پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

قربانیان حاشیه در بازی متن


قربانیان حاشیه در بازی متن
بازی بزرگ آغاز شده است، بعد از دو دهه که از فروپاشی جهان دوقطبی و " جنگ سرد ایدئولوژیک " می گذرد، قدرت های بزرگ بین المللی تمکین جوئی، مدارا، تعارفات سیاسی و رقابت های پنهان را به کناری نهاده و با دست رو در این پوکر بین المللی وارد شده اند. شامگاه ۷ اوت ۲۰۰۸ با حمله گرجستان به جمهوری استقلال طلب و به رسمیت نشناخته "اوستیای جنوبی" و ویرانی و کشتار مردم غیرنظامی " تسخینوالی " پایتخت این جمهوری به تحریک ایالات متحده و هم پیمانان غربی خود، استارت " جنگ سرد جدید " زده شد. تنها یک روز زمان لازم بود تا روسیه بنابر الزام و ضرورت اجتناب ناپذیر اثبات هویت و هژمونی منطقه ای خود ماشین جنگی خویش را به سمت تفلیس و مناطق سوق الجیشی گرجستان حرکت دهد. جنگ قفقاز از روز شروع و پیامدهای اولیه و بعدی آن همواره موجب گمانه زنی های متفاوت و دگرگونه‌ای بوده است که کارشناسی و تحلیل از این رخداد را به سمت دو مسیر بعضا متضاد سوق داده است. به یقین طرف گرجی در این جنگ آن اندازه کوچک و فرودست است که تنها بتوان از آن به عنوان یک مهره در این شطرنج سیاسی – نظامی یاد کرد چرا که واقعیات گویای نبرد بین مسکو – واشینگتن جهت تثبت هژمونی بر منطقه قفقاز بوده است.
بحث پیروزی یا شکست برای آمریکا یا روسیه در جریان جنگ قفقاز با توجه به پارامترهای متنوع و مرتبط ، هر چند که به نفع روسیه چرخش دارد ولی اصولا این بحث خود چارچوب حاشیه ای و میدانی داشته و متن بازی بسیار ژرف تر از این موضوع باید به تصور آید. بازی قفقاز که ۷ اوت شروع شده است هم چون یک ماشین فعلا بدون ترمز به گرجستان محدود نمی ماند و تبعات آن حاشیه های ژئوپلتیکی متنوع تری را در چنبره خود گرفتار می کند. اینکه پایان نبرد روسیه را در موقعیت برتری قرار می دهد یا آمریکا را به اهداف فرامنطقه ای خود می رساند، بحث بسیار مهم و راهبرد کلانی است که با بیرون آمدن تدریجی نوک کوه یخ از زیر آب می توان به آن پرداخت. هر چند که مبحث اصلی دقیقا نگاه منطقی و تحلیلی به متن این بازی بزرگ است ولی در کوتاه مدت می تواند به حواشی و تبعاتی منجر شود که قربانی شدن گرجستان فقط یکی از آن می باشد. کشورهای پیرامونی و درجه چندم که خواسته یا ناخواسته وارد مدار این بازی می شوند چنانچه درک درستی از موقعیت ژئوپلتیکی خویش در مسیر این رویداد تاریخی نداشته باشند می توانند به عنوان قربانیان بعدی در چرخ دنده های این ماشین له شوند.
اوکراین به عنوان دوقلوی چسبیده به گرجستان که در دهه اخیر به اصطلاح انقلاب گل رز گرجی را با انقلاب نارنجی پیوند زده بود، بعد از شروع جنگ قفقاز به نظر می رسد که ساده انگارانه خود را در مسیر طوفان قرار می دهد. با این تفاوت که در مورد کیف طوفان نه با حمله نظامی مسکو، که به احتمال زیاد در صورت نقش آفرینی دولت " ویکتور یوشچنکو " رئیس جمهوری غربگرای آن در این بازی بزرگ، از درون چون گردبادی ساختار ملی این کشور را در هم خواهد پیچید. اظهارات روزهای اخیر این مقام ارشد اوکراینی مبنی بر درخواست از پیمان آتلانتیک شمالی ( ناتو ) برای تسریع در حرکت به سمت شرق و پذیرش فوری کیف به ناتو نوک کوه یخی است که این بار نه در قفقاز که در غرب روسیه در حال بیرون آمدن از زیر آب است. وی در روز ۲۴ اوت در مراسم رژه نظامی که به مناسبت سالروز استقلال این کشور برگزار می شد مصممانه خواهان الحاق هرچه زودتر این کشور به ناتو جهت مقابله با تهدیدات روسیه شد.
این سخنان در شرایطی بیان می شود که ساختار ملی اوکراین بسیار فراتر از گرجستان و هر کشوری در شرق اروپا به یک موجود دوزیست شبیه است و گسست و شکاف اجتماعی در وضعیت تقریبی توازن نیرو هرگونه سمت گیری یک طرفه ای را به سوی شرق یا غرب مانع می شود. شرق اوکراین از یک بافت صنعتی، روسی تبار و ارتدوکس مذهب بهره می برد که از همه لحاظ آن را به همسوئی با همسایه شرقی خود ترغیب می کند. به عکس غرب اوکراین از بافت کشاورزی، غیراسلاو و کاتولیک مذهب برخوردار است که به همین دلیل گرایش به سمت غرب را می طلبد. پارامترهای طبقاتی، نژادی و مذهبی، اوکراین را در طی دو دهه اخیر به یک کشور دوپارچه تبدیل کرده است که بارها در جریان تنش های اجتماعی و انتخاباتی تا مرز فروپاشی این ساختار ملی نیز پیش رفته است.
در چنین شرایطی اظهارات نابخردانه یوشچنکو و اقدامات علنی دولت وی در مخالفت با مسکو و حمایت از واشینگتن در آینده نزدیک چنانچه تحت کنترل در نیاید می تواند تبعات بسیار ویرانگرتر از همتای گرجی و ماجراجوی وی نصیب اوکراین کند.
در کشوری که محیط اجتماعی، جغرافیائی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آن همواره در تقابل زنده و اکتیو قرار دارد، سیاست منطقی دوری از ورود به حاشیه های شکننده است. مطمئنا روسیه به اوکراین حمله نظامی نمی کند ولی در صورت تعمیق دشمنی رئیس جمهوری این کشور با همسایه شرقی خود اپوزیسیون قدرتمند این کشور که نیمه ی شرقی اوکراین را در اختیار دارد حکومت مرکزی در کیف را به چالش ویرانگری خواهند کشاند. ورود کیف به بازی بزرگ بین روسیه – آمریکا برخلاف تصور یوشچنکو نه تنها یک فرصت مناسب برای الحاق به اتحادیه اروپا و ناتو نیست که حتی می بایست به عنوان یک تهدید عینی به لحاظ موقعیت شکاف سیاسی – اجتماعی در ساختار ملی نیز به حساب آید. حزب مناطق به رهبری " ویکتور یانکویچ " به عنوان بزرگترین حزب موجود در اوکراین به همراه احزاب متحد کمونیست و سوسیالیست از هم اکنون آماده می شوند که دولت مرکزی در کیف را به چالش گرفته و از توازن واقعی موجود در ساختار ملی به نفع خود استفاده کنند. خطر برای اوکراین در صورت ورود به این بازی به مراتب از وضعیتی که هم اکنون گرجستان را در چنبره خود گرفتار کرده است وخیم تر می باشد و به همین دلیل حکومت مرکزی در کیف و حتی متحدان اروپائی آن باید بر سخنان و اهداف تحریک کننده رئیس جمهوری لگام بزنند.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید