شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


ما هیچ، ما نگاه


ما هیچ، ما نگاه
برای اینکه پی به اوضاع وخیم کتاب‌های کاریکاتور، کارتون و کمیک‌استریپ در ایران ببریم تلاش خاص و پیچیده‌ای نیاز نیست. فقط کافی است به چند کتابفروشی معتبر برویم و به موضوعات طبقه‌بندی شده کتاب‌ها سرکی بکشیم و گشتی در ردیف‌های مختلف و قفسه‌های متعدد بزنیم و دنبال بخش مربوط به این زمینه یعنی کاریکاتور و کمیک بگردیم. البته اگر گردن‌درد گرفتیم و سرمان گیج رفت و نشانی از این دلستان! ندیدیم چندان عجیب نیست که بر ما هرآنچه می‌رود لایق‌مان است. دیگران چه می‌کنند؟
کاریکاتور و کارتون‌های مطبوعاتی و نمایشگاهی و مجموعه کتاب‌های کمیک‌استریپ اصولا از ریشه و پایه از غرب وارد شرق شده است و هر تلاشی برای اینکه نشانه‌های آن را در تپه‌های سیلک کاشان و آثار به‌جا مانده از تمدن بین‌النهرین پیدا کنیم بی‌نتیجه می‌ماند. لذا وقتی که قبول کنیم این هنر، هنری وطنی نیست و قواعد آن نیز از جای دگر و در فضایی دیگر تعریف شده و وارد ایران شده است، پس باید آن قوانین و قواعد را علاوه بر هنرش درک کنیم و یاد بگیریم. در دنیای غرب بین هنر کاریکاتور (کاریکاتور چهره) و کارتون و کمیک‌استریپ یک دنیا فاصله قائل می‌شوند.
در صورتی که ما در ایران اغلب این کلمات و حیطه‌ها را زیاد فرق چندانی برای‌شان در نظر نمی‌گیریم و اختلاف چندانی برای‌شان تصور نمی‌کنیم. کمیک‌بوک‌ها یا همان کتاب‌های کمیک‌استریپ (که امیدوارم حالا حالاها فرهنگستان ادب پارسی تلاش و زحمت نکشد و واژه‌ای برایش تعیین نکند!) هویتی کاملا جداگانه از کاریکاتور دارند. اصولا این نوع کتاب‌ها فیلم‌های تصویری و بی‌صدایی هستند که روی کاغذ جریان پیدا می‌کنند. تمامی آنچه که برای یک فیلم سینمایی می‌شود تعریف کرد، می‌توان جایگزینش را به نوعی در این نوع کتاب‌ها تصور کرد و به نوعی آن را در این کتاب‌ها گنجاند. لذا برای خلق چنین آثاری کمپانی‌ها و شرکت‌های بزرگی همیشه سرمایه‌گذاری‌های زیادی می‌کنند و چنان جدی و دقیق به این جنس از کتاب‌ها می‌پردازند که گویی پروژه‌ای سینمایی را در دست تدارک دارند. شعور پرداختن اینچنینی خود درکی عمیق و سطح آگاهی بالا می‌طلبد. زیرا در اولین نگاه شاید اینطور به نظر برسد که چنین کتاب‌هایی فقط جنبه سرگرمی دارند و برای گذران وقت کودکان طراحی می‌شوند. اما قطعا این کمپانی‌ها دقیق‌تر و عمیق‌تر مسئله را دیده‌اند که نه‌تنها یک سرگرمی نیست بلکه می‌تواند عمیق‌ترین تاثیرات را بر مخاطب که نه‌تنها خردسال و نوجوان، بلکه بزرگسال و میانسال و مسن! داشته باشد.همانطور که می‌دانیم دلیل اثبات این تاثیرات عمیق بر مخاطب ده‌ها و صدها کمیک بوکی است که سالیانه از آنها فیلم‌های سینمایی تهیه می‌گردد و براساس آنها سریال‌ها و انیمیشن‌های کوتاه و بلند ساخته می‌شود و چه تی‌شرت‌ها و مجسمه‌ها و عروسک‌ها و بازی‌هایی که سالیانه از کاراکترها و نقش‌های اصلی آنها ساخته نمی‌شود و به فروش‌های بین‌المللی نمی‌رسد. این قصه دیگرانی است که روح کمیک‌بوک‌ها را درک کرده‌اند و می‌دانند که این جنس از کتاب‌ها چه کرده‌اند، چه می‌کنند و چه خواهند کرد.
● ما چه می‌کنیم؟
ما اصولا مثل همه کارهایی که نمی‌کنیم این کار را هم نمی‌کنیم. زیرا نه ماجرا را فهمیده‌ایم و نه تلاشی برای درک درست این بخش از هنر که تمام دنیا را فرا گرفته است انجام داده‌ایم. تمام این جنس از کتاب‌ها در تمام دنیا احتیاج به یک حرکت تیمی و گروهی دارند و برای این شیوه از بیان، برنامه‌ریزی بلند‌مدت انجام می‌دهند. تمامی مراحل خلق داستان و شخصیت‌ها، کادربندی‌ها، اتودها، قلم‌گیری‌ها و رنگ‌ها همگی بین متخصصان این حرفه تقسیم می‌شود و فردی مانند کارگردان تمامی این پروسه‌ها را هماهنگ کرده و بررسی می‌کند. عموما فیلمنامه‌نویسان بزرگ سینما اغلب تمایل به خلق و نوشتن چنین کتاب‌هایی دارند و هرچند نوشتن این جنس از کتاب‌ها تخصص و درک فضای خاص تصوری خود را می‌طلبد اما آنقدر این حیطه‌ها جذاب هستند که افرادی اینچنین همواره تشنه بخت‌آزمایی خود در این حیطه‌ها هستند. در ایران متاسفانه ما هنوز چنین ماجرایی را تجربه نکرده‌ایم. اینکه یک تیم حرفه‌ای و کانالیزه شده دور هم جمع شوند و برای چنین امری با صبر و حوصله هر تجربه‌ای که دارند را با هم قسمت کرده و تلاشی نه کوتاه، که بلندمدت انجام دهند را هنوز شاهد نبوده‌ایم. در کشور ژاپن ده‌ها کتاب کمیک که به «مانگا» مشهور هست روزانه چاپ و در تیراژهای میلیونی توزیع می‌شود.
در تمامی جایگاه‌هایی که دقیقه‌ای انتظار کشیده می‌شود مانگایی در گوشه‌ای آویزان است تا «انتظار» فرد را پر کند. از ایستگاه‌های مترو گرفته تا wcها! در این کشور یعنی ژاپن مانگا یا کتاب‌های کمیک‌استریپ به حالت تولیدی رسیده است.یعنی شرکت‌های بزرگی با عواملی بسیار زیاد فقط و فقط در حال تولید انبوه کردن این جنس از کتاب‌ها هستند و رقابت به قدری شدید است که اغلب جنس بنجل هم وارد بازار می‌شود و خیلی وقت‌ها داستان‌ها و قصه‌های این کمیک‌ها بسیار سطحی، بی‌معنی و عامه‌پسند می‌شوند. حتی سطح طراحی‌ها و ترام‌گذاری‌ها هم بیشتر وقت‌ها خیلی باسمه‌ای، تکراری و سخیف به نظر می‌رسد. اما به هر حال در دل این همه تولید آثار بسیار گرانبها و قدرتمندی نیز یافت می‌شود که آنقدر عمیق از لحاظ معنا و آنقدر قدرتمند از لحاظ طراحی و رنگ هستند که مخاطب را به حیرت وا می‌دارند. و البته تا چنین تولید و تجربه‌ای و حمایتی نباشد دستیابی به چنین ایده‌آلی بعید به نظر می‌رسد. به هر حال نبودن روحیه تیمی در کشور ما و درک نکردن اهمیت این جنس از کتاب‌ها توسط مردم و مسوولان (که البته معمولا مسوولان خیلی دیر همیشه سلسله مراتب اهمیت را اصولا درک می‌کنند) اصلی‌ترین معضل این وادی محسوب می‌گردد.
● من چه می‌کنم؟
سال‌ها پیش (حدود سال ۸۱) وقتی در مجله گل‌آقا مجموعه کمیک‌استریپ دلمه را می‌کشیدم هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم این مجموعه ضعیف و کج و کوله، اینقدر مورد استقبال مخاطب قرار گیرد. و اگر لطف و محبت‌ها و تشویق‌های کیومرث صابری و البته دخترشان پوپک صابری نبود شاید آنقدرها ادامه پیدا نمی‌کرد که تبدیل به کتابی شود و نهایتا وارد بازار شود. حکایت تلخی است. آن زمان دلم برای مخاطب تشنه‌ام سوخت. وقتی دیدم در این شهر بی‌قلندر چطور قلندر شده‌ام و در این بازار بی‌کمیک‌استریپی این کارها اینچنین مورد استقبال قرار می‌گیرد تصمیم گرفتم تا جایی که توان دارم مخاطب مهربان، ساده و صمیمی‌ام را تنها نگذارم. با کمترین دستمزد شروع به خلق این جنس از داستان‌ها کردم. گروه نداشتم. تیمی هم نبود و اگر بود از لحاظ مالی، مجله توان پرداخت هزینه‌اش را نداشت. با ورود مجله چلچراغ به گود مطبوعات و درک مدیرمسوول مجله عرضه جدیدی برای کمیک‌استریپ مطبوعاتی باز شد. از لحاظ آماری، آماری صورت گرفت که به لطف مجله حدود پنج‌سال هر هفته کمیکی در مجله چاپ شد و این اتفاق کم‌نظیری در مطبوعات ایران بود. چاپ دو کتاب از آثار این سال‌ها «کتاب ساندویچ» و «از قد و قمبیل‌های قلمی بی‌قال و قیل» حاصل تلاش بخشی از این سال‌هاست. طبق معمول مخاطب تشنه به سمت این کتاب‌ها رفت و در عرض دو سال چهاربار هر دو کتاب چاپ مجدد خورد. انگیزه چاپ کتاب‌های کمیک‌استریپ به خاطر علاقه مخاطب که عشق و علاقه خودم به این حیطه آنقدر مرا درگیر و مجذوب این جنس از کارتون کرده است که برنامه‌های بلندمدتی در این زمینه طراحی و پیش‌بینی کرده‌ام که اولین‌اش همان تشکیل یک تیم قدرتمند برای خلق آثاری ماندگار ادامه‌دار است.
بزرگمهر حسین‌پور
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید