سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


کارآفرینی و ثروت


کارآفرینی و ثروت
تعداد کمی از انسان ها چه مرد و چه زن راجع به اهداف زندگی شان فکر می کنند و آنها را روی کاغذ می آورند یا حتی برای دستیابی به آن اقدامی انجام می دهند. البته در اغلب موارد این کار، «فکر کردن» نیست، بلکه بیشتر غرق شدن در آرزوهای دور و درازی است که تنها به شکل خیال و تصور باقی مانده و هرگز به عینیت درنمی آید. گروهی هم هستند که برای تحقق آرزوها و رویاهایشان فکر و برنامه ریزی می کنند و برای دستیابی به هدفشان سخت می کوشند. به دست آوردن ثروت، شغل مناسب و پردرآمد از مهم ترین اهداف زندگی بیشتر افراد است. به احتمال زیاد شما هم برای امسال اهدافی را تعیین کرده اید که ممکن است بعضی را روی کاغذ آورده باشید و به شکلی رسمی تدوین کرده و تعدادی را هم فقط در ذهنتان نگه داشته باشید. دقت کنید که آن بخش های مربوط به دارایی شما، مهم ترین قسمت های برنامه ریزی تان هستند. معمولاً روند مرسومی که تعداد زیادی از مردم آن را برمی گزینند، تنظیم اهداف هر سالشان به چهار قسمت است که هرکدام در راستای هدف نهایی شکل گرفته اند. برنامه ریزی یک بخش از جریان موفقیت است که بدون عمل، جز یکسری کاغذ باطله چیزی نیست و عمل بدون فکر و محاسبه نیز جز آشفتگی و شکست و مرارت چیزی در پی نخواهد داشت.
درباره رسیدن به دارایی و ثروت دلخواه باید یادآور شد که نخستین گام، تفکر مانند یک انسان دارا و موفق است. اگر ذهن شما همچنان به پیروزی و دارایی باور نداشته باشد هر قدر هم که تقلا کنید، به نتیجه دلخواهتان نمی رسید. ذهن فرمانده اعمال است و بدون یک راهبر و فرمانده معتمد به نفس و معتقد به پیروزی، موفقیت غیرممکن است.به عبارت ساده تر طرز تفکر، بینش و زاویه نگاه هر کس به اطرافش است که غم و شادی و اندوه و نشاط او را رقم می زند. مشخص کردن دقیق خواسته ها و نوع و میزان دارایی دلخواه، به وضوح و روشنی مسیر راه کمک می کند ولی این اقدام به تنهایی کارساز نیست.
وقتی که ما کاری را به پایان می رسانیم و می بینیم آنقدر که پیش بینی کرده بودیم و می خواستیم، سود کسب نکرده ایم خشمگین می شویم. وقتی من درمی یابم که باید بیش از این درآمد می داشتم، واکنش شدیدی به پول نشان می دهم نه راجع به پول. درست مثل زمانی که پیش پزشک می رویم و او می خواهد واکنش عصب زانویمان را امتحان کند. با چکش پزشکی به زانویمان ضربه می زند و زانوی بی اختیار ما به بالا می پرد. چکش بیدارکننده واکنش روانی ما، پولی است که انتظارش را داشتیم و حالا به دست نیاورده ایم.
به دست آوردن پول و درآمد می تواند سخت یا آسان باشد و این دو حالت هم باز به دیدگاه مان نسبت به پول،سرمایه و شرایط موجود بستگی دارد. اگر شما خود را ثروتمند بدانید و مانند اشخاص دارا رفتار کنید، می توانید از تمامی منابع مالی، روحی و انسانی خودتان و اطرافتان به غایت استفاده کنید. منظور من از دارایی فقط پول و سرمایه نقدی نیست. کتاب ها، کامپیوتر شخصی، دوستان خوب و دانا، خانواده همراه، سلامت جسم و روان، محیط کاری رضایتبخش مهارت ها و بسیاری از عناصر دیگر در زندگی، همه دارایی های ما را تشکیل می دهند که می توانند خیلی اوقات کمبود منابع مالی را جبران کنند و شما را در رسیدن به ثروت مالی و پولی هم کمک و یاری کنند.
وقتی «رفتار مانند اشخاص دارا» را ذکر می کنم، مقصودم انجام معاملات کلان و خریدهای بزرگ و پول خرج کردن های هنگفت نیست. زمانی که شخصی به منابع مالی دلخواهش دسترسی ندارد با توجه و استفاده از همان دارایی های ارزشمندش و تفکر مثبت می تواند مانند ثروتمندی رفتار کند که ثروتی عظیم دارد.
مساله کلیدی دیگر ارزیابی مسیری است که برای موفق شدن در پیش گرفته اید. به طور مثال شما می خواهید در پایان سال میزان درآمدتان ۵۰ درصد افزایش پیدا کرده باشد، آپارتمان بزرگ تری و در منطقه بهتری از شهر بخرید و یک هفته را نیز با یک تور جهانگردی به تعطیلاتی در خارج از کشور بروید. نوشتن این اهداف به تنهایی کافی نیست و حتی برنامه ریزی بدون بررسی و ارزیابی دقیق هم بی فایده خواهد بود.
▪ پاسخ دادن به سوالات زیر حیاتی است:
۱) آیا روندی که در حال حاضر طی می کنم می تواند درآمدم را ۵۰ درصد افزایش دهد؟
۲) احساسم راجع به این اهداف چگونه است؟ مضطرب و نگرانم یا اینکه از وجود منابع کافی برای نیل به اهدافم مطمئن هستم؟
۳) آیا هرچه در دست دارم و همگی منابعم را برای طی کردن این مسیر به کار گرفته ام؟
۴) چه کسی در این خصوص بیش از من تجربه دارد؟ آیا می توانم از او کمک بگیرم؟
۵) آیا همه نکات و جوانب را در نظر گرفته ام؟ چه نکاتی هستند که به آنها توجه نکرده ام و ممکن است در آینده روی دهند؟ آیا در همین برنامه کنونی ظرایفی را در نظر گرفته ام ولی ممکن است نکات ریزتری هم باشند؟
۶) من چقدر به اهداف هفتگی خود توجه کرده ام؟
۷) وضع نظام و سیستم فروش چگونه است؟ آیا می توانند برای افزایش پنجاه درصدی درآمد به قدر کافی مفید و موثر باشند؟
۸) آیا برای رسیدن به تک تک اهداف برنامه ریزی جداگانه ای تنظیم کرده ام؟
۹) چه الگوها و استراتژی های فکری هستند که نمی توانند در این برنامه پاسخگو باشند و هنوز حذفشان نکرده ام؟
۱۰) آیا این برنامه در جهت تحقق اهدافم پیش خواهد رفت و آیا با این رویه می توانم تعادل بین کار و زندگی خانواده ام را حفظ کنم؟
۱۱) چه الگوها و محرک هایی در برنامه به ثبات قدم و پشتکار من در این راه کمک خواهند کرد؟
۱۲) چه چیزی را بیشتر مورد توجه قرار داده ام؟ هدف نهایی یا موانع احتمالی
▪ پیش رو کدام ها هستند؟
پاسخ صادقانه و کامل به این پرسش ها می تواند کمکتان کند. مراقب باشید که به خودتان دروغ نگویید. حقیقت این است که وقتی شخص خودش در جریان و میانه کاری باشد نمی تواند عیب ها و کاستی ها را پیدا کند و در این حالات وجود یک همکار و شریک و راهنما بسیار کمک کننده خواهد بود. آنچه در این میان مورد نیاز است نگاه سومی است که از بالا - مثل یک پرنده - به موقعیت نگاه کرده همه جوانب را زیر نظر بگیرد. گاهی اوقات به چنین نگاهی دسترسی ندارید و به همین خاطر، خودتان هم باید یاد بگیرید که برنامه ها و اقدامات در حال اجرا و در دست اجرایتان را با زاویه دیدی غیر از آن جهت همیشگی بنگرید.
انعطاف پذیری و توانایی پذیرش تغییرات و تطابق با شرایط جدید، از دیگر ویژگی های لازم و ضروری موفقیت در این راه است. کسب ثروت و افزایش دارایی با فراز و نشیب های فراوانی همراه است و اگر نتوانید هر زمان که لازم است مسیر حرکت را عوض کنید، شکست خواهید خورد. ممکن است این اتفاق چند بار در سال روی دهد به طور مثال اگر شما در حال رانندگی به سمت یک جشن باشید و ناگهان ببینید که راه را اشتباه رفته اید، چه کار می کنید؟ همان طور ادامه می دهید و از رفتن به جشن صرفنظر می کنید یا اینکه راهی دیگر که درست باشد را خواهید یافت؟ پاسخ این سوال کاملاً روشن است. شما به طور قطع مسیرتان را تغییر خواهید داد. گاهی اوقات ممکن است علاوه بر مسیر مجبور شوید هدف را هم تغییر دهید و این بحث کاملاً جداگانه ای است. ممکن است از پیش به یکی از اهداف و تهیه اسباب و لوازم آن مشغول شده باشید به طور مثال افزایش تولید. شاید چند بار هم امتحان کرد ه اید ولی شرایط هر یک فراتر از توان مالی شما بوده است. اینجا دو راه ساده در ابتدای کار به چشم می خورد. یکی اینکه فکر کنید و ببینید آیا واقعاً به افزایش تولید احتیاج دارید؟ اگر پاسخ منفی است، خواهید توانست با شرایطی ساده تر به این هدف برسید. راه دوم این است که بارها و بارها تلاش کنید تا همان موردهای دلخواه را با کمک وام یا شراکت با دیگری تحقق بخشید. گاهی اوقات هم اصلاً به سراغ خرید و عقد قرارداد نرفته اید چون فکر می کنید که پول این کار را ندارید. تا زمانی که در پی دستیابی به هدفی نباشید، نمی توانید بفهمید که اصلاً قابل دسترسی هست یا نه.
افراد ثروتمند همیشه باور دارند که راه حلی وجود دارد و اعتماد به نفس و اراده شان حکم می کند که می توانند این راه حل را - هر چند پنهان - بیابند. اگر می خواهید به مقدار ثروت و دارایی دلخواهتان برسید، باید باور کنید که قادرید این راه حل ها و ترفندها را بیابید. اگر این طور نگاه کنید، به دنبال روش های خلاقانه و ابتکاری برخواهید آمد که گره از مشکلاتتان بگشایند و درآمد کافی و دلخواهتان را خلق کنند.
حالا مثالی از کارهای خدماتی را مطرح می کنم: کسی را در نظر بگیرید که مشاور و روانشناس خانواده است. او جزوه ها و کتاب های کوچک و راهنمای آموزش مهارت های زندگی فردی و خانوادگی هم نگاشته است. روابط بین پدر و مادر، رابطه هر یک با فرزندان، مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان، آموزش مهارت های کنترل خشم، استرس و هیجان و مطالب و موضوعات مرتبط دیگر با مقوله خانواده موضوعاتی است که این مشاور در زمینه آنها فعالیت دارد. در حال حاضر درآمد این شخص از طریق مشاوره های شخصی- تلفنی یا حضوری- تامین می شود و او از این روند و درآمد حاصل از آن راضی نیست. کار دشوار و فرسایشی بوده تعداد مراجعانی که می تواند ببیند و آنها را به نتیجه مطلوب برساند اندک است.
او تصمیم داشته دو هفته را برای تعطیلات در خارج از کشور بگذراند ولی پس از مدتی فکر و ارزیابی اوضاع درمی یابد که این کار هیچ سودی ندارد. در این دو هفته مراجعانش را ویزیت نخواهد کرد و حتی ممکن است آنها به مشاور دیگری مراجعه کنند به علاوه هزینه این دو هفته اقامت در مواردی مفید به کارش خواهد آمد. مشاور آینده نگر و خلاق تصمیم می گیرد که جزوات و کتاب های آموزشی اش را به فروش برساند و فقط به مشاوره های فردی بسنده نکند. او سخنرانی ها و راهنمایی جمعی پدران و مادران را در برنامه کارش قرار داده صحبت برای فرزندان و نوجوانان خانواده ها را نیز آغاز می کند. در کنار اینها مشاوره های فردی هم برقرار می ماند و تعداد مراجعان هم بیشتر می شود.
این مشاور دانا و تیزهوش، مسیر و روش کسب درآمد و دارایی خود را تغییر داد و یکی از اهداف کوتاه مدتش را نیز از برنامه اش کنار گذاشت. او به دوازده پرسشی که برشمردیم با دقت و صادقانه پاسخ داد. انعطاف پذیری و توانایی پذیرش واعمال تغییرات از ویژگی های مثبت اوست. مشاور حاضر توانست با نگاهی تیزبین، جوانب و خصوصیات گوناگون کارش را ببیند و نقایص آن را پیدا کند. پاسخ های خلاقانه را جست وجو کرد و با اطمینان از وجود جواب ها، آنها را به دست آورد. مجموع این شرایط، راه موفقیت و کسب دارایی را بر او هموارتر کرد.
کسانی که برای رسیدن به ثروت، سلامتی جسمی و روانی آرامش خاطرشان را از دست داده اند و با فشارهای عصبی و خستگی های مزمن و بیماری های گوناگون دست به گریبانند به واقع نتوانسته اند بین زندگی شخصی و خانوادگی خود تعادل برقرار کنند. مشکل و اشتباهشان این بوده که «دارایی» و «ثروت» را معادل حساب های بانکی، مالکیت شرکت های سودآور و مصادیقی از این دست می دانند. اگر ببینید که در مسیر کسب ثروت و دارایی، اضطراب دارید و آرامش خاطرتان جایش را به پریشانی و آشفتگی ذهنی داده، دریابید که مسیر نادرستی را طی می کنید.
بسیاری اوقات، دلایل محکمی وجود دارند که به ما می گویند چرا هنوز و پس از مدت ها نتوانسته ایم به اهداف از پیش تعیین شده مان برسیم. یکی از این دلایل عکس حالتی است که تعریف کرده ایم. در آن حالت، شخص زندگی شخصی را به حاشیه می راند و سلامتی و آرامش خود را تحت الشعاع کار قرار می دهد. در اینجا وضع برعکس است. با کار همانند یک تفریح و سرگرمی برخورد شده روابط خانوادگی و زندگی شخصی در صدر همه امور جای داده می شوند. این طور نیست که کارآفرین به کسب و کارش علاقه نداشته باشد و نخواهد به آن بپردازد ولی آن قدر در امور زندگی اش غرق شده که نمی تواند حتی خانواده اش را در وضعیتی بسامان و با ثبات جای دهد. اوضاع کسب و کار بحرانی است و شرایط خانوادگی هم رضایتبخش نیست. این هم یک مسیر اشتباه دیگر که کارآفرین پوینده آن نتوانست بین زندگی و کارش تعادلی مناسب برقرار سازد.
«ولی بازهم راهی وجود دارد،» این جمله ای است که ذهن یک کارآفرین تیزهوش، با اعتماد به نفس، انعطاف پذیر و خلاق به زبان می آورد. او توانسته با دیدی کلی نگر و از زاویه باز شرایط حاضر را بررسی و ارزیابی کند و با دقت و موشکافی راه حل های پنهان را جست وجو کرده بیابد. این کارآفرین که قرار است پوینده راه جدیدی باشد، تغییرات لازم را اعمال می کند و اگر لازم ببیند اهدافش را نیز تغییر خواهد داد. او به واقع معنای دارایی را آهسته آهسته درک می کند و همه منابع و امکاناتی که در اختیار دارد را به کار می گیرد. طرز تفکر یک کارآفرین یا هر شخص ثروتمند دارای دیگر، به او حکم می کند که هر آنچه مورد نیاز است را همیشه داری و خواهی داشت. خلاقیت و اعتماد به نفس، دو ثروت ارزشمندند که امکانات، راه حل ها و منابع پنهان را در اختیارشان قرار خواهند داد.
طرز تفکر و احساسات ما به همان اندازه که می توانند سازنده و کمک کننده باشند قدرت تخریب و نابودگری شگفت آوری دارند. اگر نیروهای منفی غالب شوند با ترفندهای قدرتمندی ذهن خلاق و توانای یک کارآفرین را هم می توانند زمینگیر کنند. مسیرهای نادرست کسب ثروت و دارایی امکان رشد آنها را بیشتر فراهم می کنند. مراقب باشید اگر به اشتباه چنین مسیرهایی را انتخاب کردید در هر لحظه ای که به نادرستی آن پی بردید راه و رسم جدیدی را خلق کنید. پول و ثروت تنها قسمتی از ثروت و دارایی هر شخص از جمله کارآفرینان را می سازند. اهداف زندگی شخصی (حفظ سلامتی جسم و روان، تفریح و انجام فعالیت هایی غیر از کار حرفه ای و...) و تداوم و تحکیم روابط خانوادگی (با مادر، پدر یا همسر و فرزندان) در راستای رشد و ارتقای ثروت پولی و دارایی های نقدی و غیرنقدی یک کارآفرین قرار می گیرند.
شما هم دست به کار شوید و مسیر زندگی و ریزه کاری ها و قسمت های مختلفش را موشکافی و بازبینی کنید. به استقبال تغییرات بروید. از دیگران هم کمک بخواهید و با هر کسی که بهتر می شناسید و به دانایی اش اطمینان دارید، مشورت کنید.
محمدعلی آذری نیا
منبع:www.entrpreneur.com
منبع : خانه کارآفرینان ایران