چهارشنبه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 17 April, 2024
مجله ویستا

سیاست اروپا دربرابر روسیه تغییر نمی کند


سیاست اروپا دربرابر روسیه تغییر نمی کند
در پی تنش روسیه و گرجستان بر سر اوستیای جنوبی و آبخازیا که با به رسمیت شناخته شدن استقلال این دو بخش از خاک گرجستان از سوی مسکو وارد مرحله تازه ای شد، این پرسش پیش آمده است که آیا دوران جنگ سرد تازه ای آغاز شده است. «رادیو اروپای آزاد» در همین زمینه با ادوارد لوکاس، نویسنده کتاب "جنگ سرد نوین" گفت و گویی انجام داده است. وی در هفته نامه بریتانیایی «اکونومیست» قلم می زند و از سال ۱۹۸۶ تحولات اروپای شرقی را پوشش می دهد. لوکاس فارغ التحصیل مدرسه اقتصاد لندن است و تا کنون چندین کتاب نوشته که تازه ترین آنها «جنگ سرد نوین» است.
▪ مدت ها پیش از این شما در کتاب خود نوشتید که غرب بدون آنکه واقعا متوجه آغاز جنگ سرد جدید شده باشد در این رقابت با روسیه در حال باختن است. آیا فکر می کنید اکنون لحظه ای است که غرب واقعا متوجه این روند شده است؟
ـ خیلی دشوار است که لحظه تعیین کننده در هوشیاری غرب و توجه آن به این روند را مشخص کرد. ما لحظات هشدار دهنده بسیاری را پشت سر گذاشته ایم و به اعتقاد من در آینده نیز این گونه وقایع تکرار خواهند شد. مشکل اصلی این است که حکومت های بزرگ در اروپا نمی خواهند سیاست خود را در قبال روسیه تغییر بدهند. برای کشورهایی نظیر آلمان، ایتالیا، اسپانیا یا هلند مناسبات اقتصادی با روسیه بسیار مهم است و از همه مهمتر معاملات آنها در زمینه انرژی است. برای نمونه آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان در روزهای اخیر به جمهوری های بالتیک سفر کرد که نشانه حمایت آلمان از این کشورهاست ولی در مورد تجدید نظر در معاملات انرژی با روسیه چیزی نگفت. در مجموع به نظر من کشورهای اروپایی از خواب طولانی در برخورد با روسیه به درآمده اند ولی هنوز کاملا بیدار و هوشیار نشده اند.
▪ آیا شما نشانه هایی حاکی از برخورد قاطع تر غرب با روسیه می بینید؟
ـ به اعتقاد من اتحادیه اروپا از اتخاذ موضعی قاطع در قبال روسیه ناتوان است و من فکر نمی کنم که آنها دست به اقدامی بزنند که جدا باعث دردسر برای دولت روسیه بشود. حداکثر کاری که اتحادیه اروپا خواهد کرد اختصاص چند میلیارد دلار برای بازسازی آن چیزهایی است که روسیه در گرجستان ویران کرده است. حکومت روسیه هنوز هم به درستی بر این باورست که با سیاست ایجاد تفرقه در میان کشورهای اروپایی می تواند منافع خود را پیش ببرد و سازمان ناتو هم حتی اگر خیلی ملایم بگوییم در برخورد با روسیه هیچ تاثیر و عملکردی ندارد. آنچه که غرب واقعا به آن نیاز دارد تقسیم وظایف ناتو به دو بخش است. در یک بخش برخی کشورهای کنونی عضو سازمان ناتو مثلا یونان، ایتالیا یا مجارستان می توانند در ماموریت های پاسداری از صلح شرکت کنند و در بخش دیگر ناتو باید بر کشورهایی تکیه کند که واقعا حاضر هستند در مقابله با روسیه - فرضا در حفاظت از جمهوری های بالتیک که اکنون در خط مقدم جبهه در مقابل روسیه قرار گرفته اند- اقدامات عملی انجام دهند.
▪ به نظر شما چرا غرب تا این حد دیر واکنش نشان داد؟
ـ به نظر من مجموعه کشورهای اروپایی هم اختلاف نظر دارند، هم در مورد خطر روسیه تمرکز کافی را نداشته اند و هم تا حدی به روسیه خوشبین بودند. حملات موشکی و توپخانه ارتش روسیه به خاک گرجستان یک سال است که آغاز شده، شورش ضد دولتی در استونی تحت حمایت دولت روسیه انجام شد، ولادیمیر پوتین در سخنرانی سال ۲۰۰۷ خود در مونیخ رسما غرب را به آغاز جنگ سرد متهم کرد و در بیانیه ها و مطالعات رسمی وزارت خارجه روسیه بارها تاکید شده که این کشور خواهد کوشید که از انرژی به عنوان ابزاری برای پیشبرد منافع استراتژیک خود بهره برداری کند. اما غرب به تمامی این نشانه ها بی توجه بوده است. از اواخر ۱۹۹۵ میلادی و روی کار آمدن ولادیمیر پوتین و گروه مدافع او که از ماموران سابق کا گ ب هستند، مشخص بود که روسیه به کدام سمت حرکت خواهد کرد. ولی چرا باید در سال ۲۰۰۸ متوجه شد که حکومتگران روسیه واقع از چه قماشی هستند.
▪ آیا شرایطی که شما توصیف می کنید به معنای بازگشت به دوران رقابت برای منافع متضاد بین روسیه و غرب است؟ آیا دوران امید به پایان جنگ سرد و منافع مشترک بین دو طرف به پایان رسیده؟
ـ من امیدوارم که غرب به سمت سیاست جدیدی در مهار روسیه حرکت کند. من طرفدار اعمال فشار برای کنترل حکومت روسیه هستم. من طرفدار دموکراسی در روسیه هستم و معتقدم که مردم روسیه شایستگی حکومتی بهتر از این نظام فاسد و بی رحم فعلی را دارند. اما ما تا آن مرحله فاصله زیادی داریم. نخستین گامی که باید برداریم دفاع از کسانی است که مثل ما فکر می کنند. این یعنی دفاع ا ز گرجستان که تا امروز ما به کلی آنها را فراموش کرده بودیم و دفاع از اوکراین، و مهمتر از همه، این به معنای دفاع از کشورهای بالتیک است که اعضای اتحادیه اروپا و سازمان ناتو هستند ولی در عمل ما حتی یک سرباز نیروی زمینی در هیچیک از این کشورها مستقر نکرده ایم. همه آنچه که ما برای دفاع از جمهوری های بالتیک انجام داده ایم استقرار چندین جنگنده است و این اصلا کافی نیست.
▪ اما نظر شما در مورد این استدلال چیست که معتقد است غرب جای مانور فراوانی ندارد چون در نهایت این غرب است که به روسیه محتاج است و نه روسیه به غرب؟
ـ به اعتقاد من این استدلال احمقانه و حتی توهین آمیز است. کل جمعیت روسیه حدود یک سوم جمعیت اتحادیه اروپاست و جمعیت اتحادیه اروپا و آمریکا روی هم رفته حدود پنج تا شش برابر جمعیت روسیه است. تولید ناخالص ملی روسیه حدود هزار میلیارد دلار است و این معادل یک دهم تولید ناخالص ملی در اتحادیه اروپا است. این طرز فکر که روسیه در چنان موقعیتی است که می تواند به اتحادیه اروپا دستور دهد یک فرضیه کاملا اشتباه است. تنها دلیل گسترش این طرز فکر این است که در اروپا همه به سیاست تحکم آمیز روسیه و روش آن در ایجاد تفرقه در میان کشورهای اروپایی عادت کرده اند، طوری که گویا روسیه می تواند هر کاری که می خواهد بکند. به نظر من روسیه از چنان قدرتی برخوردار نیست. اگر آمریکا بخواهد می تواند تمام ناوگان دریایی روسیه را ظرف ده دقیقه نابود کند.
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید