جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


در میان جنگ‌ها برای انسان شاعری کردن


در میان جنگ‌ها برای انسان شاعری کردن
از میان بسیار مجموعه شعرهایی که این روزها می‌توان بر پیشخوان کتابفروشی‌ها مشاهده کرد و آنها را ورق زد‌، آثار ترجمه شده چشم‌انداز دیگری دارند، زیرا احساس می‌شود با توجه به ‌تکثر آثار داخلی که به لحاظ اندیشه، زبان و فرم شعری یکنواخت و تکراری شده‌اند، سرزدن به تجربه‌های فکری و ذهنیت‌های شاعرانه دیگرگونه می‌تواند ذائقه مخاطبان جدی شعر را گوارا کند. از میان کتاب‌های شعر ترجمه، مجموعه شعری از اریش فرید شاعر اتریشی با نام «مرگ را با تو سخنی نیست» توسط نشر چشمه منتشر شده است. ترجمه شعرهای اریش فرید آلمانی‌زبان را خسرو ناقد که خود از قلم به دستان این روزگار است به‌عهده داشته و به خوبی توانسته از پس برگردان آنها به زبان فارسی برآید. اگر بخواهیم مجموعه شعر « مرگ را با تو سخنی نیست» را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم، باید تقریبا مانند سایر مجموعه شعرهای ترجمه به‌آن از حیث درونمایه و محتوا پرداخت. به این دلیل که شعری با زبان خارجی در هنگامی که به‌زبان فارسی برگردانده می‌شود، تناسب زبانی خود را که در واقع تمامی دیگر اجزای شعر را در خود نهادینه دارد از دست می‌دهد و تنها از اصالت آن محتوا و درونمایه فکری و احساسی‌اش باقی می‌ماند. حال مجموعه شعر «مرگ را با تو سخنی نیست» از اریش فرید از جمله مجموعه شعرهای ترجمه شده‌ای است که علاوه بر حائز اهمیت بودن درونمایه آن، مترجمش سعی کرده زبانی را برای ترجمه شعرها به‌کار ببرد که دارای شاخصه‌های زبان شاعرانه باشد.
اما در این فرصت قصد دارم برای روشن ساختن زوایای شعرهای اریش فرید به‌ چند نکته از مشخصه‌های محتوایی مجموعه شعر «مرگ را با تو... » بپردازم تا با پرداختن به این نکات بهتر بتوان با شعرهای این مجموعه نزدیکی کرد: اریش فرید شاعری است که در عصر تلاطم حوادث زیسته است. زیستن در میان جنگ‌های بزرگ و انقلاب‌های گوناگون. دقیقا به‌همین خاطر است که در لابه‌لای آثار این شاعر اتریشی به‌شدت می‌توان نشانه‌های درد و رنج و عذاب را به وضوح دید. شاعری که به دلیل نفس کشیدن در بطن اضطراب و التهاب‌، نگران انسان بودن خویش بوده است. درونمایه آثار اریش فرید را مشخصا می‌توان به‌همان سه واژه کلی و تکراری جهان آدم‌ها قسمت‌بندی کرد. یعنی همان زندگی و مرگ و عشق. این سه ‌واژه مفاهیم دغدغه‌های درونی اریش فرید را شامل می‌شوند و خواننده را با خودشان همراه می‌کنند. او با در تقابل قرار دادن زندگی، مرگ و عشق به نحوهای متفاوت جهان ذهنی خود را ساخته است. جهانی که در آن می‌شود از یکسو عاشقانه به زندگی و اجزای پیرامون آن نگریست و از سوی دیگر می‌توان به‌مرگ و نیست شدن عشق ورزید. در واقع آن چیزی که میان این دو – زندگی و مرگ – وجه اشتراک است همان عشق و عاشقانگی است. من هنوز زنده / شکوفنده / مرگ را در دست گرفته‌ام / هنوز زنده شاعر آلمانی‌زبان اتریشی به انسان و زندگی پیرامون آن تعهد دارد. او متعهد به انسانیتی است که او را وادار به زیستن در میان واژه‌ها می‌کند. شاید به‌همین سبب است که تعهد شاعر به واژه‌ها هم سرایت کرده است. کلمات شعرهای فرید سنگین هستند. هر کدام آنها بر شانه‌هاشان بارهای معنایی بسیاری را حمل می‌کنند. اریش فرید با در تناقض قرار دادن کلمات و سطرها به‌خوبی توانسته مخاطب جدی شعر را با این بارهای معنایی درگیر کند. درگیری‌ای که منجر به‌تامل و تعمق به درونمایه شعرهای می‌شود. این تناقض‌ها به‌همراه خود ریتم و موسیقی را دارد. در شعرهای اریش فرید خواه ناخواه چه در محتوا و نقوش کلمات و چه در ساختار ترجمه‌ای که به‌عهده خسرو ناقد بوده، ما با نوعی ریتم و موسیقی مواجه‌ایم که در نهایت خواننده را با لذت بیشتری روبه‌رو می‌کند.
در کل باید گفت که مجموعه شعر ترجمه «مرگ را با تو سخنی نیست» اثر اریش فرید با برگردان خسرو ناقد، از جمله کتاب‌های شعر این زمانه است که خواندن آن را نباید به‌سادگی از دست داد. اثری که توسط نشر چشمه در تابستان سال جاری منتشر شده است
علیرضا فراهانی
مرگ را با تو سخنی نیست
گزیده اشعار اریش‌فرید
تنظیم و انتخاب ترجمه:
خسرو ناقد
ناشر: نشر چشمه
چاپ اول، ۱۳۸۷
شمارگان: ۲۰۰۰ نسخه
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید