شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


ایران: انرژی و ژئوپلیتیک


ایران: انرژی و ژئوپلیتیک
آندره پرتوزیو مشاور بین‌المللی نفت بیشتر از ۳۰ سال سابقه کاری دارد. او ۲۰سال از فعالیت خود را در گروه بزرگ نفتی فرانسه سپری کرده است. پرتوزیو همچنین مشاور قضایی انرژی در بانک جهانی است. وی در مقاله حاضر جایگاه منطقه‌ای و جهانی ایران را از منطر ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک تبیین کرده است. این مقاله در ماه ژانویه منتشر شده است اینکه ایران یکی از تولیدکنندگان اصلی منابع سوختی جهان است، یک حقیقت است. اما مسئله برای ما صرفا مطالعه جزئیات منابع نفتی و گازی ایران نیست بلکه انرژی هسته‌ای با مشکلات فرارویش و پیامدهای ژئوپلیتیکش از اهمیت خاصی برخوردار است.
داستان نفت در ایران از سال ۱۹۰۱ آغاز می‌شود ولی اولین منبع نفتی در سال ۱۹۰۸ کشف شد تا سرنوشت ایران تا بخش زیادی به اکتشافاتی مرتبط شود که امروز این کشور را در ردیف بزرگ‌ترین تولیدکنندگان قرار داده است. دکتر مصدق نخست‌وزیر رژیم شاه ابتدا خواستار سهم ۵۰-۵۰ شد. به دلیل امتناع کمپانی انگلیس از پذیرش این نسبت که در آن زمان در عرف بین‌المللی نیز مرسوم بود، نفت را ملی کرد و NIOC(شرکت نفت ملی ایران )را تاسیس نمود. کمپانی‌های انگلیسی آمریکایی با موفقیت نفت ایران را تحریم کردند و دولت دکتر مصدق بعد از مدتی سقوط کرد. شرکت ملی نفت ایران از آن زمان می‌بایست ضمن انعقاد قرارداد با سایر شرکت‌ها کنترل نفت ایران را به‌دست گیرد. انرژی در ایران عمدتا نفت و گاز طبیعی است. منابع دیگر مانند کربن تنها درصد ناچیزی از منبع انرژی ایران هستند. در واقع ایران با تولید ۴/۱ میلیون بشکه در روز دومین تولیدکننده در خاورمیانه و چهارمین تولید کننده در جهان است. در این حالت ایران ۱۸ میلیارد تن که معادل ۱۰درصد منابع جهانی است را در اختیار دارد. این در حالی است که این کشور بعد از روسیه که ۱۶درصد منابع گازی را در اختیار دارد دومین کشور صاحب ذخایر گازی است. این اعداد به سادگی و بدون شرح خاصی اهمیت انرژی و ژئوپلیتیک ایران را اثبات می‌کنند. از این تولید نفت ۲میلیون و ۴۰۰هزار بشکه صادر می‌شود که معادل ۱۲۰ میلیون تن است، در حالی که مصرف داخلی ۸۰ میلیون تن در سال است. ۵۰درصد از این صادرات به سمت کشورهای خاور دور است این در حالی است که نیازهای کشورهایی مانند چین به انرژی به شدت افزایش یافته است. اروپا نیز به نوبه خود سالانه ۳۰ میلیون تن معادل ۶۰۰ هزار بشکه روزانه دریافت می‌کند. باید خاطرنشان کرد که این صادرات ۵۰درصد منابع بودجه‌ای ایران را در بر می‌گیرد. ۸۰درصد از صادرات ایران، ‌نفت است. می‌توان گفت نفت موتور اقتصاد ایران است.
افزایش پیش‌بینی شده تولید ۸/۴ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۰ و ۸/۵ بشکه در سال ۲۰۱۵ استفاده از سرمایه‌گذاری‌های خارجی و ابزارهای عملیاتی شرکت‌های خارجی را اجتناب‌ناپذیر می‌کند. امروز نیز وضعیت بر همین منوال است به گونه‌ای که قراردادهایی با شرکت‌هایی همچون نورسک هیدروی(Norsk Hydro) نروژ، لوکوال (Lukoil)روسیه، او ام دبلیو(OMw) اتریش، امپکس (Impex)ژاپن و سی‌ان‌پی‌سی (CNPC)چین منعقد می‌شوند. ایران ۶۸ میدان تولید نفت دارد که عمدتا نزدیک خلیج فارس در استان خوزستان واقع شده‌اند که شش میدان گازی از باقی میادین مهم‌تر هستند زیرا ۶۰درصد تولید را در بر می‌گیرند. کمکی که سرمایه‌گذاری خارجی و فعالیت‌های عملیاتی شرکت‌های بین‌المللی به بهره‌برداری و اکتشاف می‌کنند برای جلوگیری از نابودی چاه‌ها ضروری هستند. به این دلیل اگر برنامه چهارم توسعه برای پنج سال آینده افزایش تولید را پیش‌بینی می‌کند دولت باید قوانینی که شرایط انعقاد قرارداد با شرکت‌های خارجی به‌ویژه برای اکتشاف منابع جدید را تعیین می‌کنند مورد بازنگری قرار دهد. سوبسیدها در ایران ۱۰درصد از تولید خالص ملی هستند. هدف از این سوبسیدها حمایت از اقشار آسیب‌پذیر است اما این سیستم معیوب و پرهزینه به مصرف هر چه بیشتر انرژی منجر می‌شود. سوبسیدهای سوخت کاهش یافته‌اند. هدف از این اقدام این بوده است که این سوبسیدها از ۱۰درصد تولید خالص ملی به یک‌درصد در سال ۲۰۰۹ برسند. گاز طبیعی نیز از منابع بزرگ انرژی در ایران است. بهره‌برداری از این انرژی پیشرفتی نداشته است. جالب اینجاست ایران در وضعیتی پارادوکسیکال واردکننده گاز از ترکمنستان است. وفور منابع گازی باعث شده چندین طرح مهم مانند پارس جنوبی در دستور کار قرار گیرند. در این میدان قطر نیز سهم دارد؛ کشوری که به عنوان سومین کشور صاحب منابع گازی مطرح می‌شود.
پارس جنوبی ۵۰درصد از منابع گازی ایران را در بر می‌گیرد. هدف دولت ایران از طرح بزرگ پارس جنوبی دستیابی این کشور تا سال ۲۰۱۰ به تولیدی نزدیک به ۳۰۰ میلیارد مترمکعب به‌ویژه برای بازار گاز طبیعی مایع است. همچنین صادرات گاز به هند از سال ۲۰۰۹ پیش‌بینی شده است. هدف مقامات ایرانی توسعه تولید پارس جنوبی است به نحوی که ۲۰ میلیارد مترمکعب در سال، گاز طبیعی از این میدان بزرگ صادر شود و همین مقدار برای بازار داخلی پیش‌بینی شده تا از این طریق نفت بیشتری صادر شود. هدف دیگر از گاز طبیعی تزریق آن به چاه‌های نفتی است که تولیدشان رو به نابودی است. باید خاطرنشان کرد در این راستا بخش بزرگی از تولید فعلی پارس جنوبی به عملیات‌های تزریق و به‌ویژه به بازار داخلی اختصاص یافته است. باید دقت کرد که انرژی هسته‌ای فارغ از مباحث رسانه‌ای و جنجال‌های محافل سیاسی در مورد اهداف نظامی در بیلان ارائه شده غایب است. با این وجود باید خاطرنشان کرد که مشکل انرژی هسته‌ای تازگی ندارد. از سال ۱۹۶۷ رژیم شاه با استخدام کارشناسان فرانسوی و آمریکایی جهت ساخت صنعت هسته‌ای اقدام کرد. در سال ۱۹۷۳ قراردادی با آلمان‌ها برای ساخت دو نیروگاه هسته‌ای ۱۲۰۰ مگاواتی در بوشهر منعقد شد. این قرارداد ۱۲ میلیارد دلاری به دنبال وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ متوقف شد. از آن زمان با وقوع انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ سپس جنگ ایران با عراق که در جریان آن نیروگاه‌های ناتمام بوشهر شدیدا بمباران شدند، قسمت اعظمی از این پروژه‌ها تخریب شدند. بعد از جنگ، دولت ایران در سال ۱۹۹۵ قراردادی را با روسیه برای تکمیل ساخت نیروگاه‌ها منعقد کرد.
کار ساخت نیروگاه‌ها بارها به تعویق افتاد. در سال ۲۰۰۵ قرارداد جدیدی منعقد شد که برمبنای آن روسیه موظف شده است سوخت نیروگاه بوشهر را تهیه کند. دولت ایران مطالعاتی را در مورد انرژی هسته‌ای با هدف ساخت نیروگاه ۵۰۰۰ مگاواتی انجام داد و در نظر دارد این مقدار را تا ۲۹ هزار مگاوت هم برساند. واضح است سیاست هسته‌ای شاه که ابتدا از سوی رهبران جدید ایران کنار گذاشته شد دوباره مورد توجه قرار گرفته تا از این طریق در مصرف نفت و گاز صرفه‌جویی شود و به جای آن برق تولید شود. در واقع حتی با وجود منابع عظیم نفتی و گازی استفاده از انرژی هسته‌ای برای دولت تولید‌کننده‌ای مانند ایران منطقی است زیرا با تولید برق، نفت و گاز را برای مصارف دیگر و به‌ویژه برای صادرات ذخیره می‌کند. به علاوه اینکه برق برای ایران درآمدزایی زیادی دارد. ایراد این معادله ژئواستراتژیک این است که انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای می‌تواند برای مصارف نظامی کاربرد داشته باشد. با توجه به وضعیت خاورمیانه و جایگاه نظام سیاسی ایران این نگرانی‌ها بیش از پیش ابراز شده‌اند اما همین نگرانی‌ها در مورد پاکستان، کشوری که ثبات سیاسی شکننده‌ای دارد و در حال حاضر صاحب سلاح اتمی است ابراز نشدند. اطلاعات ارائه شده نشان دادند که احتمال ساخت بمب اتمی از سوی ایران اندک است. این در حالی است که در ایالات متحده برخی به بهانه بمب فرضی ایران بر طبل جنگ می‌کوبند مانند هیاهوهای گوشخراشی که در مورد تسلیحات کشتار جمعی عراق راه‌اندازی کردند؛ تسلیحاتی که هیچ‌گاه وجود نداشتند. ملاحظاتی که بیان شدند توجه ما را به وضعیت کلی ایران در بافت ژئوپلیتیک فعلی این منطقه از جهان جلب می‌کند.
ایران به عنوان یکی از غول‌های نفتی که پتانسیلی به مراتب بزرگ‌تر از عربستان سعودی دارد به منابع گازی‌اش نیز نظر ویژه دارد اما این کشور از مشکلات خاصی رنج می‌برد و با موانع فراوانی برای ارتقا و توسعه جایگاه خویش در عرصه بین‌المللی روبه‌رو است. نخستین مشکل، وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور است که این موضوع خود ناشی از سیستم دولتی است که خود این سیستم بر ممانعت از پیشرفت ایران تاثیر بسزایی دارد. این ویژگی خاص کشورهای توسعه نایافته تولید‌کننده نفت است؛ کشورهایی که به این منبع انرژی همچنان وابسته هستند. از جمله این تاثیرات مخرب که مشاهده می‌شود شناخت ناصحیح برخی مقامات ایرانی از مشکلات است و با این شناخت تلاش می‌کنند آنها را حل‌وفصل کنند. مشکل بزرگ دیگر در این راستا به سرمایه‌گذاری‌های خارجی اجتناب‌ناپذیر مرتبط می‌شود؛ مشکلی که به‌ویژه در مواجهه با سرمایه‌گذاری‌های نفتی و گازی برای رسیدن به اهداف توسعه مشاهده می‌شود. البته نظام سیاسی کشور نیز اینجا نقش خاص خود را ایفا می‌کند. به همه این موارد می‌بایست سیاست تحریم و انزوا که از سوی ایالات متحده اعمال می‌شود را نیز اضافه کرد. مجموعه‌ای از این عناصر که با وضعیت بین‌المللی نیز پیوند می‌خورند به وضعیت مبهم فعلی ایران منجر می‌شوند؛ کشوری با تمدنی کهن و سرشاز از مواد اولیه که از لحاظ جغرافیایی و ژئواستراتژیکی وضعیتی ایده‌آل نه تنها برای بازی بزرگ نفتی دارد بلکه در روابط شرق- غرب در تنازعات خاورمیانه آسیای مرکزی و شبه قاره هند نیز نقش ویژه خود را ایفا می‌کند.
ایران اکنون صاحب جایگاهی که شایستگی‌اش را دارد، نیست. باید اشتباهات سیاست خارجی ایران در مسائل مربوط به اعراب را نیز اضافه کرد که خود را از یک داور بالقوه به طرفدار تبدیل کرده است. اما آن روی سکه سیاست هژمونیک ایالات متحده است که خاورمیانه را محور اصلی نظم نوین جهانی خود کرده است. هدف از حمله به عراق فقط نفت نبوده بلکه دقیقا جایگاه فعلی ایران بوده است. ما موضوع دریای خزر و منابع سوختی این منطقه را به عنوان مثال عنوان می‌کنیم: از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پنج دولت در سواحل دریای خزر مستقر شده‌اند و وضعیت پیشین این دریا بهره‌برداری و جست‌وجوی‌های نفتی را متوقف کرده است. ایران به طور منطقی باید سهم عمده‌ای را در اختیار بگیرد و مسیر ایده‌ال و درآمد‌زای انتقال انرژی باشد اما به دلیل محاصره نظامی، سیاسی و اقتصادی از سوی ایالات متحده، این کشور از ایفای این نقش محروم شده است. همچنین رهبران آمریکا تمام توان خود را برای ساخت خط لوله باکو-تفلیس-جیحون با کارآمدی تردید‌برانگیز به سمت ترکیه متمرکز کرده‌اند و از مسیر مستقیم و طبیعی ایران چشمپوشی کرده‌اند. مجموعه‌ای غنی از منابع نفتی در خاورمیانه، دریای خزر و ایران وجود دارد. در این میان ایران نقشی استراتژیک و مهم دارد و از این منظر در کانون کنش سیاسی ایالات متحده جهت کنترل هر چه بیشتر این کشور قرار دارد. برون‌رفت از این بن‌بست نیازمند تجدید نظر در سیاست‌های داخلی و خارجی ایران است اما این پرسش باقی می‌ماند آیا این بازنگری برای تغییر سیاست آمریکا در کنترل این منطقه از جهان کفایت می‌کند؟ آیا از اینکه ایران مانند هند، پاکستان و اسرائیل قدرت اتمی شود ممانعت به عمل خواهد آمد؟ آیا به فرض دستیابی این کشور به بمب اتمی این موضوع می‌تواند برای این کشور پرستیژ، قدرت سیاسی روزافزون و ابزار بازدارندگی محسوب شود؟ قدرتی که توجیه‌گر آن اهمیت جایگاه ژئواستراتژیک این کشور است. در هر صورتی موضوع تامین سوخت در این منطقه تنازع‌آمیز حامل بحران‌های سیاسی است. زیرا تامین سوخت از جمله شاخص‌های واضح در این کار‌زار است و از طرف دیگر اختلال در تامین سوخت پیامدهای اجتناب‌ناپذیری را در پی خواهد داشت.
آندره پرتوزیو
ترجمه مجتبی نجفی
geostrategique. com
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید