پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نه حالا نه هیچ وقت‌


نه حالا نه هیچ وقت‌
«تشکیل یک کشور مسلمان متحد موهبتی برای حفظ منافع اسلام و هندوستان است. برای هند این به معنای امنیت و صلحی است که از تعادل درونی قدرت‌ها ناشی می‌شود و برای اسلام فرصتی است تا قوانین‌اش، تعالیم‌اش و فرهنگ‌اش را اجرا کند و آنها را به روح حقیقتشان و روح زمان کنونی نزدیک‌تر سازد.
این سخنان محمد اقبال لاهوری، شاعر و فیلسوف مسلمان شبه‌قاره هند در ۱۷ سال قبل از استقلال پاکستان در سال ۱۹۴۷ و در راستای متقاعد کردن دولت آن روز خصوصا بریتانیا برای تشکیل دو کشور جداگانه هند و پاکستان بود.
اولین پرسشی که بعد از خواندن این سطور در ذهن خطور می‌کند این‌ است که اکنون بعد از گذشت ۶۰ سال از چنین فرصتی که برای اجرای قوانین و تعالیم و فرهنگ اسلامی ایجاد شد چقدر این اهداف به روح حقیقتشان نزدیک شده‌اند.
پاکستان به دلیل جغرافیای ممتاز، زمین‌‌های کشاورزی حاصلخیز، منابع زمینی و زیرزمینی غنی و دسترسی آسان به دریاهای آزاد همواره مورد طمع قدرت‌های بیگانه و زورگو بوده است. حمله اسکندر مقدونی و داریوش کبیر در گذشته و استعمار و چپاول کشور توسط بریتانیا در دوره معاصر شاهد و گواه روشنی بر این مدعاست.
بدیهی است میزبانی از تمدن‌های گوناگون از جمله دراویدی و آریایی و نیز گذر از امپراتوری و حکومت‌های هخامنشی، تیموری، بودایی و مسلمانان به نوعی هویت فرهنگی و تاریخی پاکستان را دچار نوعی سردرگمی و پیچیدگی کرده است.
شاید زمانی که محمدعلی جناح در قالب رهبر اتحادیه مسلمانان سراسر هندوستان (مسلم لیگ)‌ پیشنهاد ایجاد کشور مستقلی به نام پاکستان را می‌داد هیچ‌گاه تصور نمی‌کرد پاکستانی که به اقتضای نامش باید سرزمین پاکان باشد، سرزمین هرج و مرج، رشوه‌خواری، ناامنی و نیز خاستگاه گروه‌های تندرو و افراطی در منطقه و خلاصه جامع هر آنچه ناپاکی است، باشد.
این ناپاکی‌ها اما متوجه دولتمردان و نخبگان جامعه است و نه مردم. شاید بتوان نیم قرن حاکمیت ارتش و نظامیان را در عمر ۶۰ ساله کشور پاکستان در همین راستا ارزیابی کرد. پر واضح است که حاکمیت نظامیان هیچ‌گاه برای ملت پاکستان مطلوب نبوده و نیست لکن هرج‌ومرج گسترده، جنگ‌های متعدد با کشور همسایه و از هم گسستگی اجتماعی و سیاسی موجود در پاکستان این حضور را نه فقط طبیعی بلکه ضروری می‌کند.
هر نظام سیاسی لاجرم باید براساس واقعیت‌های موجود در آن پایه‌ریزی شود. در اینجا به اختصار دو فاکتور و ویژگی موثر در طراحی نظام اجتماعی و سیاسی پاکستان را بررسی می‌کنیم.
۱) تنوع جغرافیایی: داشتن مناطق کوهستانی منحصر به فرد در ایالت سرحدی شمال‌غرب و بیابان‌های وسیع در ایالت بلوچستان و سرزمین‌های حاصلخیز در ایالت پنجاب و داشتن کیلومتر‌ها مرز آبی و نیز بندر کراچی در ایالت سند وضعیت جغرافیایی ویژه‌ای را برای پاکستان فراهم کرده است.
۲) تنوع مذهبی و فرقه‌ای: علی‌رغم این‌که اسلام در پاکستان حضروی حداکثری دارد لکن وجود نحله‌ها و فرقه‌های گوناگون، تفکرات و دیدگاه‌های فرقه‌های مختلف و حتی متضاد شرایط دشواری را برای جامعه اجتماعی و سیاسی کشور حاکم کرده است.
به نظر می‌رسد قوانین اساسی وضع شده چه در سال ۱۹۵۶ در زمان اسکندر میرزا و چه در سال ۱۹۷۳ در زمان ذوالفقار علی بوتو، هیچ‌کدام کارایی لازم براساس شرائط خاص کشور پاکستان را نداشته‌اند.
در چنین شرایطی لزوم بازنگری جدی و عمیق در قانون اساسی فعلی بشدت احساس می‌شود و از طرفی ترویج و آموزش فرهنگ قانون‌پذیری قانونمندی که خود معلول رشد و توسعه پایدار سیاسی است در پاکستانی که بیش از ۶۰ درصد مردم آن بیسوادند و نیز افراطی‌گری مذهبی به ظاهر جو لاینفک فرهنگ این سرزمین شده، بیش از پیش حیاتی می‌نماید.
شاید این دو مقوله (قانون‌گذاری و قانون‌پذیری)‌ در این برهه زمانی برای پاکستان امری دست‌نیافتنی باشد لکن ضرورت و بایستگی آن به حدی است که باید گفت در صورت غفلت از آنها «نه حالا و نه هیچ‌وقت» پاکستان به استقلال واقعی و حقیقی که همانا در پرتوی اجرای قوانین و تعالیم و فرهنگ اسلامی قابل تحقق است، نخواهد رسید.
نام پاکستان برای اولین بار توسط رحمت‌علی دانشجوی پاکستانی مقیم لندن در سال ۱۹۳۳ و در جزوه‌ای به نام «حالا یا هیچ وقت»، ‌مطرح شد و نگارش این جزوه نیز همانند تشکیل جنبش ملی پاکستان از جمله تلاش‌های وی برای اثبات ضرورت ایجاد کشور مستقل مسلمان پاکستان بود.
موسی هلودی‌
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید