پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

با پیشکسوتان طب سنتی


با پیشکسوتان طب سنتی
در دوران کودکی می‌دیدم که افراد مسن برای انواع و اقسام مشکلات و بیماری‌ها، گیاهان، سبزیجات و میوه‌جات مختلف را به‌هم تجویز می‌کردند. برای مثال مادربزرگم که دچار ناراحتی معده بود همیشه عرق نعنا و جوشانده‌های مختلف دم می‌کرد و می‌خورد و هم‌چنین خیلی اوقات قبل از خواب چای گل‌گاوزبان می‌نوشید و ما نیز به این نتیجه رسیده بودیم برای این‌که با اعصاب راحت بخوابیم در نوشیدن این چای همراه او شویم.
در ادامه این مقدمه، تصمیم گرفتیم با فردی که اکنون یکی از پیشکسوتان حرفه عطاری و طب سنتی است مصاحبه‌ای داشته باشیم.
▪ لطفاً کمی از خودتان بگوئید و این‌که چه‌طور وارد این حرفه شدید؟
ـ در سال ۱۲۹۳ در آشتیان چشم به جهان گشودم. بعد از دوران کودکی وارد مدرسه خاقانی در آشتیان شدم. در آن‌جا درس‌های دینی و قرآن را فرا گرفتم. در آن زمان مدارس تا ششم بیشتر نبود. بعد از این‌که ششم را گرفتم به تهران آمدم و در رستم‌آباد شمیران ساکن شدیم. ما هشت برادر بودیم. حرفه پدرم عطاری بود و سه تا از عموهای بنده هم به این حرفه مشغول بودند.
▪ پدر شما گیاه می‌فروختند یا کار طبابت هم انجام می‌دادند؟
ـ پدر من هم گیاه‌فروشی می‌کرد هم درمان‌گری
▪ ایشان در چه درمان‌هائی حاذق بود؛ آیا خاطراتی به یاد دارید؟
ـ در قسمت گوارشی بیشتر حاذق بودند. خیلی از افراد بودند که برای درمان به ایشان مراجعه می‌کردند. البته پدرم مردم عارفی هم بود. هر کس هم که به نزد ایشان می‌آمد ممکن نبود از پیش پدرم دست خالی برگردد.
▪ آیا ترکیب داروئی هم انجام می‌دادند؟
ـ بله ترکیبات داروئی هم انجام می‌دادند و عرق‌گیری هم می‌کردند، البته در آن زمان دستگاه‌های ساده‌ای بود که با آنها عرق می‌گرفتند.
▪ داروها را چه‌طور تهیه می‌کردند؟
ـ در آن زمان بیشتر داروها را از قم و اطراف آشتیان، بروجرد و همدان تهیه می‌کردند. البته زمانی که دوران نوجوانی و جوانی ما بود بیشتر به بیابان و کوه‌های اطراف می‌رفتیم و در آن‌جا گیاهان داروئی مختلفی را جمع‌آوری می‌کردیم.
▪ آیا از کشورهای دیگر هم گیاه می‌خریدند؟
ـ خیلی به‌ندرت، در آن زمان عطاری‌های ایران بیشتر گیاهان را خودشان داشتند و از داخل کشور تهیه می‌شد.
▪ چه عاملی باعث شد که پدر شما وارد این حرفه شود؟
ـ به خاطر علاقه زیادی بود که به گیاهان داشت. در آن زمان عطاری‌ها هم زیاد نبودند. البته پدرم مرد فاضلی بود و از نظر تحصیلات هم تحصیلاتشان معادل لیسانس امروز بود. در آن زمان به پدرم لقب میرزا هم داده بودند. البته میرزا به کسی که نویسنده و فاضل بود می‌گفتند.
▪ آیا در آشتیان حکیم حاذقی که مشهور باشد، داشتید؟
ـ حکیم باباجانی بود که مردم بیشتر به ایشان مراجعه می‌کردند. در سال ۱۳۰۷ بود که یک فرد دکتری به آشتیان آمد و از آن زمان به بعد مردم به دکتر مراجعه می‌کردند.
▪ در آن زمان نسخه‌های حکما را چه‌ کسانی می‌پیچید؟
ـ وقتی حکیم نسخه می‌داد، نسخه‌های حکیمان را عطارها می‌پیچیدند.
▪ حکیم‌ها داروسازی هم می‌کردند؟
ـ خیر، عطارها بودند که داروها را ترکیب می‌کردند و به‌دست مردم می‌دادند. حکیم فقط کارش طبابت بود و تشخیص درد.
▪ چه سالی به تهران آمدید؟
ـ من در سال ۱۳۱۸ وقتی که ۱۸ ساله بودم به تهران آمدم. تحصیلاتم که تمام شد به پیش پدرم رفتم و به شاگردی مشغول شدم.
▪ به‌نظر شما گیاهی هست که در آن زمان بوده ولی حالا نیست؟
ـ تعداد گیاهان دوران ما از حالا بیشتر بود. البته در آن زمان وقتی افراد مریض می‌شدند به وسیله گیاهان درمان می‌کردند. داروهای شیمیائی زیاد نبود.
▪ از حکیم‌های اون زمان کسی را به یاد دارید؟
ـ در میدان رستم‌آباد دو نفر به نام‌های حاج احمد و حاج ابوالفضل آقا کار عطاری می‌کردند.
▪ اتحادیه از چه زمانی تشکیل شد و شروع به کار کرد؟
ـ در سال ۲۴ بود که اتحادیه عطار و سقط‌فروش تشکیل شد و شخصی به نام حاج رحیم، آقا سیدحسین بزرگ که به شش انگشتی معروف بود و یک نفر از سرچشمه و یکی هم از بازار دباغ‌ها عضو این اتحادیه بودند. ما اولین‌بار جواز کارمان را از اتحادیه گرفتیم.
▪ عطارهای بازار و یا خیابان‌ها چه کسانی بودند؟
ـ مرحوم حاج میرزا علی‌اکبر، حاج حسین زعفرانی بود و آقای توسلی بودند. که هم بنکداری داشتند و هم عطاری داشتند. اولین مغازه برای حاج حسین زعفرانی بود. کسی بود که تقریباً بیشتر مردم از ایشان خرید می‌کردند. بعد از مدتی از نظر اقتصادی اوضاع ایشان به‌هم خورد. بعد از ایشان اکبر اخوان و سید باقر و حقانی آمدند. در سبزه‌میدان هم آقای اخوان و آقای اسلامی بودند که عطاری داشتند.
▪ آیا از مرحوم دکتر احمدیه اطلاعاتی دارید؟
ـ ایشان در پامنار بودند و طبابت می‌کردند البته ایشان هم خیلی معروف بودند.
▪ نسخه‌های دکتر احمدیه را چه کسانی می‌پیچیدند؟
ـ جناب آقای جوهرچی می‌پیچید.
▪ چند قلم گیاه داروئی داشتید؟
ـ ۶۱۰ قلم جنس داشتیم. ولی حالا خیلی زیاد شده. آقائی از شاه‌ عبدالعظیم بود به نام شیخ جعفر که این جنس‌ها را برای ما می‌آورد. کسی که عاشق عطاری باشد می‌فهمد چه دُرّی در دست ما است. من خودم عاشق عطاری بودم.
▪ ارتباط شما با حاج محمدتقی و حاج حسین و حاج محمدرضا عطارنژاد چه‌طور بود؟
ـ ارتباط خیلی خوبی داشتیم. هرکسی دوا می‌خواست یا مریض می‌شد می‌رفت پیش حاج محمدتقی عطارنژاد. این‌ها عاشق این بودند که بتوانند به مردم خدمت کنند.
▪ عطارها چند دسته هستند؟
ـ عطارها سه دسته هستند. عده‌ای هستند که مال را به بنکدار می‌فروشند. عطارهائی که مغازه‌دار هستند از بنکدار جنس می‌خرند. یک‌سری هم هستند که خرده‌فروشی می‌کنند. در واقع اول بنکدار بود؛ بعد عطار خرده‌فروش و عمده‌فروش.
▪ در تهران ما چند تا عطار داریم. چند درصد از آنها عطار واقعی هستند؟
ـ البته اخیراً تعداد عطارها یه مقدار زیاد شده، در هر محله و خیابان دو تا عطاری هست. در کار عطاری واقعاً تجربه خیلی مهم است و یک‌سری از افراد هم هستند که چون عطاری حرفه‌ جد یا پدرشان بوده به ارث می‌برند و دنباله‌رو این کار می‌شوند.
▪ به‌نظر شما عطارها چه چیزهائی باید در کارشان یاد بگیرند؟
ـ عطاری یک‌ عشق است. هرکسی در هر صنفی باید خبره باشد. ورود به هر کاری نیازمند اطلاع و تجربه است و عالمی که بتواند آن فن را آموزش بدهد. یک عطار باید بداند که واقعاً برای چه وارد این حرفه می‌شود آیا به خاطر خدمت به مردم، یا به خاطر پول جمع کردن است. این یک کار باقیات صالحات است. عشق من این است که یک گیاه قشنگ تهیه کنم که مردم استفاده کنند. دلم می‌سوزه، این فن یک فن بزرگی است و جواهر بزرگی در دستان مردم هست که قدرش رو نمی‌دونند.
▪ عطارها چه باید بکنند که پشتیبانی مناسب داشته باشند؟
ـ عطارها باید هدایت شوند. امروز وضع طوری است که این کار محو شده و باید سرمایه‌دارها از این صنعت حمایت کنند.
گزارش: اشرف کریمی راه‌جردی
منبع : فصلنامه عطارنامه


همچنین مشاهده کنید