پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا
مرزهای ناپیدای هویت در اوستیا و یکپارچگی سرزمین گرجستان
اوستیا سرزمینی در دو سوی کوههای قفقاز بزرگ با دارا بودن گذرگاه معروف داریال یکی از دو دروازه طبیعی قفقاز است. (دربند در جمهوری داغستان روسیه آوازه بیشتری دارد.) بنابراین دارای اهمیت ژئواستراتژیک فراوانی است. اوستها که از بازماندگان آلانها هستند و گاه خود را ایرون هم مینامند دارای همگونی نژادی با ایرانیان بوده و در روزگار ساسانی پاسداری از دروازه داریال را به انجام میرساندند. بیشتر آنها مسیحی هستند و در فدراسیون روسیه در جمهوری خودمختار اوستیای شمالی زندگی میکنند. اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی با نادیده گرفتن هویت یگانه مردمان اوستی بخشی از آنها را در قالب استان خودمختار اوستیای جنوبی در ترکیب جمهوری گرجستان قرار داد که در سال ۱۹۹۰ به جمهوری خودمختار ارتقا یافت.
کمونیستها از یک سو با پدید آوردن دهها جمهوری، جمهوری خودمختار، استان خودمختار و منطقه خودمختار میخواستند به اصطلاح حق خلقها برای تعیین سرنوشت را نشان دهند بهگونهای که اتحاد جماهیر شوروی آنچنان که لنین درباره امپراتوری تزار گفته بود دیگر زندان ملتها نباشد و از سوی دیگر با عدم انطباق مرزهای سیاسی و هویتی و ناهمگون کردن بافت جمعیتی جمهوریهای پانزدهگانه بر این باور پای بفشارند که ایدئولوژی کمونیسم تنها سریشمی است که میتواند مردمان اتحاد جماهیر شوروی را به هم پیوند دهد. بنابراین مرزهای ناپیدای هویت میان بسیاری از جمهوریهای پانزدهگانه پدید آمد که گاه همچون مورد ارامنه قرهباغ حتی پیش از فروپاشی شوروی به درگیری میان اقوام ناهمگون انجامید. در فردای فروپاشی شوروی درگیریها آغاز شد. روسها و اوکراینیها خواهان جدایی از مولداوی و مردمان رومانیاییتبارش بودند، ارمنستان و آذربایجان آشکارا به جنگ برخاستند، چچنها بر روسها شوریدند، روسهای کریمه خواهان جدایی از اوکراین و پیوستن به روسیه شدند و ازبکستان و تاجیکستان خواهان الحاق سرزمینهای ازبکنشین و تاجیکنشین به خاک خود هستند. گرجستان نیز دچار درگیریهای قومی شد. آجاریای مسلماننشین در مرز ترکیه و آبخازیا که بندر معروف سوخومی را در دست دارد اعلام استقلال کردند. ملیگرایان اوستیایی نیز در سال ۱۹۹۱ جدایی از گرجستان را اعلام کردند، گروههایی از داوطلبان اوستیای شمالی نیز به یاری آنها آمدند. دولت ملیگرا اما بیتجربه گامساخوردیا کوشید هر سه را سرکوب کند اما نتوانست و به زودی سرنگون شد. جانشین او شواردنادزه، آخرین وزیر امور خارجه شوروی در سال ۱۹۹۲ آتشبس را پذیرفت و نیروهای پاسدار صلح روسی در اوستیا و آبخازیا مستقر شدند. در این میان اوستیای جنوبی دارای اهمیت ویژهای برای روسیه است؛ نخست اینکه اوستیا یکی از دو دروازه قفقاز است و در دست داشتن آن برای روسیه ارزش استراتژیک دارد و اوستیای جنوبی نیز همچون سرپلی برای هر گونه تهاجم به قفقاز جنوبی و به ویژه گرجستان به شمار میرود. دوم اینکه روسیه خود را همچون یک حامی و برادر بزرگتر برای اوستیها نمایانده و حتی تابعیت روسی به بسیاری از مردمان اوستیای جنوبی اعطا کرده است. بدینسان روسیه از مرزهای ناپیدای هویت میان خود و گرجستان در اوستیا به سود خویش بهره برده است. نهتنها گرایشهای جداییخواهانه در اوستیای شمالی وجود ندارد بلکه در سرتاسر اوستیا به ویژه در جنوب مردم دارای گرایشهای آشکاری به روسیه هستند. بنابراین پدیده مرزهای ناپیدای هویت یا همان عدم انطباق مرزهای سیاسی و مرزهای هویتی که در اوستیا میان روسیه و گرجستان وجود دارد، تمامیت ارضی گرجستان و نه روسیه را تهدید میکند. اگر روسیه دست از حمایت جداییخواهان اوستیای جنوبی بردارد آنگاه باید با گرایشهای ضدروسی در سرتاسر اوستیا روبهرو شود. بهدلایل فوق پشتیبانی روسها از جداییخواهان اوستی تنها یک اقدام تاکتیکی و برای فشار وارد کردن به دولت غربگرای میخائیل ساکاشویلی نیست بلکه یک سیاست مبتنی بر ملاحظات استراتژیک است که حتی در زمان شواردنادزه هم اجرا میشد. در نتیجه میتوان پیشبینی کرد از دست دادن آبخازیا برای روسیه آسانتر از دست کشیدن از اوستیای جنوبی خواهد بود. ساکاشویلی که در فردای انقلاب رز نوید بازگرداندن آجاریا، آبخازیا و اوستیای جنوبی را به مردم گرجستان داده بود، منطق استراتژی روسها را درک نکرده بود. او با رویکرد غربگرایانه خود، کوششی برای پیوستن به ناتو و اعزام دو هزار نیرو به عراق و مشارکت فعال برای دور زدن ایران و روسیه در پروژههای انتقال نفت تنها توانست آجاریا را به ترکیب گرجستان برگرداند که از مرزهای روسیه دور بود. او دچار اشتباه در محاسبه شد.
روسیه بسیار تواناتر از صربستان است. ایالات متحده علیرغم اعزام کارشناسان نظامی و اسلحه و حمایت مالی نمیتوانست به گرجستان این اجازه را بدهد که او را در جنگی با روسیه آن هم در قفقاز درگیر کند. این درست است که سرسختی صربستان در برابر اتریش، مجارستان و لهستان در برابر آلمان نازی به جنگهای جهانی اول و دوم انجامید اما در آن زمان قدرتهای بزرگ مترصد جنگ بودند. اما شرایط کنونی متفاوت است تا جاییکه به غرب بهویژه ایالات متحده مربوط میشود این یک جنگ ناخواسته است. برای غرب مسائل مهمتری وجود دارد. افزون بر این غرب چگونه میتواند افکار عمومی جهانیان را متقاعد کند که دخالت ناتو در راستای حمایت از حق تعیین سرنوشت مردم بوسنی و کوزوو مشروع اما دخالت روسیه در جلوگیری از سرکوب اوستیها مذموم است؟
افزون بر این روسیه میداند که اگر در این زمینه کوتاه بیاید نهتنها منافع استراتژیک خود را از دست میدهد و پرستیژ خود را خدشهدار میبیند بلکه چه بسا باعث جسورتر شدن غرب در آینده خواهد شد. پیامدهای بازی خطرناکی که ساکاشویلی آغاز کرده برای تمامیت ارضی گرجستان فاجعهبار خواهد بود و چهبسا روسیه استقلال اوستیای جنوبی را که در سال ۲۰۰۶ از سوی مقامات این جمهوری اعلام شده بود، بپذیرد و حتی از استقلال آبخازیا پشتیبانی کند. موقعیت دولت ساکاشویلی نیز نهتنها تقویت نخواهد شد که چه بسا به سرنوشت شواردنادزه بینجامد.
احمد بیداقی
منبع : روزنامه اعتماد ملی
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران توماج صالحی امام خمینی سریلانکا حجاب دولت پاکستان کارگران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی رئیسی سید ابراهیم رئیسی
کنکور هواشناسی سیل تهران اینترنت زنان شهرداری تهران پلیس سلامت فراجا قتل قوه قضاییه
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار بازار خودرو بانک مرکزی قیمت سکه ارز ایران خودرو سایپا بورس
تلویزیون سحر دولتشاهی سینمای ایران سریال مهران مدیری ترانه علیدوستی کتاب تئاتر شعر سینما رادیو
کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل غزه آمریکا رژیم صهیونیستی فلسطین روسیه جنگ غزه چین اوکراین اتحادیه اروپا طوفان الاقصی ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی تیم ملی فوتسال ایران باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس تراکتور بارسلونا رئال مادرید والیبال
هوش مصنوعی همراه اول ناسا مریخ اپل فیلترینگ فناوری تبلیغات ایلان ماسک سامسونگ
سلامت روان فرونشست زمین استرس داروخانه پیری سرکه سیب دوش گرفتن