شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


فرهنگ سرمایه گذاری


فرهنگ سرمایه گذاری
بازارهای مالی مکان مناسبی برای سرمایه گذاری هستند. همه مشارکت کنندگان با انگیزه کسب درآمد و بازده اقتصادی در آن فعالیت می کنند. اما زمانی که سخن از درآمد و بازده در بازارهای مالی به میان می­آید بدون توجه به ریسکهای آن پرسشهایی زیادی در ذهن ایجاد می شود.
گاهی اوقات افراد تازه وارد از خود می پرسند، اگر سرمایه گذاری یا معامله گری روزانه در بازار سهام، بورس اوراق قرضه یا بازار تبادلات ارزی سودآورند، پس چرا شاهد عدم موفقیت طیف گسترده ای از آنها هستیم. چرا برخی تازه واردان در ابتدا با شور و علاقه وارد می شوند و سرانجام بدون کامیابی از آن دور می شوند. آیا بازارهای مالی تنها برای افراد یا موسسات خاصی بنا نهاده شده یا آنکه هنر تجارت و دادوستد در آن دست نیافتنی است؟
بیایید در ابتدا رویکردها یا روشهایی که افراد یا تازه واردان برای برخورد با بازار و دادوستد انجام می دهند را بررسی کنیم. در واقع می خواهیم چگونگی برخورد و دیدگاه سه فرد را در مواجه با سرمایه گذاری و دادوستد در بازارهای مالی بازسازی کنیم.
دیدگاه فرد آ ) دادوستد در بازارهای مالی با وجود بازده و درآمدی که در مقاطع زمانی دارد خالی از ریسک نمی باشد. ریسکهای کسب و کار می تواند مانند دو لبه چاقو عمل کند. سود و زیان یا ریسک و بازده را نمی توان از هم دور نمود. از این رو نمی توان همواره سود تضمین شده ای را از آن انتظار داشت. بدیهی است که فعالیتهای بدون ریسک معمولا بازده پایینی را دربردارند. بدین ترتیب برای رسیدن به هدف (درآمد و بازده اقتصادی) ابتدا باید نگرش مناسبی به سرمایه گذاری داشت. همچنین باید دوره زمانی آن را مشخص نمود. دیدگاه زمانی سه یا پنج سال برای سرمایه گذاری مناسب است و می توان در این راستا برنامه ریزی مالی نمود. تامین مالی سرمایه و دارایی که در بازار وارد می کنیم باید از محلی بدست آمده باشد که به آن نیازی نداشته باشیم. چنین پولی باید از پس انداز یا ارث بدست آمده باشد. مهمترین کار در سرمایه گذاری فرایند برنامه ریزی است. این فرایند یادگیری کاملی از بازاری که در آن فعالیت خواهیم کرد را در برمی­گیرد. در حقیقت این جمله به ما می گوید که پیش از پرش در بازار باید فرا گیریم. سپس ممارست و تمرین را در جهت کسب تجربه و کارآزمودگی از یاد نبریم.
" فرد آ " سرمایه گذاری را در یک بازه زمانی تعریف کرده و نمی خواهد در یک مدت کوتاه به ثروت بزرگی دست یابد. نگاه او به سرمایه گذاری روشن است و از ریسکهای کسب و کار آگاهی کافی دارد. وی پیش از ورود به بازار زمانی را صرف یادگیری و کسب مهارت می کند. او بر این باور است که دادوستد و سرمایه گذاری در بازار بدون برنامه ریزی، تحلیل نظام تجاری و ترسیم نقشه دادوستد امری دشوار است.
دیدگاه فرد ب ) هر چند سرمایه گذاری موفق نیاز به یادگیری و کسب مهارت دارد، اما عامل شانس نیز در کامیابی نقش دارد. بینش معامله گر در تجارت نقش مهمی در کسب بازده ایفا می کند. سرمایه گذار یا معامله گر می تواند در دوره های کوتاه زمانی نیز به درآمد بالایی دست یابد. ممکن است در یک دادوستد کوتاه مدت با وارد کردن مبلغ زیاد در آن بتوان سود زیادی بدست آورد. در واقع سفته بازی روزانه و بهره گیری از فرصتهای کوتاه مدت روش مناسبی برای ثروتمند شدن است.
"فرد ب" هر چند بر یادگیری و کسب مهارت تاکید دارد، اما برنامه ریزی و سرمایه گذاری مشخصی را در نظر ندارد. وی می خواهد در فرصت کوتاهی به ثروت دست یابد و دوره معینی را برای اهداف در نظر نگرفته است. بلندپروازی و عدم مدیریت سرمایه گذاری می تواند از نکاتی باشد که رسیدن به درآمد را با چالش جدی روبرو سازد.
دیدگاه فرد ج ) ابتدا باید در این مورد کنجکاوی نمود که درصد موفقیت در بازار چه میزان است. یافتن سرمایه گذاران موفق و استفاده از روشهای آنها به کمک برخی مقالات و تحلیلها روش خوبی برای کسب ثروت است. در ابتدا می توان روش محافظه کارانه ای را درپیش گرفت، بدین ترتیب که با میزان سرمایه کمی وارد بازار شد. بدین وسیله می توان بازار را محک زد و میزان موفقیت یا شکست را مورد سنجش قرار دارد. ابتدا نباید درصدد این باشیم که همه بازار را فراگیرم. درحدی که بتوان به دادوستد مشغول شویم کافی است و در حین تجارت به آموزه های خود نیز می افزاییم، چرا که باید همراه با یادگیری تجربه نیز بدست آورد.
" فرد ج" با این اندیشه که تجارت و مدیریت سرمایه گذاری در بازارهای مالی ساده است آن را برگزیده است. وی به کسب پول آسان فکر می کند و برنامه ریزی مشخصی برای ورود به بازار و فرایند سرمایه گذاری ندارد. پیش از یادگیری قصد آزمون کردن بازار را دارد. وی می خواهد با آزمون کردن بازار درصد کامیابی خود را اندازه گیری کند. اما آیا بازارهای مالی مکان مناسبی برای آزمون بخت و شانس هستند؟ آیا بازارهای مالی در ردیف مراکز قمار هستند که تنها باید شانس را در آن بیازماییم؟ تا حد زیادی پاسخ روشن است. اگر شانس در بازارهای مالی نقش اساسی را ایفا می کند پس چرا تحلیل گران و کارشناسان روندها و نوسانات آن را تابع بنیادهای بازار می دانند. اگر شانس تنها عامل موفقیت در بازار است پس مراکز پژوهشی و تحلیلی کار بیهوده ای انجام می دهند. به نظر می رسد دانش توانایی دارد که نرخها و قیمتها را با وجود تصادفی بودن ارزیابی نماید.
پژوهشها نشان می دهد که در هر فعالیت تجاری یادگیری و آموزش پایه های آن را تشکیل می دهد. پرورش تواناییها، کسب مهارت و کامیابی در بازارهای مالی بدون آموزش منظم و هدفمند با دشواریهای بزرگی روبرو خواهد بود. آیا بدون یادگیری پایه ها و مبانی خلبانی، بدون کسب مهارت و تجربه، بدون صرف زمان در شبیه سازی پرواز و دیگر موارد می توان هدایت یک هواپیما را برعهده گرفت؟ آیا ناکافی بودن دانش و صرف نکردن زمان برای کسب تجربه و کارآزمودگی نمی تواند یکی از دلایل عدم موفقیت و به بار آوردن زیان باشد؟
منبع : کلوب


همچنین مشاهده کنید