سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

خرس جان می‌گیرد


خرس جان می‌گیرد
در شب هفتم اوت، میخائیل ساکاشویلی، رئیس‌جمهور گرجستان، دستور حمله بی‌برنامه‌ای به اوستیای جنوبی، یکی از دو خطه جدایی‌طلب کشورش را صادر کرد. تانک‌ها و نیروها و هواپیماهای روسیه فوج فوج از مرز گذر کردند و به این منطقه ریختند. روسیه تنها پنج روز بعد، پس از در هم کوبیدن ارتش گرجستان، اعلا‌م کرد که به عملیات خود پایان می‌دهد. این حرکت خشن و کارآمد، پیروزی‌ای برای ولا‌دیمیر پوتین،‌ رئیس‌جمهور سابق و نخست‌‌وزیر امروز روسیه بود. پیروزی‌ای نه‌تنها در مقابل گرجستان بلکه در مقابل غرب که سعی کرده به کشورهای مرزهای غربی روسیه حمله کند و آنها را به کشورهایی دموکرات، بازارمحور و دوست تبدیل کند. روسیه اکنون نشان داده که سرنوشت کشورهایی که این راه را برگزینند چه خواهد بود و طی کردن این مسیر در آینده سخت‌تر خواهد بود. ‌
● زندگی در همسایگی خرس
روسیه با بی‌مبالا‌تی تلا‌ش کرد تهاجم را توجیه کند. مسکو به راحتی مدعی شد که در مقام دفاع از شهروندان روس دست به این حمله زده است. این بهانه، همان‌طور که وزیر امور خارجه سوئد به تلخی یادآوری کرد، یادآور توجیهات هیتلر برای تهاجمات نازی‌ها است. هر چه باشد اکثر <شهروندان روسیه> در اوستیای جنوبی و آبخاز تقریبا همین اواخر گذرنامه‌های خود را دریافت کردند و احتمالا‌ شهروندی‌شان بخشی از مقدمات همین حمله بود. ‌ به همین منوال،‌تلا‌ش‌های روسیه برای تشبیه اعمال خود به بمباران صربستان توسط ناتو در سال ۱۹۹۹ و تشویق استقلا‌ل کوزوو توسط ناتو، یا اشغال عراق به رهبری آمریکا، قابل‌قبول نیست. شاید آخرین تخاصم در اوستیای جنوبی را گرجستانی‌ها رقم زده باشند اما این جنگ وسیعا با مهندسی روس‌ها انجام شد که سال‌ها است آتش تخاصم در منطقه را باد می‌زنند و در مورد مثال عراق،‌حتی روس‌ها هم وانمود نمی‌کنند که ساکاشویلی تهدیدی برای همسایگان و جهان بوده است. ‌ این حمله به هیچ‌وجه واکنشی ناگهانی به تحریکات گرجستان نبود بلکه حرکتی بود که مدت‌ها برایش برنامه ریختند. پوتین دل خوشی از نفوذ غرب در کشورهای شوروی سابق همچون گرجستان و اوکراین ندارد و به شدت از ساکاشویلی زیرک متنفر است. شاید او هنوز او را از قدرت کنار نزده باشد (در واقع مردم گرجستان به حمایت از رئیس‌جمهورشان برخاسته‌اند - حداقل تا به‌حال.) اما او با کوبیدن مشت نظامی روسیه در قفقاز، به روشنی اعلا‌م کرده که روسیه نشانه‌های افراطی استقلا‌ل‌طلبی از جمله تمایل پیوستن به ناتو را از سوی همسایگانش تحمل نمی‌کند.
این امپریالیسم جدید روسیه خبر بدی برای تمام همسایگان این کشور است. ساکاشویلی ناسیونالیست بی‌پروایی است که این اواخر اعتبار دموکراتیک خود را لکه‌دار کرده است. حمله او به اوستیای جنوبی احمقانه و احتمالا‌ خلا‌ف قانون بود.
اما او برخلا‌ف پوتین کشورش را در مسیری وسیعا دموکراتیک به پیش برده، جلوی فساد را گرفته و ناظر بر رشد اقتصادی بوده، که بر خلا‌ف روسیه، بر پایه قیمت‌های بالا‌ی نفت و گاز هم نبوده. حرفی که جورج بوش آمریکایی در ۱۱ اوت اعلا‌م کرد، درست است، گرچه او کمی دیر به سخن آمد، <در قرن بیست‌ویکم نمی‌توان قبول کرد که روسیه دولت مستقلی در همسایگی خود را اشغال کند و دولتی دموکراتیک را تهدید کند.> اما حقیقت سخت برای گرجستانی‌ها و بقیه این است که بعید است تقاضای پشتیبانی نظامی از سوی غرب در هر تخاصمی با روسیه مورد توجه قرار بگیرد. کمک آمریکایی‌ها به ساکاشویلی این بود که نیروهای گرجستان را از عراق به خانه بازگرداندند (در عراق ۲ هزار نیروی گرجستانی سومین ارتش بزرگ متحدان بودند) و اکنون با هواپیماها و کشتی‌های نظامی کمک‌های انسان‌دوستانه فرستاده‌اند. اما هیچ‌کس حاضر نیست خطر جنگی وسیع‌تر با روسیه را در همسایگی این کشور بپذیرد. از بین همسایگان بلا‌فصل روسیه، تنها دولت‌های بالتیک، که هنگام ضعیف بودن روسیه به دست ناتو افتادند، می‌توانند مدعی چنین حفاظتی شوند. ‌ این به آن معنی نیست که غرب نباید کاری در پاسخ به تهاجم روسیه علیه گرجستان انجام دهد. درست برعکس، غرب هنوز بر روس‌ها نفوذ دارد و جالب است که آنها هنوز نگران تصویر بین‌المللی خود هستند. به همین علت است که رهبران غرب باید به روشنی خشمشان از اشغال و ادامه‌بمباران گرجستان را اعلا‌م کنند. کمتر کسی تابه‌حال این کار را کرده؛ به طور مشخص،‌ایتالیا و آلمان به سیاقی شرم‌آور ساکت مانده‌اند.
● بگذارید بیایند
هیچکدام از این اقدامات در کوتاه‌مدت جلوی روسیه برای قدرت‌نمایی در قفقاز را نمی‌گیرد (اگر بخواهد چنین کاری انجام دهد.) اما همه این اقدامات در کنار هم می‌تواند جلوی پوتین برای تکرار حمله اخیر در جایی دیگر را بگیرد - برای مثال حمله‌به کریمه، بخشی از اوکراین که نه‌تنها هزاران فرد روس که ناوگان دریای سیاه روسیه را نیز در خود دارد. هر چقدر غرب نارضایتی خود را روشن‌تر نشان دهد بیشتر امکان دارد حافظان صلح و ناظرانی از کشورهای مختلف به آبخاز و اوستیای جنوبی وارد شوند. اینها باید جای نیروهای روسیه را بگیرند که از اوایل دهه ۱۹۹۰ به عنوان حافظ صلح در آن منطقه بودند اما اکنون باید آنجا را ترک کنند چرا که به روشنی نیروهای اشغالگر هستند.
ترجمه: آرش عزیزی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید