سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

پاکستان، چشم انداز قرار یا بی قراری


پاکستان، چشم انداز قرار یا بی قراری
«به یاد می آورید که در بحث های مرحله مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا همه از تهدیدآمیز بودن ایران صحبت می کردند و من می گفتم پاکستان، پاکستان. این پاکستانی ها هستند که تسلیحات هسته ای دارند و آنها هستند که می توانند به اقیانوس هند و دریای مدیترانه(!) دسترسی داشته باشند و مهمتر از همه، آنها هستند که دولتی بی ثبات دارند.»
این بخشی از سخنان «ژوزف بایدن» معاون باراک اوباما کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا است که در روز جمعه گذشته ایراد گردیده است. در داخل آمریکا «بایدن» را سناتور و سیاستمداری کهنه کار می دانند و برای سخنان او اهمیت ویژه ای قائلند. البته پیش از بایدن تحلیلگران استراتژیک آمریکا که به سیستم نظامی این کشور نزدیکند در «ارزیابی وضعیت آینده» از دولت بوش خواستند که قدرت نظامی آمریکا را در عراق مستهلک نکند و در دو سوی مرز ایران- پاکستان و عراق- توزیع نماید.
پاکستان با انتخاب آصف علی زرداری به ریاست جمهوری وارد مرحله جدیدی از «حاکمیت احزاب» شد و در عین حال وجود عوامل مختلف تاثیرگذار بر تحولات پاکستان، ابهامات زیادی را به وجود آورده است. در این میان نقش و کارکرد آمریکا و اولویت های این کشور در این تحولات بر این ابهامات افزوده است. آمریکایی ها از یک سو جایگاه پاکستان را در سیاست خارجی خود «بسیار مهم» خوانده اند. از سوی دیگر با حملات پی درپی نظامی به مناطق مختلف پاکستان- بخصوص در ایالت سرحد شمالی و وزیرستان- روی «دخالت مستقیم» تکیه کرده اند و در همان حال از ضرورت وجود یک دولت باثبات حزبی در اسلام آباد سخن گفته اند. پیش از این، این قلم در تاریخ ۳۱ مردادماه در یادداشتی تحت عنوان «تحولات دروازه شرقی ایران» سؤالاتی را مطرح کرد. اینک پس از گذشت سه هفته از آغاز تحولات جدید بهتر می توان درباره ماهیت و رویکردهای آن سخن گفت
۱) سیاست آمریکا در پاکستان کماکان بر وجود دولت ضعیف استوار است. دولت ضعیف زمینه دخالت خارجی را فراهم می کند و از سوی دیگر به ناچار به «زدوبند» روی می آورد. بر همین اساس همزمان با برگزاری مراسم انتخاب رئیس جمهور در مجالس ملی و محلی پاکستان، بمباران مناطقی از پاکستان از سوی آمریکا انجام می شود و رسانه های غربی در یک امتیازطلبی آشکار از رئیس جمهوری که هنوز سر کار نیامده است، اعلام می کنند: «آصف علی زرداری باید در نقش رئیس جمهور با مخالفان اسلام گرا- و نه تروریست ها- مقابله کند و بحران اقتصادی را که ثبات پاکستان را مورد تهدید قرار داده است، برطرف کند.» خط تبلیغاتی - و تبعا رویه سیاسی دولتهای آمریکا، انگلیس و... کاملا مشخص است. آنان ماموریت اصلی زرداری و شرط کمک اقتصادی به دولت او را و در عین حال قیمت بقای او در حکومت - که با واژه ثبات پاکستان بیان شده- را هم مشخص کرده اند.
۲) بر مبنای تئوری ترجیح دولت ضعیف بر دولت قوی، آمریکایی ها روی «دولت ائتلافی» تاکید زیادی کرده اند و طبعا منظور آنان ائتلاف زرداری و حزب او با ارتش، حزب مسلم لیگ شاخه پرویز مشرف، حزب مسلم لیگ شاخه نواز می باشد. دولت ائتلافی، دولتی بی ثبات است و به شدت به حمایت قدرت های خارجی احتیاج دارد از همین رو می توان گفت اگرچه طبق قانون اساسی فعلی و تغییراتی که در دوره مشرف در آن صورت گرفت «زرداری رئیس جمهور» دارای قدرت زیادی است که شامل انتصاب قضات دیوانعالی، رئیس کمیسیون انتخاباتی، انتصاب فرمانداران محلی، نصب فرمانده کل ارتش، برکناری دولت و انحلال مجلس و اختیار بمب اتمی می شود ولی وی با محدودیت زیادی در «اعمال» این صلاحیت ها مواجه خواهد بود.
۳) از سخنان بایدن بعنوان یک چهره حزب دمکرات و مقامات فعلی کاخ سفید برمی آید که آمریکا پس از شکست در «تجربه مشرف» درنظر دارد بیش از این درگیر مسایل پاکستان شده و مستقیما تحولات امنیتی این منطقه- بخصوص بخش های شمال و شمال غربی پاکستان- را مدیریت کند. این اقدام به نام کنترل شبه نظامیان طالبان و گروه القاعده صورت می گیرد ولی رویکرد اصلی آن کنترل هند، چین، روسیه و ایران- بعنوان چهار قدرت معارض که در اطراف مرزهای پاکستان قرار دارند خواهد بود. بر همین اساس باید در انتظار تحولات امنیتی فراوانی در این منطقه بود.
۴) چالش اسلام آباد- طالبان و یا آمریکا طالبان به سرعت به چالش میان آمریکا و دولت پاکستان از یک سو و چالش آمریکا با هر کدام از ۴ قدرت آسیایی مجاور مرزهای پاکستان از سوی دیگر تبدیل می شود و می تواند مبدأ یک چالش گسترده بین المللی باشد.
۵) تلاش برای سرکوب شبه نظامیان مذهبی، بعنوان تلاش برای کاستن از تنش و خشونت معرفی می شود ولی در عمل این تلاش ها خشونت های بی پایانی را در منطقه دامن می زند. آمریکایی ها و نیروهای هوادار خود در پاکستان نمی توانند ده ها میلیون نیروی مذهبی و صدها هزار شبه نظامی را از سر راه بردارند و سپس شاهد آرامش باشند، این اقدام واکنش شدید جامعه مذهبی پاکستان را در پی خواهد داشت.
۶) پاکستان در دوره زرداری دوره ای پرالتهاب را سپری خواهد کرد چرا که از یک سو بر میزان دخالت آمریکا و انگلیس در این کشور افزوده می شود و از سوی دیگر شورش های داخلی به قصد عقیم گذاشتن سیاست آمریکا در پاکستان فزونی می گیرد. این شرایط دولت زرداری را با دشواری های زیادی مواجه می کند چرا که از یک سو نمی تواند «شاهد غیر مسئول» در رخدادهای امنیتی- ترورها و انفجارها- باشد و از سوی دیگر نمی تواند بطور جدی با آن به مقابله برخیزد چرا که زرداری در یک «روند توافقی» میان آمریکا، انگلیس و نیروهای داخلی بر سر کار آمده است. شرایط آینده زرداری شباهت زیادی به شرایط فعلی حامد کرزای رئیس جمهور توافقی افغانستان دارد. از همین رو بی بی سی بلافاصله پس از انتخاب زرداری به ریاست جمهوری گفت: «بسیاری در پاکستان نگرانند این کشور در زمانی که لازم است اقدامات فوری برای حل مسایل اقتصادی و رویارویی با جنبش تندروی اسلامی این کشور صورت گیرد با خطر بازگشت به شرایط سیاسی گذشته و حملات شخصیت های سیاسی این کشور به یکدیگر روبروست.» در این بین یک نکته اساسی وجود دارد؛ تجربه پاکستان نشان داده است که در شرایط التهاب دولت هایی که به نیروهای نظامی تکیه دارند، توانایی و توفیق بیشتری برای غلبه بر التهابات دارند. دولت زرداری چگونه می تواند میان خود و ارتش پل بزند؟
۷) در پاکستان مخالفت با افراط گرایی مذهبی با مخالفت با نفوذ آمریکا همراه می باشد. اکثریت مردم این کشور با طالبان و شبه نظامیان ایالت سرحد مخالفند و همین مردم با استیلای آمریکا بر کشور خود نیز مشکل دارند. دولت آصف علی زرداری در شرایطی می تواند افراط گرایی مذهبی را مهار کند که مخالفت او با گسترش نفوذ آمریکا برای مردم پاکستان به اثبات رسیده باشد. اگر زرداری براساس مدل و خواسته آمریکا بخواهد با افراط گرایی مذهبی مقابله کند خود را رویاروی توده های گریزان از افراط گرایی نیز می یابد و این ماندگاری دولت او را با دشواری مواجه می کند. خبرگزاری فرانسه یک روز پس از انتخاب زرداری نوشت: «زرداری که هوادار غرب شناخته می شود، تعهد کشورش را در کنار آمریکا در جنگ با تروریسم زیر سؤال نمی برد. این در حالی است که مردم پاکستان با سیاست واشنگتن مخالفند.»
در جمعبندی نهایی از این بحث می توان گفت آمریکا تلاش خواهد کرد تا از آصف علی زرداری و حزب مردم در برابر احزاب دیگر، ارتش و شبه نظامیان مذهبی حمایت کند ولی در عین حال این حمایت به معنای پذیرش زرداری در قامت یک «رئیس جمهور مقتدر» نیست از این رو حفظ زرداری توأم با نگارش دائمی دستور کار برای او خواهد بود.
نکته دیگر این است که انتخاب قاطع زرداری در مجالس ملی و ایالتی به معنای محبوبیت مردمی نیست. این نکته ای است که خود غربی ها - از جمله رادیو بی بی سی با صراحت و با استناد به گزارشی- اعلام کرده اند که اتهام زرداری به فساد مالی طی ۸۱ سال گذشته با انتخاب او به ریاست جمهوری پاک نمی شود . بر همین اساس- حداقل- مدت زمانی طول خواهد کشید تا جامعه سیاسی و مدنی و الیگارشی پاکستان او را بعنوان «فرد اول» پاکستان بپذیرد.
در همان حال کنش و واکنش مخالفان او نیز قابل تأمل است. حزب مسلم لیگ شاخه قاعداعظم با تأیید ریاست جمهوری زرداری و اعلام پذیرش آن از سوی مشرف به زرداری نزدیک شد. در عین حال حزب مسلم لیگ شاخه نواز در ساعات اولیه پس از اعلام ریاست جمهوری زرداری احتیاط پیشه کرد و در نهایت اعلام کرد که حاضر است در دولت آینده به زرداری و حزب مردم کمک کند. ارتش سکوت مطلق پیشه کرد و در همان حال اوضاع را با دقت زیر نظر گرفت. ارتش درست در روز انتخاب زرداری راه سوخت رسانی به نیروهای ناتو در مرز پاکستان و افغانستان را سد کرد و وزیر دفاع صراحتاً اعلام کرد: «این اقدام نشان دهنده جدی بودن اعتراض اسلام آباد به اقدامات خودسرانه نیروهای آمریکا در - بمب باران- محدوده خاک پاکستان است.» این اقدام ارتش نشان داد که در قدرت ارتش خللی رخ نداده است.
ارتش در عین حال وحدت خود را با پرویز مشرف حفظ کرد. اگر این روزها سخنی درباره وضعیت آینده مشرف شنیده نمی شود و حتی حزب او با صراحت از «نقش سیاسی آینده» او حرف می زند بیانگر آن است که ژنرال ها بهای همراهی محدود خود را قبلاً دریافت کرده اند ولی در اینکه ژنرال ها همراهی خود را ادامه دهند تردیدهایی وجود دارد.
منبع : سایت الف


همچنین مشاهده کنید