پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


آخرین کتابی که خوانده ام


آخرین کتابی که خوانده ام
● مجموعه داستانی از نویسندگان فرانسه
مجموعه داستانی از نویسندگان فرانسه را که با ترجمه ابوالحسن نجفی انجام گرفته است، برای چندمین بار خواندم. مستحضرید که فعالیت فرهنگی فرانسه در سالهای اخیر به طور مرموزانه‌ای، مضاعف، پیچیده و فعال بوده است. اهدای جوایز به مترجمان ایرانی در همین راستا قرار دارد.
این مطالعه برای من از دو جنبه با اهمیت بود. نخست اینکه، چگونه فرانسه دخالتهای فرهنگی خزنده و مرموز را دنبال می‌کند، در حالی که دیپلماسی رسمی فرانسه، جبهه دشمنانه‌ای برابر انقلاب اسلامی دارد. چنانکه درموضوع مذاکره پرونده هسته‌‌ای ایران هم موضع خصمانه‌ای داشت. در لبنان و سوریه شیطنت فرانسه، استعماری و مداخله‌گرانه بوده و هست. اما درارتباط با سؤال شما؛ در این مجموعه، داستانی از «رومن گاری» چاپ شده است؛ به نام «کهن‌ترین داستان» که جالب توجه است. در این داستان، مردی به نام «شوننبام» یهودی فراری از اردوگاه فاشیسم در آلمان پیشه خیاطی دارد. پانزده سالی است که خیاطی او (خیاطی پاریسی) حسابی جا افتاده است. شوننبام به طور غیرمنتظره‌ای، بعضی روزها «گلوکمن»، یهودی هم سلولی‌اش را می‌بیند.
به او نزدیک می شود و ابراز آشنایی می‌کند. گلوکمن آشنایی نمی‌دهد و خود را با نام محلی لاپاز (پایتخت بولیوی) معرفی می‌کند. شوننبام که حتم دارد اشتباه نمی‌کند به وی نزدیک شده ناخنها و دستهای او را مورد اشاره قرار می‌دهد که در اثر شکنجه‌های شکنجه‌گر مشهور «شولتسه» از بین رفته است. کلوگمن به ناچار می‌پذیرد با هم همکار می‌شوند.
شوننبام شبها به خانه خود می‌رود و کلوگمن در همان مغازه می‌خوابد. روزی شوننبام بعد از تعطیل کردن خیاطی برای کاری دوباره به مغازه برمی‌گردد و گلوکمن را آماده با بقچه‌ای پر از اغذیه و مشروب می‌بیند. پس از تعقیب، سرانجام او را مقابل منزلی می‌یابد. به او نزدیک می‌شود و کلوگمن را در حین اهدای خوردنیها و نوشیدنیها و تعظیم کردن به شولتسه می‌بیند. کلوگمن که بیرون می‌آید، شوننبام به او نزدیک می‌شود و عمل او را تقبیح می‌کند. کلوگمن در توجیه کارهای خود می‌گوید که وجود کشور اسرائیل خدعه‌ای بیش نیست. آنها از روی عمد، اسرائیلیها را یکجا به نام کشور جمع کرده‌اند تا در لحظه موعود از بین ببرند.
می‌بینم رومن گاری برای نوشتن چنین داستانی جایزه گنکور هم می‌گیرد.
دقت از این جهت لازم است که رومن گاری در کنار ارائه داستان، به این توهم بزرگ که یهودیان همچنان و همیشه در ترس و وحشت بسر می‌برند که آنها را یکجا نابود کنند، می‌پردازد. داستان دارای ساختار محکم است و غیرمنتظره بودن حوادث به شیرینی آن می‌افزاید. همین نویسندگان فرانسه (سارتر و کامو و یونسکو و ...) در هوچی‌گری و جذب و جلب اذهان عمومی به سود صهیونیستها و تشکیل و بقاء رژیم صهیونیستی، بسیار مؤثر عمل کرده‌اند.
داستان کهن، البته از روی خوانش عمومی‌تر که اگر انسان بردگی ذهنی‌اش را به آزادگی نرساند در هر کجا و هر زمان باشد، اسارت، شامل حالش خواهد بود. رومن گاری این اصل را با نمایش یک برش از برخورد شونبنام، کلوگمن و شولتسه به نفع صهیونیستها سوق می‌دهد.
● کودک سرباز، دریا
قبل از هر چیز باید از خانم دلارا قهرمان، مترجمه این کتاب، تشکر کرد. به خاطر اینکه تمام هم‌ّ و غم‌ّ خود رابه کار گرفته و توانسته است با بهترین واژه و کلمه، نثری ساده و روان که در خور قالب گروه جوان و نوجوان است را در اختیار خواننده قرار دهد.
مکان داستان، در دهکده‌ای به نام «پورت آن مر» در کشور فرانسه می‌گذرد. زمان داستان، هنگام حمله آلمان به فرانسه است.
شخصیت‌پردازی اولین ویژگی این کتاب به حساب می‌آید. چرا که از پی‌یر (پسر سیزده ساله داستان) گرفته تا لویی و مارتینه (آقای معلم و خانم معلم) دو دولف (مرد روان‌پریش)، خامن لوگراند (مادر چی‌یر)، مرد مسن آلمانی و دیگر شخصیتهای حاشیه‌ای، همه و همه عملکرد داستانی دارند، پویا هستند، حرکت می‌کنند، حرف می‌زنند، به موقع غمگین می‌شوند، و به موقع شاد. نویسنده از عنصر گفت‌وگو، خوب و به موقع استفاده می‌کند. گفت‌وگوها در روند و پیشبرد داستان نقش اصلی را بر دوش می‌کشند. درون و بیرون شخصیتها به وسیله گفت‌وگو برملا می‌شود. طرح داستان، منسجم و به دور از پراکندگی، محوریت موضوع داستان حرکت می‌کند. کشمکش در داستان، دوسویه پیش می‌رود. ازیک سو، کشمکش درونی و ذهنی و ازسوی دیگر، کشمکش فیزیکی. به طور مثال؛ پی‌یر با بچه‌ها و معلمش در مدرسه و با مادر و همسایه‌ها در کوچک و محله، نوعی کشمکش فیزیکی دارد. ولی در درون خودش یک نوع کشمکش، از آرزو،‌ آرمان، مبارزه، صلح دوستی و آزادی دم می‌زند.
داستان، تعلیق خوبی دارد. خواننده را از شروع تا پایان به دنبال خود می‌کشد. بدون خستگی و دلزدگی. فضاسازی،‌ کاملاً در خدمت مضمون و درونمایه قرار می‌گیرد. از نیزار و مزرعه گرفته تا سایه شب حکومت نظامی، صدای رفت و آمد نیروهای مهاجم آلمانی، تاریکی شب و صدای دریا، همه برای مخاطب قابل لمس است.
با پیش‌زمینه دادن به موقع و چینش حادثه‌ها در کنار هم، نویسنده در شبکه استدلالی داستان، به هم علت و معلول‌ها جواب می‌دهد.
چند موقعیت مشابه زیبا در این داستان، دفاع هشت ساله ایران در برابر عراق را تداعی می‌کند.
حس قوی و درونی نوجوانان برای مبارزه، احساس غرور دفاع از کشور در مقابل نیرو مهاجم، نصیحت معلم به شاگردان، که وظیفه شما در شرایط فعلی درس خواندن است، در حالی که خود معلم، به صورت پنهانی، یکی از مبارزین است، نگرانی و دلشوره پدر و مادرها، به خصوص مادری که شوهرش را در جنگ از دست داد. و تمام تکیه‌اش به فرزند است، کنار گذاشتن اختلافهای شخصی بین مردم عادی و متحد شدن یکپارچه آنها در مقابل دشمن متجاوز، یقین و اعتقاد به این مسئله که در نبرد با دشمن، چه کشته شوند و چه پیروز، هر دو قهرمان به حساب می‌آیند، چرا که این نگرش و پیام، برای تمام جوانهای جهان، حرف خودش را می‌زند و بار معنایی خودش را دارد.
داستان، خوب شروع می‌شود و با نامه نوشتن به پسر مرد آلمانی که در اثر انفجار کشته می‌شود، ضربه نهایی را غیرمستقیم می‌زند و به شعار صلح و دوستی و آزادی جامه عمل می‌پوشاند. تنها مسئله‌ای که به نظر می‌رسد فاصله بین اوج داستان ـ جایی که پی‌یر بر اثر انفجار پل راه‌آهن زخمی ـ می‌شود و پایان‌بندی‌ ـ ‌جایی که برای پسر مرد آلمانی که در اشغال فرانسه کشته شد، نامه می‌نویسد ـ چیزی حدود پانزده صفحه فاصله دارد. اگر این فاصله به نوعی کمتر می‌شد،‌ بهتر بود.
پرستا اشتری
منبع : سورۀ مهر


همچنین مشاهده کنید