شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

راز روزه


راز روزه
● فلسفه روزه در قرآن
ای کسانی که ایمان آورده‌اید، روزه بر شما نوشته شد همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شده تا پرهیزکار شوید. چند روز معدودی را (باید روزه بدارید) و کسانی که از شما بیمار یا مسافر باشند روزهای دیگر را (بجای آن روزه بگیرند) و بر کسانی که قدرت انجام آن را ندارند (همچون بیماران مزمن و پیرمردان و پیرزنان) لازم است کفاره بدهند، مسکینی را اطعام کنند، و کسی که کار خیر را پذیرا شود و برای او بهتر است، و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید.
آن چند روز معدود، ماه رمضان است که قرآن برای راهنمایی مردم و نشانه‌های هدایت و فرق میان حق و باطل در آن نازل شده، پس آن کس که در ماه رمضان در حضر باشد روزه بدارد، و آن کس که بیمار یا در سفر باشد روزهای دیگری را بجای آن روزه بگیرد، خداوند راحتی شما را می‌خواهد نه زحمت، هدف این است که این روزها را تکمیل کنید، و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده بزرگ بشمرید و شاید شکرگزاری کنید.» (بقره ۱۸۳ -۱۸۵) قرآن، فلسفه روزه، این عبادت انسان‌ساز و تربیت آفرین را در یک جمله کوتاه اما بسیار پر محتوا چنین بیان می‌کند (لعلکم تتقون) شاید پرهیزکار شوید.
روزه عامل موثری است برای پرورش روح تقوا و پرهیزکاری در تمام زمینه‌ها و همه ابعاد، و از آنجا که انجام این عبادت با محرومیت از لذائذ مادی و مشکلاتی مخصوصا در فصل تابستان همراه است تعبیرات مختلفی در آیه فوق به کار رفته که روح انسان را برای پذیرش این حکم آماده سازد، نخست با خطاب یا ایها الذین آمنوا: ای مومنان! سپس بیان این حقیقت که روزه اختصاص به شما ندارد، بلکه در امت‌های پیشین نیز بوده است. و سرانجام بیان فلسفه آن و اینکه اثرات پر بار این فریضه الهی صددرصد عاید خود شما می‌شود، آن را یک موضوع دوست داشتنی و گوارا می‌سازد، چند روز معدودی را باید روزه بداری، ایاما معدودات چنان نیست که مجبور باشید تمام سال یا قسمت مهمی از آن را روزه بگیرید بلکه روزه گرفتن تنها بخش کوچکی از آن را اشغال می‌کند. دیگر اینکه: کسانی که از شما بیمار یا مسافر باشند و روزه گرفتن برای آنها مشقت داشته باشد از این حکم معافند و باید روزهای دیگری را بجای آن روزه بگیرند (فمن کان منکم مریضا او علی سفر فعده من ایام آخر« سوم کسانی که با نهایت زحمت باید روزه بگیرند مانند پیرمردان و پیرزنان و بیماران مزمن که بهبودی برای آنها نیست، لازم نیست روزه بگیرند، بلکه باید بجای آن کفاره بدهند، مسکینی را اطعام کند «و علی الذین یطیقونه فدیه طعام مسکین» و ان کس که مایل باشد بیش از این در راه خدا اطعام کند برای او بهتر است «فمن تطوع خیرا فهو خیر له» بالاخره در پایان آیه این واقعیت را بازگو می‌کند که روزه گرفتن برای شما بهتر است اگر بدانید «و ان تصوموا خیر لکم ان کنتم تعلمون» گرچه بعضی خواسته‌اند این جمله را دلیل بر این بگیرند که روزه در آغاز تشریع، واجب تخییری بوده و مسلمانان می‌توانستند روزه بگیرند یا بجای آن فدیه بدهند تا تدریجا به روزه گرفتن عادت کنند و بعد این حکم فسخ شده و صورت وجوب عینی پیدا کرده است. ولی ظاهرا این است که این جمله تاکید دیگری بر فلسفه روزه است، و اینکه این عبادت همانند سایر عبادات چیزی بر جاه و جلال خدا نمی‌افزاید بلکه تمام سود و فایده آن عاید عبادت کنندگان می‌شود.
روزه ابعاد گوناگونی دارد، و آثار فراوانی از نظر مادی و معنوی در وجود انسان می‌گذارد، که از همه مهمتر بعد اخلاقی و فلسفه تربیتی آن است. از فوائد مهم روزه این است که روح انسان را تلطیف، و اراده انسان را قوی، و غرایز او را تعدیل می‌کند.
روزه‌دار باید در حال روزه با وجود گرسنگی و تشنگی از غذا و آب و همچنین لذت جنسی چشم بپوشد، و عملا ثابت کند که او همچون حیوان در بند خوردن و آشامیدن نیست، او می‌تواند زمام نفس سرکش را به دست گیرد، و بر هوس‌ها و شهوات خود مسلط گردد، در حقیقت بزرگترین فلسفه روزه همین اثر روحانی و معنوی آن است. انسانی که انواع غذاها و نوشابه‌ها در اختیار دارد و هر لحظه تشنه و گرسنه شد به سراغ آن می‌رود، همانند درختانی است که در پناه دیوارهای باغ بر لب نهرها می‌رویند، این درختان نازپرورده، بسیار کم مقاومت و کم دوامند، اگر چند روزی آب از پای آنها قطع شود پژمرده می‌شوند، و می‌خشکند اما درختانی که از لابلای صخره‌ها در دل کوه‌ها و بیابان‌ها می‌رویند و نوازشگر شاخه‌هایشان از همان طفولیت توفان‌های سخت، و آفتاب سوزان و سرمای زمستان است، و با انواع محرومیت‌ها دست به گریبانند، محکم و با داوم و پر استقامت و سخت جانند روزه نیز با روح و جان انسان همین عمل را انجام می‌‌‌دهد و با محدودیت‌های موقت به او مقاوت بر قدرت اراده و توان مبارزه با حوادث سخت می‌بخشد و چون غرایز سرکش را کنترل می‌کند بر قلب انسان نور و صفا می‌پاشد. خلاصه روزه انسان را از عالم حیوانیت ترقی داده و به جهان فرشتگان صعود می‌دهد، جمله «لعلکم تتقون» باشد که پرهیزکار شوید، اشاره به همه این حقایق است.
و نیز حدیث معروف «الصوم جنه من النار» روزه سپری است در برابر آتش دوزخ، اشاره به همین موضوع است.
در حدیثی از علی (علیه السلام) می‌خوانیم که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدند: چه کنیم که شیطان از ما دور شود؟ فرمود: روزه روی شیطان را سیاه می‌کند، و انفاق در راه خدا پشت او را می‌‌شکند، ودوست داشتن به خاطر خدا، و مواظبت بر عمل صالح دنباله او را قطع می‌کند، و استغفار رگ قلب او را می‌برد.
در نهج‌البلاغه به هنگامی که امیر مومنان علی (علیه السلام) فلسفه عبادات را بیان می‌کند به روزه که می‌رسد چنین می‌فرماید: «والصیام ابتلاء الاخلاص الخلق: خداوند روزه را از این جهت تشریح فرموده که روح اخلاص در مردم پرورش یابد و نیز در حدیث دیگری از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) می‌خوانیم: بهشت دری دارد به نام ریان (سیراب شده) که تنها روزه‌داران از آن وارد می‌شوند.
مرحوم صدوق در معانی الاخبار در شرح این حدیث می‌نویسد انتخاب این نام برای این در بهشت به خاطر آن است که بیشترین زحمت روزه‌دار از ناحیه عطش است، هنگامی که روزه‌داران از این در وارد می‌شوند چنان سیراب می‌گردند که بعد از آن هرگز تشنه نخواهند شد.
بر کسی پوشیده نیست روزه یک درس مساوات و برابری در میان افراد اجتماع است، با انجام این دستور مذهبی، افراد متمکن هم وضع گرسنگان و محرومان اجتماع را به‌طور محسوس درمی‌یابند و هم با صرفه‌جویی در غذای شبانه‌روزی خود می‌توانند به کمک آنها بشتابند.
البته ممکن است با توصیف حال گرسنگان و محرومان، سیران را متوجه حال گرسنگان ساخت، ولی اگر این مسئله جنبه حسی و عینی به خود بگیرد اثر دیگری دارد، روزه به این موضوع مهم اجتماعی رنگ حسی می‌دهد، لذا در حدیث معروفی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که هشام‌بن حکم از علت تشریع روزه پرسید، امام (علیه السلام) فرمود: روزه به این دلیل واجب شده است که میان فقیر و غنی مساوات برقرار گردد و این به خاطر آن است که غنی طعم گرسنگی را بچشد و نسبت به فقیر ادای حق کند، چرا که اغنیا معمولا هر چه را بخواهند برای آنها فراهم است. خدا می‌خواهد میان بندگان خود مساوات باشد، و طعم گرسنگی و درد و رنج را به اغنیا بچشاند تا به ضعیفان و گرسنگان رحم کنند.
راستی اگر کشورهای ثروتمند جهان چند روز را در سال روزه بدارند و طعم گرسنگی را بچشند باز هم این همه گرسنه در جهان وجودخواهد داشت؟!
روزه گرفتن در هر سال نه یک روز، ۳۰ روز، یکی از عللش و فلسفه‌هایش چنین است که خوردن و خوابیدن، هدف نشود، ایده‌ال تو نگردد و تو را اسیر خود نسازد، تا جهت را مجددا نشانت دهد، تا درس‌ها را دوباره تکرار کند که فقط رفاه مادی، فقط آسایش زندگانی، فقط برخورداری اقتصادی و فقط خوردن، هدف نیست، ایده‌ال مکتب ما نیست، شایسته انسان نیست. فلسفه خلقت نیست که دنیا چرا گاه گوسفندانی نیست که خوب بخورند تا بخوردنشان و خوب بنوشند تا بدوشندشان، جنگل پر آب و میوه‌ای نیست که حیوانات مرفه و بی‌خیال را پرورش دهد. دنیا ماشین جوجه‌کشی و مزرعه پرواربندی نمی‌باشد. دنیا فقط کارگاه تولیدی و شرکت اقتصادی و بانک نیست و انسان، فقط ماشین نیست که تولید کند و مصرف، و مصرف کند وتولید، که دنیا، مکان انسان شدن است. فضای بزرگ تکامل یافتن است. جایگاه عظیم پرواز کردن و اوج گرفتن است. هدیه با ارزش خداوند برای خدایی شدن است، بارگاه امانت‌های بزرگ و شاهکارهای عالم خلقت است، محل علی شدن و حسین گشتن است...
تو با روزه گرفتن، «من» اصیل خویش را در خواهی یافت و از «من» حیوانی‌ات فاصله خواهی گرفت و با اعماق وجود درخواهی یافت که زندگی تنها در «خوردن» و «خوابیدن» و «شهوت‌رانی کردن» خلاصه نمی‌شود.
زندگی، «کار»« برای «نان» و «نان» برای «رفاه» و «آسایش» نیست که اینها همه «وسیله» است نه «هدف»، وسیله برای رسیدن به هدفی متعالی، که «انسان» شدن است، «الهی» شدن است.
● روزه و خودسازی
خودسازی از خودشناسی آغاز می‌شود، نخست باید خود را شناخت تا بتوان خود را رها ساخت، چرا که با خودشناسی، خداشناسی تحقق می‌یابد و اگر خدا را شناختیم، خود را ساخته‌ایم.
در آغاز باید دید چرا پدید آمده‌ایم؟ و هدف از پیدایش وخلقت ما چیست؟ خداوند در قرآن کریم تصریح کرده است که: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون، من جن و انس را نیافریدم، جز برای اینکه عبادت کنند.»
در تفاسیر زیادی «لیعبدون» به معنای «لیعرفون» آمده است، یعنی هدف از خلقت، شناخت است وگرنه عبادت فقط نماز و روزه در سجاده نشستن و خدا را نیایش کردن نیست. نماز و روزه و ...، شعبه‌ای از عبادت است که عبادت اجتماعی اهمیتش کم‌تر از آنها نیست، زیرا در آنجا انسان فقط به خود می‌اندیشد، و عبادت در معنای گسترده‌‌تر با دیگران و به دیگران اندیشیدن است. عبادت، دردشناسی و دردزایی است.
چگونه خلیفه الله شویم؟
عبادت، در جمع زیستن و برای جمع زیستن است. اینکه عبادت بیشتر به صورت جمعی مطرح می‌شود و بر مسجد و جمعه و جماعت تاکید می‌شود، برای این است که شناخت انسان به خویش منحصر نشود و به دیگران نیز سرایت کند. ما آفریده نشده‌ایم که تنها گلیم خود را از آب بیرون بکشیم بلکه باید در متن قرار بگیریم نه در حاشیه. در جمع زندگی کنیم نه در دیر. به فکر چاره‌جویی از دیگران باشیم نه تنها چاره‌جویی از خویشتن. به هر حال، بحث ما درباره شناخت نیست که بحثی است طولانی و از آن می‌گذریم. اما آن‌چه گفتنی است، این است که انسان چگونه باید خود را بسازد و چگونه باید خود را آماده کند تا انسانی الهی گردد، تا قابلیت خلیفه الله شدن پیدا کند؟ خودسازی به این است که منش خود را به گونه‌ای تغییر دهیم که پروردگار می‌خواهد، و به عبادت دیگر: اگر هم طبیعت مامایل به تکبر و خودخواهی است، باید نفس خویشتن را چنان ریاضت دهیم که از فراز کبر و نخوت فرود آید و به تواضع و فروتنی گراید. اگر طبیعت ما، به بخل تمایل بیشتری دارد، چون این صفت مورد نکوهش خداوند و تمام پیامبران و اولیاء و خردمندان می‌باشد، پس باید از آن دست برداشت و سخاوتمند شد. خلاصه باید صفات سلبیه (منفی) را از قلب زدود، چنان که صفات ثبوتیه را چون جامه‌ای تمیز و زیبا در برکرد.
چه باید کرد؟
باید قلب را از آنچه در نظر مولا و پروردگارمان ناخوشایند و مکروه است، پاک کرد و باید تمام اعضاء و جوارح را در راه رضایش به کار گرفت.
خویشتن را باید به حلم و بردباری عادت داد که آن درجه و مقام آدمی را والا نموده و در میان مردم مایه شرف و عزت باشد و با نیکان و بزرگان هم صحبت شود و از هر چه مایه پستی و تن‌پروری و تنبلی است دور سازد و آنچه که انسان را به خدایش نزدیک و مقرب می‌کند، به آن سوی سوق دهد و عاقبت خیر و نیک فرجامی، ثمره و نتیجه‌اش باشد.
باید به عفت و پاکدامنی روی آورد و از آنچه مایه نفرت و خجلت باشد و شخصیت انسان را لکه‌دار و ننگ بار سازد، دوری جست. باید صبر را پیشه خود ساخت تا به یقین و رضا برسد و تسلیم در برابر اوامر حق باشد و تنگناها و محنت‌ها و رنج‌ها و سختی ها و تنگدستی‌ها و رویدادهای تلخ روزگار، او را از پای در نیاورد.
باید به سوی تکامل عقل و روح گام برداشت و با تکیه بر دو بال تقوا و عمل، به اوج عزت و عظمت و خداخواهی رسید. باید در مقابل لذات زودگذر دنیایی به سلاح تقوا، ورع، پارسایی و زهد مسلح شد تا رستگار شویم و به بهشت رضوان نایل آییم که: «و رضوان من الله اکبر»
باید با استقامت و پایداری، نه از حوادث و رویدادهای تلخ ترسید و نه از ملامت، ملامت کنندگان و سرزنش نادانان، خم به ابرو آورد؛ بلکه فقط خدا را در نظر داشت و راه خدا را دنبال کرد و پیوسته از او خواست که توفیق هدایت در صراط مستقیمش به وی بخشد: «اهدنا الصراط المستقیم»
باید محبت، دوستی، همکاری، غم‌خواری، ایثار، گذشت، بخشش و نرمش را جایگزین نفرتخشم، کینه، خودپسندی، خودمحوری، آز و تندخویی نمود و ده‌ها باید و نباید در اینجا خودنمایی می‌کند که اگر انسان به فطرت و سرشت خویش بنگرد، به آنها پی خواهد برد، و ماه رمضان، هنگام آن است که انسان را متوجه خویشتن کند و فطرت خفته‌اش را بیدار سازد و از راه تفکر و اندیشیدن که برترین عبادت است او را به خودسازی وادارد.
● لحظه‌های ماه رمضان را غنیمت شماریم
برادران! خواهران! ماه خدا فرا رسیده است، جا دارد که بیشترین استفاده را از آن بنماییم. نگذارید ساعتی، بلکه لحظه‌ای از این ماه مبارک به هدر رود. در این ماه، سرنوشت یکساله، بلکه سرنوشت تمام عمر تعیین می‌شود.
هوشیار باشیم مبادا ساعتی بی‌انگیزه، بی‌توجه و بی‌هدف بگذرد و از عیدی و جایزه الهی در روز عید فطر خدای نخواسته بی‌بهره و محروم بمانیم که هیچ زیانی از آن سخت‌تر و زیان‌بارتر نیست! در روایت آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قبل از ماه رمضان خطبه‌ای خواند و در آن خطبه فرمود:
ای مردم! جبرئیل به دیدار من آمد و گفت : یا محمد! هر که نام تو را بشنود و بر تو صلوات نفرستد، از رحمت خدا دور باشد. یا محمد! هر که ماه رمضان را دریابد و مورد مغفرت و آمرزش پروردگار قرار نگیرد و از دنیا برود، خداوند او را از رحمتش دور خواهد کرد. ای پیامبر آمین بگو. من هم آمین گفتم. در این ماه خودسازی، درهای بهشت بر روی مومنان گشوده می‌شود و درهای جهنم بسته می‌شود، نباید کاری کرد که در اثر آن کار، درهای بهشت بر رویمان بسته و درهای دوزخ گشوده شود.
در این ماه پر برکت چنان که از روایات استفاده می‌شود بهشت را زینت می‌دهند و پاداش کارهای خیر و عبادت‌ها و راز و نیازها دو برابر می‌گردد.
«ماه رمضان، ماه خدای عزوجل است که در آن پاداش کارهای نیک دو برابر می‌شود و گناهان زدوده می‌شود. ماه رمضان، ماه برکت و افزایش است. ماه رمضان، ماه بازگشت و انابه است. ماه رمضان، ماه توبه است. ماه رمضان، ماه آمرزش گناهان و مغفرت است. ماه رمضان، ماه آزادی و رهایی از جهنم و دستیابی به بهشت است. پس ای مردم! در ماه رمضان از هر کار بد و حرامی دوری کنید و در آن بسیار قرآن بخوانید و تمام اوقاتش را به یاد و ذکر پروردگارتان مشغول شوید. مبادا ماه رمضان نزد شما مانند دیگر ماه‌ها باشد، چرا که بر دیگر ماه‌ها حرمت و برتری دارد.» حضرت امیرالمومنین علیه السلام می‌فرماید: «برشما باد»، در ماه رمضان، به بسیار دعا کردن و استغفار نمودن چرا که دعا بلا را از شما دور می‌سازد و استغفار، گناهانتان را می‌زداید.» به هر حال، ماه رمضان ماه خودسازی است و کمترین خودسازی به این است که انسان، خودی را برای خویشتن نشناسد و خدا را مالک خود بداند که اگر چنین بود، خدا را خواهد شناخت و حق عبودیت پروردگار را ادا خواهد کرد و از هر چه رنگ ضد خدایی دارد، دور خواهد شد. خودسازی و جدا شدن از تعلقات و هواهای نفسانی، منشا تمام کمالات و ملکات و فضایل انسانی است و اگر کسی توانست خود را از تعلقات مادی برهاند، و به ظواهر زودگذر دنیا بی‌اعتنا باشد، بی‌گمان به خدا توجه خواهد کرد و به سوی تکامل روانه خواهد شد و این بالاترین پیروزی و سرفرازی انسان است. پس بیایید با هم در این ماه بزرگ آهنگ تقرب به خدا را بجوییم تا در درگاهش ره یابیم و در روز رستاخیز سفید روی گردیم.
اسدالله افشار
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید