چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


دور از دست همه


دور از دست همه
ریشه کتاب سیاسی «طبقه پولدارها» که در ایتالیا به حماسه‌ای با موفقیت غیرقابل تصور تبدیل شد، در سرمقاله‌های روزنامه ایتالیایی «کوریره دلا سرا» شکل گرفت. رم باران می‌بارد. فیلمبردار شبکه تلویزیونی RAI که بیش از یک ساعت زیر باران مانده سر پناهی در ماشین رنگ‌آمیزی شده تلویزیون که در مقابل قصر مادر ناپلئون پارک شده برای خود پیدا می‌کند، قصر باشکوهی که امروز محل روزنامه «کوریرره دلاسرا» است.
موضوع توسط نویسندگان - جان آنتونیو استلا و سرجیو ریتزیو - دو روزنامه‌نگار معروف ابتدا با نوشتن یکسری مقاله که به خوبی آن را پرداخت کرده بودند، مطرح و خیلی زود به «ادعای» ایتالیایی در مقابل تهمت‌ها و زیاده‌روی مالی در همه نوع یک طبقه سیاسی تبدیل شد. فروش کتاب بسیار خیره‌کننده بود، چون به محض انتشار در سال ۲۰۰۷، به فاصله‌ای اندک، ۲۰ بار تجدید چاپ شد و بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار نسخه فروخت.
اطلاعات جالبی در این کتاب هست که توجه مخاطب را به خود جلب می‌کند. به عنوان مثال، در بخشی از آن می‌خوانیم: «فقط در قصر ریاست جمهوری دو هزار و ۱۵۸ نفر کار می‌کنند که هزار و ۷۲ نفر از آنها کارمندند و بودجه‌ای معادل ۲۲۴ میلیون یورو هزینه این کارمندان است. قصر ریاست جمهوری چهار برابر گران‌تر از قصر بوکینگهام در لندن است. بدون اینکه بخواهیم از هواپیماهای دولتی حرفی به میان آوریم که روزانه ۳۷ ساعت پرواز می‌کنند و نماینده‌ها و وزرا را برای جشن‌های مختلف جابه‌جا می‌کنند که البته منافع عمومی این جابه‌جا شدن‌ها هم قابل بحث است. »
مثال‌های دیگری می‌توان مطرح کرد، رقم‌ها از صفر تا بی‌نهایت است، مثل بازپرداخت هزینه‌های انتخاباتی گهگاه بهره آن ۱۸۰ برابر بیش از مبلغ اولیه است یا مستمری‌های طلایی و نجومی، چند ماه حکم پارلمانی یا اصلاح مجانی در پارلمان.
جان آنتونیو استلا که قبل از دیگران رسیده به خبرنگار شبکه تلویزیونی می‌گوید: «ببخشید، خیلی ببخشید. ولی این احمقانه است. کتاب ما امروز صبح توزیع شده. » این ونیزی که اسمش به عنوان کسی که آثار پرفروش و جوایز خبرنگاری رو کلکسیون می‌کند مطرح است، از صحبت کردن با گروه تلویزیونی طفره می‌رود، وارد کافه می‌شود و با خوشرویی سلام می‌کند؛ چون آنقدر که تلویزیون با او مصاحبه کرده همه «آقای دکتر» را می‌شناسند. وی توضیح می‌دهد: «نوشتن «طبقه پولدارها» برای من یک وظیفه اجتماعی بود. سیستم احزاب ایتالیا فاسد است.»
پدر وی که استاد فلسفه دموکرات - کاتولیک است به او القا کرده که «ما کاملا به سیاست احتیاج داریم؛ ولی به روشی دیگر» برای همین در مدت ۵۰ سال همیشه خود را در مسیر رسوایی‌های سیاستمداران ایتالیا قرار داده و با نظریه «اندرزهای اخلاقی و اجتماعی» درباره کسانی که بیشتر از بقیه فاسد شده‌اند بازی می‌کند و وقتی ادعای «سیلویو برلوسکونی» مبنی بر اینکه هیچ کس حق قضاوت درباره کلاس سیاسی ندارد را می‌شنوی، خیلی سریع می‌فهمی که منظور او، «جان آنتونیو استلا» است؛ چون به معنای واقعی کلمه، او «یک فضول» و البته نابغه‌ای است که در تعهدات اجتماعی اش درباره پولدار شدن راحت و تبعیض نژادی صحبت می‌کند.
استلا کمی به سمت جناح چپ گرایش دارد که خودش تصحیح می‌کند «چپ میانه» و ادامه می‌دهد: «از اتیکت زدن خوشم نمی‌آید و از دست این چپ ایتالیا که چیزی برای گفتن خصوصا به کارگرها ندارد و نمی‌داند چطور نوآوری کند، عصبانی‌ام. » و تاکید می‌کند: «خواننده را یک ابله تصور نمی‌کنم. قضاوت با خود اوست. شما فکر می‌کنید «طبقه پولدارها» یک اثر مردم گراست؟» و حدس می‌زنیم که می‌خواهد بگوید «مردم فریب» ولی آن را به زبان نمی‌آورد.» ولی آیا فصل مفصلی از کتاب درباره تقلب‌های سیاستمداران، قبلا در سال ۱۹۹۲، زمانی که موضوع عملیات «دست‌های پاک» راجع به فسادهای مالی مطرح بود، مطرح نشده بود؟ وی معتقد است: «نه، ۷۰درصد اطلاعات منتشر شده را در حالی که کتاب را می‌نوشتم کشف کردم. تحقیقات را سرجیو انجام داده. نسبت به مطالبی که مطرح کرده‌ام اطمینان دارم. در کتاب جدیدی که در دست داریم کلیدهای جدید راجع به سقوط کشور به خواننده می‌دهیم.»
وقفه، چای، قهوه. سکوت. «ببخشید، خیلی ببخشید. احمقانه است!» سرجیو ریتزیو هم رسید. راست، صادق و با خنده‌ای بدون اضطراب. وی که متخصص امور اقتصادی است، مرد اعداد و ارقام است. وزارتخانه‌ها و دفاتر بایگانی را تا آنجا که می‌توانسته تخلیه اطلاعاتی کرده است. فرار کردن از دست این سرباز نکته‌سنج مسائل استراتژیکی سخت است. می‌گوید: «وقتی متوجه شدیم تنها چیزی که افزایش‌یافته مالیات کارمندان دولت است، فکر کردیم باید کمی درباره مسئله عمیق‌تر شویم برای همین این کتاب متولد شد.» وی در پاسخ به این سوال که دلایل مهم این موفقیت چیست؟، با جرات می‌گوید: «شاید معجونی از اعداد و تاریخ. » ولی آیا به این دلیل نیست که کتاب، شکست دموکراتیک «ایتالیایی‌های دلسرد» از یک طبقه سیاسی را که در دور بسته‌ای افتاده‌اند مطرح می‌کند؟
بعد از همه اینها بنا بر آمار موسسه ملی آمار و مطالعات اقتصادی ایتالیا، ۷۰ درصد ایتالیایی‌های مصاحبه شونده تصریح می‌کنند که تمام گروه‌های سیاسی خود را برتر می‌دانند و ۱۸ درصد آنها به پارلمان اعتماد دارند. درباره رئیس‌جمهور، لوکا کوردرو باید گفت که حتی به خود نگفته است که سیاست «اولین شرکت کشور با ۱۸۰ هزار نماینده است که ۲۰ میلیون یورو قیمت دارد.»
سرجیو ریتزیو واقعا نمی‌تواند توضیح بدهد، آنچه که او توانست ارزیابی کند چیزی بر اساس تصادف است: «شما یک تاکسی صدا می‌کنی و بعد که سوار می‌شوی می‌بینی که این کتاب کنار دست راننده روی صندلی است. او تو را مقابل کافه در خیابان پیاده می‌کند برای اینکه به تو بگوییم: شما حق دارید. . . روزنامه‌ها و تلویزیون چیزی غیر از این نمی‌گویند. این باور نکردنی بود.»
و همه اینها برای چیست؟ «سرجیو ریتزیو» نیم خنده‌ای می‌زند: «هر کس حتی در جناح چپ، می‌خواهد نمونه را در همسایه‌اش جست‌وجو کند، بدون اینکه احساس کند به او هم ربط دارد. خیلی از کسانی که کتاب را مثبت ارزیابی کرده‌اند، بدون شک به همان‌هایی رای می‌دهند که عادت دارند. در واقع این یک توفان بی‌حرکت است، و این البته خیلی ایتالیایی است.»
وی در پاسخ به این مسئله که در نهایت چه نتیجه عینی به دست آمد؟، می‌گوید: «پارلمان گفته است تحقیقی در این‌باره انجام می‌دهد و رئیس‌جمهور هم بعد از انتشار کتاب، اعلامیه رسمی داده است، ولی فکر کنم که آنها هزینه خود را کم نکنند. » و در حالی که دست‌هایش را بالا می‌برد، می‌افزاید: «یک روز که گزارشی درباره انحرافات سیاسی تهیه می‌کردیم، دختر جوانی آمده بود مرا ببیند. خیلی جدی به من گفت: خب، حالا بعد از همه اینها خودتان را برای انتخابات آماده می‌کنید؟ بدون شک همه چیز را گفت، البته یک نکته کوچک باقی ماند و آن اینکه: در میان همه سیاستمدارانی که در کتاب شرح شان آمده است، نام سیلویو برلوسکونی بیشتر به چشم می‌خورد. کسی که دوباره به نخست‌وزیری انتخاب شد.
مینو خانی
منبع: ایبنا
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید