شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


افزایش فقر و شکاف طبقاتی


افزایش فقر و شکاف طبقاتی
آقای احمدی‌نژاد در ایام تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری نهم بیشترین مانور تبلیغاتی خود را متوجه مسائل اقتصادی و معیشتی مردم به ویژه اقشار فرودست و متوسط اجتماعی کرد و دولت‌های گذشته را از این ناحیه مورد حمله و انتقاد قرار داد و اینکه آن دولت‌ها عدالت اقتصادی و اجتماعی را فدای سازندگی و توسعه سیاسی و فرهنگی کردند و عملکرد آنها باعث فقر و فاقه بخشی قابل توجه از مردم شده است. او گفت: «ما آن توسعه اقتصادی را می‌خواهیم که آثار آن سرسفره همه ملت قابل مشاهده باشد.» یا «حل مشکلات معیشتی مردم از اولویت‌های اصلی دولت آینده است.» عدالت‌گستری، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض از شعارهای اصلی من است. یا «عواید و پول حاصل از توسعه صنعت نفت باید سر سفره‌های مردم قابل مشاهده باشد.» باید جامعه نمونه اسلامی و عاری از فقر و تبعیض در کشور ایجاد کنیم. یا «حفظ کرامت انسان‌ها، جلوگیری از توسعه فقر و فساد و تبعیض و از بین بردن بی‌عدالتی از محورهای مورد تاکید است.» یا «دست مافیای قدرت و قبیله را از سر نفت کوتاه خواهم کرد و حاضرم جانم را پای این قضیه بگذارم» ‌یا «مردم باید اثرات افزایش قیمت نفت را در سر سفره‌های‌شان مشاهده کنند.» یا... خوب حالا بینیم عملکرد دولت احمدی‌نژاد پس از سه سال مسوولیت در تحقق این گفته‌ها و وعده‌ها چه بوده است؟ اخیرا گزارش نظارتی سال دوم اجرای قانون برنامه چهارم توسعه (سال ۸۵) توسط دولت نهم منتشر شد.
هرچند این دولت در اجرا هیچگونه وفاداری و پایبندی به اجرای این قانون نداشت و ازجمله انتشار دیرهنگام همین گزارش شاهدی بر تخطی دولت نهم از انجام تکلیف قانونی خود در این‌باره است اما انتشار این گزارش را باید مغتنم شمرد چراکه دولت ناچار از ارائه گزارشی مستند بوده و مفاد آن نشان می‌دهد که نتایج حاصل از عملکرد اجرایی دولت در دو سال ۸۴ و ۸۵ درست بر خلاف گفته‌ها و وعده‌های رئیس دولت در ایام تبلیغات انتخاباتی بوده است و حاصلی جز «افزایش فقر و شکاف طبقاتی» در کشور به همراه نداشته است. به این جملات از گزارش توجه فرمایید: «نسبت هزینه دهک بالا (ثروتمندترین) به دهک پایین (فقیرترین) طی دوره (۱۳۸۵- ۱۳۸۳) با داشتن روند افزایش در جامعه شهری از رقم ۲۵/۱۳ در سال ۱۳۸۳ به رقم ۴۶/۱۴ و در جامعه روستایی از رقم ۲۵/۱۷ در سال ۱۳۸۳ به رقم ۹۵/۱۷ افزایش یافت. نسبت سهم ۲۰ درصدی بالا درآمدی به ۲۰ درصد پایین درآمدی دهک پایین در جامعه شهری از رقم ۶۲/۷ در سال ۱۳۸۳ به رقم ۳۳/۸ و در جامعه روستایی از رقم ۰۱/۹ در سال ۱۳۸۳ به رقم ۴۹/۹ در ۱۳۸۵ افزایش یافت هرچند در برنامه سوم توسعه این نسبت در مناطق شهری و در مناطق روستایی به ترتیب با نرخ متوسط سالانه ۸/۰ درصد و ۵/۲ درصد کاهش یافته است.
مقایسه ارقام هزینه ناخالص خانوارهای شهری و روستایی نشان می‌دهد که در دوره ۱۳۸۵- ۱۳۸۳ متوسط رشد هزینه سالانه خانوار شهری به قیمت‌های جاری معادل ۳/۱۳ درصد و برای خانوار روستایی معادل ۴/۱۱ درصد بوده است، در حالی‌که متوسط رشد هزینه به قیمت ثابت ۱۳۸۳ برای خانوارهای شهری معادل ۴/۰ درصد و برای خانوارهای روستایی معادل ۱/۲- درصد بوده است. در واقع اگر مصرف خانوار را تابعی از درآمد او فرض کنیم طی دوره فوق درآمد اسمی خانوارها در مناطق شهری معادل تورم و در مناطق روستایی کمتر از تورم افزایش یافته است.»
به نظرم دیگر نیاز چندانی به تحلیل این جملات نیست چراکه به خوبی روند «افزایش فقر و شکاف طبقاتی» در دولت احمدی‌نژاد را در مقایسه با روند کاهشی همین مقوله در دوره اجرای قانون برنامه سوم توسعه توسط دولت خاتمی نشان می‌دهد و متاسفانه برآوردها حاکی از ادامه این روند مخرب در سال ۸۶ و سال جاری است و البته این واقعه یا فاجعه درست در دوره‌ای اتفاق افتاده است که دولتی با بیشترین شعارها و وعده‌های عدالتخواهانه و اصولگرایانه بر سرکار بوده و همه ارکان و قوای نظام همراه و همسو با آن و با کسب درآمد افسانه‌ای نفت به میزان ۱۹۸ میلیارد دلار در سه سال و بیشتر از هشت سال دولت خاتمی و هاشمی! البته مشهور است که مردم ایران حافظه تاریخی ندارند اما در دنیای دیجیتال و ارتباطی امروز دستیابی به گفته‌ها و وعده‌ها بسیار آسان است و چقدر خوب می‌شد که رسانه ملی کمکی می‌کرد به این حافظه تاریخی تا همه مردم ما دریابند چه‌ها که گفته شد و وعده داده شد، و امروز چه‌ها می‌بینند و چه می‌کشند؟ آری حاصل دولت عدالت‌محور و اصولگرا که علم نقد و انتقاد را نسبت به عملکرد دولت‌های قبلی بلند کرده بود جز «افزایش فقر و شکاف طبقاتی» نبوده است و این در حالی است که در دولت‌های قبلی نرخ رشد سرمایه‌گذاری و تولید به‌رغم درآمد پایین نفت ارقام قابل قبولی بوده و وضعیت توزیع درآمد و فقر هم بهتر از وضعیت کنونی بود.
لااقل آنها راهبرد تولید ثروت را همراه با توزیع ثروت مدنظر داشتند اما در دولت اصولگرا با تقدم راهبرد توزیع ثروت بر تولید ثروت آحاد جامعه به ویژه اقشار فقیر و متوسط به نوایی که نرسیدند هیچ، بلکه با پس افتادگی در ساخت زیربنا‌ها باید بی‌گازی در زمستان و خاموشی در تابستان و گرانی و تورم را در همه فصول تحمل کنند و به عبارتی هم چوب و هم پیاز را بخورند! با همه اینها آیا شهروندان ایرانی در انتخابات آتی ریاست‌جمهوری چشم و گوش‌شان را به روی گفته‌ها و وعده‌ها و... نامزدهای ریاست‌جمهوری باز خواهند کرد؟ و آیا باز هم وعده‌های اقتصادی و معیشتی راهگشا خواهد بود؟ و آیا...
علی مزروعی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید