جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


اسپایک لی، اورفه سیاه


اسپایک لی، اورفه سیاه
«نژادپرستی یعنی همین که قوانین طوری ترتیب داده می‌شوند که به شیوه‌ای نظام‌مند مردم را از پیشرفت بازدارند. سیاهپوست‌ها هرگز این قدرت را نداشته‌اند که بخواهند نژادپرست باشند و این چیزی است که آمریکای سفیدپوست باید سعی کند راه‌حلش را بیابد.» اگر اسپایک لی امروز می‌خواست نژادپرستی را حلاجی کند، درباره جملاتی که در سال ۱۹۹۰ در گفت‌و‌گو با راجر ایبرت بر زبان آورد، احتیاط بیشتری به خرج می‌داد. حالا در قرن بیست و یکم، وقتی آدم‌هایی مثل پاول و رایس قدرت می‌گیرند و اوباما در آستانه رئیس‌جمهور شدن است، خود اسپایک لی هم به راحتی انگ نژادپرستی می‌خورد؛ مخصوصا وقتی با کلینت ایستوود جدل می‌کند که چرا در فیلمی مثل «پرچم‌های پدران ما» -درباره عکسی مستند از یک پرچم افراشتن در جنگ جهانی دوم، تصویری که به طور واضح هیچ سیاهپوستی در آن حضور ندارد- از بازیگران سیاهپوست استفاده نکرده، کفر آن کارگردان پیر را در‌می‌آورد و کار را به دعوا و فحش رسانه‌ای می‌کشاند. وقتی هم فیلمی درباره رشادت‌های سربازان یک هنگ از دم سیاهپوست می‌سازد، این تلقی را به وجود می‌آورد که فیلمی مثل «کلاه سبزها»ی جان وین را گرفته و جای پوزیتیو و نگاتیوش را عوض کرده است.
به هر حال، هر چیزی متضمن ضد خودش هم هست. در تاکید مدام روی تضاد با عنصری، عاقبت آن عنصر در جان آدم رسوب می‌کند و این اتفاقی است که برای اسپایک لی می‌افتد وقتی یک عمر درباره نژادپرستی می‌گوید و عاقبت خودش به همین دام می‌افتد. این کارگردان/ تهیه‌کننده/ نویسنده/ بازیگر سیاهپوست که هنگام تولد در آتلانتای جورجیا، شلتن جکسن لی نام داشت، اکنون پا به ۵۱ سالگی گذاشته، بیشتر از ۳۱ سال در حرفه سینما فعال است و بیشتر از ۴۰ فیلم در این مدت ساخته و تقریبا به همین تعداد فیلم تهیه کرده، ۱۴ فیلمنامه را به مرحله تولید رسانده است و در همین حدود هم سابقه بازیگری در فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی را دارد. او تقریبا در تمام آثارش، مخصوصا در آثار قرن بیستمی، بار نژاد را به قهرمانانش تحمیل کرده است. در سال ۱۹۸۲ از مدرسه فیلم دانشگاه نیویورک فارغ‌التحصیل شد. اولین فیلم بلندش را در سال ۱۹۸۶ ساخت، یک کمدی ارزان‌قیمت ۱۷۵ هزار دلاری که جایزه‌ای فرعی هم از جشنواره کن گرفت اما موفقیت او با سومین فیلم بلندش «کار درست را انجام بده» (۱۹۸۹) تضمین شد؛ کمدی درامی که روابط ن‍ژادی اهالی بروکلین را در اوج خشونت نشان داد و نامزد دو اسکار، چهار جایزه گلدن گلوب و نخل طلای کن شد. لی با «تب جنگل» (۱۹۹۱) باز هم نامزد نخل طلا شد، جوایزی فرعی از جشنواره ونیز گرفت، با چند فیلم از جمله «مالکوم ایکس» (۱۹۹۲) به نامزدی خرس طلایی برلین رسید و برای ساختن یک سریال تلویزیونی هم جایزه امی را دریافت کرد اما مهم‌ترین جایزه سینمایی لی همچنان جایزه ویژه افتخاری بفتا است که در سال ۲۰۰۲ به او رسید.
لی در اکثر فیلم‌هایش ازجمله «مو بتر بلوز» (۱۹۹۰)، «مالکوم ایکس» (۱۹۹۲) و «تابستان سام» (۱۹۹۸) مسائل نژادی را در بستر سیاسی و اجتماعی جامعه معاصر آمریکا به صورت صریح بیان می‌کند و البته گاهی این بیان صریح او لحنی شعارگونه به خود می‌گیرد. درام عاشقانه «تب جنگل» او همین مسائل را با لحن ظریف‌تری مطرح کرد و موفق‌تر از بقیه هم بود. درام جنایی «ساعت بیست و پنجم» که در سال ۲۰۰۲ با بازی ادوارد نورتن، فیلیپ سیمور هافمن، برایان کاکس و آنا پاکوین ساخت و نامزد شیر طلای برلین شد، از تغییر دیدگاه او در سده تازه و به ویژه پس از برخورد هواپیماها با برج‌های دوقلوی شهرش حکایت داشت؛ فیلمی که بحث نژاد و رنگ در آن رنگ باخت و از اسپایک لی تازه‌ای خبر داد. فیلم جنایی دیگرش «نفوذی» (۲۰۰۶) گرچه داستان چندان بدیعی نداشت از حضور کارگردان مقتدری در پشت دوربین خبر می‌داد که تمام انرژی خود را به داستانگویی و تعریف یک ماجرای جذاب معطوف کرده و وقت خودش و تماشاگرش را با شعار دادن نگرفته است. لی این روزها سرگرم تدارک «نفوذی ۲ » است که گویا در سال ۲۰۱۰ روی پرده می‌رود، اما با «معجزه در سانتا آنا» نشان داده که مسائل قدیمی را فراموش نکرده است. گویا جو انتخابات آمریکا و نامزدی یک سناتور سیاهپوست باعث شده فیل اسپایک لی هم یاد هندوستان کند.
ساسان گلفر
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید