پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

اوباما، کلینتون، یک حزب، یک سیاست اقتصادی


اوباما، کلینتون، یک حزب، یک سیاست اقتصادی
باراک اوباما در روز جمعه، مصادف با سالگرد سخنرانی تاریخ‌ساز دکتر مارتین لوتر کینگ، به طور رسمی نامزدی حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا را به عهده گرفت و شعار خود را بار دیگر با سرفرازی تمام تکرار کرد: «باور به ایجاد تغییرات»اما آیا همه این کشور پهناور به این تغییرات باور دارند؟ آیا دست کم همه دموکرات‌ها به این تغییرات باور دارند؟
آیا این تغییرات شامل تغییرات اقتصادی هم خواهد بود یا سیر نزولی رشد اقتصاد آمریکا، بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی جهان، باز هم ادامه خواهد یافت؟ آیا کسی با اوباما در راه ایجاد تغییر یاری خواهد کرد؟ البته تغییراتی که اوباما به آن اعتقاد دارد، به دست مردم عملی نخواهند شد و سیاست‌مداران باید دست به این تغییرات بزنند. آیا همه دموکرات‌‌ها دست به دست هم خواهند داد تا این تغییرات را اعمال کنند؟
خط فکری اوباما و کلینتون چنان با هم فرق داشت که اوباما او را به عنوان معاون اول خود معرفی نکرد. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که همین امر باعث می‌شود اوباما خیلی از آرای دموکرات‌ها را از دست بدهد.
اما در کنوانسیون دموکرات‌ها که برای سه شب متوالی در دنور برگزار شد، کلینتون‌ها حمایت خود را از اوباما سناتور ایالت ایلینویز اعلام کردند. سخنرانی قدرتمند خود اوباما هم خالی از فایده نبود و توانست اعتماد بسیاری را به خود جلب کند.
برخلاف تاییدها و موافقت‌های بیل کلینتون با سیاست اتخاذی باراک اوباما، کاندیدای حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا، هیلاری و اوباما از درون با هم مثل آب و روغن می‌مانند. اگرچه هیلاری از دور رقابت‌ها حذف شد و در بسیاری از سیاست‌های ارائه شده با اوباما اختلاف نظر داشت، با این حال دو رقیب جنجالی در یک مورد با هم تفاهم داشتند و آن هم سیاست اقتصادی بود. در مورد استراتژی‌های سیاست اقتصادی دموکرات‌ها نمونه یک خانواده صمیمی هستند.
این روزها اوباما بیشتر با لارنس سامرز و رابرت روبین، دو مشاور خزانه‌داری کلینتون، لارا تایسون اقتصاددان برجسته کاخ سفید و جین اسپرلینگ، مشاور اقتصادی سابق کاخ سفید خلوت می‌کند.
جیسون فورمن، مدیر سیاست اقتصادی اوباما به مجله اقتصادی فورچون چنین می‌گوید: «هر کسی که پیش‌تر از این با هیلاری کلینتون بود، الان با ما است. ستاد انتخاباتی به حوزه عملکرد خود عمق و معنا بخشیده و در انتخابات عمومی هم گروه اقتصادی خود را گسترش داده است.»
مدیریت چنین تیم گسترده و بزرگتری در سن ۳۸ سالگی برای فورمن، پسربچه‌ای از دهکده گرینویچ و از خانواده‌ای لیبرال، نقطه عطفی به حساب می‌آید که آینده‌ای درخشان برای وی رقم خواهد زد. فورمن بچه باهوشی بود و در دوره دبیرستان برای درس‌های ریاضی و فیزیک به دانشگاه کلمبیا می‌رفت، زیرا که دبیرستان دیگر هیچ چیز جدیدی برای ارائه کردن به این نخبه نوجوان نداشت. او درسش را ادامه داد و مدرک دکترای خود را از دانشگاه‌هاروارد گرفت. برخلاف کم سن و سال بودن، فورمن برای کنار آمدن و کنار قرار دادن هر دو فرهنگ حزبی بسیار ماهرانه رفتار کرده است.
پس از پایان رقابت‌های دور اول انتخابات، فورمن اظهار داشت: «هر دو این گروه‌ها از دوستان خوب من هستند. من به سراغ آنان رفتم و آنان به سراغ من آمدند.»
تفاهم حقیقی کلینتون و اوباما بر سر دستور کار اقتصادی کار را برای فورمن آسان‌تر کرده است. بزرگ‌ترین تفاوت میان این دو رقیب بر سر بیمه تامین اجتماعی بود. کلینتون بر این باور بود که تامین اجتماعی باید تمام افراد جامعه را پوشش دهد اما اوباما چنین عقیده‌ای نداشت. پس از پیروزی در دور اول انتخابات اوباما یکی از ایده‌های کلینتون را قرض گرفت و آن هم تخصیص اعتبار بر مالیات بر مراقبت‌های پزشکی برای تجارت‌های کوچک بود.
فورمن کنفرانس‌های اقتصادی برای اوباما راه می‌اندازد و در آن با مشاوران اقتصادی در تماس است. در ۳۱ جولای امسال وقتی سهام «فنی مائه» و «فردی مک» سقوط کرد، اداره خزانه‌داری تصمیم به دخالت در این موضوع گرفت. سامرز اولین نفری بود که فورمن به سراغش رفت. به دنبال آن کنفرانسی با حضور گسترده‌تری از اقتصاددانان برگزار شد. فورمن نتیجه را به اوباما گزارش داد. در عرض چند ساعت ستاد انتخاباتی اوباما بیانیه‌ای صادر کرد و طی آن اعلام کرد که هر برنامه دولتی باید سیل ثابتی از نقدینگی در بازار مسکن را در نظر بگیرد و از مالیات‌دهندگان به جای سهامداران پشتیبانی کند.
اقتصاد سیاست، حاکمیت جدیدی برای فورمن به حساب می‌آید. او در سال ۲۰۰۴ مدیر سیاست اقتصادی جان کری بود و در سال ۲۰۰۰ نیز با ستاد انتخاباتی ال گور همکاری می‌کرد. پیش از پیوستن به اوباما، در ماه ژوئن، فورمن در پروژه همیلتون فعال بود. پروژه همیلتون به همت روبین، معاون سابق اداره خزانه‌داری بنیاد نهاده شد و مغز و هسته مرکزی بسیاری از پروژه‌های عظیم به حساب می‌آید.
شخص خود فورمن به علت مرکزگرایی بسیار شهرت دارد. وقتی اوباما به نشانه حمایت دست بر شانه‌های فورمن می‌گذاشت، همهمه‌هایی از سوی چپی‌های حزب بر می‌خاست که آیا اوباما نه تنها از شخص وی بلکه از سیاست‌های تجارت آزاد وی نیز پشتیبانی می‌کند؟ فورمن برای منتقدانش یادآور تلاش وی در جهت مخالفت با خصوصی سازی امنیت اجتماعی بود.
«وقتی باراک از من تقاضای همکاری کرد، به من گفت شغل من آن است که یک واسطه امین باشم و نگرش‌های گوناگون را با هم پیوند دهم،» فورمن در یکی از مصاحبه‌هایش با کمال رضایت از پست فعلی‌اش اعلام کرد.
حالا که او تیم کلینتون را با ستاد اوباما ادغام کرده است، به نوعی کارش را به خوبی انجام داده است. در صورت پیروزی اوباما و حزب دموکرات، فورمن یکی از سخت‌ترین دوران کاری خود را پشت سر خواهد گذاشت و البته یکی از پرنفوذترین کارهای دولتی را به عهده خواهد داشت. مشاوره دادن به رییس‌جمهور برای گرداندن عروسک‌هایی به نام وزیر، از وزارت خزانه داری گرفته تا پست‌های پایین‌تر، یکی از کارهای طاقت‌فرسا در کابینه است.
با در نظر گرفتن این نکته که کلینتون‌ها هم در کارهای دولتی صاحب نظر بودند و به هیچ وجه در این قضیه ساده‌لوح نیستند، می‌توان گفت که نظریه صبر و وفاداری قوت گرفته است. سربازان وفادار و فعال در خط مقدم جبهه و در قلب میدان جنگ می‌جنگند تا در آینده به عنوان‌ها و درجه‌های بالاتر برسند.
نسترن احمدی
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید