جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


ملک الشعرای چریک


ملک الشعرای چریک
روزی که واژه‌های من، خاک بود/ من یار خوشه‌ها بودم/ روزی که واژه‌های من خشم بود/ من یار زنجیر‌ها بودم/ روزی که واژه‌های من، سنگ بود/ من یار جویباران بودم/ روزی که واژه‌های من شورش و انقلاب بود/ من یار زمین‌لرزه‌ها بودم/ روزی که واژه‌های من، حنظل بود/ من یار مردمان خوش‌بین بودم/ چون واژه‌های من، به عسل بدل شد/ مگس چهره‌ام را پوشانید.
مرگ محمود درویش در شصت و هفت سالگی. در بیمارستانی در تگزاس آمریکا و بعد از عمل جراحی قلب، مرگ یکی از نمادین‌ترین چهره‌های ادبیات متعهد بود که به قولی کمتر همتایی چون او داشت. درویش در بیش از چهار دهه فعالیت شعری، ادبی، روزنامه‌نگاری و حتی سیاسی الگو و شمایلی بود از شاعری فلسطینی که در آثار پرتعدادش روایت‌های مختلفی از زمانه و روزگار ملتی می‌داد که خانه‌اش آتش گرفته اما غرورش پابرجاست. این ویژگی‌ مهم هرچند با محمود درویش وارد شعر مقاومت نشد، اما به دست او به اوج و شکوه رسید. درویش با باورهایی این‌چنینی و تلاش برای تبدیل کردن رنج ملتش به فرآیندی ادبی، شعری نوشت که علاوه بر مضمون‌های پرشورش از زیبایی‌شناسی و ساختارهای خلاقانه برخوردار بود. هم این نکته مهم است که اصولا شخص او را از انبوه شاعران و نویسندگان به خصوص عرب معترض جدا می‌کند. به واقع محمود درویش شاعر توانایی بود که توانست در آثارش مفاهیم مبارزاتی خود را به صورتی زیبایی‌شناسانه و با برخورداری از جوهره ادبی روایت کند.
به همین خاطر او علاوه بر این که در کنار چهره‌هایی مانند نزار قبانی، نازک الملائکه، خلیل‌الحاوی، آدونیس و... یکی از برجسته‌ترین و جریان‌سازترین شاعران معاصر ادبیات عرب محسوب می‌شود، نمادی است از مردی از وطن رانده شده که سرآشتی با اشغال‌گران ندارد. محمود درویش به سال ۱۹۴۱ در روستای «بروه» در شرق عکا در فلسطین متولد شد. زمانی که هفت ساله بود به خاطر تجاوز اسرائیل به فلسطین از دیارش آواره و دور شد. درویش در اکثر سال‌های عمرش این دوری از وطن را تجربه کرد و در کشورها و شهرهای مختلف جهان ساکن شد. تحصیلات خود را در مسکو انجام داد و از همان زمان گرایش‌های چپ در آثار و عقایدیش پیدا شده و باعث شد تا به عنوان شاعری چپ‌گرا معرفی شود.
نخستین کتاب شعرش با عنوان «پرندگان بی‌بال» در نوزده سالگی‌اش منتشر شد. درویش قبل از سفر به مسکو فعالیت‌های ژورنالیستی‌اش را با روزنامه‌هایی مانند «الاتحاد» و «الجدید» آغاز کرد که برای او مدتی زندان همراه آورد. بعد از بازگشت از مسکو به قاهره رفت و سه سال در روزنامه مشهور «الاهرام» مقالات و یادداشت‌های فراوانی نوشت. در سال ۱۹۷۳.م راهی بیروت شد و نزدیک یک دهه در لبنان به فعالیت‌های سیاسی و هنری پرداخت. بعد از حمله اسرائیل به لبنان، او تبعید و چند سالی را در پاریس، تونس و قاهره گذراند. در این دوران او دیگر به یکی از مهمترین شاعران عرب تبدیل شده بود که در بسیاری کشورهای غیرعرب نیز محبوبیت و شهرت فراوانی داشت. این ویژگی‌ و نزدیکی‌اش با یاسرعرفات و سازمان آزادی‌بخش فلسطین باعث شد تا او در سال ۱۹۸۷.م به عنوان مدیر اجرایی این سازمان انتخاب شود. از این سال به بعد تا پایان زندگی محمود درویش با همان ایده‌ها و فعالیت‌های آغازین‌اش کنار جنبش‌های مقاومت فلسطینی حضور داشت.
او با آن‌که در سازمان آزادی‌بخش فلسطین سمتی سیاسی را پذیرفت، اما هیچ‌گاه اجازه نداد تا از چهره و وجه نمادین‌اش برداشت‌هایی صرفا سیاسی شود. کودکان عرب شعرهای او را از برداشتند وشهرتش به عنوان شاعری نام‌آور و متعهد او را کنار نام‌هایی چون پابلو نرودا و یانیس ریتسوس قرارداد، هرچند تفکر چپ گرای او نیز و اعتقادش در پذیرفتن صفت «تعهد» هم باعث شد تا او در صف مهمترین شاعران پرشور و آزادیخواه قرن بیستم قرار گیرد. شعر او تغزل جانداری بود از تاریخ پاره‌پاره سرزمین‌اش و همین امر بود که از درویش شاعری ساخت که به او «وجدان انقلابی انسان رنج‌خورده فلسطینی» اطلاق می‌کنند. او در این سال‌های آخر به شدت منتقد درگیری و اختلاف‌های احزاب فلسطینی مانند فتح و حماس بود و حتی در دیداری که در سال ۲۰۰۷ در سرزمین‌اش داشت با صراحت این انتقاد جدی خود را مطرح کرد. مرگ درویش، مرگ یکی از اصلی‌ترین چهره‌های شعر عرب بود که از میان آنها شاید تنها آدونیس امروز زنده باشد. او بیش از سی مجموعه شعر منتشر کرد و انبوه مقالاتش نیز نشان می‌دهد که تا پایان عمر کسوت روزنامه‌نگار بودن‌اش را حفظ کرد. در ایران بسیاری از اشعار معروف او منتشر شده‌اند که آخرین آنها کتاب «من یوسفم پدر» با ترجمه عبدالرضا رضایی‌نیا است.
مهدی یزدانی‌خرم
منبع : شهروند امروز


همچنین مشاهده کنید