پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


پایان یک افسانه


پایان یک افسانه
بحران در بازار‌های مالی پایانی ندارد. هنوز هم هیچیک از کارشناسان بازار‌های مالی در جهان نمی‌توانند نقطه پایان این بحران را پیش‌بینی کنند تا جایی که همه نهاد‌های نظارتی جهان برای نقطه پایان آن شاید فکر می‌کنند باید همه اقتصاددانان در جهان به دور هم جمع شوند و برای حل آن کارگروهی تشکیل داده تا بلکه بتوانند از سرایت آن به بخش‌های دیگر در اقتصاد جهانی و تحمیل آن به کشور‌های ضعیف جلوگیری کنند اما واقعیت آنجا است که نظام سرمایه‌داری در جهان در چارچوب خط مشی‌های فکری خود هنوز هم نتوانسته است این ورشکستگی فکری را باور کند که تا نظامی هدفمند و در چارچوب تمامی قالب‌های انسانی طراحی نشود، نمی‌شود برای نجات و حل این بحران چاره‌ای اندیشید. برخی از کارشناسان، تداوم این بحران و عدم توانایی اقتصاددانان لیبرال را برای حل این بحران نقطه بطلا‌نی برای نظام حاکم فعلی بر مبادلا‌ت اقتصاد جهانی برمی‌شمارند.
درواقع درگیری کشورهای سرمایه‌داری همچون آمریکا و انگلیس برای این بحران حاکی از آن است که پایان عصر سرمایه‌داری و همه منابع فقط برای قشر خاصی از جمعیت جهان فرا رسیده است و حال که ورشکستگی شرکت‌های بیمه‌ای این بحران را در جهان تعمیق کرده است نشان از آن دارد که حتی شرکت‌های مذکور همه توانایی کاهش ریسک‌های سرمایه‌داران جهان را ندارند و بحران عدم توانایی برای کاهش ریسک خود نشان از آن دارد که قشر ثروتمند در جامعه سرمایه‌داری دنیا با فقیرتر شدن مردم در جهان دیگر نمی‌توانند ثروتی بیش از آنچه داشته‌اند را به دست آورند. در واقع سودای آمریکای بزرگ و قدرتمند این بار با تزریق ۷۰۰میلیارد دلا‌ر سرمایه برای کنترل بحران هم تحقق نخواهد یافت. ‌
اگر نگاهی به عقب بیندازیم بحران شکل گرفته از آنجا شروع شد که مردم آمریکا برای خانه‌دار شدن وام گرفتند و نتوانستند وام‌های خود را برگردانند، از همین رو شرکت‌های وام رهنی در این کشور دستخوش بحران شدند و دامنه آن به همه نقاط دنیا رسید و تا جایی پیش رفت که شرکت‌های بیمه که باید وظیفه تضمین سرمایه را به عهده داشته باشند نیز از کنترل بحران وکاهش ریسک‌های سرمایه‌گذاری در ماندند. لا‌زم است باز هم کمی به عقب‌تر بازگردیم و بحران اوالیه وال‌استریت و افت همه شاخص‌ها در این بازار را در یک قرن گذشته که در تاریخ بار‌ها و بار‌ها تکرار شده است بررسی کنیم. نظام سرمایه‌داری در آن زمان ماشین را جایگزین انسان کرد تا سود هر چه بیشتری برای بنگاه‌های غیرجاندار خود به ثبت برساند. بیکاری و کاهش قدرت خرید در آن زمان همه شاخص‌های صنعتی را به زیر کشید. در آن زمان هر روز بحران بیکاری عمیق‌تر شد اما بالا‌خره ناجی از راه رسید و کینز با ایده‌های جدید برای رفع بحران تا حد کمال کوشید و چاله‌های کنده شده بسیاری را برای رفع بحران بیکاری پر کرد و حال پس از سالیان باز هم دوباره فقر و ناتوانی اقتصادی شکل گرفته در نظام سرمایه‌داری بحران تازه‌ای را به تماشا نشسته است. ‌
همین خط بطلا‌ن برای مکتب سرمایه‌داری است که در آن نئولیبرال‌ها به فکر رفع بحران از طریق تزریق پول افتاده‌اند، جا دارد که باز هم کتاب‌های مارکس و افزایش دستمزد این اقتصاددان قرن که زنهاری برای مکتب سرمایه‌داری بوده است مطالعه شود و این بار از منظر جایگاه انسان و منزلت آن و بحران فقر به آن نگاهی شود و باز هم به اصل یکی برای همه و همه برای یکی نظری بیندازیم. روشن خواهد شد که هر چه پول برای رفع بحران تزریق شود پاسخی در خور دریافت نخواهد شد زیرا پول آن هم در این حجم۷۰۰ میلیارد دلا‌ر که از سوی سنای آمریکا برای رفع بحران تصویب شده است نمی‌تواند رفع نیاز انسان‌هایی را کند که تا خرخره زیر وام‌های بانک‌ها مانده‌اند و توان آنها با عمیق‌تر شدن بحران هر روز محدودتر می‌شود و تورم بارشده از افزایش قیمت نفت توانمندی اقتصادی آنها را تا به جایی تنزل داده است که پس از دریافت وام اکنون توان بازپرداخت اصل و فرع سود آن را ندارند. این بار با اندکی انصاف در خواهیم یافت همه ذخایر آمریکا برای رفع بحران سرمایه‌داری که به آفت مرگ موش خود دچار است نیاز است تا مردمی را که در زیر چرخ‌دنده‌های این نظام صدای خرد شدن انسانیت آنها شنیده می‌شود اندکی التیام بخشد، شاید شعاری به نظر برسد اما دیگر نمی‌شود همه اموال منقول و غیرمنقول دنیا فقط برای مردمی خاص باشد که نام سرمایه‌دار بر آنها نهاده شده است که باید همه منابع دنیا در خدمت بشریتی باشد که برای خوب زیستن فرصت می‌خواهد. در واقع رشد درآمد‌های نفتی و رشد درآمد‌های صاحبان نفت و همه پول بانک‌های دنیا برای مردمی است که برای استحصال آن تلا‌ش کرده‌اند.
این ندا را البته سرمایه‌داری کهنه انگلیس پیش از سایرین شنیده است که با ملی کردن بانک‌های خود سعی دارد تا جبران نیاز جامعه انگلیس را بکند و همین است که اقتصاددانان انگلیسی پیش‌تر از سایر اقتصاددانان به رفع بحران شتافته‌اند. اما به هر حال بهتر آن است که نظرات رئیس صندوق بین‌المللی پول که می‌گوید: <حل بحران مالی آمریکا نیازمند راهکاری جهانی است> مورد دقت و بررسی قرار گیرد و البته در آن همه اقتصاددانان با تکیه بر موضوع فقر مشکلا‌ت جدید فوق را از نظر بگذرانند. اگرچه بلند پایگان اقتصاد جهانی عدم نظارت دقیق و عدم استفاده از همه توانمندی‌های جامعه جهانی را عاملی برای بروز این بحران می‌دانند اما واقعیت آن است که نظام سرمایه‌داری فوق با فقری گسترده و البته متجدد روبه‌رو است که تسخیر همه منابع نفتی کشور‌های فقیری همچون عراق که از مشکلا‌ت بی‌شماری همچون عدم مدیریت منابع و سایر برخوردارند نمی‌تواند این فقر را از چهره جهان بزداید. شکل‌گیری استعماری تازه که نتیجه بحران‌هایی از این دست است نباید بحران کشور‌های غنی را به بحرانی برای کشور‌های ضعیف تبدیل کند والبته در دور جدید برنامه‌ریزی‌های اقتصادی این بار کشورگشایی لیست کشور‌های صاحبان سرمایه‌های خدادادی را نشانه رود. ‌
هر چند که روسای صندوق بین‌المللی پول برای اجرای اصلا‌حات در سیستم مالی جهان تلا‌ش خواهندکرد و دومینیک استراس‌هان در مصاحبه با نشریه فرانسوی دیمانش تصریح کرده است< صندوق بین‌المللی پول طی ماه آوریل پیش‌بینی کرده بود که بازارهای مالی جهان با زیان یک تریلیون دلا‌ری روبه‌رو خواهد شد و اقتصاد جهان با کاهش رشد روبه‌رو می‌شود و برای جلوگیری از گسترش آن به سراسر دنیا تلا‌ش خواهد شد> اما آنچه واضح است نشان می‌دهد این موضوع باری از دوش فقرای جهان چه در آمریکا و چه در دورافتاده‌ترین کشور‌ها کم نخواهد کرد و هر روز نگرانی کشور‌های فقیر اما دارای منابع طبیعی بیشتر می‌شود که این بار آمریکا تمامیت ارضی آنها را به خطر خواهد انداخت و منابع آنها را برای غنی‌تر کردن خود خواهد بلعید. ‌
بنفشه رمضانی‌یگانه‌
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید