پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


این فصل را بسیار خواندم...


این فصل را بسیار خواندم...
▪ این فصل را با من بخوان
▪ طرح و کارگردانی: حسین پارسایی
▪ موسیقی: مجید انتظامی
▪ بازیگران : مریلا زارعی / مهتاب نصیرپور / حبیب رضایی
حسین پارسایی از زمان آغاز مدیریت خود در مرکز هنرهای نمایشی، بیشتر مشغول انجام کارهای مدیریتی بوده و از این رو زمان زیادی برای کار تئاتر و کارگردانی نمایش نداشته است. اجرای سوئیت سمفونی «این فصل را با من بخوان» با همکاری مجید انتظامی تنها نمایشی است که پارسایی طی این سالها کارگردانی کرده است. اجرای این سوئیت سمفونی سال گذشته و همزمان با آغاز هفته دفاع مقدس، با استقبال خوبی مواجه شد و به نظر می رسد همین موفقیت، انگیزه ای شده تا پارسایی و انتظامی بار دیگر و با انجام برخی تغییرات، این سوئیت سمفونی را برای اجرا در هفته دفاع مقدس آماده کنند. سوئیت سمفونی «این فصل را با من بخوان» این روزها در تالار وحدت در حال اجراست و با وجود اینکه برای دومین بار اجرا می شود انتظار می رود به واسطه حضور ارکستر سمفونیک مجید انتظامی، دوباره با استقبال مخاطبان همراه شود.
موسیقی و نمایش دو زبان هنری اند که به واسطه پرداخت و آرایش نشانه ها، مفاهیم را تولید می کنند و آنها را در ارتباط با دریافت کننده قرار می دهند. این دو حوزه، از منظر نشانه شناسی، باوجود تفاوتهایی که دارند، به هم نزدیک هستند و به اشتراک گذاشتن و همنشینی نشانه ها در میان آنها، می تواند به وحدت و کلیتی هدفمند و یکپارچه در عرصه اجرا منجر شود.اجرای ترکیبی موسیقی و نمایش در سوئیت سمفونی «این فصل را با من بخوان» با همکاری «مجید انتظامی» در مقام رهبر ارکستر سمفونیک و حسین پارسایی در مقام کارگردان بخش نمایشی، تجربه ای نسبتا تازه در زمینه اجرای نمایش موسیقایی است که این روزها و به مناسبت هفته دفاع مقدس در تالار وحدت به روی صحنه رفته است.
«این فصل را با من بخوان» را می توان نمایش موزیکالی مفهومی دانست که بر پایه اشتراکات نشانه شناختی مفهوم و اهداف موضوعی، روایتی یکپارچه و پیوسته ارائه می دهد. در این اجرا، تم «مقاومت و ایثار» در بستر موضوع جنگ تحمیلی مطرح شده و به نمایش گذاشته می شود.
مجید انتظامی و حسین پارسایی برای رسیدن به نتیجه ای تأثیرگذار و جذاب در ارتباط با موضوع و همچنین به بهانه درگیر کردن هر چه بیشتر مخاطب با هدف مورد نظرشان، داستانهایی آشنا را محور اجرا قرار داده اند که در پنج قطعه، پنج فیلم شاخص حوزه دفاع مقدس را با پرداختی نمایشی و موسیقایی، بستر روایت خود قرارمی دهند.
مهمترین ویژگی ای که در روایت این پنج قطعه رعایت شده، پیوستگی و امتداد زمانی بر پایه محوریت موضوعی است. در واقع، درکلیت اجرا، تم و موضوعی واحد انتخاب شده و در بستر چند روایت پیوسته، استمرار و گسترش پیدا می کند.
نخستین قطعه نمایشی/ موسیقایی این اجرا که با بخشهایی از موسیقی فیلم «روز واقعه» همراه است، با این جمله آغاز می شود:«کیست یاری دهنده ای که مرا یاری کند؟» و به قیام امام حسین(ع) و شهادت ایشان و یارانش در صحرای کربلا اشاره می کند که در پایان این بخش، اسارت اهل حرم حضرت اباعبدا...(ع)، به ورود زن راوی با یک کودک (ملهم از فیلم «سرزمین خورشید»)، در قطعه دوم، پیوند می خورد.
در واقع قطعه نخست، پشتوانه ارزشی، اعتباری و محتوایی است که اهمیت و ارزش رویدادهای فصلهای بعدی را تضمین می کند و به آنها اعتبار می بخشد. در فصلهای بعدی، اجرای نمایش بر اساس پیوستگی زمانی و محوریت موضوع؛ شروع جنگ تحمیلی تا آزادسازی خرمشهر(براساس فیلم «سرزمین خورشید»)، مجروحان بعد از جنگ(براساس فیلم «از کرخه تا راین»)، اسرا و آزادگان(براساس فیلم «بوی پیراهن یوسف») و بازماندگان جنگ تحمیلی( براساس فیلم «آژانس شیشه ای») را با همراهی موسیقی و حرکات مورد توجه قرار می دهد و به کشف جذابیتهای زیباشناسانه آن دست می زند.
هماهنگی و همراهی موسیقی با نمایش و در کنار هم قرار گرفتن نشانه های موسیقایی و نمایشی در کلیت اجرا، مهمترین ویژگی ای است که در سوئیت سمفونی «این فصل را...» به صورت پرشور و خوش ساخت نمود یافته است.
هر چند دو حوزه متفاوت اجرا(موسیقی و نمایش) در بخشهایی از کار ممکن است موقتاً از هم پیشی بگیرند و قابلیتها و ظرفیتهایشان را در مقایسه با حوزه دیگر به گونه ای شاخص تر به نمایش بگذارند، اما در هر صورت، مجموعه این سوئیت سمفونی به گونه ای است که نمی توان یکی از دو حوزه را مستقل از دیگری و بدون در نظر گرفتن ارزشهای آن بررسی کرد. در واقع اجرا حاصل هماهنگی، همراهی و همنشینی موسیقی و نمایش است. نمایش، موسیقی را معنا می کند و موسیقی به تعریف نمایش می پردازد.
در ضمن، صرف نظر از همه ویژگیها باید به این نکته توجه کرد که نمایش در زمینه همراهی با موسیقی و نشان دادن ارزش و اهمیت آن نسبت به موسیقی، کار به مراتب دشوارتری را در پیش دارد. حسین پارسایی، در مقام کارگردان نمایش، از طرفی با سبقه های ذهنی و پیشینه تصویری ذهن تماشاگر در مورد فیلمها مواجه است و باید نمایش خود را با همه این تصاویر جایگزین کند و از طرف دیگر در ارتباط با موسیقی که خواه ناخواه همچون عنصری مهم و مؤثر، از این تصاویر و داستانها آشنایی زدایی می کند نیز، باید کار ویژه نمایشی اش را داشته باشد.
شگرد مناسبی که پارسایی برای رسیدن به این نتیجه انتخاب کرده ، همراهی با داستانهای آشنا در ابتدای هر فصل است که در وهله نخست، موضع گیری تماشاگر به پیشینه های ذهنی را از بین می برد و همه این تصاویر ذهنی را در انطباق با نمایش به اشتراک می گذارد. بعد از این، اجرا، از قالبهای آشنا خارج شده و کلیتی متفاوت و نمایشی را به تماشا می گذارد. در واقع هر یک از دو حوزه موسیقی و نمایش، با اینکه تم و هدف مشترکی دارند، اما با کار ویژه و وظایفی متفاوت در کنار هم قرار گرفته اند. در ابتدای سوئیت سمفونی، موسیقی نقش حالت دهنده دارد و به صورت مقدماتی به فضا سازی نسبی اجرا براساس موضوع کمک می کند و در ادامه، فرم، حرکت و نمایش با موسیقی همراه می شود و با آشنایی زدایی از موضوع، تصویری ذهنی از حرکت و رفتار مورد نظر را به وجود می آورد.
هر چند تصاویر مربوط به موضوعات بلافاصله پس از آغاز موسیقی و آشنایی زدایی از آن در ذهن تماشاگر شکل می گیرد، اما حضور عناصر نمایشی در این محدوده، علاوه بر تقویت پیشینه های تصویری موجود، به جانشینی نشانه هایی جدید با آنها نیز منجر می شود. در هر فصل و پس از فضاسازی مقدماتی و سپس آشنایی زدایی و تقویت پیشینه های ذهنی تماشاگر، موسیقی و نمایش به گونه ای هماهنگ و هم جهت و در راستای هم قرار می گیرند. این دو شیوه همزمان با تکمیل فضاسازی، موضوع و حرکت رفتاری را تقویت می کنند و وسعت می بخشند.
سوئیت سمفونی «این فصل را با من بخوان» در زمینه برقراری ارتباط با مخاطب، اجرای موفقی است و هر چه بیشتر از زمان اجرا می گذرد، اشتیاق تماشاگر برای دخالت در رویدادهای صحنه افزایش و شرکت و درگیری مخاطب در هر قطعه سوئیت سمفونی نسبت به قطعه قبلی افزایش می یابد، تا آن جا که تلاش انتظامی و پارسایی برای این درگیرسازی و ارتباط موثر درقطعه پایانی، یعنی سوئیت سمفونی «ایثار»، به نتیجه می رسد.
نمایش، در ابتدای قطعه پایانی(ایثار) با اصرار بازیگرش(مهتاب نصیرپور)، تماشاگر را به پاسخگویی و واکنش در برابر سؤالها وادار می کند. در ادامه، ارتباط تماشاگر به صورت حسی و درونی و نیز با مشارکت بیرونی و همراهی اش با نمایش تکمیل می شود و گروه نمایش حسین پارسایی و گروه موسیقی مجید انتظامی، برای رسیدن به این همراهی مستقیم و مشترک، بارها و بارها وارد محدوده حضور تماشاگران می شوند. استفاده از بالکن، ردیف نخست صندلی ها و مقابل سن تئاتر، ورود و خروج بازیگر از درهای مختلف و... حضور گروه اجرایی در میان تماشاگران را به دفعات تکرار می کند و اشتراک حسی میان آنان را در سراسر اجرا به گونه ای هدفمند و تأثیرگذار وسعت می بخشد.
مهدی نصیری
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید