسئله حساس حریم شخصی، دست به گریبان هستیم، بررسی این‌که چه‌طور نیاکان رزمی‌مان اصول هنرهای مخفی و زیرزمینی را پنهان می‌کردند، بسیار حائز اهمیت است. این اساتید شورشی، کاتالیزورهائی برای تحول و تکامل بودند.
استاد دیوید چن، نماینده دو سبک عمدهٔ برگرفته از آموزش‌های متضاد، می‌باشد. نیاکان رزمی او، به دلیل فرار از ظلم و ستم سیاسی و نیز به دلیل اعتراض به رژیم دیکتاتوری، اصول و هویت هنرهای رزمی‌شان را تغییر دادند. تصادفاً، هر دو سبک نیز از طریق گارد امپراطوری، ارتباط بسیار عمیقی با آن رژیم داشت. از جمله ۳۶ استراتژی کونگ‌فو که به دلیل قدمت آن، بسیار مورد احترام است، این نمونه کلاسیک یا سنتی است که: ”برای عبور از دریا، امپراطور را فریب بده!“ استاد چن، نیز برای نفوذ این هنرهای ضدامپریالیستی به آمریکا از اقیانوس کبیر عبور کرد.
● گاردهای امپراطوری و رزم‌جویان آزادی
از سلسله رسوای کینگ، آخرین سلسله چینی (۱۹۱۱ ـ ۱۶۴۴)، در بسیاری از افسانه‌ها، فیلم‌ها و داستان‌های مشهور کونگ‌فو (Wuxia Xiaoshou)، به بدی یاد شده است. در نتیجه عده کمی از رزمی‌کاران می‌دانند که این سلسله مستبد با ۳ تن از درخشان‌ترین امپراطوران خود یعنی: کانگسی Kangxiـ (۱۷۲۲ ـ ۱۶۶۱) و یونگ زنگ Yongzhengـ(۱۷۳۵ ـ ۱۷۲۳) و کیان لونگ Qianlongـ (۱۷۹۵ ـ ۱۷۳۶) آغازی شکوهمند داشته است.
خاندان کینگ Qing، ساکن شمال منچوری بود، یک گروه نژادی یا قومی که هرگز بیش از ۲ درصد جمعیت چین را تشکیل نمی‌داد. ولی با این حالت تبت و مغولستان، با حاکمیت سه امپراطور اول کینگ، زیر نفوذ و سلطه این خاندان قرار گرفت و خطوط مرزی چین در تاریخِ چهار هزارساله‌اش، تا حد ممکن گسترش یافت.
اما هر پیروزی، بهای خاص خود را دارد. دولت برای حصول چنین توسعهٔ سریعی، در وضعیتی بسیار ظالمانه، خون مردم را می‌مکید؛ با استفاده از نیروهای گارد برای فشار بر مردم، کاهش منابع و یغماگران زیر نفوذ قدرت‌های بیگانه و دریافت مالیات‌های گزاف در طی نسل‌های متوالی. امپراطوری کینگ در مدت تقریباً ۲ قرن، در سیری قهقرائی رو به اضمحلال پیش رفت.
این جو متشنج و ناسازگار، مقدمه‌ای بود برا آغاز قرن طلائی کونگ‌فو، بزرگ‌ترین قهرمانان در دوره سلسله کینگ می‌زیستند. تقریباً هر سبکی از کونگ‌فو را که ریشه‌یابی کنیم، منشأ آن به قهرمانان این دوره باز می‌گردد. دو سبک اصلی استاد چن، ”هاپ گار“ Hop Gar و ”گوآنگ پینگ تای چی“ Guang ping Tai Chi، ناشی از شورش‌های قهرمانانی بود که در سایه حاکم مستبد کینگ، در انتظار فرصتی بودند تا به شورش و طغیان بپردازند.
● سبک هاپ گار و ده ببر کانتون
هاپ گار، هم خانواده لاما پای Lama Pai و درنای سفید تبتی می‌باشد و تمامی آن از سبکی معروف به نام غرش شیر به ارث رسیده. غرش شیر یک اصطلاح بودائی است، که نزد ورزشکاران تبتی، بسیار معمول بود. بودا مانند حضرت عیسی، با یک شیر نشان داده می‌شد، بنابراین آموزش‌های بودا گاهی به غرش شیر اشاره دارد. طبق افسانه‌ها، غرش شیر توسط یک راهب تبتی به نام آداتو Adatuo در قرن پانزدهم ابداع شد، که شاهد جدال بین یک دُرنا و میمون بود. قدرت درنا برای دفع حمله‌های میمون، به راهب و بنیانگذار معبد هاپ گار الهام بخشید. در کل احتمال می‌رود که این افسانه، مانند بسیاری دیگر از داستان‌های رزمی، جعلی باشد. جدال درنا تشابه ناخوشایندی با یکی دیگر از افسانه‌های اصیل دارد. در این یک نیز، شخصی که ساکن معبد بود، یک درنا را در حال جدال مشاهده کرد، فقط در این داستان، هماوردش یک مار بود. دو سبک بسیار متفاوت از این افسانه مشابه پدیدار شد. در تای چی، مشاهده کننده/ مؤسس، یک راهبهٔ بودیست. تحقیقات کنونی از ارزش هر دو این داستان‌ها می‌کاهد. قطع نظر از منابع مشکوک، هاپ گار با درنا و نماد بودیسم تبتی، آغشته شده، و مانند تای چی و وینگ چان، در طول دوران کینگ از نظر تاریخی، معتبر و صحیح می‌باشد.
تبت، بام جهان است. گرچه کمی رمانتیک به نظر می‌رسد، اما در حقیقت، این‌که محیطی به شدت کم آب و نامساعد بتواند با سختی، حیات را زنده نگه دارد، منتها درجهٔ بلندپروازی است. مردم تبت، فقط به دلیل زنده ماندن در این سرزمین لم‌یزرع، ناچارند به طرزی باور نکردنی، محکم و قوی باشند. این مسئله در بودیسم تبت با نمادهای مخوفی شامل، پوست‌های کنده شده، شیاطین ترسناک، شمشیرهای شعله‌ور و اسکلت‌هائی که پوزخند می‌زنند، نشان داده می‌شود. با وجود این‌که غربی‌ها آموزش‌های دلسوزانه و قدسی دالائی لاما Dalai Lama را مورد تأیید قرار می‌دهند، در پشت این افسانه پیچیده و غیر مشهور می‌بینیم که، زیر قوانین لاما، تبت به طرزی باور نکردنی از پیشرفت بازماند، و عده کثیری با فقر دست به گریبان شدند. و در حالی‌که راهبان برگزیده و ممتاز از ثروت خویشاوندی برخوردار بودند، شماری از راهبان، اسیر مالکان و بسیاری از جنگجویان وحشی شدند.
در طول قرن طلائی کونگ‌فو، ۱۰ قهرمان با تمایلات ضد کینگ در آن‌چه که اکنون گوانگ دُنگ Guangdong نامیده می‌شود، قیام کردند. افسانه‌های ۱۰ ببر کانتون Canton در داستان‌های اجدادی و در فیلم‌ها بار دیگر گفته شد، به‌خصوص در مورد یکی از اعضاء آن، به نام ونگ کی اینگ Wong kei Ying، پدر مهشورترین شخصیت سینمائی چین تاکنون، یعنی ونگ فی هونگ Wong Fei Lum. رهبر این ۱۰ ببر، ونگ ین لوم Wong Yen Lum بود، جنگجوی فاسد و تبهکاری که کونگ‌فو لاما پای Lama Pai را از یک راهب جهانگرد تبتی به نام سینگ لونگ Sing Long آموخت. ونگ، ساکن گوانگ دُنگ بود که تصمیم گرفت در آینده، بادی‌گارد شود. در طول سفرهایش، او شاهد ظلم و جنایات فراوان کینگ بود و به هواداری از شورشیان پرداخت. به همین علت، ونگ، نام سبکش را از لاما پای به Hop Gar تغییر داد. Hop Gar ـ(xia jia در ماندارین، زبان رسمی چینی) به معنای ”دلاور قبیله/ شوالیه“ می‌باشد. xia و wuxia یکسان هستند، wuxia اصطلاحی است که برای شرح کتاب‌ها و فیلم‌هائی که در آن قهرمانان رزمی را با مثال نشان می‌دهند، به کار می‌رود. چن Chin توضیح می‌دهد، ”نسل‌های متوالی، راهبان لاما، محافظ قصر امپراطوری بودند. دشمنی و نفرت زیادی نسبت به حامیان خاندان امپراطوری وجود داشت. لذا استاد ونگ برای دور کردن هنر رزمی از خاندان سلطنتی، نام لاما را به Hop Gar تغییر داد.“ بسیاری از مشتاقان غرش شیر می‌گویند که، Hop Gar، برداشت ونگ از هنری است که با دیگر تاکتیک‌هائی که او از تجارب رزمی بی‌شمارش کسب کرده، آمیخته‌ شده؛ و نیز اتحاد افسانه‌ایش با ۱۰ ببر دیگر.
یکی از مشهورترین داستان‌های ونگ، بازگشتش به گوانگ دُنگ می‌باشد. ونگ، یک سکوی مرتفع معروف را به‌عنوان یک لی تای Leitai، مقابل معبد ”های تونگ Hai Tung“، به منظور هر نوع رقابت و برای تمامی آیندگان بنا کرد. در مدت ۱۸ روز، او بیش از صد و پنجاه مبارز را شکست داد. چن می‌گوید، ”هر مبارز، یا زخمی و یا کشته می‌شد“. او هرگز اجازه نمی‌داد مبارزی بدون آسیب مدرسه‌اش را ترک کند. او، استاد استفاده از تکنیک‌های خشونت‌آمیز بود. چهار قانون Hpo Gar عبارتند از: خشونت و بی‌رحمی، حیله و فریب، زیرکی و کیاست، متوقف کردن. وقتی در مورد خشونت از او سئوال شد، چن صبورانه از کلاسیک‌کاران کونگ‌فوی درنای سفید لاما، این‌گونه نقل قول کرد که: ”وقتی ببری را شکار می‌کنی، از بین ببرش. در غیر این صورت، ببر زخمی برای گرفتن انتقال و آسیب رساندن به تو باز می‌گردد. وقتی باغی را وجین می‌کنی، علف‌های هرزش را از ریشه بیرون بیار، در غیر این صورت، آنها دوباره رشد می‌کنند. شیر، خواه فیل شکار کند و خواه خرگوش، همواره از تمامی نیروهای خود استفاده می‌کند.“
● کوه طلا و اژدهای کوچک
چن، همانند ونگ، ساکن گوانگ دُنگ است. متولد شهر سان وی Sun Wei در سال ۱۹۳۴. او مطالعاتش را در مورد Hop Gar، از جدش چن چونگ Chin Chong که ۷ نسل پیش می‌زیسته، آغاز کرد. چن بزرگ، شاگرد لی جینگ Lee Jing، از مریدان مطلق ونگ ین لوم Wong Yen Lum بود. در ۱۳ سالگی خانواده‌اش به استاکتونِ Stockton کالیفرنیا مهاجرت کردند، اما چن هرگز علاقه‌اش را به کونگ‌فو از دست نداد. او سبک‌های بسیاری را زیر نظر گروهی از اساتید مهاجر حال حاضر آموخت: Choy Lay Fut، را زیر نظر عموی بزرگش دین لوی Dean Loy (یکی از شاگردان چن گونگ بوک، پسر چن هیونگ بنیان‌گذار چوی لای فوت Choy Lay Fut)؛ Hung Ga، زیر نظر مارسیک Mar Sik؛ نشان بودا، زیر نظر لی کی یونگ؛ و چن یانگ تای چی Chin Yang Tai Chi، زیر نظر لئو ائی سینگ. اما او به Hop Gar روی آورد و شاگرد خصوصی ان جی ایم مینگ Ng Yim Ming شد، کسی که وقتی در سال ۱۹۷۰ به سان‌فرانسیسکو آمد، بیشتر به هَری ان جی شهرت داشت. آن زمان احتمالاً هم‌چون اواخر دوران کینگ، عصر اسطوره‌ای کونگ‌فو نبود؛ بلکه بخشی از دیگر دوران طلائی کونگ‌فو، در محله چینی سان‌فرانسیسکو افتاد. ضمناً کونگ‌فو در آن‌سوی شهر یعنی محله چینی‌ها که در حال جوش و خروش بود، به یک دسر آمریکائی مبدل می‌شد. رئیس جمهور کندی، پیش از ترورش در سال ۱۹۶۳ در جهت قانون مهاجرت (groundbreaking) اقدام کرد. با متسعار شدن اقدام کندی توسط تعداد کثیری از چینی‌ها، رئیس جمهور جانسون، لایحه قانونی مهاجرت Hart - Caller را در سال ۱۹۶۵ امضا کرد؛ و سیستم قدیمی محدودیت مهاجران توسط کشورشان کنار گذاشته شد. دروازه‌ها گشوده شد تا سیل مهاجرین، بزرگ‌ترین دیگ ذوب فلزات آمریکائی را از کار بیاندازد. اساتید کونگ‌فو بر روی گومشان Gum Shan، آکائی aka که کوه طلا یا همان ”سان‌فرانسیسکو“ بود، فرود آمدند. دیوید چن درست در مرکز بود، او در ۶۲ تا ۷۵ سالگی در این شهر زندگی و مطالعه کرد.
چن، که در آن زمان در مرحله چینی‌ها بود، شاهد بعضی از جدال آمیزترین چالش‌ها و مبارزات در تاریخ آمریکا بود، از جمله درگیری استادش، کولین اینگ kuo Lien Ying با چن مَن چینگ.
و در کل مباحثه‌آمیزترین دوئل‌ها، نبرد بروس لی با وُنگ جک مَن بود. هرچند به میان آوردن درگیری کو Kuo در مقابل چن در این‌جا چندان مناسبتی ندارد، اما نمی‌توان از اشاره به مبارزه لی در مقابل ونگ، چشم‌پوشی کرد، زیرا گفته شده به رموز پنهانی مربوط می‌شود. بر طبق افسانه‌های مشهور، لی برای آموزش کونگ‌فو به‌غیر چینی‌ها مبارزه می‌کرد.
نقش چن، در این مبارزه قابل توجه بود. چن مشتاقانه می‌خندد و این‌طور ادامه می‌دهد، ”سرانجام من به عنوان پیک، یادداشتی (دعوت به مبارزه) برای بروس لی بردم.“ البته عظمت جایگاه لی در فرهنگ رزمی پیش از این‌ها بارها گفته شده، اما تنها شاگردان ونگ باور دارند که استادشان به‌طور کامل، در این نبرد شکست نخورد. ونگ را کمی آن‌سوتر در انجمن هنرهای رزمی به یاد می‌آورم، که به تازگی از آموزش در منطقه سان‌فرانسیسکو بازنشسته شد. بنابراین واقعاً چه اتفاقی افتاد؟ چن یادآوری می‌کند، ”به دو روش می‌توان آن را بیان داشت؛ ”ونگ جک من“ با یک آینه به تله افتاد. او افتاد و بروس لی بر او مسلط شد و نبرد پایان گرفت.
اما ونگ جک من، اعتقادی به این شکست نداشت و گفت که آن آینه او را به دام انداخته و این فقط یک اتفاق بود“. به‌علاوه بروس لی در آموزش غیرچینی‌ها اولین نفر نبود. دانش‌آموزان غیرچینی، بسیاری از اصول سبک‌های دیگر را از همان زمان مبهم باقی گذاشتند. ”تصور نمی‌کنم این مسئله ربطی به آموزش ندادن به gwailo (روح سفید، اصطلاحی بری سفید پوستان) داشته باشد. چنین چیزی حقیقت ندارد. البته بروس لی تلاش کرد تا خوب به نظر برسد، اما موقعیت فراهم نبود. این مسابقه، دقیقاً برای تماشای عالی‌ترین کونگ‌فو در آن زمان بود. بنابراین در مبارزه بین لی و ونگ، هیچ راز پنهانی نهفته نشده بود. و کاملاً برعکس ـ یک شاهکار تبلیغاتی بود.“
● گوآنگ پینگ تای چی Guang Ping Tai Chi و یک گماشته
پیش از شاگردی چن زیر نظر Ng، او تحت تعلیم پیشگام بزرگ دیگر کونگ‌فوی آمریکائی، استاد بزرگ کو لین اینگ Kuo Lien Ying، بود. کو، چند سال بعد از چن، وارد سان‌فرانسیسکو شد. او حامل سبک ”گوآنگ پینگ تای چی“ بود، یکی از سبک‌هائی که از شورش‌های کینگ به وجود آمده است. گوآنگ پینگ، محصول یانگ بان هو Yang Ban Houـ (۱۸۹۲ ـ ۱۸۳۷)، پسر یانگ تای چی (۱۸۷۲ ـ ۱۷۹۹)، بنیان‌گذار یانگ لو چاون Yang Lu Chaun بود. به امر امپراطوری کینگ، یانگ بان هو می‌بایست به‌عنوان معلم در دربار سلطنتی خدمت کند. اما او به نشانه عدم رضایت، کونگ‌فوی حقیقی و اصیل را از دانش‌آموزان منچوری‌اش مخفی کرد. گماشته‌ای به نام وانگ جیائو یو Wang Jiao Yu در کلاس‌های خصوصی سرک می‌کشید و آموزش‌ها را پنهانی یاد می‌گرفت. یانگ موضوع را فهمید و او را گیر انداخت، اما بعد فهمید که این پسر دقیقاً مانند خود او به اجبار به دربار کینگ آمده است. در حقیقت، هر دو آنها ساکن یک شهر بودند، شهر کوانگ پینگ. وانگ پس از اثبات وفاداری‌اش، مخفیانه توسط یانگ به شاگردی پذیرفته شد، و یانگ آموزش‌های آموزش‌های واقعی را به وی انتقال داد. سال‌ها بعد، وقتی بیش از صد سال از عمر وانگ می‌گذشت، کو لین اینگ Kuo Lien Ying شاگرد او شد. گفته می‌شود وانگ در سن ۱۲۱سالگی در یک معبد تائوئیستی درگذشت.
چن توسط معلم تای چی خود، لئو ائی سینگ Lau Yee Sing به ”کو Kuo) معرفی شد. چن اقرار می‌کند، ”وقتی اجرای او را برای اطمینان بررسی کردم، کمی شک داشتم. چون تای چی او چهار چوب با عظمت و دلپذیری نداشت. نه مربع و نه دایره بود و اندکی هم سخت. بنابراین استاد کو Kuo از من خواست در حالت خمیده قرار بگیرم و هر دو دست‌هایم را جلوی قفسه سینه‌ام بگذارم. دست‌هایش به آرامی آرنج‌هایم را لمس کرد. ناگهان، او بدنش را تکان داد و من در هوا چرخیدم و ده پا دورتر بر زمین افتادم. من بسیار شگفت‌زده و قانع شدم. اولین‌باری بود که فاجینگ fajing (قدرت انفجاری) را حس می‌کردم.“ چن ۳ سبک درونی، تای چی، زینجی Xingyi و باگوآ bagua را زیر نظر کو آموزش دید. چن ادامه می‌دهد، ”استاد کو هر روز ساعت ۵ صبح برای انجام ژوآنگ ژونگ Zhuang Zhong (ایستادن در وضعیت مدیتیشن) مرا بیدار می‌کرد.
حالت ایستادگی گوآنگ پینگ Guang Ping، بسیار خسته‌کننده‌ به نظر می‌رسد. اما اگر می‌خواهید معنای حقیقی هنرهای رزمی را بدانید، از هم‌اکنون آغاز کنید. ما از خلأ و سکوت، نتایج علمی کسب می‌کنیم. حد نهائی یین هنوز هم ظاهری و بیرونی؛ و حد نهائی یانگ، یک حرکت باطنی و درونی است. یین و یانگ دائماً در حرکتند، بدون پایان و بدون توقف. امروزه افرادی که هنرهای رزمی تمرین می‌کنند، در جستجوی رموز و یادگیری انواع فرم‌ها هستند، اما جوهره آن در درون بدن خودمان است. ذهن و روح، ژنرال هستند؛ گوشت و استخوان‌ها، سرباز. تائو از ما دور نیست. این ما هستیم که از تائو دوریم. اگر در آغاز اشتباهی مرتکب شویم، احتمالاً هزاران مایل از مسیر دور خواهیم شد. نوع سیستم اهمیتی ندارد، حالت و ایستادن ما باید محکم و استوار باشد و قدرت ما را افزایش دهد. عملکردی ایستائی، ذهن و بدن و انرژی qi ما را پرورش می‌دهد، از این‌رو اجداد و نیاکان ما، تمامی زندگیشان را وقف مطالعه در این مورد می‌کردند.“
● اجازه دهید رازی را برایتان فاش کنم
امروز عده کمی از آمریکائی‌ها به سبکی زندگی می‌کنند که منجر به‌ دستیابی به کونگ‌فوی حقیقی است، بنابراین حفظ اسرار، همانند گذشته از اهمیت چندانی برخوردار نیست. و کاملاً برعکس، اکثر اساتید معاصر، تمامی رموز خود را آشکار می‌کنند، از بیم آن‌که اگر این کار را انجام ندهند، ممکن است آخرین نسل باشند. و هیچ‌کس دوست ندارد هنرش با خودش بمیرد. برای استاد دیوید چن، این رموز در اصل نابود می‌شوند؛ دانش‌آموزان نالایق به سادگی از عهده حفظ این رموز بر نمی‌آیند. چن می‌گوید، با کاربرد هاپ گار و یانگ تای چی اصیل، تمرکز در آموزش افزایش می‌یابد.
ما تکنیک را مانند حروف الفبا یاد می‌دهیم. تعداد فرم‌ها مد نظر نیست، بلکه مهم، میزان تئوری‌ها و فلسفه‌ای است که بایستی درک کنیم. بنابراین می‌‌توانیم فرم ۲۴ دست را به کار ببریم و از قدرت، حرکات و کاربردهای بسیار برخوردار شویم. ما بدن افراد را در پیچ و تاب قرار می‌دهیم و اجازه می‌دهیم حرکت را احساس کنند، خودشان را کشف کنند و آن را آزادانه به کار برند.
رسیدن به این مرحله آسان نیست. بسیاری از مردم ۶ ماه اول را می‌آیند، و پیش از اتمام دوره آن‌را ترک می‌کنند. نخل آهنی برای mook jone، و بلوکه کردن، تمرین آسانی نیست. اما آنها فقط می‌توانند تا این درجه پیش روند و علاقه خود را از دست می‌دهند. برای مثال ما ۶ فرم کوتاه داریم؛ تکنیک‌های موجود در این فرم‌ها، برای مبارزه کردن مورد استفاده می‌باشد. و دانش‌آموزان را برای مبارزه آماده می‌کند. این فرم صرفاً در مدت یک سال فرا گرفته می‌شود. عده‌ای می‌گویند، که این تکنیک را چند روزه یاد می‌گیرند، اما رسیدن به این مرحله، به آسانی میسر نیست.
این‌که آموزش، قسمتی از وجود ما شود ـ ما هاپ گار شویم، و هاپ گار، ما ـ آسان نیست. همه این‌ها بستگی به نوع ماسکی دارد که می‌گذاریم ـ سبک هاپ گار دیوید چن، یا تای چی دیوید چن، یا زینجی دیوید چن. این ماسک، هنوز دیوید چن است. بسیاری از مردم برای اطمینان، به تکنیک و حرکات رمزی تکیه می‌کنند. در خاتمه این‌که حرکت رمزی هرگز وجود ندارد. ما می‌بایست طبیعی باشیم و نسبت به هر موقعیت واکنش درست نشان دهیم.
متأسفانه هنرهای رزمی مدرن نیز بررسی و توازن در مسابقات رقابتی را از دست داده است. برخلاف دانش‌آموزان خائن روزگاران گذشته، امروزه چنین دانش‌آموزانی، به‌ندرت با خشم استاد کونگ‌فوی حقیقیشان در یک لی تای Leitai مواجه می‌شوند. چن در ادامه می‌گوید، ”امروزه این موضوع وخیم‌تر است. که در حقیقت من گه‌گاهی با آن روبه‌رو می‌شوم. دانش‌آموزان بسیاری می‌آیند و به مدت ۶ ماه آموزش می‌بینند، سپس ادعا می‌کنند که از من یاد گرفته‌اند. من به آنها چنین اجازه‌ای را نمی‌دهم. زیرا من تنها عده خاصی را انتخاب و تأئید می‌کنم. اینان از جنبه وود Wude (اصول اخلاقی رزمی) برخوردار نبوده و احترامی قائل نیستند. مثلاً یک دانش‌آموز در یک مکان تا حدودی آموزش می‌بیند و سپس در صدد تغییر آن بر می‌آید. و سبک خاص خودش را می‌سازد. به همین دلیل است که در انتها با سبک‌های جدید بسیاری روبه‌رو می‌شویم.“
آیا آنها واقعاً چیزی (سبکی) بسیار متفاوت، در مقایسه با دیگر سبک‌های قدیمی، ایجاد می‌کنند؟ احتمالاً نه. علی‌رغم آن‌چه گفته شد، کونگ‌فو در اصل، دو دست، دو پا و بدن است. مسئله همین است. سبک‌های متفاوت، در تکنیک‌های متفاوت، تخصصی می‌شوند و معمولاً این افراد، این اصول را درست در جای خود قرار نمی‌دهند و نمی‌دانند چه‌طور آنها را به کار برند. برای مثال، تونگ بی tongbei، متمایز از کونگ‌فوی با قاعده است. در این روش، افراد قدرت را به کار می‌برند، و روشی است برای انتقال شتاب حرکت و نیروی ضربتی. من نمی‌گویم این سبک‌های جدید، کونگ‌فو از نوع بد یا چیزی شبیه به آن هستند. من همیشه می‌گویم، ”من آن‌چه شما انجام می‌دهید را نمی‌خواهم، بلکه، آن‌چه شما نمی‌دانید و من انجام می‌دهم، سبب موفقیت ماست!“.
مؤلف: جنی چینگ Gene Ching
منبع : ماهنامه دنیای کاراته


همچنین مشاهده کنید