چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


عید در ادب پارسی


عید در ادب پارسی
صدای پای عید می‌آید و دل مومن بر سر دو راهی آمدن عید رمضان و رفتن ماه رمضان بلا‌تکلیف است، از آمدن آن یک دل شاد باشد یا از رفتن این یک محزون؟ عید فطر پاک‌ترین و عید‌ترین عیدهاست چرا که پاداش یک ماه عبادت و شست و شوی جان درنهر پاک رمضان است.
عید فطر، عید پایان یافتن رمضان نیست، عید برآمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است، چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد می‌شود. رمضان کوره‌ای است که هستی انسان را می‌سوزاند و آدمی نوباجانی تازه از آن سر برمی‌آورد. فطر شادی و دست‌افشانی بررفتن رمضان نیست، برآمدن روز نو، روزی نو وانسانی نو است. بناست که رمضان با سحرها و افطارهایش، با شب‌های قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد. اگر در عید فطر درنیابیم که از نو متولد شده‌ایم، اگر تازگی را در روح خود احساس نکنیم، عید فطر عید ما نیست. از اینروست که در دعای قنوت نماز عید فطر می‌خوانیم: ‌
اسئلک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی‌الله علیه و اله ذخرا و مزیدا.
<از تو (خدا) خواهم به حق این روز که آن را برای مسلمانان عید قرار دادی و برای محمد و آل او ذخیره و فزونی ساختی.>
در طی ماه مبارک رمضان، در پنج بخش <مائده جان رسید> به بررسی تصویر رمضان و روزه در آ ینه شعر فارسی پرداختیم، و دیدیم که رمضانیان برخی از شعرا (مانند فرخی و منوچهری و حتی حافظ) بیشتر در شب و روز عید فطر دست داده است. برای آنکه این مقال را به پایان بریم سزاست که به بررسی عید فطر در اشعار خداوند رمضان ستایی نظری افکنیم.
دوستان به خوبی می‌دانند که لقب خداوند‌گار رمضان‌ستایی به حق برازنده مولا‌نا جلا‌ل‌الدین محمد بلخی است. <مولا‌نا برخلا‌ف دیگر شاعران که رمضان را به سوگ می‌نشستند، آن راجشن می‌گرفت و اینک در عید فطر هم به جشن می‌نشیند اما نه از آنروی که روزه تمام شده است زیرا از آنرو که یک حیات جدید در جهانی جدید وجانی جدید آغاز شده است.
از نظرگاه مولا‌نا در طول ماه رمضان من حقیقی انسان که در سایه من‌های دروغین وی قرار گرفته بود مجال می‌یابد که از سایه برون آمده و خویشتن انسان شود؛ و با عید فطر این من برآمده که از مذبح من‌های دروغین (من هایی که آلوده به نام ونان و شهوت‌اند. من‌هایی که نه سر بر آسمان که دل درگرو زمین دارند) باز می‌گردد، فرصت عروج می‌یابد. در نظرگاه مولا‌نا عید فطر عید عاشقی است که اسماعیل خویشتن را ابراهیم‌وار به مذبح برده است و در پاداش فطر و شادی آن را دریافت داشته است:
<عید بر عاشقان مبارک باد عاشقان عیدتان مبارک باد
برتو ای ماه آسمان و زمین تا به هفت آسمان مبارک باد
عید آمد به کف نشان وصال عاشقان این نشان مبارک باد
روزه مگشای جز به قند لبش قند او دردهان مبارک باد
عید آمدکه این سبکروحان رطلهای گران مبارک باد
عید فطر در نگاه مولا‌نا روز کمال است و وصال، روز مشاهده و رویت، ماه فائق آمدن بر تضادها... عید فطر روز اجابت است و شگفتا از شگفتی دریافت‌های مولوی در این روز:
بگذشت مه روزه، عید آمد و عید آمد
بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
آن‌صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد
معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد
در غزلی مولا‌نا رمضان را به <مریم> و عید فطر را به <عیسی> تشبیه می‌کند:
نومید مشو جانا کامید پدید آمد
امید همه جان ما از غیب رسید آمد
نومید مشو گرچه مریم بشد از دستت
کان نور که عیسی را بر چرخ کشید آمد...
ای شب به سحر برده در یارب و یارب، تو
آن یارب و یارب را رحمت به شنید آمد
ای درد کهن گشته! بخ‌بخ که شفا آمد
وی قفل فرو بسته بگشا که کلید آمد
ای روزه گرفته تو از مائده بالا‌
روزه بگشا خوش خوش کان غره عید آمد...
از هر طرف دیوان مولا‌نا که می‌روی جز حیرتت نمی‌افزاید و افزایش این حیرت ره آوردی جز شوق و شور <لا‌یدرک و لا‌یوصف> چیزی نیست.
منبع : روزنامه سیاست روز


همچنین مشاهده کنید