پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

تل آویوگروگان جنگ ۳۳ روزه بود


تل آویوگروگان جنگ ۳۳ روزه بود
حزب الله به مصاف ارتشی رفت که تجربه چهار جنگ بزرگ و دهها عملیات ریز و درشت را در کارنامه نظامی خویش داشت. این جنبش با سپاهی رودررو ایستاد که نظامیان و افسرانش عالیترین دوره های آموزش رزمی را سپری کرده بودند و آکادمی های جنگی شان در دنیای نظامیگری به برخورداری از تازه ترین تکنیک ها و فنون رزمی شهره است. از این نظر می توان جنگ ۳۳ روزه را نبرد تکنیک ها نامید. چنان که در گزارش افسران این رژیم تصریح شده است: اسرائیل با همه توان ارتش خویش به لبنان یورش برد. آنها علاوه بر بهره جستن از مدرنترین جنگ افزارها و نسل جدید تانک ها و آتشبارهای خویش تازه ترین فنون و تکنیک های جنگی خویش را در کارزار لبنان به آزمون گذاشتند. توصیف هایی که تاکنون درباره جنگ ۳۳ روزه بر زبان استراتژیست های اسرائیل آمده به وضوح گویای این واقعیت است که آنها بر این جنگ عنوان نبرد «غافلگیرانه»، « برق آسا» و«کوبنده» داده بودند.
جنگ ۳۳ روزه در مرحله «هدف گذاری» و طراحی شباهت زیادی به سناریوی جنگ تحمیلی داشت. افسران اسرائیل به مانند استراتژیست های حزب بعث حمله ای پرشتاب را از سه جانب زمین ، دریا و فضا به هدف فتح سریع بیروت و زمینگیر کردن ماشین مقاومت پیش گرفتند.
استراتژی این جنگ برپایه برآوردی بود که صهیونیست ها از اوضاع آشفته لبنان و به زعم خود از آسیب پذیری جبهه حزب الله داشتند. تصویر آنها از لبنان ۸۵ تصویرجامعه ای از هم گسیخته و درگیر در شکاف های قومی بود که به تلنگری فرو خواهد ریخت. نصرالله دریافت که حریف، استراتژی بمباران نقاط کلیدی و محل های استقرار حزب الله را دستور کار قرار داده است و طرح اصلی او این است که با شلیک انبوه بمب ها و موشک های هدایت شونده، فرماندهی و پیکره نیروهای حزب الله از بین روند. فرماندهی حزب الله دریافت که روش نظامی اسرائیل تکیه بر نیروی هوایی و تخریب زیربناها، زیرساخت ها و مجتمع های انسانی خواهدبود.
تاکتیک بازدارنده حزب الله در برابر این برنامه این شد که به سرعت نیروهای خود را در همه جای لبنان پراکنده کرد تا از یک سو از معرض موشک ها و راکت ها دور بماند و از سوی دیگر هر نقطه لبنان را به یک منطقه عملیاتی علیه اسرائیل تبدیل کند. لذا وقتی هواپیماهای رژیم صهیونیستی ، مقرها، دفاتر و منازل رهبران و عناصر محوری حزب الله را مورد حمله قرار دادندو اغلب منازل کادر حزب الله را ویران کردند، آنها در میان بهت و حیرت با این اتفاق روبرو شدند که یگان های رزمی و شبکه فرماندهی حزب الله دست نخورده باقی مانده و به روند مبارزه ادامه می دهد.
در این مرحله بود که یکی از شگفتی های جنگ به وقوع پیوست و افسران اسرائیل به توان اطلاعاتی حزب الله اقرار کردند.
جاده صافی که اولمرت روی نقشه عملیاتی خویش برای رسیدن به بیروت ترسیم کرده بود سر از یک باتلاق در آورد و جامعه از هم گسیخته ای که در جنگ ۱۹۸۲ عرصه را برای سیطره ارتش اسرائیل خالی گذاشته بود این بار زیر باران بمب ها وموشک ها گسترده ترین دژ مقاومت را مقابل حریف ایجاد کرد. اما نبرد تاکتیک های نظامی به اینجا محدود نماند، اولمرت پس از آنکه راهبرد بمباران و حملات هوایی را ناکام دید روز سوم جنگ فرمان عملیات زمینی را صادر کرد. هدف این مرحله از عملیات، تسخیر نقاط سوق الجیشی مرز لبنان و فلسطین که در اختیار واحدهای نظامی حزب الله بود، تعیین شده بود. ارتش صهیونیستی برای این کار ورزیده ترین یگان نظامی خود (تیپ ویژه گولانی) را مأمور تصرف مرتفع ترین تپه مرزی (مارون الرأس) نمود. دشمن در این منطقه ۵ روز متوقف ماند تا این که در روز نهم جنگ توانست و تپه مارون الرأس را به تصرف خود درآورد و سپس به سمت روستای عیترون و شهر بنت جبیل (مرکز استان شیعه نشین جبل) حرکت کند.
آن گونه که برخی ناظران روایت کرده اند.جنگ در این مثلث سه روز به درازا کشید. نظامیان صهیونیستی که از آتشباری شدید و پشتیبانی هواپیماهای مدرن و هلیکوپترهای آپاچی (اهدایی آمریکا) برخوردار بودند، به شهر ۵۰-۴۰هزار نفری بنت جبیل ، لقب «عاصمه حزب الله» - پایتخت - دادند، با این گمان که تصرف این شهر در واقع آغاز سقوط جنبش حزب الله است. اما در همین شهر بنت جبیل که فرماندهان اسرائیلی آن را نقطه پایان حیات حزب الله نشان گذاری کرده بودند، شاگردان نصرالله حیرت آورترین شیوه های رزم و مقاومت را به نمایش گذاشتند. داستان انهدام تانک ها و زرهپوش های مدرن مرکاوا در همین ناحیه رقم خورد.
پس از سه روز نبرد و برجای گذاردن حداقل ۳۰ کشته و ۱۰۰ زخمی و منهدم شدن ۳۰-۲۰ تانک مرکاوا، نظامیان صهیونیستی ناچار شدند، شهر را ترک کرده و تا تپه مارون الرأس عقب نشینی کنند.
شکست بنت جبیل مسیر جنگ را تغییر داد. تل آویو نیروهای احتیاط و ذخیره را به جنگ فراخواند. دان حالوتس، رئیس ستاد مشترک ارتش از اتاق فرماندهی جنگ کنار رفت و معاون او موشه کابلانسکی اداره جنگ را دردست گرفت. اما مهم ترین نشانه شکست آنجا بود که اولمرت و دیگر کارگزاران این رژیم در عقب نشینی آشکار اعلام کردند که هدف جنگ تسخیر لبنان نبود. آنها حتی ادعای براندازی و امحای حزب الله را هم پس گرفته و اعلام کردند که هدف این جنگ مقدمه چینی برای خلع سلاح حزب الله آن هم به شیوه سیاسی است.
روزهای پایانی نبرد در زمین و ۵محور به اوج رسید این محورها عبارت بودند از : مارون الرأس، کفرکلا، حولا، عیتاالشعب و ناقوره. ارتش رژیم صهیونیستی در اولین روز این عملیات در منطقه کفرکلا و الطیبه ضربه سنگینی خورد، ۲۳ تانک آن منهدم گردید، حدود ۳۰ نفر از نظامیان آن کشته شدند و حدود ۱۰۰ نفر از آنان شامل دو فرمانده گردان مجروح گردیدند؛ تاجایی که رسانه های این رژیم این روز را روز سیاه ارتش اسرائیل لقب دادند. پس از این، توازن نظامی در دیگر جبهه ها هم به سود حزب الله تغییر کرد بخصوص در محور عیتاالشعب، ضربات بسیار سنگینی متوجه رژیم صهیونیستی گردید. در این مدت ارتش صهیونیستی نقاط شیعه نشین مانند صور و جاده اصلی ترانزیت صیدا به صور و صور به شهرهای جنوبی لبنان را با شدت تمام از طریق بمباران های هوایی و توپ های دریایی زیر آتش گرفت و بطور متوسط روزانه ۵۰۰۰ گلوله توپ را به این منطقه شلیک کرد تا جایی که بعضی از روستاهای استان صور با خاک یکسان گردید ولی کماکان چریک های حزب الله به مقاومت خویش ادامه داده و همچنان منطقه را برای عملیات صهیونیست ها کاملاً نا امن ساختند. حزب الله یکی دیگر از عملیات های عجیبش را روزهای پایانی جنگ در گلوگاه شهر مرجعیون به ثبت رساند. در این عملیات نیز همانند مراحل پیشین جنگ نیروهای حزب الله که کار خود را به شکل کمین واستتار پیش می بردند موفق شدند به صورت غافلگیرانه ستون های رزمی ارتش اسرائیل که به قصد تصرف شهر مرجعیون وارد عمل شده بودند۳۳ روزه به دام اندازند. آن گونه که ناظران جنگ توصیف کرده اند کمین های حزب الله در ورودی شهر مرجعیون سبب شد که در ساعت اول- حد فاصل ۷ تا ۸ صبح روز سی ام جنگ- ۷ تانک مرکاوا منهدم گردد و حداقل ۱۵ نفر از نظامیان اسرائیل کشته و دهها نفر دیگر از آنان مجروح شود که در میان این کشته شدگان یک فرمانده لشکر و فرمانده تیپ ویژه گولانی قرار داشت.
از تاکتیک های نظامی حزب الله که افسران اسرائیل را کلافه کرد موشک های کاتیوشای حزب الله بود. تمام ۳۳ روز ایام جنگ را واحد های تجسسی اسرائیل در جست وجوی سکوهای سیار موشکی حزب الله به سر کرد و عاقبت نیز از این جست وجو طرفی نبست.
موشک های کاتیوشا در این جنگ به عنوان یکی از برگ های برنده نصرالله شناخته شد با تکیه بر این ابزار حزب الله عقبه واحدهای نظامی اسرائیل را زیر آتش قرار داد. روزهای پایانی جنگ هیچ نقطه ای از عمق سرزمین فلسطین اشغالی نبود که موشک های حزب الله آن را هدف قرار ندهد. تا حدی که نصرالله در مرحله آخر امنیت تل آویو را از طریق این موشک ها به گروگان گرفت و اولمرت را با این انتخاب سخت روبرو ساخت که در صورت تخریب شاهرگ های اقتصادی لبنان، قلب اسرائیل و پایتخت این رژیم را نشانه خواهد رفت.
سلیمان دعویسرا
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید