پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


بال پروازشان را نشکنید


بال پروازشان را نشکنید
تقریبا همه پدر و مادرها حاضرند برای موفقیت فرزندانشان در زندگی هر بهایی بپردازند، در حالی که گاه این تلاش بیش از اندازه، فرزندان را به سوی زمینه‌هایی سوق می‌دهد که چندان مطلوب نیست.
نتیجه نهایی آن است که امکان دارد کودکان تمام اقدامات استاندارد شده را بخوبی انجام دهند، ممکن است بهترین رتبه را کسب کنند، برنده جوایزی بشوند و در بهترین مدارس حرفه‌ای پذیرفته شوند، اما در آن زمینه خوشبخت نخواهند بود و چیزی واقعا خلاق به وجود نخواهند آورد.
عوامل گوناگونی وجود دارند که در تمام مراحل زندگی از بدو تولد تا بزرگسالی می‌توانند به اشکال مختلف خلاقیت فرد را با مانع روبه‌رو کنند. این عوامل به طور مستقیم یا غیرمستقیم فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهند و سبب تضعیف یا تخریب آن می‌شوند.
این دسته از عوامل را می‌توان با عنوان موانع محیطی خلاقیت نامگذاری کرد. برخی از این موانع منشأخانوادگی دارند، یعنی در جریان تعامل کودک با والدین و محیط خانه پدید می‌آیند.
ما در این مطلب سعی داریم به عوامل خطرسازی که مانع خلاقیت کودکان در خانواده می‌شود، بپردازیم. با آشنایی این موانع می‌توان بستری فراهم آورد که خلاقیت فرزندان عزیزمان بخصوص با فرارسیدن تابستان و اوقات فراغت بیشتر شکوفاتر شود.
آسیب‌رسان‌ها به خلاقیت را می‌توان به ۲ گروه تقسیم کرد:
۱) عوامل فردی (درونی)‌
۲) عوامل محیطی (بیرونی)‌
منظور از عوامل فردی، عواملی است که به ویژگی‌های فرد مربوط می‌شود و موانع محیطی به مواردی می‌گویند که فرد در ارتباط با دیگران دارد. یکی از این عوامل محیطی که در سستی قوه خلاقیت کودکان تاثیر بسزایی دارد، خانواده است. عواملی که مانع خلاقیت کودکان در خانواده می‌شود به شرح زیر است.
● تبعیض‌
تبعیض جنسیتی یا تبعیض میان فرزندان ازجمله عوامل آسیب‌زای قوه خلاقیت است. بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با اعمال تبعیض میان فرزندان موجب اختلاف بین آنان و دلسردی از زندگی می‌شوند. تبعیض در برخورد با خطاها و اشتباهات فرزندان موجب سلب اعتماد به نفس در آنان می‌شود.
تاکید بسیار بر جنسیت کودک و تمایز قائل شدن زیاد میان دختر و پسر، یکی از موانع مهم رشد خلاقیت کودکان در برخی خانواده‌هاست. در برخی فرهنگ‌ها بسیاری از دختران و پسرانی که از تفکر خلاق برخوردارند، به سبب ملزم شدن به رعایت پاره‌ای مقررات و هنجارهای از پیش تعیین شده و همچنین به دلیل قرار گرفتن در نقش‌های قالبی که فرهنگ و محیط بر آنها تحمیل کرده، علایق و تمایلات خلاقانه خود را سرکوب می‌کنند، در نتیجه بتدریج دچار تعارض می‌شوند و خلاقیت آنها از میان می‌رود.
● وعده پاداش‌
محققان با تحقیقات وسیعی که انجام داده‌اند دریافته‌اند بچه‌هایی که در ازای پاداش اقدام به انجام کار می‌کنند به قدری به خاطر انتظار پاداش، حواس‌پرت می‌شوند که لذت آنها از فعالیت با مانع مواجه می‌شود. همچنین از میزان انگیزش آنها کاسته شد و این کودکان وقت کمتری برای کار اختصاص می‌دادند؛ بعلاوه کیفیت کارایی این کودکان در مقایسه با آنها که منتظر دریافت پاداش نبودند، پایین‌تر بود.
در نتیجه باید به انگیزش درونی توجه شود که باعث حفظ خلاقیت در کودکان می‌شود.
● اجبار به همنوایی‌
اگر فرزندان با اطلاعات و دنباله‌روی از روش‌های متداول و قواعد خشک و انعطاف‌ناپذیر مجبور و مستلزم باشند، به طور چشمگیری خلاقیت در آنها نابود می‌شود. والدین مسلط و قدرت‌طلب که نظم افراطی را بر فرزندانشان تحمیل می‌کنند، به طور نادانسته و ناخواسته زمینه‌ساز زوال قوه خلاقیت می‌شوند.
● فضای عاطفی خانواده‌
منظور از فضای عاطفی، محیط و شرایط خانوادگی است که تحت تاثیر آن افراد احساس آرامش، امنیت و خودباوری می‌کنند. صاحب‌نظران معتقدند خانواده تنها جایگاهی است که اعضا در همه موقعیت‌ها و شرایط بحرانی، خود را به آن می‌رسانند و در آن تجدید قوا و روحیه می‌کنند. فضای عاطفی خانواده در خلاقیت مثل نور برای درختان است. اگر تمام نیازهای اساسی درخت نظیر آب، خاک و کود تامین باشد، اما نوری به آن نرسد هیچ یک از این عناصر به رشد درخت کمک زیادی نخواهد کرد.
در خانواده‌ای که فضای عاطفی آن پر از تنش و فشارهای دائمی و سرد و بی‌حرارت است و مبادله عاطفی جریان ندارد و احساس تنهایی در آن موج می‌زند، کمتر می‌توان شاهد ظهور افراد خلاق در خانواده بود.
▪ بیهوده شمردن تخیلات کودک‌
تخیل کودک، اساس خلاقیت اوست و چنانچه تخیلات و رویاهای کودک با بی توجهی، تمسخر و بیهوده انگاشتن از جانب والدین روبه‌رو شود، در واقع سرچشمه خلاقیت او خشکانده شده است.
محکوم کردن خیالپردازی کودک و وادار کردن او به واقع‌بینی در خانواده، نگرش و شیوه‌ای کاملا اشتباه است و برای بذر حساس خلاقیت کودک، آفتی مهلک محسوب می‌شود.
● تحمیل علاقه‌
علاقه، عاملی درونی است و زمانی نتیجه‌بخش است که از درون بجوشد. بعضی والدین به خاطر آن که آرزو دارند فرزندانشان در زندگی موفق شوند، آنها را در زمینه‌هایی هدایت می‌کنند که چندان مورد علاقه کودکان نیست. نتیجه این می‌شود که کودکان ممکن است تمام اقدامات استاندارد شده را بخوبی انجام دهند. ممکن است بهترین رتبه را کسب کنند، برنده جوایزی بشوند و در بهترین مدرسه پذیرفته شوند؛ اما به یقین در آن زمینه مبتکر، نوآور و خوشبخت نخواهند شد و نمی‌توانند محصولی خلاقانه به وجود آورند، چون آنچه به دست می‌آورند از علاقه آنها سرچشمه نگرفته و از درون برای آنها لذت ایجاد نمی‌کند.
● نشناختن علایق درونی کودک‌
بسیاری از کودکان بخصوص در سنین پایین، از علایق و کشش‌های خود نسبت به موضوعات و پدیده‌های پیرامون اطلاع روشنی ندارند یا این که نمی‌توانند آن را به زبان بیاورند. این موضوع از موارد بسیار حساس به شمار می‌رود که باید از همان دوران کودکی مورد توجه والدین قرار گیرد. خانواده‌هایی که نسبت به این مساله بی‌تفاوتند و سعی نمی‌کنند انگیزه‌ها و موضوعات مورد علاقه کودک خود را شناسایی و کشف کنند، ناخواسته فرصت‌های زیادی را برای رشد خلاقیت کودک از وی سلب می‌کنند.
● تحقیر
مربیان و والدین این نکته را مدنظر داشته باشند که اگر کودک تحقیر شود، نمی‌تواند از خود خلاقیت نشان دهد. تحقیر کردن یعنی جلوی پرواز را گرفتن. تحقیر باعث می‌شود جرات و جسارت از کودک سلب شود. تحقیر کردن به معنای کشتن شخصیت کودک و در مجموع یکی از عوامل بازدارنده خلاقیت کودکان محسوب می‌شود.
● ایجاد رقابت میان کودکان‌
رقابت میان کودکان معمولا وقتی پدید می‌آید که:
▪ نوعی ارزیابی و رتبه‌بندی به وسیله والدین وجود داشته باشد.
▪ پاداش یا جایزه‌ای در میان باشد.
به طور معمول اگر کودکان احساس کنند کار آنها به وسیله والدین ارزشگذاری خواهد شد یا به بهترین کار جایزه یا پاداش داده می‌شود، بیشتر از آن که به انجام بهتر آن کار بیندیشند، به کسب آن جایزه فکر می‌کنند. در ضمن گاهی این رقابت‌ها به ستیزه‌جویی میان کودکان تبدیل شده، سبب می‌شود آنها نتوانند از توانایی‌ها و استعداد‌های واقعی خود استفاده کنند.
● قرار دادن قوانین خشک و دست و پاگیر در منزل‌
بسیاری از والدین برای کودکان خود قوانین و مقررات خشک و محدودکننده‌ای نظیر مقدار ساعت‌های درس خواندن در روز، راس ساعت معین خوابیدن، استفاده از لوازم خاص و... قرار می‌دهند. پدید آوردن چنین شرایطی در منزل و اصرار و پافشاری بر رعایت آنها از جانب کودکان سبب می‌شود کودک بتدریج به قالبی و تکراری رفتار کردن عادت کند. باید توجه داشت که افکار و رفتارهای کلیشه‌ای و تکراری نقطه متضاد خلاقیت است.
● ناآشنایی والدین با مفهوم واقعی خلاقیت‌
ناآگاهی برخی والدین از فرآیند رشد خلاقیت در کودکان و مطالعه نکردن آنها در این زمینه سبب می‌شود هیچ گاه نتوانند برای پرورش و شکوفایی خلاقیت کودک خود برنامه‌ریزی و اقدام صحیحی کنند و به این ترتیب ناخواسته سبب می‌شوند استعدادهای خلاق کودکشان به هدر رود.
● انتقاد مکرر از رفتارهای کودک‌
ارزیابی پی‌درپی رفتارهای کودک و زیر ذره‌بین قرار دادن و انتقاد از کارهای او در خانواده آزادی، امنیت خاطر و اعتماد به نفس کودک را مختل و ترس از اشتباه را تقویت می‌کند. این ترس چنانچه در کودک حالت مرضی پیدا کند، جرات ابراز هرگونه اندیشه جدید یا انجام کارهایی را که در عین خلاق بودن، احتمال وجود اشتباه نیز در آنها وجود دارد، در کودک از میان می‌برد و به این ترتیب خلاقیت کودک که لازمه‌اش داشتن آزادی و امنیت‌خاطر در محیط خانواده و خطرپذیری و عدم ترس از اشتباه است، با مانع روبه‌رو می‌شود.
● نبود حس شوخ‌طبعی در محیط منزل‌
شوخ‌طبعی از شاخص‌های مهم خلاقیت به شمار می‌رود و وجود حس شوخی و شوخ‌طبعی در فضای خانواده بسیار حائزاهمیت است، زیرا مستقیم به رشد خلاقیت کودک کمک می‌کند؛ اما در خانواده‌هایی که فضای زندگی آنها خشک، رسمی و جدی است، زمینه‌ای برای بروز حس شوخ‌طبعی کودک به وجود نمی‌آید و در نتیجه در چنین محیطی بسیاری از کشش‌های خلاقانه کودک پنهان می‌ماند.
● تحمیل نقش بزرگسال به کودک‌
بسیاری از والدین علاقه‌مندند کودک آنها بسرعت رشد کند و کودکی خود را پشت‌سر بگذارد. آنها گاهی برای تسریع این مساله می‌کوشند نقش‌هایی بزرگ‌تر از محدوده سنی کودک را به او تحمیل کنند. تحمیل نقش کاذب بزرگسالی به کودکان، روند رشد اجتماعی آنان را مختل می‌کند و سبب پدید آمدن رفتار‌های نابهنجار و تصنعی در آنها می‌شود و همین مساله باعث شده بسیاری از استعدادهای خلاق دوران کودکی از میان برود.
صابر محمدی‌
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید