جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


پیشنهادی برای جامعه مدنی


پیشنهادی برای جامعه مدنی
بعضی کتاب‌ها دیده نمی‌شوند و با همه ارزشی که دارند در میان خیل کتاب‌های رنگ و وارنگ گم می‌شوند تا ماهی و سالی که عاقبت حوصله فروشنده سر برود و کتاب را از قفسه‌های فروشگاه خارج کند. گمان می‌کنم یکی از آنها کتاب <آموزش مردمی و دموکراسی در سوئد> باشد؛ کتابی که تابستان ۱۳۸۴ در تیراژ هزار نسخه منتشر شد، اما هنوز هم که هنوز است، همین تیراژ ناچیز به فروش نرسیده ‌‌است. شاید هم گناه از زمانه باشد؛ دو سه ماه پس از انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری، بحث درباره دموکراسی همان‌قدر حوصله سر می‌برد که تماشای یک بازی فوتبال در لیگ دسته ۳ ایران. در چنین احوالی کتاب <آموزش مردمی و دموکراسی در سوئد> منتشر شد و شاید طبیعی بود که بخت و اقبالی در بازار نداشته‌باشد؛ هرچند مطمئن نیستم امروز هم که چند سال از آن روزها می‌گذرد، سخن از تشکل‌های مردمی و دموکراسی در ایران خریداری داشته ‌باشد.
در هر صورت، این کتاب درباره نهادی است که در سوئد به <نهاد آموزش مردمی> شهرت یافته‌و طی یک قرن به رشد و قوام دموکراسی در این کشور یاری رسانده ‌است.
منوچهر حقیقی‌راد، مترجم کتاب ابتدا در مقدمه مفصلی شرح می‌دهد که نهاد آموزش مردمی چیست و چگونه در کشور سوئد شکل گرفته ‌است، درحالی که رقبای قدرتمندی همچون دولت و کلیسا می‌توانست سد راهی برای گسترش آن شود. او ریشه‌های این نهاد را در سازمان‌های توده‌ای سوئد جست‌وجو می‌کند؛ سازمان‌هایی که با هدف دگرگونی وضعیت اجتماعی تشکیل شد و به همین‌خاطر در تقابل با دولت محافظه‌کار قرار ‌گرفت، مانند سازمان‌های منتقد کلیسای دولتی که <جنبش کلیساهای آزاد> را پدید آورد، یا سازمان‌های کارگری. حقیقی‌راد می‌نویسد: <گسترش، نهادینه شدن و تداوم آموزش مردمی در سوئد محصول مبارزه خستگی‌ناپذیر اعضا و فعالا‌ن جنبش‌های مردمی بوده‌ است... [چرا که] آموزش رسمی نمی‌توانست پاسخگوی نیاز جنبش‌های مردمی باشد.>
به این اعتبار می‌توان آموزش مردمی را در برابر آموزش رسمی قرار داد، آنچنان که گاه القائات نظام آموزش رسمی را خنثی می‌کند. این البته مطلوب روشنفکران چپ‌گرایی چون ایوان ایلیچ و... است که آموزش و پرورش رسمی را نهادی محافظه‌کار و ابزاری برای تثبیت وضعیت موجود می‌دانند. حقیقی‌راد می‌نویسد: <هنری بلید، یکی از فعالا‌ن جنبش آموزش مردمی سوئد، اهداف آموزش رسمی را در پیوند با منافع دولت‌ها می‌بیند... انعطاف‌ناپذیری و مخالفت سیستم‌های آموزشی در برابر دگرگونی‌ها و نو‌آوری‌های اصیل در عمل تنها به فرصت‌طلبی اجازه موجودیت و رشد می‌دهد.> اما <مقاومت> و <مبارزه سیاسی> شاید تنها یکی از وجوه آموزش مردمی باشد. دور از واقعیت است که همه چیز را در <سیاست> خلا‌صه کنیم. این نهاد بیش از هر چیز و در وهله نخست سعی در آموزش دانسته‌‌هایی دارد که در مدرسه حاصل نمی‌شود. <در اینجا شکل‌گیری و رشد همه‌جانبه شخصیت آدمی به عنوان یک کلیت مورد نظر است> و باز حقیقی‌راد می‌نویسد: <هدف از شرکت‌در دوره‌های آموزش مردمی نه انباشت دانسته‌های انتزاعی، بلکه ایجاد پیوند بین دانسته‌ها و تجربیات مشخص زندگی است.>
یکی از عالی‌ترین جلوه‌های نهاد آموزش مردمی، <محفل‌های مطالعه> است که جامعه مدنی سوئد را تحت‌الشعاع خود قرار داده، به نحوی که <اولوف پالمه، نخست‌وزیر فقید سوئد، این کشور را یک دموکراسی محفل مطالعه خوانده ‌است.> سخن او به هیچ‌وجه گزاف نیست، به‌خصوص اگر این واقعیت را در نظر داشته باشیم که هر سال در کشور کم‌جمعیتی چون سوئد چیزی بین ۲/۱ تا ۶/۱ میلیون نفر در یک محفل مطالعه شرکت می‌کنند. اما شاید بهتر باشد برای روشن شدن بحث ابتدا مشخص کنیم که اصلا‌ محفل مطالعه چیست و چه ویژگی‌هایی دارد.
استفان لا‌رسن، نویسنده کتاب به نقل از نخستین رهبر انجمن آموزشی کارگری می‌نویسد: <اگر کسی بگوید محفل مطالعه دقیقا باید اینچنین باشد و اینگونه کار کند، باید رک و راست چنین جوابی به او بدهی: آقا شما آدم حقه‌بازی هستید، یک حقه‌باز واقعی، آقا>! با همه اینها ما درباره یک امر واقعی صحبت می‌کنیم و هر واقعیتی واجد یک‌سری ویژگی‌های عمومی است که می‌توان آنها را شرح داد. از یک سو نقل قول بالا‌ می‌تواند <متناقض‌نما> نیز باشد. به عبارتی از آن می‌توان به اولین ویژگی محفل‌های مطالعه و محتوای آن رسید که <محدودیت‌پذیر> نیست. در این محافل می‌شود درباره هر چیزی بحث کرد، از تفاسیر کتاب مقدس گرفته تا موسیقی، سیاست، زبان خارجی، باغبانی و... به عبارتی <برنامه کار محفل از سوی شرکت‌کنندگان آن شکل می‌گیرد. آنها در این معنا خودگردان هستند و از هیچ گونه سلسله‌‌مراتبی تابعیت نمی‌کنند.> اما لا‌رسن چند ویژگی کلی دیگر نیز برای محفل‌های مطالعه قائل است، از قبیل اینکه شرکت در آن داوطلبانه است، هیچ نوع امتحان و نمره‌گذاری وجود ندارد، شمار شرکت‌کنندگان در هر محفل محدود، بین ۵ تا ۱۰ نفر است، هر محفلی یک رهبر دارد که ضرورتا متخصص نیست بلکه می‌تواند یکی از همان شرکت‌کنندگان باشد و... نکته اینکه محفل‌های مطالعه ابزار <تعمق> را فراهم می‌کنند، خواه در مورد سیاست باشد و خواه در مورد اموری که شاید پیش‌پاافتاده به نظر بیاید. در باب موضوعات مختلف، هر شرکت‌کننده‌ای در یک محفل مطالعه نظر و رای خود را بیان می‌کند، بی‌آنکه هدف تغییر ساختارها و ابزار لا‌زم برای آن را داشته باشد؛ <کردوکاری بی‌خطر در جامعه مدنی.> مهم <اندیشیدن> و <تعمق> درباره رویدادها، تحولا‌ت، سیاست‌ها و... است. با این نگاه، اسکار اولسن (پدر محفل‌های مطالعه) مفهوم <خودآموزی> را مطرح می‌کند. <جوهر این مفهوم آن است که شرکت‌کنندگان در محفل به عنوان یک جمع، آموزش خویش را خود رهبری کنند.> با این مقدمات اکنون راحت‌تر می‌توان سخن نخست‌وزیر سوئد را دریافت و پذیرفت. اتفاقا استفان لا‌رسن در بخشی دیگر از کتاب به این پرسش پاسخ می‌دهد که <محفل‌های مطالعه از چه راه‌هایی به دموکراسی یاری می‌رسانند.> ‌
اگر یکی از اصول بنیادین دموکراسی را <برابری> بدانیم، این اصل به خوبی در محفل‌های مطالعه و ساختار آن تجلی می‌یابد. از آنجا که آموزش مردمی در مقابل این عقیده مرتجعانه شکل گرفته‌که آموزش حق نخبگان و ثروتمندان است، هر شهروندی از هر طبقه‌و نژادی که باشد می‌تواند از آموزش مردمی بهره بگیرد، خواه از طبقه فرودست جامعه باشد و خواه مهاجری که به امید زندگی بهتر سوئد را به عنوان موطن دوم خود پذیرفته‌ است؛ همه آنها می‌توانند در محفل‌های مطالعه شرکت کنند و از امکانات یکسان برخوردار شوند. ‌
اصل دیگر حاکم بر محفل‌های مطالعه <روابط> آدم‌ها با یکدیگر است، به نحوی که لا‌رسن می‌نویسد: <با هم بودن مضمونی بسیار قوی در اذهان شرکت‌کنندگان است.> لا‌رسن سپس این پرسش را مطرح می‌کند که <آیا تعامل درونی محفل به خودی خود می‌تواند تاثیری بر دموکراسی داشته باشد؟> پاسخ این پرسش مثبت است و لا‌رسن از جان دیویی، فیلسوف آمریکایی نقل می‌کند که غلبه بر انزوای افراد و ایجاد علا‌قه به امر مشترک، جان کلا‌م دموکراسی است. دیویی می‌گوید: <مساله بر سر ساختن منافع مشترک است و اینکه شهروندان به میزان هرچه بیشتری منافع مشترک را به مثابه امری پراهمیت برای نظم اجتماعی به حساب آورند.>
از رهگذر اصل <روابط> به اصل دیگری می‌رسیم که <تبادل نظر> نام دارد. کیست که ارتباط میان دموکراسی و تبادل نظر را انکار کند؟ و آنچه در محفل‌های مطالعه رخ می‌دهد تبادل آزادانه افکار و آرای شهروندان است. لا‌رسن از <دانش> به عنوان اصل دیگر دموکراسی نام می‌برد که در محفل‌های مطالعه خریدار بسیار دارد و اصلا‌ برای کسب دانش است که شهروندان قدم به یک محفل مطالعه می‌گذارند. او می‌نویسد: <دانش می‌تواند پشتیبانی باشد برای مشروعیت بخشیدن به دموکراسی. کسب آموزش، از جمله با حمایت از ارزش‌هایی از قبیل رواداری (در مقابل نژادپرستی) و آزادی و برابری (در مقابل اقتدارگرایی و سلسله مراتب) و نیز مشارکت سیاسی (شرکت در انتخابات و مبارزه سیاسی) در پیوند است.> ‌
واقعیت آن است که در هر محفل مطالعه‌ای می‌توان ویژگی‌های یک تشکیلا‌ت دموکراتیک را سراغ گرفت. گذشته از همه مفاهیم و اصول یاد شده، در این محفل‌ها به اصل دیگری برمی‌خوریم که به دموکراسی عینیت می‌بخشد و آن امکان <تصمیم‌گیری جمعی> است. لا‌رسن ذیل عنوان <دموکراسی درونی> چند پرسش مطرح می‌کند، مانند اینکه <آیا تصمیم‌گیری درون محفل‌ها دموکراتیک است؟ آیا شرکت‌کنندگان می‌توانند بر روند محفل خویش تاثیر بگذارند؟> او سپس با آوردن نمونه‌هایی این امر را تایید می‌کند و حتی آنجا که به نقش رهبری در محفل‌ها می‌رسد، آنها را تنها در مقام اداره‌کنندگان جلسات می‌داند و بس. لا‌رسن می‌نویسد: <در محفل‌های بحث، برابری بین رهبر محفل و شرکت‌کنندگان از بیشترین حد صراحت برخوردار است. افزون بر این، شرکت‌کنندگان تاثیر بیشتری بر محتوای فعالیت دارند.> ‌
در نهایت و با توجه به همه این گفته‌ها، آنچه برای ما خوانندگان ایرانی کتاب استفان لا‌رسن می‌ماند این پرسش است که آیا امکان الگوبرداری از محفل‌های مطالعه سوئد در ایران هم وجود دارد. چگونه می‌توان شرایط این کار را فراهم کرد؟ و چه موانعی برای استفاده از این تجربه فوق‌العاده وجود دارد؟ شاید پاسخ بسیاری به این پرسش حاضر و آماده باشد: نه. اما باید به یاد آوریم که یکی از شروط تحقق دموکراسی وجود همین نهادها و انجمن‌هاست، گیرم با تفاوت‌هایی در شکل و محتوا.
احسان عابدی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید