سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

درد دل گزارشی نمایشگاه هفدهم فرش دستباف


درد دل گزارشی نمایشگاه هفدهم فرش دستباف
بیشتر از ۱۳ ، ۱۴ دوره ی نمایشگاه فرش دستباف تهران رو به خاطر میارم، البته دوره های اول چون سن و سال کمی داشتم خانواده ام من رو با خودشون می بردند و چیز زیادی از اون دوره ها یادم نیست؛ ولی بعد از چند دوره به مرور، رفتن به نمایشگاه فرش دستباف تهران به یک برنامه ی عادی سالیانه در تقویم شخصیم تبدیل شد. نمایشگاهی که در گذشته بین المللی بود و با هدف معرفی فرش ایرانی به جهان برپا شده بود که واقعاً هم موفق بود, این موفقیت از استقبال فروشندگان و مشتریان خارجی به خوبی مشخص بود. اما چند سالیه که نمایشگاه، داخلی شده و دیگه از اون خارجی هایی که برای هنر ما ، نسبتاً بیشتر از خود ما ارزش میگذارند خبر چندانی نیست. البته در این مطلب قصد نقد یا به زیر سؤال بردن نمایشگاه رو ندارم، چون وجود همین نمایشگاه داخلی فرش دستباف هم در این وانفسای گرایش به کفپوش های ماشینی غنیمته.
از این مسائل که بگذریم، چیزی که امسال زیاد به چشم می خورد، عرضه ی گلیم به میزان فراوان بود. همون طور که میدونید در بازارهای بین المللی کفپوش ها امروزه بعد از فرش ماشینی، بیشترین میزان فروش مربوط به گلیمه که چند دلیل داره؛ یکی این که نسبت به قالی قیمتش کمتره، در ضمن گرایش به طرح ها و نقوش شکسته در غرب زیاد شده و دکوراسیون های داخلی بر مبنای همین نوع نقوش و با توجه به هنرهای اصیل چیده میشه. به غیر از گلیم، فروش گبه هم نسبت به گذشته در جهان بیشتر شده که دلایل اون هم مشابه با دلایلیه که برای گلیم گفته شد. نمایشگاه امسال هم پر بود از گبه با طرح و رنگ های متنوع. مسئله ی قابل توجه در نمایشگاه امسال این بود که تولید کننده ها بالاخره از سلیقه ی روز دنیا با خبر شدن و راضی شدن که تولیداتشون رو در زمینه ی قالی با پشم های خود رنگ افزایش بدن؛ همین طور طرح ها با رنگ های محدود و نزدیک به هم، افزایش پیدا کرده بود. از اون گذشته فرش های نو با ظاهر کهنه (کهنه نما) هم یه بخشی از نمایشگاه رو به خودشون اختصاص داده بودن. البته امیدوارم گرایش به تولید قالی های خود رنگ یا با رنگ های محدود و یا کهنه نما خیلی زیاد نشه و در حدی که کفایت کنه باقی بمونه، چون این نوع از قالی ها یه کم با ذائقه ی ایرانی غریبه است و شخصاً دوست ندارم که فرهنگ و فلسفه ی پست مدرنیسم در تار و پود فرش ایرانی هم رسوخ کنه؛ باز هم تأکید میکنم که این نوع از تولیدات برای جذب بازارهای خارجی و معدود مشتریان داخلی لازم و ضروریه ولی تولید و ارائه ی داخلی بیش از حد اون باعث تغییر تدریجی سلیقه ی ایرانی میشه؛ پس بگذاریم که این کالای فرهنگی، همچنان فرهنگ ایرانی رو با رنگ های بی بدیلش کف خونه هامون پهن کنه.
از نکات جالب نمایشگاه امسال، انبوه تولیدات ابریشمی نفیسه که نمیدونم با این گرونی، حذف تدریجی سوبسیدها (یارانه ها)، تورم اساسی و بالتبع کاهش خریدار، آیا به صرف تولید کننده ها هست یا نه؟! البته خبر دارم که پارسال یه مشتری ایرانی مقیم آمریکا اومد یه قالیچه ی ابریشمی ۴ میلیون تومنی برای جلوی لونه ی سگش خرید، تا کرد، گذاشت تو چمدونش و رفت؛ اگر هنوز هم از این مشتریای - واقعاً نمیدونم بگم خوش ذوق یا بی ذوق – پولدار پیدا بشه خوب حتماً میصرفه که ببافن.
اما صحبت اصلی و پایانی... چند سال پیش بود که رنگ های شیمیایی جدید اومدن و خودشون رو قاطی یه هنر اصیل کردن و یکی از نقاط قوت فرش ایرانی دچار تزلزل شد. طوری شده بود که دیگه موقع خرید کسی در مورد ذات رنگ به کار رفته در قالی ها از فروشنده سؤال نمی کرد؛ اما دوباره یه مدتیه که استفاده از رنگ طبیعی در تولید فرش تبدیل به یک ارزش شده و در تبلیغات فروشنده ها هم عباراتی نظیر رنگ ۱۰۰% گیاهی، رنگ های طبیعی و مشابه این زیاد دیده میشه. البته بعضی ها هم این وسط زیر آبی میرن و از دانش کم خریدار سوء استفاده میکنن و با دلایل عجیب و غریب ثابت میکنن که رنگ فرش هاشون طبیعیه، در حالی که اگه کمی دقت کنیم میبینیم که رنگه داره فارسی رو با لهجه ی آلمانی حرف میزنه. به هر حال این وظیفه ی دوستان دانشجوی شاغل به تحصیل در رشته ی فرش و نساجی با گرایش رنگرزی هست که روش های رنگرزی سنتی رو به قدری بهبود ببخشن که استفاده از رنگ های طبیعی کم هزینه تر بشه تا تولید کننده ها هم راغب به استفاده از این نوع رنگ ها باشن.
سید جواد حسینی


همچنین مشاهده کنید