شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا
غنیسازی اوقات فراغت به مثابه اورانیوم
چشم و دل بچه ها که خون شد، تصمیم گرفتند اجاره نشینها را پخش کنند. فیلم شروع شد و قهقهه خنده که به دنبالش آمد و صحنه شام خوردن در اجاره نشین ها که برای همیشه در ذهنم ماندگار شد. مخصوصا زرده تخم مرغ روی دیس برنج و آن حرکات محیرالعقول میهمانان کارگر یا همان کارگران میهمان. از کل فیلم فقط همینش یادم مانده و البته دعوا بر سر تعمیر خانه. چیز دیگری یادم نمیآید شاید برای این که فیلم برای یک مشت دختر بچه سر به هوا ساخته نشده بود چون فیلم گلنار را که همان سال دیدم خیلی یادم مانده است.
اسم اوقات فراغت که میآید یاد دوران ابتدایی میافتم که دست خواهرم را میگرفتم (هر چه باشد ما از او بزرگتر بودیم!) و آرام آرام میرفتیم مدرسه کنار دستی مدرسه ابتدایی خودمان که کلی برنامه جالب(!) برای تعطیلات تابستانمان داشت. بعدا که بزرگتر شدم فهمیدم بهش میگفتند برنامه اوقات فراغت...
اسم اوقات فراغت که میآید یاد راهروی مدرسه ابتدایی بغل دست مدرسه ابتداییمان(!) میافتم که سرتاسر موکت شده بود تا بچهها( که همهشان مانتوهای خاکستری داشتند و با دمپایی های رنگارنگ و روسریهای رنگارنگتر) بنشینند رویش و منتظر پخش فیلم باشند.
خانم ناظم میپرسد کدام فیلم را برایتان پخش کنیم بچهها جان … اجاره نشینها یا فیلم … ( اسمش را یادم نمیآید) قرعه با دستهای بالای بچهها به نام آن فیلمی میافتد که اسمش را یادم نمیآید.
فقط یادم میآید که نیم ساعت شاید هم سه ربع از فیلم گذشته بود که های های دختر بچه ها با دیدن صحنه های دلخراش و خونین از دفاع مقدس بلند شد و هنوز هم حسش را با خودم دارم.
قلبم از شدت فشار و تاثر روحی داشت از جا کنده میشد و در دم آرزوی مرگ کردم، آنهم وقتی یک تانک عراقی داشت حرکت میکرد و مجروح ایرانی توان کنار کشیدن خود را از سر راه تانک نداشت و تانک پایش را له کرد و من که صد باره توی ذهنم متصور شدم پای خودم رفت زیر تانک و استخوانش ذره ذره شد…
چشم و دل بچه ها که خون شد، تصمیم گرفتند اجاره نشینها را پخش کنند. فیلم شروع شد و قهقهه خنده که به دنبالش آمد و صحنه شام خوردن در اجاره نشین ها که برای همیشه در ذهنم ماندگار شد. مخصوصا زرده تخم مرغ روی دیس برنج و آن حرکات محیرالعقول میهمانان کارگر یا همان کارگران میهمان. از کل فیلم فقط همینش یادم مانده و البته دعوا بر سر تعمیر خانه. چیز دیگری یادم نمیآید شاید برای این که فیلم برای یک مشت دختر بچه سر به هوا ساخته نشده بود چون فیلم گلنار را که همان سال دیدم خیلی یادم مانده است.
اسم اوقات فراغت که میآید یاد کلاسهای قرآن در ظل گرما، توی کلاس های مدرسه ابتدایی بغل دست مدرسه ابتداییمان میافتم که از اولش که از خانه بیرون میآمدیم فکر قمقمه آب یخمان بودیم تا آخر کلاس و یادم نمیآید چیزی از قرآن میفهمیدیم یا نه اما بهشت و جهنمش را خوب به خاطر دارم.
فصل تابستان که میشود شاید اثر گرما باشد که بازار همه چیز از خوراک و پوشاک گرفته تا اوقات فراغت داغ میشود. آنقدر که مجبوری برای تکاپوی ۹۰ روزه مسئولان جهت غنی سازی اوقات فراغت خیل دانشآموز بیکار، از عبارت لقلقه دهان استفاده کنی.
اوقات فراغتی که با برنامه ریزیهای کوتاه مدت، بدون هدف، غیر مفید و بدون خروجی به نوعی سمبَل میشود. برگزاری کلاسهایی تکراری و بدون تناسب با نیاز روز جامعه، نمیتواند راه چندان مناسبی برای پر کردن روزگاری باشد که به واسطه نزدیکی زمین در مدار خورشید بلند و گرم شده است.
در بین کلاسهایی که از طرف بسیج محله، هلال احمر، مدرسه و … برگزار میشود به ندرت پیدا میشود کلاسی که با هدف خاصی چون آموزشهای بومی و آماده سازی جهت کار خاصی(که از قضا مفید هم هست) انجام شود. اگر هم در این بین فعالیتهای ذره بینی مفیدی انجام شود آنقدر اطلاع رسانی ضعیف است که کمتر کسی از آن مطلع میشود.
از همه این ها که بگذریم میماند تعریف اوقات فراغت در کشور ما که یا اشتباه تعریف شده و یا اصلا تعریفی ندارد که با چالشی به عنوان اوقات فراغت مواجه شدیم.
اوقات فراغت در واقع زمانی است، کوتاه یا بلند، که فرد از انجام کارهای روتین و اجبار روزانه معاف است و تمام لحظه متعلق به خودش است. بنا بر این حتی در چله زمستان هم وقتی دانشآموزی از مدرسه تعطیل شده و کار دیگری ندارد، وقتی کارمندی اداره را به قصد خانه ترک میکند و اجباری برای انجام کاری ندارد، و قتی بانوی محترمی تمام امور خانه داری اش را به اتمام رسانده است و ... دارد اوقات فراغت خودش را میگذراند ولو اینکه نه دانشآموز باشد نه در فصل گرم تابستان و تعطیلات رسمی و غیر رسمی.
لحظاتی که به دلیل زیر ساختهای نه چندان قوی در امور مختلف تلف شده و به هدر میرود و برای جبرانش تنها کاری که میکنند گذاشتن دوره های آبکی و مجانی است و البته پر کردن بیلان کاری.
فقدان فضاهای سبز مناسب، مکانهای آموزشی کافی چون فرهنگسراها، مکانهای ورزشی و … همه میتواند عاملی باشد برای غنی نشدن اوقات فراغت مردم در طول ۳۶۵ روز سال. عامل دیگری هم که دامن میزند به چالشی به عنوان اوقات فراغت و آن را به اوقات بطالت تبدیل میکند فرهنگسازی پدیدهای به عنوان شادی و پر کردن لحظات جوانان در بیرون از خانه است.
وجود این مشکلات عدیده است که باعث میشود عدهای بیان کنند که در ایران تفریحی جز خوردن نداریم...و حتی بعد از همه جشنها و برنامهها و تعریف ها و تمجیدها و انتقادها، باز هم میماند اوقات فراغتی که غنی کردنش گویا از غنی سازی اورانیوم هم سختتر است. آن هم برای مسئولانی که سالهاست عادت کردهاند برنامههایشان را به شکل ثابت و بدون نظرسنجی و نیازسنجی برگزار کنند...و سالهاست کسی آنها را به خاطر برنامههایشان زیر ذرهبین نقد قرار نداده و سالهاست...و چه خوب که هر سال عدهای از جوانان حداقل برای دقایقی هم که شده با رئیس جمهورشان سخن میگویند و میگویند که اگر این سازمانهای عریض و طویل غنی سازی اوقات فراغت کمی به بانک اطلاعات توجه میکردند، امروز وضعیت اوقات فراغت مان خیلی بهتر از اینی بود که هست...
لیلا باقری
منبع : برنا نیوز
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
اسرائیل ایران اصفهان ایران و اسرائیل حجاب فرانسه حمله ایران به اسرائیل انفجار حسین امیرعبداللهیان گشت ارشاد دولت ارتش جمهوری اسلامی ایران
سیل هواشناسی تهران فضای مجازی طرح نور وزارت بهداشت قتل شهرداری تهران زلزله سیلاب سازمان هواشناسی قوه قضاییه
قیمت طلا قیمت دلار دلار قیمت خودرو دولت سیزدهم خودرو بانک مرکزی بازار خودرو چین ایران خودرو حقوق بازنشستگان تورم
سعدی سینمای ایران سینما تلویزیون موسیقی فیلم احسان علیخانی دفاع مقدس کتاب تئاتر سریال
آزمون دکتری
رژیم صهیونیستی عراق غزه فلسطین جنگ غزه امیرعبداللهیان سازمان ملل شورای امنیت اسراییل عملیات وعده صادق حماس ترکیه
فوتبال استقلال پرسپولیس شمس آذر قزوین باشگاه استقلال لیگ برتر صنعت نفت آبادان لیگ قهرمانان اروپا بازی رئال مادرید تراکتور لیگ برتر فوتبال ایران
هوش مصنوعی فناوری گوگل سامسونگ ناسا تلگرام اپل وزیر ارتباطات عیسی زارع پور
حمله قلبی بارندگی فشار خون مغز درمان و آموزش پزشکی پزشک آلزایمر