پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

چقدر کافی است؟


چقدر کافی است؟
یافته‏های جدید درباره وضعیت ذوب پهنه عظیم یخ گرینلند بیانگر شکل‏گیری شرایط جوی جدیدی است که نگرانی‏های بسیاری را بین دانشمندان و کارشناسان به همراه داشته است. هرگونه تردید و سهل‏انگاری در این باره، بی‏شک عواقب و پیامدهایی جبران‏ناشدنی را به همراه خواهد داشت.
بررسی تصاویر ماهواره‏ای از پهنه یخ گرینلند حکایت از آن دارد که سرعت ذوب این پهنه بسیار بیشتر از حد تصور دانشمندان می‏باشد؛ تصوری که ترس و نگرانی آن‏ها را به همره داشته است. بررسی‏ها بیانگر آن است که این سرعت، دو برابر آن چیزی است که پنج سال پیش شاهد آن بوده‏ایم. بی‏شک پیامدهای افزایش سطح آب دریاها و تغییرات جوی ناشی از این پدیده، شگفت‏آور خواهد بود.
تنها چند هفته پیش بود که من به عنوان یک دانشمند آب و هوای شاغل در ناسا بر آن شدم تا پس از سخنرانی‏ای که درباره کاهش سریع انتشار گازهای گلخانه‏ای داشتم، این موضوع را در رسانه‏ها نیز انعکاس دهم که بخش روابط عمومی ناسا که کارمندهایش توسط بخش سیاسی دولت بوش تعیین می‏شوند، مرا از این کار بازداشتند. این مسأله مرا سخت ناراحت کرد؛ چرا که اولین هدف سازمان ناسا، حفاظت از کره زمین معرفی شده است. اطلاعات حاصل از این ماهواره جدید بیانگر پیشرفت‏هایی برجسته در حوزه کسب یافته‏ها محسوب می‏شود. ما برای نخستین بار شاهد رفتار ظریف جریان‏های یخ هستیم؛ جریان‏هایی که در حال به تحلیل بردن پهنه یخ گرینلند هستند. این یافته‏ها نشان‏دهنده آن است که همه ساله حداقل دویست کیلومتر مربع از این پهنه از بین می‏رود و این رقم با آن‏چه که تنها دو سال پیش به دست آمده بود، بسیار متفاوت است.
اما این تازه آغاز کار است. هنگامی که یک پهنه یخ شروع به ذوب شدن می‏کند، پس از مدتی به نقطه‏ای حساس می‏رسد و مسأله مهم آن است که تا رسیدن ما به این نقطه چقدر زمان باقی است. تابستان ۲۰۰۵ بود که تغییراتی اساسی در روند تغییرات این پهنه به وقوع پیوست و این مقطع زمانی می‏تواند بیانگر آن باشد که ما بر لبه پرتگاه قرار داریم. فهم ما از تغییرات پیش‏رو، پیشینه‏ای ندارد؛ در حالی که پیش‏بینی‏های مبتنی بر الگوهای جوی بیانگر آن بود که تحلیل و نابودی این پهنه یخی نیازمند هزار سال می‏باشد، هم‏اکنون با استناد به یافته‏های جدید، برایمان اثبات شده که همه این الگوها تقریباً بی‏ارزش می‏باشند. این الگوها به نحوی به این پهنه می‏نگرند که گویی آن پهنه، مجموعه یخی مستقلی است که به مرور زمان ذوب می‏شود اما واقعیت آن است که ماهیت این پهنه بسیار متفاوت از تصورات پیشین است.
زمانی که یخ شروع به ذوب شدن می‏کند، به شکل‏گیری نوعی دریاچه‏های کوچک در سطوح فوقانی می‏انجامد و به مرور زمان به شکاف‏های یخی عمیق می‏انجامد و نتیجه آن شکل‏گیری جریان‏های آب روان در لایه‏های زیرین و رانده شدن پهنه به سوی اقیانوس است. دانشمندان ناسا این پدیده را در منطقه گرینلند اندازه‏گیری نموده و دریافته‏اند که اگر چه شکل‏گیری چنین پهنه‏ای نیازمند زمانی طولانی است، اما نابودی آن با سرعتی بالا تحقق می‏یابد. اما به راستی این واقعه چه زمانی اتفاق خواهد افتاد؟ یافته‏های امروز ما حکایت از آن دارد که مثلاً چهارده هزار سال پیش، سطح آب دریاها به ازای هر قرن پنج متر افزایش یافته و همین پدیده به پایان عصر یخ انجامید؛ اما این روند در آن دوره به هیچ وجه با افزایش دمایی که امروزه ما شاهد آن هستیم، همراه نبوده است.
بی‏شک هیچ یک از الگوهای جوی موجود نمی‏تواند پیش‏بینی شرایط حاضر را به دنبال داشته باشد. اما شواهد موجود و سرگذشت زمین و چشمان بیدار امروز ما می‏تواند این نکته را به همه ثابت کند که افزایش سطح آب دریاها موضوعی جدی است؛ موضوعی که جدّیت آن از مسأله افزایش دمای زمین هم بیشتر است.
اگر چه پیش‏بینی نتایج تحقق این پدیده سخت است، اما بی‏شک در نتیجه تحقق این مسأله باید شاهد شکل‏گیری سیاره‏ای دیگر باشیم.
تصور ذوب شدن و حرکت ناوگان‏های عظیم یخ از منطقه گرینلند و پیش‏روی آن‏ها به سمت جنوب بیانگر آن است که مناطق گسترده‏ای از زمین به زیر آب فرو می‏رود.
به راستی چقدر فرصت داریم؟ باید تنها در یک دهه آینده از گسترش انتشار دی‏اکسید کربن بکاهیم و بی‏شک عدم تحقق آن در این فرصت باقی‏مانده، افزایش یک درجه‏ای دمای زمین را به همراه خواهد داشت و همین میزان افزایش دماست که می‏تواند شکل‏گیری و تحقق بسیاری از پدیده‏ها را اجتناب‏ناپذیر نماید. اگر واقعاً خواست و اراده ما پایان دادن به این روند باشد، هرگز نباید به امید ورود تکنولوژی‏های جدیدی باشیم که بتوانند از گسترش این گازها جلوگیری کنند. ما باید به داشته‏های موجود خود اتکا نماییم و تنها در همین یک دهه آینده عملاً به مقابله برخیزیم؛ چرا که دیگر فرصتی کافی برایمان وجود نخواهد داشت.
نویسنده: جیم هنسن
محسن داوری
منبع:
نشریه ایندیپندنت - چاپ لندن ۱۷ فوریه ۲۰۰۶
ماهنامه سیاحت غرب،شماره ۴۵


همچنین مشاهده کنید