چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


نیازهای تعامل اقتصادی با جهان


نیازهای تعامل اقتصادی با جهان
تعامل اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی از مباحث عمده ای است که بخش هایی از برنامه چهارم توسعه و نیز سند چشم انداز بیست ساله به آن اختصاص یافته است. در این دو سند که متاسفانه از نظر برخی مسئولا ن به فراموشی سپرده شده و از آنان فقط نامی باقی است، وجوه مختلف تعامل اقتصادی ایران با کشورهای جهان تبیین شده است. روان کردن تجارت با دنیا، استاندارد کردن ساز و کارهای تعرفه ای، چگونگی بهره گیری از بازارهای جهانی، ارتباط با سازمان های تجاری بین المللی، هم چون سازمان تجارت جهانی، نیز همکاری های منطقه ای در شکل گیری مناطق آزاد تجاری همانند آن چه در آسیای میانه نیز مطرح شد و تشکیل منطقه ترجیحی تجاری با برخی کشورهای عربی خاورمیانه یا بعضی کشورهای عربی خلیج فارس، از جمله این وجوه است.
در مجموع اختصاص یک فصل از برنامه چهارم توسعه به موضوع تعامل با اقتصاد جهانی و تاکید بر آن سند چشم انداز گواه روشن پذیرش اصل تعامل با جهان است، امری که فرآیند توسعه کشور نیازمند آن است در عین حال استقبال از سرمایه گذاری خارجی نیز نقش خاصی در تحقق تعامل با جهان و توسعه کشور را دارا است، حال باید پرسید که با توجه به آن چه در سیاست های جاری و آتی پیش بینی شده است، تا چه حد سیاست تعامل با جهان را در دستور کار قرار داد؟ آیا در صورت برقراری ارتباط اقتصادی با دنیا بر عمق و گستره فرصت های توسعه کشور افزوده خواهد شد؟ یا این که تعامل با کشورهای دیگر متضمن چالش هایی است که اقتصاد ما را تضعیف و فقیرتر می کند؟ در واقع پرسش مقدر آن است که آیا در مجموع از نگاه مدیریت کشور اصل تعامل با اقتصاد جهانی مورد تجدید نظر قرار گرفته یا هم چنان به قوت خود باقی است؟ پرسش مهم دیگر آن است که آیا می توان در تعامل با جهان ابعاد اقتصادی مورد بحث را از وجوه روابط خارجی تفکیک کرد یا این دو عرصه کلیتی تفکیک ناپذیرند؟
در واقع برای داشتن ارتباط اقتصادی و بهره مندی از منافع سرمایه گذاری و تجارت با جهان آیا به تعامل سیاسی نیازمندیم یا خیر؟ آیا می توان تعامل سیاسی را از تعامل اقتصادی جدا دانست؟ سیاست هایی که به تازگی بیان شده گویای تفکیک ناپذیر بودن این دو عرصه است. از همین رو نیز گفته می شود با کشورهایی ارتباط تجاری برقرار خواهیم کرد که دارای رابطه سیاسی خوبی با آنها باشیم. این درحالی است که به باور راقم این سطور این رابطه معکوس شود. بدین معنی که بدون داشتن ارتباط سیاسی نمی توان از رابطه اقتصادی سخن گفت. این رویکرد متضمن گسترش ارتباط سیاسی کشورمان با کشورهای جهان است تا از رهگذر آن بتوان به گسترش روابط اقتصادی همت گماشت. فروش بهینه نفت، جذب بیشتر سرمایه گذاری خارجی و... همگی نیازمند تعامل سیاسی مناسب با جهان است. به هنگام سخن گفتن از جهان و تعامل با آن باید مقصود خود را از واژه متضاد تعامل یعنی انزوا روشن کنیم. هم اکنون ۲۵ درصد اقتصاد دنیا، ۲۵ درصد تجارت جهانی، ۲۵ درصد مصرف جهانی نفت و ۶۰ درصد تولید علم جهان در اختیار یک کشور است. اگر سهم کشورهای عضو گروه هشت را در عرصه های مورد اشاره به این رقم ها بیفزاییم، تصویر واقع بینانه ای از وضعیت کنونی جهان به دست خواهیم آورد.
به این ترتیب در می یابیم که شمار اندکی از کشورها نقش برتر در مناسبات جهانی و شمار به مراتب بیشتری نقش کمتری در این مناسبات دارند. در واقع به لحاظ اقتصادی، می توان جهان را به «دنیای متن» و «دنیای حاشیه» تقسیم کرد. در این میان اصلی که همواره باید بدان توجه داشت این است که نمی توان به کار و تعامل با دنیای حاشیه بسنده کرد و داعیه حضور جهانی داشت. در این باره نکته در خور تاملی نیز در برنامه چهارم وجود دارد. درست است که برنامه اصل تعامل فعال با جهان را در قالب یک فصل مورد توجه قرار داده، ولی در نگاهی دقیق تر در می یابیم که پذیرش تعامل با جهان در سطحی حاشیه ای و نه در متن پذیرفته شده است. از همین رو نیز هست که اساس تعامل با جهان بر موضوعاتی همچون تقویت توریسم، افزایش صادرات غیرنفتی قرار گرفته است، یعنی راه کارهایی که گرچه به نوعی به تعامل با جهان اشاره دارند، اما بیانگر رویکردی محتاطانه اند. احتمالا دلیل عدم صراحت و تاکید کافی بر اصل تعامل نگرانی از رویکردی است که چندان اعتقادی به ضرورت تعامل با جهان ندارد و در برقراری مناسبات با جهان، حاصلی جز زیان نمی بیند.
نکته در خور تامل دیگر تاکید بر ساخت کالا های درون کشور در صورت اعمال تحریم های بین المللی است. این تاکید نشانه غلبه فرهنگ ساخت داخل و توازن در تجارت بر سیاست های کشور است. پرسشی که دارندگان این رویکرد مطرح می کنند، آن است که اساسا تعامل با اقتصاد جهانی چرا می تواند منشا قدرت باشد؟ بر خلا ف تصور رایج، به هیچ روی نباید توان این رویکرد را در مبحث تعامل با جهان دست کم گرفت. دارندگان این دیدگاه نه تنها به تعامل با جهان باور ندارند، بلکه آن را با مفهوم خلع سلا ح شدن در برابر توطئه های جهانی یکسان می انگارند. به باور آنان یگانه معنای تعامل با جهان گشودن دروازه های کشور به روی محصولا ت دیگران است و لا جرم تسلیم شدن در برابر سیاست های آنان و شکست و اضمحلا ل درونی است.
پرسش دیگری که باید بدان پرداخت تبیین نسبت میان تعامل با جهان و برخورداری از امنیت ملی است، آیا داشتن ارتباط اقتصادی مناسب با جهان، یا به طور مشخص کوشش برای جلب سرمایه خارجی تعامل شراکتی با کشورهای دیگر، از امنیت مان خواهد کاست یا سبب تقویت آن خواهد شد؟
دو رویکرد افراطی در این زمینه وجود دارد: رویکرد «گروکشانه» که هر نوع رابطه اقتصادی با جهان را انکار می کند و دیگری رویکردی است که به پذیرش بی قید و شرط مناسبات باور دارد.
در چنین وضعیتی پیشنهادهایی نیز برای اولویت دادن به همکاری های منطقه ای، همچون ایجاد منطقه تجاری آزاد با اکو یا ایجاد منطقه تجاری با عراق و سوریه و لبنان مطرح می شوند. پرسش این است که آیا چنین پیشنهادهایی در عمل قابل اجرا هستند و می توان به نتیجه آنها امیدوار بود؟
این پرسش ها، بسیار مهم و نیازمند پاسخ دقیق اند.
نویسنده : ذکریا عباسی فرد
دبیر حزب مردم سالاری استان کرمانشاه
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید