جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


حضور پررنگ تهران در سینمای اجتماعی


حضور پررنگ تهران در سینمای اجتماعی
نگاهی اجمالی به فیلم های اجتماعی سینمای ایران نشان می دهد شهر تهران به عنوان مرکز و تمدن و شهرنشینی حضوری پررنگ در این آثار دارد می توان در آنها تهران را در مقاطع مختلف و شرایط متفاوت دید. تهران در دهه ،۶۰ تهران در سال های سازندگی و اصلاحات و. . . در این فیلم ها ثبت شده است.
در اغلب فیلم های اجتماعی تهران کلانشهری است با ظاهر مدرن و پرزرق و برق مثل همه شهرهای بزرگ دنیا، اما زیر این لایه ظاهری می توان رد پای انواع بزه ها را دید. ریسمان باز دومین فیلم مهرشاد کارخانی به بهانه سفر درون شهری دو جوان تصویری از مرکز و مردمانش به مخاطب ارائه می دهد و سفر بستری برای نمایش فقر، اختلاف طبقاتی، مهاجرت و... است.
پریسا بخت آور در دایره زنگی در قالب کمدی به آنچه زیر پوست شهر تهران می گذرد اشاره می کند. دختری جوان مسیری از جنوب تا خانه ای در شمال شهر را طی می کند. این سفر زمینه سرک کشیدن کارگردان به زوایای مختلف شهر است و در پایان دختر در دل شهر دنبال پناهگاهی می گردد تا خود را پنهان کند. شهری که در پرورش آدم هایی از جنس او دخیل است.
در میهمان مامان دوربین داریوش مهرجویی در یکی از سکانس ها به شمال شهر می رود. این سفر کوتاه در دل شب اتفاق می افتد و حبیب (پارسا پیروزفر) به خانه پدری سر می زند تا سفره خانه محقر پایین شهری را رونق بدهد. تقابل فضا و موقعیت اشاره به اختلاف طبقاتی در شهر تهران است.
در دختری با کفش های کتانی رسول صدرعاملی، تداعی برای فرار از شرایط زندگی خانوادگی به دل شهر می زند. شهری که با همه پیچ و خم هایش برای او بیگانه است، اما این سفر یکروزه زمینه رشد تداعی را فراهم می کند. فیلم تهران را در ساعت های مختلف نشان می دهد که پر است از نقاط روشن و تاریک و سیمایی باورپذیر از شهر و آدم هایش پیش چشم ما قرار می دهد.
در فیلم های رخشان بنی اعتماد هم تهران یکی از شخصیت های اصلی است. نرگس ابتدای دهه ۷۰ ساخته شده و در آن خیابان ها و کوچه های جنوب شهر هنوز رنگ و بوی دهه ۵۰ را دارد. شهر هنوز تغییر نکرده و فیلمساز به واسطه آن به سینمای اجتماعی و خیابانی دهه ۵۰ نزدیک می شود. شخصیت ها و روابطشان تداعی کننده آن سینما است.
بنی اعتماد در زیر پوست شهر یک مقطع مهم تاریخ سیاسی- اجتماعی ایران را به تصویر می کشد. گرچه فیلم قصه زندگی یک خانواده است، اما این زندگی با تحول های اجتماعی عجین می شود. علی (ابراهیم شیبانی) از جوان هایی است که با اصلاحات همراه شده و طوبی (گلاب آدینه) نماینده قشر فرودست است که در تحول های اجتماعی نادیده گرفته می شوند.
در خون بازی دوربین جستجوگر بنی اعتماد همراه با شخصیت ها در شهر خاکستری تهران سفر می کند. سارا (باران کوثری) به دنبال تهیه مواد مخدر به مناطق مختلف شهر می رود و این بهانه ای است تا شیوع مصرف مواد مخدر در نسل جوان از طبقه های مختلف اجتماعی دیده شود. فرم تصویری فیلم کمک کرده ذهنیت کارگردان به عینیت درآید.
در رد پای گرگ مسعود کیمیایی، رضا (فرامرز قریبیان) پس از سال ها از زندان آزاد می شود و اولین مواجهه او با شهر غربت مرد را موکد می کند. شهر تغییر کرده و مرد مردم را نمی شناسد و از مناسبات دنیای جدید بی اطلاع است. در اعتراض امیرعلی (داریوش ارجمند) چنین موقعیتی دارد و در دیالوگ های او و رضا (محمدرضا فروتن) بر این بیگانگی تاکید می شود. امیرعلی به عنوان قهرمان نمونه ای کیمیایی به استقبال مرگ می رود تا آرامش بگیرد. شهر تهران در اعتراض شهری است که به استقبال مدرنیته می رود و از ارزش های جامعه سنتی فاصله می گیرد. کیمیایی به مسایل سیاسی جامعه در اواخر دهه ۷۰ اشاره می کند و آیینه ای از واقعیت این شهر در این مقطع مقابل چشم بیننده قرار می دهد.
بوتیک حمید نعمت الله مانند ریسمان باز فضایی غبارآلود از شهر ترسیم می کند. دوربین به مناطق مختلف شهر سر می زند و اختلاف طبقاتی فاحش را به تصویر می کشد. اتی (گلشیفته فراهانی) رویاهایش را در بالای شهر می بیند، جایی که شهر می تواند معصومیت او را نابود کند. اما جهان (محمدرضا گلزار) به عنوان ناظر خاموش در انتها سقوط می کند و به دل تباهی می رود.
در شوکران بهروز افخمی قصه در تهران اتفاق می افتد، اما محمود (فریبرز عرب نیا) ساکن زنجان است. این فاصله کارکردی دراماتیک در فیلم دارد و مرد برای غیبت از خانه دلیل موجه می آورد! از سویی شهر تبدیل به جغرافیایی می شود که ریا، خیانت، جاه طلبی و. . . در آن معنا پیدا می کند. سیما (هدیه تهرانی) مانند محمود می خواهد رشد کند، اما قربانی خواسته های مرد می شود. افخمی در قالب این درام جذاب به تفاوت های جامعه مدرن و سنتی اشاره می کند. او در عروس هم تحول جامعه پس از جنگ و آدم هایش را در بستر تغییرهای شهر تهران نشان می دهد. فرزاد موتمن در شب های روشن تصویری دوست داشتنی از تهران ارائه می دهد. شهری که گرچه قهرمان فیلم با آن بیگانه است، اما می شود در شب های خیال انگیزش قدم زد و شعر خواند. حتی می شود در کنار ویرانه سینما آزادی خاطرات شیرین گذشته را مرور کرد. شهر در شب های روشن ترکیبی از زیبایی و زشتی است. اما فیلمساز بخش های زیبا را بیشتر نشان می دهد. اینها تنها چند نمونه از فیلم هایی است که تهران در آنها حضوری پررنگ دارد و می توان نسل سوخته رسول ملاقلی پور، دندان مار ،شهر زیبا اصغر فرهادی و. . . را هم نام برد.
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید